ترجمه حکمت 103 نهج البلاغه

وَ رُئِيَ عَلَيْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ، فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ، فَقَالَ (علیه السلام): يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ يَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ. إِنَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِيلَانِ مُخْتَلِفَانِ، فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا؛ وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، وَ مَاشٍ بَيْنَهُمَا كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

اخلاقی 

روش برخورد با دنيا

(پيراهن وصله دارى بر اندام امام بود شخصى پرسيد چرا پيراهن وصله دار مى پوشى؟ فرمود:) دل با آن فروتن، و نفس رام مى شود، و مؤمنان از آن سر مشق مى گيرند. دنياى (حرام) و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جداى از يكديگرند، پس كسى كه دنيا پرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت كينه ورزد و با آن دشمنى خواهد كرد. و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوى آن دو، هر گاه به يكى نزديك شود از ديگرى دور مى گردد، و آن دو همواره به يكديگر زيان رسانند.

ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

جامه اى كهنه و وصله دار بر تن داشت، در اين باب از او پرسيدند، فرمود: اين جامه دل را خاشع و نفس را خوار مى سازد و مؤمنان بدان اقتدا كنند.

و فرمود (ع): دنيا و آخرت دو دشمن ناهمگون اند و دو راه گونه گون. هر كه دنيا را دوست بدارد، آخرت را دشمن داشته. دنيا و آخرت به مثابه مشرق و مغرب اند و كسى كه ميان آن دو سير مى كند، هرگاه به يكى نزديك شود از ديگرى دور گردد و يا چون دو زن هستند در نكاح يك شوى.

جامه كهنه و وصله دارى بر تن حضرت ديده شد، سبب پرسيدند، فرمود: به خاطر آن دل خاشع مى شود، و نفس خوار مى گردد، و اهل ايمان به آن اقتدا مى كنند.

دنيا و آخرت دو دشمن متفاوتند، و دو راه مختلف، پس كسى كه دنيا را دوست داشت و مهرش را به دل جاى داد آخرت را دشمن داشت و با آن دشمنى نمود. دنيا و آخرت به منزله مشرق و مغربند، و رونده بين آن دو هر مقدار به يكى نزديك شود از ديگرى دور مى شود، اين دو در ناسازگارى با هم به مانند دو هوو مى باشند.

[و او را ديدند با جامه اى كهنه و پينه زده. سبب پرسيدند فرمود:] دل را خاشع كند و نفس را خوار، و مؤمنان بدان اقتدا كنند -در كردار-.

همانا دنيا و آخرت دو دشمنند نافراهم، و دو راهند مخالف هم. آن كه دنيا را دوست داشت و مهر آن را در دل كاشت، آخرت را نه پسنديد و دشمن انگاشت، و دنيا و آخرت چون خاور و باختر است و آن كه ميان آن دو رود چون به يكى نزديك گردد از ديگرى دور شود. و چون دو زنند در نكاح يكى شوى -كه ناسازگارند و در گفتگوى-.

و جامه كهنه وصله دارى بر تن امام (عليه السّلام) ديدند پس در باره آن با آن حضرت گفتگو شد (پرسيدند چرا چنين جامه اى پوشيده اى) آن بزرگوار (در باره جامه كهنه) فرمود:

  1. با آن دل متواضع و نفس امّاره رام ميشود، و مؤمنين از آن پيروى ميكنند (با كهنه جامه فروتنى پيشه گرفته و به خواهشهاى نفس بى اعتنا ميشود بخلاف جامه نو و نيكو كه شخص را خودبين مى سازد و از حقّ غافل شده در گناه مى افتد). و امام عليه السّلام (در باره دنيا و آخرت) فرموده است:
  2. دنيا و آخرت دو دشمن ناجور و دو راه جدا (راه بهشت و راه دوزخ) هستند، پس كسيكه دنيا را دوست داشت و بآن دل بست آخرت را دشمن داشته و بآن دشمنى نموده (از آن چشم پوشيده) است،
  3. و آن دو مانند خاور و باختر مى باشند كه رونده بين آنها هر چه به يكى نزديك شود از ديگرى دور گردد (دل بسته بدنيا هر چه بآن دل بندد همان اندازه از آخرت غافل ماند، و دل بسته بآخرت بدنيا بى رغبت باشد) و آنها پس از اين اختلافشان بدو زن مانند كه يك شوهر داشته باشند (كه هرگز با يكديگر سازگار نشوند، چون نزديكى و دوستى با هر يك مستلزم دورى و دشمنى با ديگرى است).

لباس كهنه و وصله دارى بر اندام آن حضرت ديده شد، كسى درباره آن سؤال كرد. (كه چرا امام(عليه السلام) با داشتن امكانات چنين لباسى را براى خود انتخاب كرده است). امام(عليه السلام) فرمود:

قلب به سبب آن خاضع مى شود و نفس سركش با آن رام مى گردد و مؤمنان به آن اقتدا مى كنند (و از آن سرمشق مى گيرند). دنيا و آخرت دو دشمن متفاوت و دو راه مختلف اند، لذا كسى كه دنيا را دوست بدارد و به آن عشق ورزد آخرت را دشمن مى دارد و با آن دشمنى مى كند. اين دو به منزله مشرق و مغرب اند و انسان همچون كسى كه در ميان اين دو در حركت است هر زمان به يكى نزديك مى شود از ديگرى دور مى گردد و اين دو همچون دو همسر يك مردند (كه معمولا با هم رقابت شديد دارند).