ترجمه خطبه 124 نهج البلاغه

و من كلام له (علیه السلام) في حَثّ أصحابه على القتال: فَقَدِّمُوا الدَّارِعَ وَ أَخِّرُوا الْحَاسِرَ وَ عَضُّوا عَلَى الْأَضْرَاسِ فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّيُوفِ عَنِ الْهَامِ وَ الْتَوُوا فِي أَطْرَافِ الرِّمَاحِ فَإِنَّهُ أَمْوَرُ لِلْأَسِنَّةِ وَ غُضُّوا الْأَبْصَارَ فَإِنَّهُ أَرْبَطُ لِلْجَأْشِ وَ أَسْكَنُ لِلْقُلُوبِ وَ أَمِيتُوا الْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ وَ رَايَتَكُمْ فَلَا تُمِيلُوهَا وَ لَا تُخِلُّوهَا وَ لَا تَجْعَلُوهَا إِلَّا بِأَيْدِي شُجْعَانِكُمْ وَ الْمَانِعِينَ الذِّمَارَ مِنْكُمْ، فَإِنَّ الصَّابِرِينَ عَلَى نُزُولِ الْحَقَائِقِ هُمُ الَّذِينَ يَحُفُّونَ بِرَايَاتِهِمْ وَ يَكْتَنِفُونَهَا حِفَافَيْهَا وَ وَرَاءَهَا وَ أَمَامَهَا لَا يَتَأَخَّرُونَ عَنْهَا فَيُسْلِمُوهَا وَ لَا يَتَقَدَّمُونَ عَلَيْهَا فَيُفْرِدُوهَا أَجْزَأَ امْرُؤٌ قِرْنَهُ وَ آسَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ وَ لَمْ يَكِلْ قِرْنَهُ إِلَى أَخِيهِ فَيَجْتَمِعَ عَلَيْهِ قِرْنُهُ وَ قِرْنُ أَخِيهِ. وَ ايْمُ اللَّهِ لَئِنْ فَرَرْتُمْ مِنْ سَيْفِ الْعَاجِلَةِ لَا تَسْلَمُوا [تَسْلَمُونَ] مِنْ سَيْفِ الْآخِرَةِ وَ أَنْتُمْ لَهَامِيمُ الْعَرَبِ وَ السَّنَامُ الْ...

ترجمه: محمد دشتی (ره)

در سال 37 هجرى در جنگ صفّين براى تشويق ياران به جهاد فرمود

1. آموزش نظامى (تاكتيك هاى رزم انفرادى)

زره پوشيده ها را در پيشاپيش لشكر قرار دهيد، و آنها كه كلاه خود ندارند، در پشت سر قرار گيرند، دندان ها را در نبرد روى هم بفشاريد، كه تأثير ضربت شمشير را بر سر كمتر مى كند، در برابر نيزه هاى دشمن، پيچ و خم به خود دهيد كه نيزه ها را مى لغزاند و كمتر به هدف اصابت مى كند، چشم ها را فرو خوابانيد، كه بر دليرى شما مى افزايد و دل را آرام مى كند، صداها را آهسته و خاموش سازيد كه سستى را مى زدايد.

پرچم لشكر را بالا داريد و پيرامون آن را خالى مگذاريد و جز به دست دلاوران و مدافعان سر سخت خود نسپاريد، زيرا آنان كه در حوادث سخت ايستادگى مى كنند، از پرچم هاى خود بهتر پاسدارى مى نمايند و آن را در دل لشكر نگاه مى دارند، و از هر سو، از پيش و پس و اطراف، مراقب آن مى باشند، نه از آن عقب مى مانند كه تسليم دشمن كنند و نه از آن پيشى مى گيرند كه تنها رهايش سازند. هر كس بايد برابر حريف خود بايستد و كار او را بسازد و به يارى برادر خود نيز بشتابد، و مبارزه با حريف خود را به برادر مسلمان خود وامگذارد كه او در برابر دو حريف، قرار گيرد، حريف خود، و حريف برادرش.

2. آموزش معنوى سربازان

به خدا سوگند اگر از شمشير دنيا فرار كنيد از شمشير آخرت سالم نمى مانيد، شما بزرگان عرب و شرافتمندان برجسته ايد، در فرار از جنگ، خشم و غضب الهى و ذلّت هميشگى و ننگ جاويدان قرار دارد، فرار كننده بر عمر خود نمى افزايد و بين خود و روز مرگش مانعى ايجاد نخواهد كرد.

