ترجمه خطبه 23 نهج البلاغه

تهذيب الفقراء: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْأَمْرَ يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ كَقَطَرَاتِ الْمَطَرِ إِلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا قُسِمَ لَهَا مِنْ زِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، فَإِنْ رَأَى أَحَدُكُمْ لِأَخِيهِ غَفِيرَةً فِي أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ نَفْسٍ، فَلَا تَكُونَنَّ لَهُ فِتْنَةً فَإِنَّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ مَا لَمْ يَغْشَ دَنَاءَةً تَظْهَرُ، فَيَخْشَعُ لَهَا إِذَا ذُكِرَتْ وَ يُغْرَى بِهَا لِئَامُ النَّاسِ كَانَ كَالْفَالِجِ الْيَاسِرِ الَّذِي يَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ تُوجِبُ لَهُ الْمَغْنَمَ وَ يُرْفَعُ بِهَا عَنْهُ الْمَغْرَمُ وَ كَذَلِكَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ الْبَرِيءُ مِنَ الْخِيَانَةِ يَنْتَظِرُ مِنَ اللَّهِ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ، إِمَّا دَاعِيَ اللَّهِ فَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لَهُ وَ إِمَّا رِزْقَ اللَّهِ فَإِذَا هُوَ ذُو أَهْلٍ وَ مَالٍ وَ مَعَهُ دِينُهُ وَ حَسَبُهُ. وَ إِنَّ الْمَالَ وَ الْبَنِينَ حَرْثُ الدُّنْيَا وَ الْعَمَلَ الصَّالِحَ حَرْثُ الْآخِرَةِ وَ قَدْ يَجْمَعُهُمَا اللَّهُ تَعَالَى لِأَقْوَامٍ. فَاحْذَرُوا مِنَ اللَّهِ مَا حَذَّرَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ وَ اخْشَوْهُ خَشْيَةً لَيْسَتْ بِتَعْذِيرٍ وَ ا...

ترجمه: محمد دشتی (ره)

1. تناسب نعمت ها با استعدادهاى گوناگون

پس از ستايش پروردگار، بدانيد كه تقديرهاى الهى چون قطرات باران از آسمان به سوى انسانها فرود مى آيد، و بهره هر كسى، كم يا زياد به او مى رسد.

پس اگر يكى از شما براى برادر خود، برترى در مال و همسر و نيروى بدنى مشاهده كند، مبادا فريب خورد و حسادت كند، زيرا مسلمان (تا زمانى كه دست به عمل پستى نزده كه از آشكار شدنش شرمنده باشد و مورد سرزنش مردم پست قرار گيرد) به مسابقه دهنده اى(1) مى ماند كه دوست دارد در همان آغاز مسابقه پيروز گردد تا سودى به دست آورد و ضررى متوجّه او نگردد.

هم چنين مسلمانى كه از خيانت پاك است انتظار دارد يكى از دو خوبى نصيب او گردد: يا دعوت حق را لبيك گفته عمر او پايان پذيرد «كه آنچه در نزد خداست براى او بهتر است»، و يا خداوند روزى فراوان به او دهد و صاحب همسر و فرزند و ثروت گردد، و هم چنان دين و شخصيّت خود را نگاه دارد.

همانا ثروت و فرزندان، محصول دنيا و فانى شدنى، و عمل صالح زراعت آخرت است، گرچه گاهى خداوند، هر دوى آن را به ملّت هايى خواهد بخشيد.

از خدا در آن چه اعلام خطر كرده است بر حذر باشيد از خدا آنگونه بترسيد كه نيازى به عذر خواهى نداشته باشيد.

عمل نيك انجام دهيد بدون آن كه به ريا و خود نمايى مبتلا شويد، زيرا هر كس، كارى براى غير خدا انجام دهد، خدا او را به همان غير واگذارد.

از خدا، درجات شهيدان، و زندگى سعادتمندان، و هم نشينى با پيامبران را درخواست مى كنيم.

