ترجمه نامه 56 نهج البلاغه

و من [كلام] وصية له (علیه السلام) وَصّى [به] بِها شريح بن هانئ لمّا جعله على مقدمته إلى الشام:

اتَّقِ اللَّهَ فِي كُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ، وَ خَفْ عَلَى نَفْسِكَ الدُّنْيَا الْغَرُورَ وَ لَا تَأْمَنْهَا عَلَى حَالٍ، وَ اعْلَمْ أَنَّكَ إِنْ لَمْ تَرْدَعْ نَفْسَكَ عَنْ كَثِيرٍ مِمَّا تُحِبُّ مَخَافَةَ مَكْرُوهٍ سَمَتْ بِكَ الْأَهْوَاءُ إِلَى كَثِيرٍ مِنَ الضَّرَرِ؛ فَكُنْ لِنَفْسِكَ مَانِعاً رَادِعاً وَ [لِنَزَوَاتِكَ] لِنَزْوَتِكَ عِنْدَ الْحَفِيظَةِ وَاقِماً قَامِعاً.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

(نامه به فرمانده سپاه، شريح بن هانى كه او را در سال 36 هجرى به سوى شام حركت داد.)

اخلاق فرماندهى

در هر صبح و شام از خدا بترس، و از فريب كارى دنيا بر نفس خويش بيمناك باش، و هيچ گاه از دنيا ايمن مباش. بدان كه اگر براى چيزهايى كه دوست مى دارى، يا آنچه را كه خوشايند تو نيست، خود را باز ندارى، هوس ها تو را به زيان هاى فراوانى خواهند كشيد. سپس نفس خود را باز دار و از آن نگهبانى كن، و به هنگام خشم، بر نفس خويش شكننده و حاكم باش.

اخلاقی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

وصيتى از آن حضرت (ع) به شريح بن هانى، هنگامى او را با مقدمه لشكر خود به شام فرستاد:

در هر صبح و شام از خداى بترس و نفس خود را از دنياى فريبنده برحذر دار. و در هيچ حال امينش مشمارو بدان كه اگر نفس خويش را از بسيارى از آنچه دوست مى دارى، به سبب آنچه ناخوش مى دارى، باز ندارى، هوا و هوس تو را به راههايى مى كشاند كه زيانهاى فراوان در انتظارت خواهد بود. پس همواره زمام نفس خويش فرو گير و راه خطا بر او بربند و چون به خشم آمدى، مقهورش ساز و سرش را فرو كوب و خردش نماى.

از سفارشهاى آن حضرت است كه به شريح بن هانى سفارش نموده، هنگامى كه وى را به فرماندهى لشگر به طرف شام فرستاد:

خدا را در هر صبح و شام بپرهيز، بر خود از دنياى فريب دهنده بترس، و در هيچ حال از آن ايمن مشو. و آگاه باش اگر خود را از امور فراوانى كه دوست دارى به خاطر ترس از زيان آن باز نگردانى، هواهاى نفس وجودت را به بسيارى از زيانها مى كشاند. پس نفس خود را از هوسها مانع شو و باز گردان، و تندى خشمت را دفع كننده و كوبنده باش.

و از وصيت آن حضرت است به شريح پسر هانى چون او را امير دسته مقدم لشكر خود به شام قرار داد:

در هر بام و شام از خدا بترس، و از فريب دنيا بر خود بيم دار، و هيچ گاه دنيا را امين مشمار، و بدان كه اگر خود را باز ندارى، از بسيار آنچه دوست مى دارى به خاطر آنچه ناخوش و زشت -مى شمارى- هوسها تو را بدين سو و آن سو كشاند و زيانهاى بسيار به تو رساند پس نفست را بازدار و در پى هوس رفتنش مگذار و چون خشمت سر كشد خردش ساز و بكوبش و برانداز.

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه شريح ابن هانى را (كه شمّه اى در باره او در شرح نامه يازدهم گذشت) بآن سفارش فرموده آنگاه كه او (و زياد ابن نصر) را سردار بر لشگر و پيشرو خود كه (دوازده هزار نفر و براى جنگ با معاويه) متوجّه شام بودند قرار داد:

(1) در هر صبح و شب از خدا بترس (بر خلاف دستور او كارى نكن) و بر نفس خود از دنياى فريبنده برحذر باش، و هيچ گاه از او ايمن و آسوده خاطر مباش،

(2) و بدان اگر نفست را از بسيارى از آنچه دوست مى دارى بجهت ناشايستگى آن (كه در پايان بتو خواهد رسيد) باز ندارى و جلوگيرى نكنى خواهشها و آرزوها زيان فراوان بتو خواهد رساند، پس نفس خود را (از شهوات و خواهشها) مانع و جلوگير و بر آشفتگيت را هنگام خشم دور كننده باش.

در هر صبح و شام تقواى الهى را پيشه کن. از دنياى فريبنده بر خويشتن خائف باش و در هيچ حال از آن ايمن مشو. بدان که اگر خويشتن را از بسيارى از امورى که آن را دوست مى دارى به علت ترس از ناراحتى هاى ناشى از آن باز ندارى، هوا و هوس ها تو را به سوى زيان هاى فراوانى خواهد کشاند، بنابراين در مقابل نفس سرکش، مانع و رادع و به هنگام خشم و غضب بر نفس خويش مسلّط و غالب باش و ريشه هاى هوا و هوس را قطع کن.