كيست كه شتابان و با نشاط با جهاد خويش به سوى خدا حركت كند چونان تشنه كامى كه به سوى آب مى رود؟ بهشت در سايه نيزه هاى دلاوران است، امروز در هنگامه نبرد آنچه در دل ها و سر زبان هاست آشكار مى شود.

به خدا سوگند كه من به ديدار شاميان در ميدان نبرد شيفته ترم تا آنان بر بازگشت به خانه هاشان كه انتظار آن را مى كشند. بار خدايا اگر شاميان از حق روى گرداندند جمعشان را پراكنده، و در ميانشان اختلاف و تفرقه بيفكن، و آنان را براى خطاكاريشان به هلاكت رسان.

3. ضرورت جنگ بى امان براى شكست شاميان

همانا شاميان، بدون ضربت نيزه هايى پياپى هرگز از جاى خود خارج نشوند، ضرباتى كه بدنهايشان را سوراخ نمايد، چنانكه وزش باد از اين سو فرو شده بدان سو در آيد، ضربتى كه كاسه سر را بپراكند، و استخوانهاى بدن را خرد، و بازوها و پاها را قطع و به اطراف پخش كند. آنان دست بر نمى دارند تا آنگاه كه دسته هاى لشكر پياپى بر آنان حمله كنند و آنها را تيرباران نمايند، و سواران ما هجوم آورند، و صف هايشان را درهم شكنند، و لشكرهاى عظيم، پشت سر لشكرهاى انبوه،(1) آنها را تا شهرهايشان عقب برانند، و تا اسب ها، سرزمينشان را كه روى در روى يكديگر قرار دارد، و اطراف چراگاهايشان، و راه هاى آنان را، زير سم بكوبند.


  1. الخمیس: لشکری که از پنج جهت آراسته باشد. عقب، جلو، راست، چپ، و قلب سپاه.
نظامی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

سخنى از آن حضرت (ع) در برانگيختن اصحابش به جهاد:

آن گروه از جنگاوران را، كه زره بر تن دارند، پيش داريد و آنان را كه زره بر تن ندارند، در عقب بگماريد. دندانها را بر هم فشاريد، كه اين كار، شمشيرها را از كاسه سر بيشتر دور كند. چون نيزه را به سوى شما گرفتند بيدرنگ، بپيچيد كه اين كار، شما را از آسيب سر نيزه ها در امان مى دارد.

ديدگان را فرو خوابانيد، كه اين كار بر شهامت شما مى افزايد و دل را آرامش مى بخشد. صداهايتان را پست كنيد، كه اين كار ناتوانى و وحشت را بهتر مى راند.

پرچمتان را به اين سو و آن سو متمايل مكنيد و گردش را خالى مگذاريد و آن را جز به دست دليران سپاه مدهيد. دليرانى كه همواره از آنچه بايد دفاع كنند، دفاع مى كنند.

آنان كه به هنگام نزول سختى و بلا پايدارى مى ورزند و صبر مى كنند، گرد پرچم را مى گيرند و از پس و پيش و راست و چپ حفاظتش مى كنند. نه از آن واپس مانند، كه به دست دشمنش سپارند و نه از آن پيش افتند، كه تنهايش گذارند.

بر هر يك از شماست كه هماورد خود را از پاى در آورد و از برادر جنگجوى خود نيز حمايت كند و نبايد كه نبرد با هماورد خود را به برادر خود واگذارد تا هماورد او و هماورد برادرش همدست شده، كار برادرش را بسازند.


به خدا سوگند، اگر از شمشير اين جهان بگريزيد از شمشير آن جهان گريختن نتوانيد. شما سروران و گردن فرازان عرب هستيد و نسبت به ديگران چون كوهان بلند شتر هستيد نسبت به ديگر اعضايش. فرار سبب خشم خداوند است و خوارى و ذلت آورد و مرد را براى هميشه ننگين سازد. آنكه از ميدان جنگ مى گريزد بر عمرش نيفزايد و فرار، مانع مرگش نشود.

كسى كه به سوى خداى مى رود همانند تشنه اى است كه به آب مى رسد. بهشت در سايه نيزه هاست. امروز هر كس را هر چه در دل باشد آشكار شود. [به خدا سوگند، اشتياق من به پيكار با آنان از اشتياق آنان به خانه هايشان بيشتر است.]