2. ضرورت تعاون با خويشاوندان

اى مردم، انسان هر مقدار كه ثروتمند باشد، باز از خويشاوندان خود بى نياز نيست كه از او با زبان و دست دفاع كنند.

خويشاوندان انسان، بزرگ ترين گروهى هستند كه از او حمايت مى كنند و اضطراب و ناراحتى او را مى زدايند، و در هنگام مصيبت ها نسبت به او، پر عاطفه ترين مردم مى باشند. نام نيكى كه خدا از شخصى در ميان مردم رواج دهد بهتر از ميراثى است كه ديگرى بردارد.

آگاه باشيد، مبادا از بستگان تهيدست خود رو برگردانيد، و از آنان چيزى را دريغ داريد، كه نگاه داشتن مال دنيا، زيادى نياورد و از بين رفتنش كمبودى ايجاد نكند.

آن كس كه دست دهنده خود را از بستگانش باز دارد، تنها يك دست را از آنها گرفته امّا دست هاى فراوانى را از خويش دور كرده است، و كسى كه پر و بال محبّت را بگستراند، دوستى خويشاوندانش تداوم خواهد داشت.

(سید رضی مى گويد: و چه زيباست معنايى كه امام عليه السّلام از جمله «و من يقبض يده عن عشيرته» تا آخر كلام اراده فرمود، زيرا كسى كه خير و نيكى هاى خود را از خويشاوندان خود قطع كند، تنها سود يك تن را از آنها باز داشته، امّا به هنگام احتياج شديد، يارى تمام آنها را از خود دور كرده كه آنها به نداى او پاسخ نمى گويند در اين صورت خود را از سود فراوان خويشاوندان محروم ساخته و گروهى را از يارى خود باز داشته است).


  1. فالج یاسر: در دوران جاهلیّت شتری را می کشتند و برای تقسیم گوشت آن به مسابقه تیراندازی متوسّل می شدند، ده تیر بود که هفت عدد آن علامتی مخصوص داشت و سه تای آن بدون نشان بود هرکس که تیر او به هدف می خورد سهم بیشتری از گوشت شتر داشت. از این رو هرکسی دوست داشت که همان آغازین تیری را که رها می کند به هدف زده و برنده مسابقه باشد.
اخلاقی اعتقادی اجتماعی سیاسی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

اما بعد. تقدير الهى همانند قطره هاى باران، براى هركس كه مقدر شده خواه اندك و خواه بسيار، از آسمان به زمين مى آيد. پس اگر كسى مال و منال برادر خود را بيش از خود يابد، نبايد كه بر او رشك برد. زيرا مسلمان تا زمانى كه آلوده فرومايگى نشده -به گونه اى كه چون از آن ياد شود اظهار حقارت و خشوع كند و زبان طاعنان سفله در حق او دراز گردد- همانند قمار كننده تيز چنگى است كه چشم به راه نخستين پيروزى خود در تيرهاى قمار است، كه براى او مالى در پى دارد و باختهاى او را نيز جبران نمايد.

به همين گونه، مسلمان از خيانت بيزار از خداى تعالى خواستار يكى از اين دو خوبى است: يكى آنكه دعوت حق را اجابت كند و به نزد او رود، كه هر چه در نزد خداوند است، خير اوست. ديگر آنكه، در اين جهان روزيش عطا كرده و صاحب زن و فرزند و مال و منال بود. و در عين حال، دين و حيثيت و شرف او هم در امان مانده است. مال و فرزندان كِشته اين جهان اند و عمل صالح كشته آخرت است و بسا باشد كه خداوند اين هر دو نعمت را نصيب مردمانى كند.


پس بترسيد از خدا، بترسيد از آن چيزها كه خدا شما را از آنها بيم داده است. و بترسيد، ولى نه از آن گونه كه عذرخواه گناهانتان باشد. كارهاى نيك به جاى آوريد ولى نه به قصد خودنمايى كه مردم ببينند يا از ديگرى بشنوند.

