ترجمه نامه 21 نهج البلاغه

و من كتاب له (علیه السلام) إلى زيادٍ أيضاً:

فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً وَ اذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً وَ أَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِكَ. أَتَرْجُو أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ أَجْرَ الْمُتَوَاضِعِينَ وَ أَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ الْمُتَكَبِّرِينَ؟ وَ تَطْمَعُ -وَ أَنْتَ مُتَمَرِّغٌ فِي النَّعِيمِ تَمْنَعُهُ الضَّعِيفَ وَ الْأَرْمَلَةَ- أَنْ يُوجِبَ لَكَ ثَوَابَ الْمُتَصَدِّقِينَ؟ وَ إِنَّمَا الْمَرْءُ مَجْزِيٌّ بِمَا أَسْلَفَ وَ قَادِمٌ عَلَى مَا قَدَّمَ؛ وَ السَّلَامُ‏.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

نامه ديگرى به زياد در سال 36 هجرى(1)

سفارش به ميانه روى

اى زياد، از اسراف بپرهيز، و ميانه روى را برگزين، از امروز به فكر فردا باش، و از اموال دنيا به اندازه كفاف خويش نگهدار، و زيادى را براى روز نيازمنديت در آخرت پيش فرست.

آيا اميد دارى خداوند پاداش فروتنان را به تو بدهد در حالى كه از متكبّران باشى و آيا طمع دارى ثواب انفاق كنندگان را دريابى در حالى كه در ناز و نعمت قرار دارى و تهيدستان و بيوه زنان را از آن نعمت ها محروم مى كنى؟ همانا انسان به آنچه پيش فرستاده، و نزد خدا ذخيره ساخته، پاداش داده خواهد شد. با درود.


  1. امام علی (ع) شخصی به نام ((سعد)) را برای جمع آوری بیت المال و مالیات، نزد زیاد بن ابیه به بصره فرستاد. زیاد به جای پرداخت امانت ها با فرستاده امام به اختلاف و نزاع پرداخت، فرستاده امام به کوفه مراجعت کرد و شکایتی بر ضد زیاد نوشت و به امام تسلیم داشت که آن حضرت نامه 21 را نوشت.
اخلاقی اقتصادی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

نامه اى از آن حضرت (ع) نيز به زياد:

از زياده روى بپرهيز و ميانه روى پيشه كن. امروز به فكر فردايت باش. از مال به قدر نيازت نگه دار و آنچه افزون آيد، پيشاپيش براى روزى كه بدان نيازمند گردى، روانه دار.

آيا اميد آن دارى كه خداوندت پاداش متواضعان دهد، در حالى كه، در نزد او از متكبران هستى. آيا در حالى كه، خود در ناز و نعمت فرو رفته اى و آن را از ناتوانان و بيوه زنان دريغ مى دارى، طمع در آن بسته اى كه ثواب صدقه دهندگانت دهند. آدمى به آنچه پيشاپيش فرستاده، پاداش بيند و بر سر آن رود كه از پيش روانه داشته. والسلام.

از نامه هاى آن حضرت است باز به زياد بن ابيه:

اسراف را بگذار و ميانه رو باش، و امروز در انديشه فرا به سر بر، از مال به اندازه لازم براى خود نگاه دار، و زيادى را براى روز نيازمندى خود پيش فرست.

آيا اميد دارى خداوند اجر فروتنان را به تو بدهد در صورتى كه نزد او از متكبران باشى و طمع دارى ثواب انفاق كنندگان را در اختيارت قرار دهد در حالى كه غرق در ناز و نعمتى، و افتادگان و بيوه زنان را از زيادى ثروتت بهره نمى دهى. انسان را محض آنچه پيش فرستاده اجر مى دهند، و به آنچه از قبل فرستاده وارد مى شود. و السّلام.

و از نامه آن حضرت است بدو نيز:

ميانه رو باش، و از زياده روى دست بدار و امروز، فردا را به خاطر آر و از مال نگاه دار چندان كه تو را كارساز است، و زيادت را پيشاپيش فرست براى روزى كه تو را بدان نياز است.

