ترجمه نامه 77 نهج البلاغه

و من وصية له (علیه السلام) لعبد الله بن العباس [أيضا] لمّا بَعَثَه للإحتجاج على الخوارج:

لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ، فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ، تَقُولُ وَ يَقُولُونَ؛ وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ، فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصاً.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

نامه به عبد اللّه بن عبّاس آن هنگام كه او را در سال 38 هجرى براى گفتگو با خوارج فرستاد

روش مناظره با دشمن مسلمان

به قرآن با خوارج به جدل مپرداز، زيرا قرآن داراى ديدگاه كلّى بوده، و تفسيرهاى گوناگونى دارد، تو چيزى مى گويى، و آنها چيز ديگر. ليكن با سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آنان به بحث و گفتگو بپرداز، كه در برابر آن راهى جز پذيرش ندارند.

سیاسی علمی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

از وصيت آن حضرت (ع) به عبد الله بن عباس هنگامى كه او را براى گفتگو با خوارج فرستاد:

با ايشان به قرآن مناظره مكن، زيرا قرآن بار معناهاى گوناگون را تحمل كند. تو چيزى مى گويى و آنها چيزى مى گويند، بلكه با ايشان به سنت مناظره كن كه راه گريز نيابند.

از سفارشات آن حضرت است باز هم به عبد اللّه بن عباس، زمانى كه او را براى گفتگو با خوارج فرستاد:

با آنان با قرآن به مناظره برنخيز، چرا كه قرآن تحمل معانى گوناگون دارد، تو چيزى از قرآن مى گويى آنان چيز ديگر، ولى با كمك سنّت پيامبر (ص) با آنان احتجاج كن، كه در برابر آن جز پذيرش گزيرى ندارند.

و از وصيت آن حضرت است به عبد اللّه پسر عباس چون او را براى گفتگوى با خوارج فرستاد:

به قرآن بر آنان حجت مياور، كه قرآن تاب معنيهاى گونه گون دارد. تو چيزى -از آيه اى- مى گويى، و خصم تو چيزى -از آيه ديگر- ليكن به سنت با آنان گفتگو كن، كه ايشان را راهى نبود جز پذيرفتن آن.

از وصيّتهاى آن حضرت عليه السّلام است نيز بعبد اللّه ابن عبّاس هنگاميكه او را بسوى خوارج فرستاده تا (براى نادرستى انديشه و گفتارشان) حجّت و برهان آورد (و در آن او را از استدلال بقرآن نهى فرموده):
با ايشان بقرآن مناظره مكن (از قرآن دليل نياور) زيرا قرآن احتمالات و توجيهات بسيار (از تأويل و تفسير و مراد باطنى و ظاهرى) در بر دارد (يكى از آنها را تو) ميگوئى و (يكى از آنها را ايشان) مى گويند (پس مباحثه دراز مى گردد) بلكه با آنان به سنّت (فرمايشهاى پيغمبر اكرم مانند اينكه فرمود: «حربك يا علىّ حربى» يعنى اى علىّ جنگ با تو جنگ با من است. و فرمايش ديگرش: «علىّ مع الحقّ و الحقّ مع علىّ يدور معه حيثما دار» يعنى علىّ با حقّ است و حقّ با علىّ هر جا علىّ دور زند و برود حقّ با او دور مى زند يعنى علىّ عليه السّلام هر چه بگويد و بكند از روى حقّ و درستى است) احتجاج كن و دليل آور، زيرا آنها هرگز از استدلال به سنّت گريز گاهى نمى يابند (چاره اى ندارند جز آنكه راستى و درستى اين گفتار را بپذيرند).

با آيات قرآن با آنها بحث و محاجّه نکن، زيرا (بعضى از آيات) قرآن تاب معانى مختلف و امکان تفسيرهاى گوناگون دارد، تو چيزى مى گويى و آنها چيز ديگر (و سخن به جايى نمى رسد). ولى با سنّت صريح (پيامبر) با آنها گفتوگو و محاجه کن که راه فرارى از آن نخواهند يافت (و ناچار به تسليم در برابر آن هستند).