زيرا هركس عملى را نه براى خدا انجام دهد خدا سزاى عملش را به كسى حوالت كند كه به خاطر او عمل كرده است. از خدا مى طلبم مقام و مرتبت شهيدان را و زيستن با نيكبختان را و مرافقت با پيامبران را.


اى مردم، آدمى هر چند توانگر بود، از عشيره خويش و دفاع آنان از او، به دست و زبان، بى نياز نباشد. زيرا عشيره هركس، بزرگترين محافظان او هستند كه از پشت سر حمايتش مى كنند و بيش از ديگر مردم، اوضاع پراكنده او را به سامان مى آورند و چون حادثه اى بر او فرود آيد از ديگران بدو مهربانترند.

و نام نيكى كه خدا براى آدمى در ميان مردم مى گذارد از مالى كه ديگران براى او به ميراث مى گذارند بهتر است.

بدانيد كه هيچيك از شما نبايد از خويشاوندى، كه گرفتار فقر و بينوايى است روى يارى برتابد. بايد كه ياريش دهد، به مالى كه اگر انفاقش نكند، بر داراييش نيفزايد و اگر انفاقش كند، سبب نقصان در مال او نگردد. هر كس كه دست يارى از عشيره خود فرو بندد، يك دست از يارى آنان كاسته شده، ولى او از يارى دستهاى بسيارى خود را محروم داشته.

هركس كه با اطرافيان خود بمدارا رفتار كند همواره دوستى و مودت آنان را نصيب خود ساخته است.

(سید رضی) مى گويم: در متن خطبه «هركس دست يارى از عشيره خود...» بدين معنى است كه كسى كه يارى خود را از عشيره اش دريغ مى دارد يارى يك تن را از آنان دريغ داشته و اگر به يارى آنان نيازش افتد و بخواهد كه ياريش كنند، به ياريش برنخيزند پس، از مساعدت دستهاى بسيار محروم ماند.  گروه زيادى را از يارى خود باز داشته است.

از خطبه هاى آن حضرت است در دلدارى به تهيدستان و تأديب ثروتمندان:

پس از حمد حق، تقديرات آسمانى همانند دانه هاى باران بيش و كم به هر كسى در زمين بر اساس تقسيم الهى مى رسد، هرگاه يكى از شما اهل و مال و وجود برادر دينى خود را اضافه تر از خويش ديد بر او حسد نورزد، چه اينكه فرد مسلمان زمانى كه جامه پستى به بر ننموده و آبرو از دست نداده تا تنگ نظران به ذلّت نشسته به سر زنشش برخيزند همانند قماربازى است كه با اولين تير خود احتمال بردن دارد، بدون اينكه در انتظار باختن باشد.

همچنين انسان مسلمانى كه به دور از خيانت است به انتظار يكى از دو برنامه نيكو از سوى خداست: يا خداوند او را به جهان ديگر برد، كه در آنجا آنچه نزد خدا دارد براى او بهتر است، يا رزق الهى در اهل و مال و همراه آن دين و شرف به او برسد. همانا ثروت و فرزند بهره اين جهان، و عمل صالح نصيب انسان در آخرت است، كه گاه خداوند اين دو را در گروهى جمع مى كند.


از خداوند نسبت به آنچه شما را از آن بر حذر داشته پروا كنيد، و از او جدّا بترسيد نه ترسى كه محصول عذر و بهانه باشد، و عمل كنيد ولى بدون ريا و خودنمايى، زيرا كسى كه براى غير حق عمل كند خداوند او را براى دريافت مزد به همان غير واگذار كند. رتبت شهيدان، و زندگى با سعادتمندان، و همنشينى با انبيا را از خدا خواهانيم.


