ترجمه نامه 19 نهج البلاغه

و من كتاب له (علیه السلام) إلى بعض عُمّاله:

أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ دَهَاقِينَ أَهْلِ بَلَدِكَ شَكَوْا مِنْكَ غِلْظَةً وَ قَسْوَةً وَ احْتِقَاراً وَ جَفْوَةً، وَ نَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلًا لِأَنْ يُدْنَوْا لِشِرْكِهِمْ وَ لَا أَنْ يُقْصَوْا وَ يُجْفَوْا لِعَهْدِهِمْ؛ فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ وَ دَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ الْقَسْوَةِ وَ الرَّأْفَةِ، وَ امْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ التَّقْرِيبِ وَ الْإِدْنَاءِ وَ الْإِبْعَادِ وَ الْإِقْصَاءِ، إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

(نامه به يكى از فرمانداران به نام عمر بن ابى سلمه ارحبى كه در فارس ايران حكومت مى كرد).

هشدار از بد رفتارى با مردم

پس از نام خدا و درود. همانا دهقانان مركز فرمانداريت، از خشونت و قساوت و تحقير كردن مردم و سنگدلى تو شكايت كردند. من در باره آنها انديشيدم، نه آنان را شايسته نزديك شدن يافتم، زيرا كه مشركند، و نه سزاوار قساوت و سنگدلى و بد رفتارى هستند، زيرا كه با ما هم پيمانند. پس در رفتار با آنان، نرمى و درشتى را به هم آميز، رفتارى توأم با شدّت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه روى را در نزديك كردن يا دور كردن، رعايت كن.

اخلاقی سیاسی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

نامه اى از آن حضرت (ع) به يكى از عاملانش:

اما بعد. دهقانان شهر تو، از درشتخويى و سخت دليت شكايت كرده اند كه ايشان را تحقير مى كنى و برايشان ستم روا مى دارى. نگريستم و ديدم كه آنان هنوز مشرك اند و سزاوار آن نيستند كه به خود نزديكشان سازى و چون در پناه اسلام اند نشايد كه آنان را برانى يا برايشان ستم روا دارى. پس شعار خود ساز، درشتى كردن را آميخته به نرمخويى. و روشى پيش گير، ميان شدت و رأفت. گاه آنها را به خود نزديك نماى و گاه از خود دور دار، اگر خدا خواهد.

از نامه هاى آن حضرت است به بعضى از كار گزارانش:

اما بعد، دهقانان محدوده ات شكايت كرده اند كه با آنان به خشونت و قساوت رفتار مى كنى، و خوارشان شمرده و بر آنها ستم روا مى دارى. در كارشان انديشه كردم آنان را سزاوار نزديك كردن نديدم چون مشركند، و شايسته دور شدن و جفا نيافتم چون با ما پيمان بسته اند. پس براى آنان جامه اى از مدارا همراه با اندكى سختى بپوش، و رفتارى مخلوط از نرمى و شدت با آنان داشته باش، نه آنان را بسيار قريب و نزديك آر، و نه بسيار بعيد و دور گردان، اگر خدا بخواهد.

و از نامه آن حضرت است به يكى از عاملان خود:

امّا بعد، دهقانان شهر تو شكايت دارند كه با آنان درشتى مى كنى و سختى روا مى دارى. ستمشان مى ورزى و خردشان مى شمارى. من در كارشان نگريستم، ديدم چون مشركند نتوانشان به خود نزديك گرداند، و چون در پناه اسلامند نشايد آنان را راند. پس، در كار آنان درشتى و نرمى را به هم آميز گاه مهربان باش و گاه تيز، زمانى نزديكشان آور و زمانى دورتر ان شاء اللّه.

از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است ببعض اشخاصى كه از جانب آن بزرگوار حاكم و فرمانروا بودند (در باره مماشات با رعيّتهايى كه مشرك بوده و از آنجا كم شكايت نموده بودند):

(1) پس از ستايش خدا و درود بر پيغمبر اكرم، كشاورزان (داراى آب و زمين) شهرى كه تو در آن حكمفرما هستى از درشتى و سخت دلى و خوار داشتن و ستمگرى تو شكايت نموده اند (از رفتارت مرا آگاه ساخته اند) و من (در شكايت ايشان) انديشه نمودم آنان را شايسته نزديك شدن تو (اكرام و مهربانى زيادة) نديدم بجهت آنكه مشرك هستند (گفته اند: آنها آتش پرست بوده اند) و نه درخور دور شدن و ستم كردن بجهت آنكه (با مسلمانان) پيمان بسته اند (جزيه مى دهند و در پناه اسلامند)

(2) پس با ايشان مهربانى آميخته با سختى را شعار خود قرار ده، و با آنها بين سخت دلى و مهربانى رفتار كن (گاهى سخت و گاهى مهربان باش) و بر ايشان درهم كن بين نزديك گردانيدن و زيادة نزديك گردانيدن و دور ساختن و بسيار دور ساختن (حدّ اعتدال را از دست مده) اگر خدا بخواهد.

اما بعد (از حمد و ثناى الهى) گروهى از زعما و کدخدايان اهل شهر تو از خشونت و قساوت و تحقير و بدرفتارى تو شکايت کردند و من درباره آنها انديشيدم، نه آنان را شايسته نزديک شدن (بيش از حد) يافتم، زيرا مشرکند و نه سزاوار دورى و بدرفتارى; چرا که با آنان پيمان بسته ايم (و اهل ذمّه هستند) بنابراين لباسى از نرمش همراه کمى شدت و خشونت براى آنان بر خود بپوشان و با رفتارى ميان شدت و نرمش با آنها معامله کن و نزديک ساختن و تقريب را با دور نمودن و ابعاد آنها با هم بياميز; إن شاء الله.