ترجمه خطبه 63 نهج البلاغه

و من خطبة له (علیه السلام) يحذر من فتنة الدنيا:

أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا دَارٌ لَا يُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِيهَا وَ لَا يُنْجَى بِشَيْءٍ كَانَ لَهَا، ابْتُلِيَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَ حُوسِبُوا عَلَيْهِ وَ مَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَيْرِهَا قَدِمُوا عَلَيْهِ وَ أَقَامُوا فِيهِ، فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِي الْعُقُولِ كَفَيْءِ الظِّلِّ بَيْنَا تَرَاهُ سَابِغاً حَتَّى قَلَصَ وَ زَائِداً حَتَّى نَقَصَ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

و من خطبة له (علیه السلام) يحذر من فتنة الدنيا

روش برخورد با دنيا

آگاه باشيد دنيا خانه اى است كه كسى در آن ايمنى ندارد جز آنكه به جمع آورى توشه آخرت پردازد و از كارهاى دنيايى كسى نجات نمى يابد.

مردم به وسيله دنيا آزمايش مى شوند، پس هر چيزى از دنيا را براى دنيا به دست آورند از كفشان بيرون مى رود، و بر آن محاسبه خواهند شد، و آنچه را در دنيا براى آخرت تهيّه كردند به آن خواهند رسيد، و با آن خواهند ماند، دنيا در نظر خردمندان چونان سايه اى است كه هنوز گسترش نيافته، كوتاه مى گردد، و هنوز فزونى نيافته كاهش مى يابد.

اخلاقی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

بدانيد، كه دنيا سرايى است كه كس از گزند آن در امان نماند، مگر به اعمال نيكى كه هم در دنيا به جاى مى آورد. رهايى نيست براى كسى كه در انجام دادن اعمال، همه همتش دنيا باشد. اهل دنيا گرفتار دنيا شده اند تا امتحان خود را بدهند. آنچه از دنيا، براى دنيا، مى گيرند، بايد كه واپس نهند و حساب آن پس دهند. و آنچه از دنيا براى توشه آخرت مى گيرند، چنان است، كه آن را پيشاپيش فرستاده اند و در آن جهان از نعمت آن بهره يابند.

دنيا در نزد خردمندان همانند سايه زوال ظهر است، كه هنوز گسترده نشده، روى به كوتهى نهد و هنوز افزون نشده، نقصان پذيرد.

از خطبه هاى آن حضرت است در نكوهش دنيا:

دنيا خانه اى است كه كسى از آن سالم نمانده مگر با اعمال پاكى كه در آن انجام دهد، و به چيزى كه مخصوص آن عمل شود نجات پيدا نشود.

مردم به دنيا از باب امتحان مبتلا شده اند، آنچه را از اين دنيا محض دنيا برداشته اند از دستشان برود و در قيامت نسبت به آن باز خواست شوند، و آنچه از دنيا براى آخرت گرفته اند بر آن وارد مى شوند و در آن اقامت مى كنند.
دنيا در ديد خردمندان همانند سايه در حال برگشت است، به وقتى كه آن را در حال گسترش مى بينى جمع مى شود، و وقتى كه رو به افزايش مى نگرى رو به كاهش مى رود.

هان، دنيا خانه اى است كه از گزند آن ايمنى نيست، مگر -هم- در آن خانه. -كارى كنند كه توشه آخرت است- نه به كار دنيا پردازند -چه آن مايه حسرت است-.

مردم به دنيا مبتلايند، و به بوته آزمايش در آيند. پس آنچه براى دنيا گرفته اند، حساب آن بكشند، و از آنان بستانند، و آنچه براى جز دنيا به دست آورده اند، بدان رسند و در نعمت آن بمانند. دنيا در ديده صاحب خردان، چون سايه پس از زوال است، كه گسترده ناشده در هم رود، و افزون نشده كاهش يابد.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در بيان دل نبستن به دنياى فانى و ترس از حساب قيامت):
(1) آگاه باشيد دنيا سرائى است كه هيچكس از آن به سلامت نمى ماند مگر (بتقوى و پرهيزكارى) در آن (زيرا دنيا دار عمل است و آخرت دار جزاء، پس كسيكه در دنيا بدستور خدا و رسول رفتار نمايد در آخرت به سلامت ماند، و كسيكه پيروى ننمود بعذاب ابدى گرفتار گردد) و هيچكس بجهت چيزى (گفتار و كردارى) كه براى دنيا بنمايد نجات نيابد (و نجات و رستگارى در آخرت براى كسى است كه گفتار و كردارش براى خدا باشد)
(2) مردم بدنيا بسبب امتحان و آزمايش گرفتار شده اند (خداوند ايشان را امتحان مى فرمايد، به اين معنى كه هر كس در دنيا از فرمان الهىّ پيروى نمايد رستگار گردد، و هر كه نافرمانى كند بعذاب گرفتار شود، و اين امتحان بجهت آن نيست كه بآخر كار آنان علم نداشته باشد و بخواهد دانا گردد كه امتحان به اين معنى محال است، زيرا او به آشكار و نهان هر چيز دانا است) پس آنچه از (متاع) دنيا براى دنيا فراهم آورند از كفشان مى رود (در موقع مرگ بجا مى گذارند) و (در آخرت) حساب آنرا از آنان مى طلبند، و آنچه كه از دنيا براى غير دنيا (آخرت) تهيئه نمايند بر ايشان مى ماند و هميشه با آنها است،
(3) پس (اكنون كه كار دنيايى زيان آور است بآن دلبند مباش، زيرا) دنيا نزد خردمندان مانند برگشتن سايه است كه تا آنرا گسترده ببينى جمع ميشود، و تا آنرا زياد ببينى كم گردد (همچو سايه زائل گشته براى اهلش باقى نماند).

بدانيد! دنيا سرايى است که جز در خودش (و از طريق بهره گيرى صحيح) از آن سالم نتوان ماند و با امورى که مخصوصِ دنياست، از آن نجات نتوان يافت: انسانها به وسيله آن آزمايش مى شوند، آنچه از دنيا را به خاطر دنيا بدست آورند از آن جدا مى شوند و حسابِ آن را، بايد پس بدهند و آنچه را از دنيا براى غير اين جهان بدست آورند به آن خواهند رسيد و در آن خواهند ماند; چرا که دنيا در نظر خِردمندان همچون سايه بعد از زوال است، در حالى که آن را گسترده مى بينى ناگهان جمع مى شود و در حالى که فزونى مى يابد (با فرا رسيدن شب) نقصان مى پذيرد.