اى مردم، انسان هر چند صاحب ثروت باشد از عشيره خود بى نياز نيست، نيازمند است كه آنان با دست و زبان از او دفاع كنند، آنان براى پشتيبانى ار او از هر سو، و رفع پراكندگى و گرفتاريش مهم ترين مردمند، و به وقت پيشامدهاى ناگوار نسبت به او از همه مهربان ترند.

نام نيكى كه خداوند در ميان مردم از انسان به جاى گذارد بهتر از ثروتى است كه آن را براى ديگران به ارث مى نهد.

سفارش به خويشاوندان:

مباد يكى از شما از خويشاوند تنگدست خود به مالى كه اگر نبخشد به ثروتش نيفزايد، و اگر ببخشد كاهشى در ثروتش پديد نيايد روى برگرداند و از ياريش دريغ ورزد. آن كه از جود و كرم به قوم خود بخل نمايد يك دست يارى او از آنان باز داشته شده، و در عوض دستهاى بسيارى از آنان از يارى او قطع گرديده است. و آن كه با اقوام خود نرمى كند از عشيره اش هميشه محبت و دوستى خواهد ديد.

مى گويم: كلام امام «كسى كه نصرت خود را از اقوامش بردارد» چه كلام نيكويى است، زيرا آن كه خويشانش را از خير خود منع كند يك كمك از آنان دريغ داشته، ولى اگر به يارى آنان نياز پيدا كند و به همكارى آنان محتاج شود كمك هاى خود را از او منع نموده، و به حرف او گوش نمى دهند، كه در اين صورت خود را از منفعت جمعى كثير محروم كرده و قومى را از يارى خود باز داشته است.

تقديرهاى آسمان همچون قطره هاى باران به زمين، بر هر كس فرود مى آيد، و نصيب او را بيش يا كم بدو مى پيمايد، پس اگر يكى از شما مال و منال برادر خويش را -از خود- بيش بيند، مبادا فريفته شود -و در سوك نشيند-، كه مرد مسلمان از خيانت پاك، ما دام كه آلوده كارى پست نگرديده، كارى كه اگر آشكار شود خوار و حقير گردد و فرومايگان بر او چير، چون مقامر چيره دستى است كه انتظار برد تا در دست نخستين غنيمت يابد و از غرامت برهد.

همچنين مرد مسلمان از خيانت پاك، يكى از دو پاداش را از خدا چشم مى دارد: يا خدايش نزد خود بخواند، كه آنچه نزد خداست براى او بهتر است، يا او را روزى رساند، كه آن گاه داراى زن و فرزند، و مال و دين، و شرف و گوهر است. همانا مال و فرزندان نصيبه اين جهان است، و كردار نيك كشته اى براى آن جهان، و بود، كه خدا نعمت دنيا و نعيم آخرت را به مردمى بخشد.


از خدا بترسيد چنانكه سزا باشد، نه ترسى كه عذر خواه گناهان شما باشد. براى خدا كار كنيد نه براى نشان دادن به ديگران، و يا شنودن اين و آن، كه هركس براى جز خدا كارى كند، خدا او را به وى وامى گذارد. از خداوند رتبت شهيدان، و زيستن با سعيدان و همراهى با پيمبران را مى خواهم.


مردم مرد، اگر چه مالدار باشد، از كسان خويش بى نياز نيست تا با دست و زبان از او دفاع كنند، چه كسان وى از همه بدو نزديكترند و جانب او را بهتر فراهم آورند، و به هنگام رسيدن بلا از ديگران مهربانترند، و نام نيكى كه خدا از آدمى ميان مردمان بر جاى گذارد، بهتر از ميراثى است كه ديگرى بردارد.

گر يكى از شما خويشاوند خود را درويش بيند، مبادا يارى خويش از او دريغ دارد و از پاى بنشيند. آن هم به چيزى كه اگر نبخشد بر مال او نيفزايد، و اگر بخشد كاهش در مالش پديد نيايد. كسى كه يارى خود را از كسانش دريغ دارد، يكدست را از آنان بازداشته، و دستهايى را از يارى خود بداشته، و آن كه با اطرافيان طريق نرمى گزيند، پيوسته از كسان خويش مودت بيند.

