ترجمه خطبه 134 نهج البلاغه

من كلام له (علیه السلام) و قد شاوَرَهُ عمرُ بن الخطاب في الخروج إلى غَزو الروم:

وَ قَدْ تَوَكَّلَ اللَّهُ لِأَهْلِ هَذَا الدِّينِ بِإِعْزَازِ الْحَوْزَةِ وَ سَتْرِ الْعَوْرَةِ وَ الَّذِي نَصَرَهُمْ وَ هُمْ قَلِيلٌ لَا يَنْتَصِرُونَ وَ مَنَعَهُمْ وَ هُمْ قَلِيلٌ لَا يَمْتَنِعُونَ، حَيٌّ لَا يَمُوتُ. إِنَّكَ مَتَى تَسِرْ إِلَى هَذَا الْعَدُوِّ بِنَفْسِكَ فَتَلْقَهُمْ فَتُنْكَبْ لَا تَكُنْ لِلْمُسْلِمِينَ كَانِفَةٌ دُونَ أَقْصَى بِلَادِهِمْ لَيْسَ بَعْدَكَ مَرْجِعٌ يَرْجِعُونَ إِلَيْهِ، فَابْعَثْ إِلَيْهِمْ رَجُلًا مِحْرَباً وَ احْفِزْ مَعَهُ أَهْلَ الْبَلَاءِ وَ النَّصِيحَةِ، فَإِنْ أَظْهَرَ اللَّهُ فَذَاكَ مَا تُحِبُّ وَ إِنْ تَكُنِ الْأُخْرَى كُنْتَ رِدْءاً لِلنَّاسِ وَ مَثَابَةً لِلْمُسْلِمِينَ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

عمر براى شركت در جنگ با روميان در سال 15 هجرى با امام عليه السّلام مشورت كرد، آن حضرت فرمود

مشاوره نظامى

خداوند به پيروان اين دين وعده داده كه اسلام را سر بلند و نقاط ضعف مسلمين را جبران كند، خدايى كه مسلمانان را به هنگام كمى نفرات يارى كرد، و آنگاه كه نمى توانستند از خود دفاع كنند، از آنها دفاع كرد، اكنون زنده است و هرگز نمى ميرد.

هرگاه خود به جنگ دشمن روى و با آنان رو به رو گردى و آسيبى بينى، مسلمانان تا دورترين شهرهاى خود، ديگر پناهگاهى ندارند و پس از تو كسى نيست تا بدان رو آورند. مرد دليرى را به سوى آنان روانه كن، و جنگ آزمودگان و خيرخواهان را همراه او كوچ ده. اگر خدا پيروزى داد چنان است كه تو دوست دارى، و اگر كار ديگرى مطرح شد، تو پناه مردمان و مرجع مسلمانان خواهى بود.

اعتقادی سیاسی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

سخنى از آن حضرت (ع) عمر براى اين كه خود به نبرد روميان رود با او مشورت كرد و على (ع) فرمود:

خداوند، براى پيروان اين دين، بر عهده گرفته است كه حوزه دينشان را مستحكم گرداند و حريم اسلام را از تعرض خصم مصون دارد. آن خداوندى، كه ياريشان كرد و هنوز شمارشان اندك بود و كس به ياريشان برنمى خاست و آنان را از دشمنانشان حفظ كرد و حال آنكه، آنان را شمار اندك بود و توان دفاع از خود را نداشتند. اوست كه زنده است و نمى ميرد.

اگر تو خود به سوى دشمن روى و خود با دشمن روياروى شوى، اگر مغلوب گردى، مسلمانان را تا اقصا بلادشان پناهگاهى نمى ماند و بعد از تو مرجعى ندارند كه به آن باز گردند. پس مردى سلحشور را به سوى ايشان بفرست و سپاهى گران همراه او كن كه هم جنگ آزموده باشند و هم نيكخواه اسلام. اگر خداوند پيروزش گرداند كه اين همان است كه تو خواسته اى و اگر كار را گونه اى ديگر افتاد، در آن حال، تو پناه مردم و مرجع مسلمانان خواهى بود.

از سخنان آن حضرت است وقتى عمر بن خطّاب براى رفتن به جنگ با روميان با حضرت مشورت كرد:

خداوند براى اهل دين، عزت و سر بلندى حوزه مسلمانى و حفظ آبرو را عهده دار شده. خداوندى كه مسلمانان را يارى كرد وقتى كه اندك بودند و يارى خود نمى توانستند كرد، و از آنان دفاع كرد آن وقت كه اندك بودند و از خود دفاع نمى توانستند نمود، خدايى كه زنده است و هرگز نمى ميرد.