بار خدايا، اگر حق را نمى پذيرند، جمعشان را پراكنده ساز و ميانشان اختلاف انداز و آنان را به سبب خطاهايشان به هلاكت رسان.

ايشان از باورهاى خود بازنگردند، مگر آن گاه كه، ضربتهاى پى در پى نيزه ها بدنهايشان را سوراخ كند، چنانكه نسيم از آنها بگذرد و سرهايشان بشكافد و استخوانهايشان خرد گردد و دستها و پاهايشان به اطراف پراكنده شود و لشكرها دسته دسته از پى هم بر آنها بتازند و سوارانى كه از هر سوى روى آورده اند بر سرشان هجوم آورند و لشكرهاى گران به شهرهايشان روانه گردد و سراسر بلادشان در زير سمّ ستوران كوبيده شود و گرداگرد مراتع و چراگاههايشان را فرو گيرند.

سید رضی مى گويد: «دعق» به معنى «دق» است، يعنى كوبيدن. يعنى اسبها به سمهاى خود زمينشان را فرو كوبند و «نواحر» به معنى متقابل است: روبروى يكديگر. مى گويند، «منازل بنى فلان تتناحر» يعنى، مقابل يكديگر است.

از سخنان آن حضرت است در ترغيب يارانش به جهاد:

زره پوش را پيش اندازيد، و بى زره را پشت سر قرار دهيد، دندانها را به هم بفشاريد كه در برابر فرود آمدن شمشيرها بر فرق سر پايدارتر است، در برابر نوك نيزه ها خود را به پيچيد كه در رد نيزه دشمن اثرش بيشتر است، به دشمن خيره نشويد كه موجب افزايش قوّت قلب و آرامش دلهاست، فريادها را خاموش كنيد زيرا سستى و ترس را بهتر بر طرف مى سازد، پرچم را به اين طرف و آن طرف متمايل و دور آن را خالى ننماييد، و آن را جز به دست دلاوران و آنان كه از مال و جان شما دفاع مى كنند ندهيد، قطعا آنان كه در برابر حوادث ايستادگى مى كنند همانانند كه گرد پرچم خود دور زده، آن را از هر طرف و از پس و پيش مواظب هستند، نه از آن عقب مى افتند تا تسليم دشمن كنند، نه از آن پيشى مى گيرند تا تنهايش گذارند.

هركس در برابر هماوردش بايستد، و برادرش را با جان خود يارى دهد، و حريفش را به او وامگذارد كه او برابر دو حريف قرار بگيرد، يكى حريف خودش و ديگر حريف برادرش.


به خدا قسم اگر از شمشير دنيا فرار كنيد از شمشير آخرت سالم نخواهيد ماند، شما اشراف عرب هستيد و از بزرگترين برجستگان، در فرار از جهاد خشم خدا نهفته است. و ذلّت قطعى و ننگ ابدى. فرارى بر عمر خود نيفزايد، و بين فرارى و روز مرگش مانعى ايجاد نشود.

آن كه با جهاد به جانب خدا روى كند چون تشنه اى است كه به چشمه آب وارد مى شود. بهشت در سايه نيزه هاست. امروز خبرهاى پنهان (از باطن بد دلان و روحيه شجاعان) آشكار مى شود. به خدا قسم من به رويارويى با دشمن از اشتياق آنان به وطنهايشان مشتاق ترم.


خداوندا، اگر دشمنان ما حق را ردّ كردند جمعيّتشان را پريشان ساز، و اتّحادشان را قرين تفرقه گردان، و آنان را به خاطر خطاهايشان به هلاكت انداز.

بدانيد دشمن جاى خود را از دست ندهد جز با نيزه هاى پى در پى شما كه زخم كارى به آنان بزند، و ضربه اى كه فرقشان را بشكافد، و استخوانها را بشكند، و بازوها و قدمها را جدا سازد، و تا وقتى كه گروهها پى در پى به آنان حمله برند، و سواران بر آنان هجوم كنند و صفهايشان را درهم شكنند، و لشكريان از پس لشكريان به شهرهايشان در آيند، و سم اسبانتان سرزمين هاى متصل و رو بروى هم آنها را درهم بكوبد، و اطراف كشتزارها و مراتعشان را زير لگد قرار دهد.

مى گويم: «دعق» به معناى كوبيدن است، يعنى اسبان زمين هاى ايشان را به سم خود بكوبد. «نواحر الأرض» زمين هاى رو بروى هم است گفته مى شود: «منازل بنى فلان تتناحر»: يعنى منزلهاى فلان طايفه برابر يكديگر است.