مى گويم، سخن امام، «كسى كه يارى خود را از خويشاوندانش باز دارد...» چه سخنى نيكوست، چه آن كه خير خود را از خويشاوندانش باز دارد سود يك تن را از آنان بازداشته، و اگر به يارى آنان نيازمند شود و از كمك آنان ناچار باشد، او را يارى نكنند و به فرياد وى نرسند، كه در اين صورت خود را از سود بسيار كسان محروم ساخته و گروهى را از يارى خود باز داشته است.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در آن فقراء را پند مى دهد كه بر اغنياء رشك نبرند و به اغنيا دستور داده كه از روى رئاء و خود نمائى كارى نكنند و فوائد صله رحم و مهربانى و كمك به خويشان را بيان مى فرمايد:)

(1) پس از ستايش خداوند و درود بر پيغمبر اكرم فرمان الهىّ (آنچه مقدّر است) فرود مى آيد بسوى هر كس مانند دانه هاى باران از آسمان بزمين و قسمت هر كس زياد يا كم باو مى رسد (هر كس بآنچه خداوند متعال از روى حكمت و عدالت براى او تعيين نموده بهره مند مى گردد، چنانكه در قرآن كريم سوره 43 آیه 32 مى فرمايد: «أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا» يعنى ما آنچه را كه بايد در زندگانى دنيا به آنها برسد بين ايشان قسمت نموده ايم، و در سوره 15 آیه 21 مى فرمايد: «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» يعنى هيچ چيز نيست مگر آنكه خزينه هاى آن در تحت تصرّف ما است و نمى فرستيم آنرا مگر به اندازه اى كه معلوم شده)

(2) بنا بر اين هر گاه يكى از شما در اهل يا در مال يا در وجود شخص برادر (همنوع) خود زيادتى بيند نبايد سبب فتنه و فساد او گردد (رشك بر او نبرده خود را در مخاطرات دنيا و آخرت نيندازد) زيرا مرد مسلمان مادامى كه (بر ديگرى رشك نبرده) پستى و عارى اظهار نكرده تا سر زبان مردم بيفتد و بر اثر آن بى مقدار شود و كوتاه بينان پست بسبب آن بر او بر انگيخته شوند مانند قمار باخته ايست كه از اوّلين تيرهاى خود فيروزى و بردن را منتظر است تا بلكه غنيمتى بدست آورده خسارت خود را جبران نمايد (خلاصه فقير و درويش تهى دست كه امثال و اقران خود را با مال و منال و اولاد بسيار مى بيند نبايد بر ايشان رشك برده در معصيت افتد و با آنها بد خوئى كند يا در برابر آنان فروتنى نمايد، بلكه بايد اظهار بى نيازى نموده اندوه در دل خود راه ندهد و همّت بر آن گمارد كه آنچه سبب پستى و عار است از او ظاهر نشود و آبرو و شرف خويش را نيكو نگهدارد، و هميشه خوشحال و منتظر فراوانى نعمت باشد مانند قمار باخته اى كه انتظار بردن را مى كشد)

(3) و همچنين مرد مسلمان تنگدست كه از خيانت (با خدا و خلق) دورى نموده يكى از دو چيز نيكو را از جانب خدا انتظار مى برد: يا دعوت كننده خدا را (مرگ كه همه كس را بسوى خدا مى خواند) پس آنچه نزد خدا مى يابد (از نعمتهاى آخرت) براى او بهتر (از نعمتهاى دنيا) است، يا روزى خدا را (در دنيا) پس او صاحب اهل و مال گردد در حالتى كه دين و حسب او (علم و ادب و بردباريش) با او است،

(4) بتحقيق مال و اولاد متاع دنيا است (كه فانى مى گردد) و عمل نيكو متاع آخرت است (كه باقى و برقرار مى باشد) و گاه باشد كه خداوند به گروهى هر دو را عطا مى فرمايد (هم از دنيا بهره مى برند و هم از آخرت).


