ترجمه خطبه 77 نهج البلاغه

و من كلام له (علیه السلام) و ذلك حين منعه سعيد بن العاص حقه:

إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَيُفَوِّقُونَنِي تُرَاثَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) تَفْوِيقاً وَ اللَّهِ لَئِنْ بَقِيتُ لَهُمْ لَأَنْفُضَنَّهُمْ نَفْضَ اللَّحَّامِ الْوِذَامَ التَّرِبَةَ.

[قال الشريف: و يروى التراب الوذمة و هو على القلب قال الشريف و قوله (علیه السلام) ليفوقونني أي يعطونني من المال قليلا كفواق الناقة و هو الحلبة الواحدة من لبنها. و الوذام جمع وذمة و هي الحزة من الكرش أو الكبد تقع في التراب فتنفض].

ترجمه: محمد دشتی (ره)

آنگاه كه در زمان عثمان در سال 33 هجرى، سعيد بن عاص، حق مسلّم امام على عليه السّلام را جهت محاصره اقتصادى، از آن حضرت منع كرد، فرمود

هشدار به غاصبان بنى اميه

بنى اميّه، از ميراث پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جز اندك چيزى، به من نمى پردازند، سوگند به خدا اگر زنده ماندم، بنى اميّه را از حكومت دور مى كنم چونان قصّابى كه شكمبه خاك آلوده را دور مى افكند.

(سید رضی مى گويد: و «التّراب الوذمة» نيز روايت شد، كه درست نيست و قلب در عبارت است. سخن امام كه فرمود «ليفوقوننى» يعنى اندك اندك از مال به من مى دهند، چونان كه بچّه شتر را اندك اندك شير مى خورانند و يك بار شير از شتر مى دوشند. و «وذام» جمع «و ذمة» پاره اى از شكمبه يا جگر است كه در خاك بيفتد و سپس آن را بردارند).

سیاسی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

بنى اميه از ميراث محمد (صلی الله علیه وآله) اندكى را به من مى دهند، چونان اندك شيرى كه به بچه شتر دهند. به خدا سوگند، اگر زنده بمانم آنان را پراكنده سازم و به دور افكنم، آنسان، كه قصاب پاره اى از جگر يا شكنبه خاك آلود را به دور مى افكند.

من (سید رضی) مى گويم: «ليفوّقوننى»، يعنى مال را اندك اندك به من مى رسانند. و «فواق الناقة» يعنى آن را يك بار شيردادن. و «وذام» جمع «و ذمه» است. و آن پاره جگر يا شكنبه اى است كه بر روى خاك افتاده و قصاب آن را به دور مى اندازد.

از سخنان آن حضرت است هنگامى كه سعيد بن عاص حق او را باز داشت:

بنى اميه از ميراث محمّد صلّى اللّه عليه و آله اندك اندك به من مى دهند. به خدا قسم اگر زنده بمانم آنان را دور خواهم انداخت مانند پاره جگر يا شكنبه خاك آلودى كه قصاب دور مى اندازد.

«التراب الوذمة» كه بر عكس «و ذام التربة» است نيز روايت شده. معناى «ليفوقوننى» اين است كه از بيت المال اندك اندك به من مى دهند مانند «فواق ناقه» كه به معناى يك بار دوشيدن شير شتر است. «و ذام» جمع «و ذمه» عبارت از پاره شكنبه يا جگر خاك آلود است كه آن را دور مى اندازند.

فرزندان اميّه ميراث محمّد (صلی الله علیه وآله) را اندك اندك به من مى رسانند، چنانكه شتر بچّه را اندك اندك شير بنوشانند. به خدا، كه اگر زنده مانم بيت المال را پراكنده گردانم، چنانكه قصّاب پاره شكمبه خاك آلوده را به دور افكند.

[و «التّراب الوذمة» نيز روايت شده است، و آن قلب در عبارت است -الوذام التّربة-. و گفته امام «ليفوّقوننى» يعنى اندك اندك از مال به من مى دهند، چنانكه نوشاندن شير به شتر بچّه، و آن يك بار دوشيدن است. «وذام» جمع «و ذمة» و آن پاره اى از شكمبه يا جگر است كه در خاك افتد پس آن را برفشانند.]

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است (زمانيكه سعد ابن العاص از جانب عثمان حاكم كوفه بود براى حضرت در مدينه هديّه و نامه اى فرستاد كه من سواى عثمان براى هيچكس هديّه به اين مقدار نفرستاده ام، حضرت چون نامه او را خواند فرمود):
(1) بنى اميّه از ميراث محمّد «صلّى اللّه عليه و آله» (غنايمى كه به بركت آن حضرت رسيده است) اندكى بمن مى دهند، مانند شيرى كه به بچّه شتر هنگام دوشيدن مادرش داده ميشود،
(2) سوگند بخدا اگر بر ايشان تسلّط يافتم آنها را بدور اندازم مانند دور انداختن گوشت فروش، پاره هاى جگر يا شكنجه خاك آلود را.

(سيّد رضىّ فرمايد:) و در روايت ديگر است التّراب الوذمة و آن بر عكس الوذام التَّربة مى باشد. و معنى ليفوّقوننى فرمايش آن حضرت «عليه السّلام» اينست كه از بيت المال اندكى بمن مى دهند مانند فواق شتر و فواق بمعنى يك بار شير دادن بچّه شتر است از شير مادرش، و وذام جمع ذمة است و آن بمعنى پاره شكنبه يا جگر مى باشد كه در خاك افتاده خاك آلوده گردد.

بنى اميه از ميراث محمّد(صلى الله عليه وآله) جز مقدار کمى در اختيار من نمى گذارند: به اندازه يکبار دوشيدن شير شتر. به خدا سوگند! اگر زنده بمانم آنها را از صحنه حکومت اسلامى بيرون خواهم ريخت، همانگونه که قصّاب اعضاى درون شکم حيوان را -که به روى زمين مى افتد- از خاک پاک مى کند!