زره پوشيدگان را پيش بداريد. و كسانى را كه خود ندارند، واپس بگماريد. دندانها را سخت بفشاريد، كه شمشيرها را از رسيدن به كاسه سر باز مى گرداند. و پيرامون نيزه ها بپيچيد كه آن پيچيدن، نيزه ها را اين سو و آن سو مى راند، تا آسيب چندان نرساند، و ديده ها را فرو خوابانيد كه دليرى را مى افزايد، و دل را بهتر آرام نمايد، و بانگها را آهسته كنيد، كه بد دلى را بيشتر مى زدايد.

و پرچم خود را بالا بداريد، و پيرامون آن را خالى مگذاريد، و مدهيد آن را جز به دست دلاوران، و آنان كه حمايت كنند چيزى را كه واجب است حمايت آن، كه شكيبايان، هنگام نازل شدن بلاها كسانى هستند، كه گرد پرچم خود را دارند، و دو پهلو و پشت و پيش آن را خالى نمى گذارند، نه از آن پس مى مانند تا به دشمنش بسپارند، و نه از آن پيش مى افتند، كه تنهايش گذارند. هر يك از شما كار حريف خود بسازد، نيز به يارى برادر مسلمان خويش بپردازد، و كار هماورد خود را به عهده برادر خويش وانگذارد تا او ناچار شود دو تن را از پا در آرد.


به خدا سوگند، اگر از شمشير اين جهان گريختيد، شمشير آن جهان را به روى خود آهيختيد. شما دلاوران عربيد، و چابكسواران، و مردمان ديدارى، و شناختگان. گريختن، خشم خدا را برمى انگيزاند و خوارى و ننگ آن هميشه مى ماند. آن كه گريزد، عمر خود را نيفزايد، و نرهد از آنچه روزى بر سرش آيد.

آن كه به سوى خدا روى نمايد، چون تشنه اى است كه به آب در آيد. بهشت زير كناره هاى نيزه دلاوران است، و امروز آشكار شود كه چه در دل است و چه در سر زبان است.

به خدا، كه من به ديدار آنان -دشمنان- شيفته ترم تا آنان به بازگشت به خانه هاشان.


بار خدايا اگر از حق سر باز زنند جمعيّتشان را پريشان ساز، و ميانشان اختلاف افكن، و به خاطر خطاكارى شان به هلاكت در انداز.

آنان از جاى خود نشوند تا پى در پى زخم نيزه خورند، زخمى كه تنشان را سوراخ نمايد، چنانكه نسيم از اين سو بدان در شود و از آن سو در آيد، و ضربتى كه كاسه سر را دراند، و استخوانها را خرد كند، و بازوها، و پاها را پراند، تا آن گاه كه دسته هاى لشكر پياپى بر آنان حمله كنند، و سواران هجوم آرند، و صفهاشان را درهم شكنند، و سپاهيان هزاران پس هزاران به شهرهاشان در آيند، و اسبان، سرزمينهاشان را كه روى در روى يكديگر است، زير سم بسايند.

[مى گويم، «دعق» به معنى «كوفتن» است، يعنى اسبان به سمها زمينهاى آنان را كوبند، و «نواحر» به معنى «متقابل» است، چنانكه گويند: منزلهاى بنى فلان «متناحر»، يعنى «متقابل» است.]