پس (بآنچه مقدّر است رضاء داده معصيت و نافرمانى نكنيد و) از عذاب خدا كه بآن ترسانيده است شما را بترسيد، و ترسيدن شما از روى عذر و بهانه نباشد (مانند ترسيدن خردمندان كه مى ترسند مبادا گرفتار خطاء و تقصيرى شوند)
(5) و عبادت كنيد (خدا را) نه بقصد جلوه دادن نزد مردم و خود نمائى، زيرا كسيكه براى غير خدا كارى انجام دهد خداوند اجر او را بكسيكه براى او آن كار را انجام داده محوَّل مى سازد (تا مزد خود از او بخواهد، و چون حضرت در جميع گفتار و كردارش كسيرا غير از خدا در نظر نداشته در اينجا شروع بدعا مى فرمايد:)
(6) از خدا مى طلبيم مرتبه هاى شهيدان را (كه در بلاء شكيبا بودند) و زندگى كردن با خوشبختان را (كه بكسى رشك نبردند) و مرافقت با پيغمبران را (كه كارى از روى ریاء و خودنمايى نكردند).


(7) اى مردم هيچكس از طايفه و خويشان خود بى نياز نيست هر چند صاحب مال و دارائى باشد و بدست و زبان آنها كه از او دفاع و يارى نمايند حاجت دارد و نزديكان شخص براى حفظ الغيب او مهمّترين اشخاصند و بهتر مى توانند پراكندگى و گرفتارى او را مرتفع سازند و در هنگام سختى و پيشآمدهاى ناگوار اگر براى او پيش آيد بر او (از بيگانگان) مهربانترند،
(8) و نام نيكو كه خداوند بشخص در ميان مردم عطاء فرمايد بهتر است براى او از ثروت و دارائى كه براى ديگرى بميراث گذارد (زيرا نام نيكو در ميان مردم سبب ميشود كه از خويشان و بيگانگان هر كه بشنود براى او طلب مغفرت كند و امّا ارث فقط به ارث برنده نتيجه مى بخشد، پس صرف مال در طلب ذكر جميل و نام نيكو براى شخص بهتر است از باقى گذاردن مال و ثروت براى وارث، و اين جمله اشاره است باينكه شخص بايد از صرف مال در باره خويشان دريغ ننموده و بايشان كمك و دستگيرى نمايد).
(9) آگاه باشيد نبايد رو بگرداند يكى از شما از خويشان خود آنگاه كه ببيند آنها را در فقر و پريشانى و بايستى بايشان احسان نمايد مالى را كه زياد نمى شود اگر از دادن آن خوددارى نمايد و كم نمى گردد و اگر آنرا صرف كند (خداوند عوض آنرا خواهد داد)
(10) و هر كه از طايفه خويش دست بكشد (آنها را كمك و دستگيرى ننمايد) پس، از ايشان يك دست گرفته شده و از او دستهاى بسيار،
(11) و كسيكه (به خويشان خود) متواضع و مهربان و همراه باشد دوستى هميشگى آنها را بخود جلب ميكند.
(سيّد رضىّ فرمايد:) مى گويم: چه خوش معنايى اراده فرموده است حضرت از فرمايش خود: و من يقبض يده عن عشيرته تا آخر، زيرا هر كه همراهى و نفع خود را از خويشانش باز دارد يك كمك را از آنها دريغ نموده، پس هر گاه به نصرت و يارى ايشان حاجت پيدا كند و بخواهد كه آنها او را كمك كنند، از ياريش خوددارى مى نمايند و بحرف او گوش نمى دهند، بنا بر اين از مساعدت دستهاى زياد و همراهى قدمهاى بيشمار محروم مى ماند.