اگر خود به جنگ اين دشمن روى و با آنان روبرو شوى و بلايى متوجه تو شود، براى مسلمانان در شهرهاى دوردست تكيه گاهى نمى ماند، و بعد از تو پناهى نيست كه به آن پناه برند. بنا بر اين مردى شجاع و كار آزموده به سوى دشمن فرست، و كسانى را همراه او كن كه جنگاور و خيرخواه باشند، اگر خداوند پيروزيت داد همان است كه دوست دارى، و اگر مسأله اى ديگر پيش آمد باز پناه مردم و مأمن مسلمين خواهى بود.

و از سخنان آن حضرت است عمر براى رفتن به جنگ با روميان با او رأى زد، فرمود:

خدا براى مسلمانان عهده دار شده است كه حوزه مسلمانى را نيرومند سازد، تا حرمتشان مصون ماند -و دشمن بر آن نتازد-. آن كه آنان را يارى كرد حالى كه اندك بودند و كسى نبود كه يارى شان كند، و دشمنان را از آنان بازداشت حالى كه شمارشان كم بود، و كسى نبود كه بازشان دارد، زنده است و نمى ميرد.

هرگاه خود به سوى اين دشمن روى و با آنان روبرو شوى و رنجى يابى، مسلمانان تا دورترين شهرهاى خود، ديگر پناهگاهى ندارند و پس از تو كسى نيست تا بدان رو آرند.

مردى دلير را به سوى آنان روانه گردان. و جنگ آزمودگان و خيرخواهان مسلمانان را با او برانگيزان. اگر خدا پيروزى داد، چنان است كه تو دوست دارى و اگر كارى ديگر پيش آمد بارى تو -جاى خويش مى دارى-. پناه مردمان خواهى بود و مرجع مسلمانان.

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است هنگاميكه عمر ابن الخطّاب براى رفتن بجنگ روميان از آن بزرگوار مشورت نمود:
(1) خداوند براى اهل اسلام ضامن شده است كه حدود و نواحيشان را حفظ كند، و عورتشان را (چيزيكه نبايد دشمن بر آن آگاه شود) بپوشاند،
(2) و آن خداوندى كه آنها را يارى كرد در زمانيكه اندك بودند و نمى توانستند (از دشمن) انتقام بكشند، و آنها را از مغلوب شدن بازداشت در حالتى كه كم بودند و توانائى دفاع (از خود) نداشتند (خداوندى كه در صدر اسلام مسلمانان را با اينكه مانند امروز داراى جمعيّت بيشمار و قدرت و توانائى نبودند يارى كرد، اكنون هم يارى خواهد فرمود، زيرا) زنده است و هرگز نمى ميرد
(3) (پس در كارزار حاضر مشو، زيرا) تو خود اگر بسوى اين دشمن (قيصر روم و لشگريانش) روانه شوى و در ملاقات با ايشان (پس از زد و خورد) مغلوب گردى براى مسلمانان شهرهاى دور دست و سر حدّها پناهى نمى ماند، بعد از تو مرجعى نيست كه (براى جلوگيرى از فتنه و فساد) به آنجا مراجعه نمايند،
(4) پس (مصلحت در اينست كه تو در اينجا بمانى و بجاى خود) مرد جنگ ديده و دليرى بسوى ايشان بفرست، و به همراهى او روانه كن كسانى را كه طاقت بلاء و سختى جنگ داشته و پند و اندرز را بپذيرند، پس اگر خداوند (او را) غالب گردانيد همان است كه ميل دارى و اگر واقعه ديگرى پيش آيد تو يار و پناه مسلمانان خواهى بود (مى توانى دوباره لشگرى فراهم ساخته بجنگ ايشان بفرستى).

(اى خليفه!) خداوند بر عهده گرفته است که حوزه اسلام را براى پيروان دين سربلند سازد و نقاط ضعف آنها را بپوشاند. آن کس که آنها را در آن هنگام که اندک بودند، و کسى به کمک آنها نمى شتافت يارى کرد، و در آن موقع که به خاطر کمى نفرات قدرت دفاع از خودرا نداشتند از آنها دفاع نمود، زنده است و هرگز نمى ميرد!

هرگاه تو خود به سوى دشمن حرکت کنى و در ميدان نبرد با آنها روبه رو شوى و مغلوب گردى، پناهگاهى براى مسلمين در شهرهاى دور دست باقى نمى ماند و (در چنين شرايطى) بعد از تو کسى نيست که به او مراجعه کنند.

بنابراين مرد جنگ آزموده اى را به سوى آنها بفرست و گروهى که آزمون خودرا (در جنگها) داده اند و خير خواهند با او همراه ساز، اگر خداوند پيروزى نصيب کند همان است که تو مى خواهى و اگر شکل ديگرى رُخ داد (اشاره به اين که شکست دامن مسلمين را بگيرد) تو پشتيبان مردم و پناهگاه مسلمين خواهى بود!