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است در ترغيب اصحاب خود بجهاد (و تعليم آداب و رسوم جنگ):
(1) (چون در كارزار با دشمن روبرو شديد) پس زره دار را جلو قرار دهيد و بى زره را در عقب، و دندانها را بر هم فشار دهيد (در جنگ ثبات قدم داشته سختيها را بخود هموار نمائيد) زيرا استقامت در جنگ شمشيرها را از سرها بيشتر دور ميكند (تحمّل سختيهاى كارزار از هر تدبيرى براى بدست آوردن فتح و فيروزى بهتر است)
(2) در اطراف نيزه ها پيچ و خم داشته باشيد (موقعى كه نيزه بر دشمن فرود مى آوريد خود را كوتاه و بلند كنيد، يا در موقعى كه دشمن نيزه بطرف شما حواله ميكند خود را دور نمائيد) زيرا زدن نيزه ها باين طرز مؤثّرتر است (از فرود آوردن آنها بدون پيچ و خم، يا آنكه در مقابل كمتر اصابت ميكند)
(3) و چشمها را پائين اندازيد (بهر طرف نگاه نكنيد) زيرا چشم پوشاندن سبب بسيارى قوّت قلب و آرامى دلها (و نترسيدن از دشمن) است،
(4) و صداها را خاموش كنيد (غوغاء و هياهو بر پا ننمائيد) زيرا متانت و آرامى (از هر چيز) خوف و ترس را زودتر دور ميكند (چون ترسوها در كارزار هو و جنجال ميكنند و دليران سخن نگفته كار خويش انجام مى دهند)
(5) و پرچم خود را از جاى حركت نداده دورش را خالى نكنيد (كه موجب شكست لشگر خواهد شد، چون همه متوجّه پرچم مى باشند) و آنرا بدست هر كس ندهيد مگر به دلاوران و كسانيكه شما را از هر پيش آمد بدى مانع ميشوند و از آنچه كه حفظ و نگهدارى آن لازم است دفاع مى نمايند (و البتّه چنين كسانى پرچم از دست نمى دهند مگر اينكه ظفر يافته يا كشته شوند)
(6) زيرا كسانيكه بر بلاها و سختيها (ى جنگ) شكيبا هستند آنانند كه به اطراف پرچم دور زده آنرا از راست و چپ و عقب و جلو نگهدارى مى نمايند، از آن عقب نمى افتند كه (به دشمن) تسليم نمايند، و بر آن پيشى نمى گيرند كه آنرا تنها گذارند.
(7) بايد مرد (در كارزار) از دشمنى كه با او روبرو ميشود دفاع نمايد، و (پس از مغلوب نمودن يا كشتن او) برادر (همكار) خود را يارى كند، و نبايد دشمن خويش را رها كرده بسوى برادرش توجّه دهد تا با دشمن برادر همدست شده (او را از ميان برداشته) باتّفاق آهنگ او كنند.


(8) و سوگند بخدا اگر از شمشير دنيا فرار كنيد از شمشير آخرت به سلامت نمى مانيد (اگر بجهاد نرفته در راه خدا شمشير نزنيد از عذاب ابدىّ نمى رهيد) و (از چه رو براى شمشير زدن و جلوگيرى از دشمن خود را آماده نمى سازيد در حالتى كه) شما اشراف عرب و كوهانهاى بزرگ (بلند قدر) هستيد،
(9) بتحقيق فرار (از جنگ) سبب خشم خدا (دورى از رحمت حقّ تعالى) و ذلّت و بيچارگى و عار و ننگ هميشگى است،
(10) و بعمر و زندگانى فرار كننده افزوده نمى شود و فرار مانع از مرگش نمى گردد،
(11) رونده بسوى خدا (جهاد كننده را بايد شوق) مانند تشنه اى باشد كه به آب مى رسد،
(12) بهشت زير جوانب نيزه ها است (پس طالب سعادتمندى و بهشت جاويدانى نبايد از جنگ و كشته شدن در راه خدا فرار نمايد)
(13) امروز خبرها آشكار مى گردد (در موقع شمشير زدن و كشتن و كشته شدن درستى و نادرستى گفتار هر كس هويدا ميشود)
(14) سوگند بخدا اشتياق من به ملاقات آنها (دشمنان) بيشتر است از اشتياق ايشان به شهرهاشان.


(15) بار خدايا اگر ردّ حقّ كرده و در صدد دشمنى با آن هستند جمعيّتشان را پراكنده ساز و اختلاف كلمه ميانشان انداز، و آنها را به گناهانشان هلاك فرما كه
(16) ايشان از موقفهاى خود هرگز دور نمى شوند (از تصميم بفتنه و فساد دست بر نمى دارند، پس اگر شما ياران من با آنها جنگ نكرده متعرّضشان نشويد) بى نيزه زدن پياپى كه جان از تن دشمن خارج شود و بى شمشير زدنى كه كاسه سر را بشكافته استخوانها را خرد و بازوها و قدمها را قطع نمايد (تباهكارى خود را ادامه داده شما را مغلوب خواهند نمود)
(17) و از جاهاى خود حركت نمى كنند تا اينكه لشگرها دسته دسته و پياپى با آنها روبرو شده و سپاهيان بيشمار با اسبهاى يدكى كه براى نصرت و يارى از هر كجا تهيه شده در عقب دارند با آنان بجنگند،
(18) و تا اينكه لشگر بسيار كه در پى لشگر كلان است (و پنج سمت آنها يعنى جلو و عقب و راست و چپ و قلبشان منظّم و آراسته مى باشد) به شهرهاى ايشان وارد شوند،
(19) و تا اينكه اسبها با سمها زمينهاى پهلوى يكديگر (خانه ها) و دور تا دور چراگاههاى حيوانات ايشان را بكوبند. (خلاصه بهمه چيز آنها تسلّط يابند).
سيّد رضىّ فرمايد: مى گويم: الدّعق بمعنى كوفتن است يعنى اسبها زمين آنها را با سمها بكوبند، و نواحر الأرض زمينهاى برابر يكديگر است، و گفته ميشود: منازل بنى فلان تتناحر يعنى منزلهاى فرزندان فلان برابر يكديگر مى باشد.