امّا بعد (از حمد و ثناى الهى! اين خطبه مشتمل بر ترغيب فقرا به زهد و توصيه اغنيا به محبّت و مهربانى است):

مواهب پروردگار، مانند قطره هاى باران، از آسمان به زمين نازل مى شود و به هر کس سهمى زياد يا کم، (مطابق آنچه خداوند مقدّر فرموده) مى رسد. بنابراين هرگاه يکى از شما براى برادر خود برترى اى در همسر و فرزند و مال يا جسم و جان ببيند، نبايد نسبت به او موجب فتنه گردد (و سبب حسادت و کينه و عداوت و يا يأس و سوءظن به پروردگار شود); زيرا، هر گاه مسلمان به عمل زشتى که از آشکار شدنش شرمنده مى شود و افراد پَست، آن را وسيله هتک حرمتش قرار مى دهند، دست نيالايد، به مسابقه دهنده ماهرى مى ماند که منتظر است در همان دور نخست، پيروز شود و سود وافرى ببرد، بى آن که زيانى ببيند.

نيز، مسلمانى که از خيانت به دور است، در انتظار يکى از دو خوبى از سوى خدا است: يا فرا رسيدن دعوت الهى است (که عمر او را به نيکنامى و حُسن عاقبت پايان مى دهد) و در اين حال، آنچه را خداوند از پاداش هاى نيک فراهم ساخته، براى او بهتر است، و يا سرانجام، در همين دنيا، خداوند، روزى او را وسيع مى کند و صاحب همسر و فرزند (و مال فراوان) مى شود، در عين اين که دين و شخصيت خود را حفظ کرده است; ولى (بدانيد فرق ميان اين دو، بسيار است). مال و فرزندان، کشت و زراعت اين جهانند و عمل صالح و نيک، کشت آخرت است، اما گاهى خداوند، هر دو را براى گروهى جمع مى کند. (و آنان را از نعمت هاى دنيا و آخرت، هر دو، بهره مند مى سازد).


از خدا بترسيد آن گونه که شما را از خويش برحذر داشته است! و صادقانه، از او خشيت داشته باشيد، به طورى که نيازى به عذرخواهى هاى واهى نباشد! اَعمال خود را از ريا و سُمعه، پاک کنيد! چرا که هر کس، کارى براى غير خدا انجام دهد، خداوند، او را به همان کس وامى گذارد (تا پاداشش را از او بگيرد). از خدا تقاضا مى کنيم که درجات شهيدان و زندگى سعادتمندان و همنشينى پيامبران را، به ما عنايت فرمايد!


اى مردم! انسان، هر چند ثروتمند باشد، از اقوام و بستگان خود، بى نياز نيست که از وى، با دست و زبان دفاع کنند. آنها در واقع، بزرگ ترين گروهى هستند که از او پشتيبانى مى کنند و پريشانى و مشکلات را از ميان مى برند و به هنگام بروز حوادثِ سخت، نسبت به او، از همه، مهربان ترند.

و نام نيکى که خداوند (در سايه نيکوکارى و محبّت) به انسان عطا مى کند، از ثروتى که به هر حال، براى ديگران به ارث مى گذارد بهتر است، (که اين، ثروتى است معنوى و ماندگار، و آن جيفه اى مادّى و فرّار).

آگاه باشيد! هيچ يک از شما، نبايد از بستگان نيازمند خود، رويگردان شود و از آنان، چيزى را دريغ دارد; که نگه داشتنش مايه فزونى نيست و از بين رفتنش، کمبودى براى او نمى آورد. آن کس که دستِ دهنده خويش را از بستگانش بازدارد، تنها يک دست را از آنها بازداشته، و در مقابل، آنان، دست هاى بسيارى را از کمک کردن به او، باز مى دارند. و آن کس که نسبت به بستگانش، متواضع و نرمخو و پرمحبّت باشد، دوستى آنان را، براى خود، هميشگى خواهد ساخت.