ترجمه خطبه 225 نهج البلاغه

و من دعاء له (علیه السلام) يَلتجِئ إلى اللّه أن يُغنِيَه:

اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ وَ لَا تَبْذُلْ جَاهِيَ بِالْإِقْتَارِ؛ فَأَسْتَرْزِقَ طَالِبِي رِزْقِكَ وَ أَسْتَعْطِفَ شِرَارَ خَلْقِكَ وَ أُبْتَلَى بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي وَ أُفْتَتَنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي، وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ كُلِّهِ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ؛ «إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير».

ترجمه: محمد دشتی (ره)

و من دعاء له (علیه السلام) يَلتجِئ إلى اللّه أن يُغنِيَه

يارى خواستن از خدا در مشكلات اقتصادى

خدايا آبرويم را با بى نيازى نگهدار، و با تنگدستى شخصيّت مرا لكّه دار مفرما، كه از روزى خواران تو روزى خواهم، و از بدكاران عفو و بخشش طلبم. مرا در ستودن آن كس كه به من عطايى فرمود موفّق فرما، و در نكوهش آن كس كه از من دريغ داشت آزمايش فرما، در صورتى كه در پشت پرده، اختيار هر بخشش و دريغى در دست تو است و تو بر همه چيز توانايى.

اقتصادی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

دعايى از آن حضرت (ع):

بار خدايا، به توانگرى، آبرويم را حفظ كن و مكانتم را به بينوايى تباه منماى كه از روزيخواران تو روزى خواهم، يا از مردم بدكردارت مهربانى جويم و يا به ستايش كسانى، كه به من چيزى بخشيده اند، مبتلا گردم و يا به نكوهش كسانى، كه مرا محروم داشته اند، فريفته شوم. سرانجام، تويى كه مى توانى ببخشى و مى توانى نبخشى كه تو بر هر چيز توانايى.

از دعاهاى آن حضرت است در فراوانى روزى:

بار خدايا، آبرويم را به بى نيازى حفظ فرما، و حرمتم را به تنگدستى نشكن، تا از آنان كه روزى تو را خواهند روزى خواهم، و از شرار مردم خواستار عطوفت باشم، و به ثناى كسى كه به من ببخشايد دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ما وراى اين همه، اختياردار بخشش و منعى، چه اينكه بر هر چيز توانايى.

و دعايى از آن حضرت است:

خدايا به توانگرى آبرويم را نگاه دار، و به تنگدستى حرمتم را ضايع مگذار، تا روزى خواهم از بندگان روزيخوارت، و مهربانى جويم از آفريدگان بد كردارت. و به ستودن كسى مبتلا شوم كه به من عطايى ارزانى داشته، و به نكوهيدن آن كس فريفته گردم كه بخشش خود را از من باز داشته و گذشته از اين -گفتار- در بخشيدن و باز داشتن «تو بر همه چيز توانايى» و صاحب اختيار.

در اينجا نيز لب گشوده تا از معبود خويش طلب كند كه او را در چنگال فقر گرفتار نسازد و از همگان بى نياز باشد:

معبودا آبروى من را به ناتوانى مريز، عزتم را بنا دارى و تنگدستى از ميان نبر تا مبادا كه از زيادت فقر، از روزى خواران تو روزى خواهم و از آفريده هاى بد كردار تو مهربانى جويم. خالقا اين را مخواه كه به ستايش آن شخصى كه به من چيزى مى بخشد ناگزير شوم و زبان ببدگوئى و ملامت كسى كه بمن چيزى نداده بگشايم. تو پس از اين همه گفتار صاحب اختيارى كه ببخشائى يا نبخشائى زيرا اختيار و توانائى هر چيز بدست تو است.

خداوندا آبرويم را با بى نيازى و غنا محفوظ دار و شخصيتم را بر اثر فقر ضايع مکن! مبادا از کسانى درخواست روزى کنم که آنها خود، از تو روزى مى طلبند و از افراد بدکردار و پست، خواستار عطوفت و بخشش گردم و سرانجام به ستودن آن کس که به من چيزى عطا کرده، مبتلا شوم (هر چند شايسته ستايش نباشد) و به نکوهش کردن آن کس که مرا محروم داشته گرفتار گردم، هر چند در خور نکوهش نباشد، اين در حالى است که تو در ماوراى همه اينها سرپرست و صاحب اختيار بخشش و منع هستى و تو بر هر چيز توانايى.