(در ميدان نبرد) کسانى را که زره بر تن دارند پيشاپيش صفوف قرار دهيد و آنها که زره ندارند پشت سر آنان قرار گيرند، دندانها را روى هم بفشاريد که اين کار تأثير شمشير را بر سر کمتر مى کند. و در برابر نيزه هاى دشمن در پيچ و خم باشيد که براى منحرف کردن نيزه ها مؤثرتر است.

نگاه چشمها را پايين بياوريد (و به انبوه و آخر دشمن نگاه نکنيد) چرا که براى قوّت و قدرت قلب، بهتر و مايه آرامش بيشتر دل هاست. صداها را خاموش کنيد (و کمتر سخن بگوييد) چرا که سستى را دور مى سازد.

از پرچم خود به خوبى پاسدارى کنيد و آن را به اين طرف و آن طرف مايل نسازيد و اطراف آن را خالى نکنيد و جز به دست دلاوران و مدافعان سرسخت خود، نسپاريد، زيرا آنان که در حوادث سخت در برابر مشکلات ايستادگى مى کنند همانها هستند که از پرچمشان به خوبى پاسدارى مى نمايند، گرداگرد آن را مى گيرند و از چپ و راست و از پيش و پس مراقب آن هستند، نه از آن عقب مى مانند که تسليم دشمنش کنند و نه از آن پيشى مى گيرند که رهايش سازند.

هر کس بايد در برابر حريف خود بايستد و با برادر هم رزمش مواسات کند و هرگز حريف خودرا به او وامگذارد که او در برابر دو حريف قرار گيرد حريف خودش و حريف برادرش.


به خدا سوگند! اگر از شمشير دنيا فرار کنيد از شمشير آخرت در امان نخواهيد بود. شما بزرگان و پيشگامان عرب، و شرافتمندان برجسته ايد. به يقين در فرار غضب و خشم الهى، ذلت هميشگى و ننگ جاودان است. فرار کننده چيزى به عمر خود نمى افزايد و ميان خود و مرگش حايلى ايجاد نمى کند.

کيست که با سرعت و نشاط (با جهاد خود) به سوى خدا رود همچون تشنه کامى که به آب مى رسد؟ بهشت در سايه نيزه هاست. امروز اخبار (و اعمال) هر کس آزموده مى شود (و مدعيان راستين و دروغين از هم شناخته مى شوند). به خدا سوگند! من به مبارزه با آنها (شاميان) از آنها به خانه هايشان شايقترم وعاشقانه به سوى ميدان مى روم.


خداوندا! اگر آنها حق را نپذيرند (و دست از ظلم و کشتار و فساد برندارند) جماعتشان را در هم بشکن و متفرق کن، و اتحادشان را به پراکندگى مبدّل ساز، و به خاطر گناهانشان آنها را تسليم هلاکت کن.

(بدانيد) آنها هرگز از جاى خود برکنده نمى شوند تا اين که نيزه داران، با نيزه هاى پى درپى بدنشان را سوراخ کنند آن گونه که نسيم از آن بگذرد، و شمشير زنان ضربه هايى بر آنان وارد سازند که سر آنها را بشکافد و استخوانها را خُرد کند و دستها و پاها را جداسازد، آنها بايد پيوسته مورد تهاجم قرار گيرند و گروهها پشت سر هم آنان را تيرباران کنند و گروهى از لشکر به يارى گروه ديگر بشتابد و آنها را آماج حملات خود سازد ولشکرهاى سواره نظام يکى پس از ديگرى آنان را تا شهرهايشان تعقيب کنند، تا زمانى که سمّ اسبهاى شما آخرين نقطه سرزمين آنها را بکوبد و مسير رفت و آمد و جادّه ها و چراگاههاى آنها را از هر سو اشغال کند.