اميد دارى خدايت پاداش فروتنان دهد، و تو نزد او در گردنفرازان به شمارى، و طمع بسته اى كه ثواب صدقه دهندگان يابى، حالى كه در نعمت غلتانى و آن را از بيچاره و بيوه زن دريغ مى دارى؟ آدمى پاداش يابد بدانچه كرده است و در آيد بدانچه از پيش فرستاده است، و السلام.

از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است نيز بزياد ابن ابيه (كه در آن او را به اقتصاد و ميانه روى و تواضع و فروتنى امر مى فرمايد):

(1) پس (در صرف مال) زياده روى مكن ميانه رو باش (بيشتر و كمتر از آنچه نيازمندى صرف مكن) در امروز بياد فردا باش، و باندازه نيازمندى خود از دارائى پس انداز نما، و زياده (بر آن) را بجهت روز نيازمنديت (آخرتت) پيش فرست (در راه خدا به درويشان و مستمندان ببخش).

(2) آيا اميدوارى كه خدا پاداش فروتنان (كه بدنيا و كالاى آن دل نبسته و بدستور او رفتار ميكنند) را بتو بدهد و حال آنكه تو نزد او از گردنكشان (كه دل بدنيا بسته و خلاف دستور او را انجام مى دهند) هستى و آيا آزمندى كه پاداش صدقه دهندگان (كه از بينوايان دست مى گيرند بدون بزرگى و خود نمائى) را براى تو واجب و لازم گرداند در حاليكه تو در عيش و خوشگذرانى غلطيده ناتوان و بيچاره و بيوه زن و درويش را از آن بهره نمى دهى؟

(3) و جز اين نيست كه مرد پاداش داده ميشود بكار پيش كرده، و وارد مى گردد بر آنچه پيش فرستاده است، و درود بر آنكه شايسته درود است.

(ابن ابى الحديد در اينجا مى نويسد: خدا خير و نيكوئى را از زياد دور گرداند، زيرا نعمت و نيكوئى و تعليم و تربيت علىّ عليه السّلام را نسبت بخود تلافى كرد به چيزى كه حاجت ببيان آن نيست از قبيل كردارهاى زشت در باره پيروان و دوستان آن حضرت و زياده روى در ناسزا گفتن و تقبيح كردار آن بزرگوار، و كوشش در اين امور بآنچه را كه معاويه به كمى از آن راضى بود، و اين براى بدست آوردن رضاء و خوشنودى معاويه نبود، بلكه اين كارها را طبعا انجام مى داد، و در ظاهر و باطن با آن حضرت دشمنى مى نمود، و خدا نمى خواست مگر آنكه به مادرش باز گشته معلوم نبودن پدرش را هويدا نمايد، و از هر ظرفى آنچه در آنست تراوش ميكند، و پس از او فرزندش «عبيد اللَّه كه براى كشتن حضرت ابا عبد اللَّه الحسين عليه السّلام از كوفه لشگر به كربلا فرستاد» آمده بد كرداريهاى پدر را با تمام رسانيد، و بازگشت كارها بسوى خدا است يعنى ايشان را به بدترين عذاب و كيفر خواهد رسانيد).

(اى زياد) اسراف را کنار بگذار و ميانه روى را پيشه کن و از امروز به فکر فردا باش و از اموال دنيا به مقدار ضرورت براى خود نگاه دار و اضافه بر آن را براى روز نيازت از پيش بفرست، آيا تو اميد دارى که خداوند پاداش متواضعان را به تو دهد در حالى که نزد او از متکبران باشى؟

تو طمع دارى که ثواب انفاق کنندگان را خداوند براى تو قرار دهد در صورتى که در زندگى پر نعمت و ناز قرار دارى و مستمندان و بيوه زنان را از آن باز مى دارى و (بدان) انسان تنها به آنچه از پيش فرستاده جزا داده مى شود و بر آنچه قبلا براى خود ذخيره کرده وارد مى گردد; والسلام.