ترجمه حکمت 2601 نهج البلاغه

فصل نذكر فيه شيئا من غريب كلامه المحتاج إلى التفسير:

1. و في حديثه (علیه السلام): فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ، ضَرَبَ يَعْسُوبُ الدِّينِ بِذَنَبِهِ، فَيَجْتَمِعُونَ إِلَيْهِ كَمَا يَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِيفِ.

[قال الرضي رحمه الله تعالى «اليعسوب» السيد العظيم المالك لأمور الناس يومئذ، و القزع قطع الغيم التي لا ماء فيها].

ترجمه: محمد دشتی (ره)

بخش حكمت هاى شگفتى آور از سخنان امير المؤمنين عليه السّلام (در اين فصل برخى از سخنان برگزيده شگفتى آور امام را مى آوريم كه احتياج به تفسير و تحليل دارد).

اشاره به ظهور امام زمان عليه السّلام:

1. روايتى از امام: چون آنگونه شود، پيشواى دين(1) قيام كند، پس مسلمانان پيرامون او چونان ابر پاييزى گرد آيند.

(سید رضی گوید: «يعسوب» يعنى بزرگ مسلمانان، و «قزع» يعنى ابرهاى پاييزى).


  1. يعسوب: يعنى رهبر و ملكه زنبور عسل، در اينجا يعنى رهبر امّت اسلام‏.
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

در اين فصل گزيده اى از سخنان امام (ع) را مى آوريم كه در آنها الفاظ غريب آمده و نياز به تفسير دارد:

1. در حديثى از آن حضرت (ع) آمده است: چون زمانش در رسد، «يعسوب» دين با پيروان خود به راه افتد و مردم بر او گرد آيند چون «قزع» پاييز كه به هم پيوندند.

سید رضی گوید: «يعسوب» به معنى سرور و مهتر قوم است كه كارهاى مردم به دست اوست و «قزع» به معنى پاره هاى ابر است كه در آن باران نباشد.

در آن مقدارى از گزيده سخنان مشكل آن حضرت است كه نياز به تفسير دارد:

1. در گفتار آن حضرت است: چون زمانش فرا رسد يعسوب دين بر جاى حكومتش استقرار يابد، پس همچنان كه ابر پاييزى به هم بپيوندند اهل ايمان گرد او اجتماع كنند.

«يعسوب» سرور بزرگ است كه آن روز زمامدار امور مردم است. و «قزع»: پاره هاى ابر بى باران است.

فصلى است كه در آن گزيده اى از كلام او را مى آوريم كه غريب مى نمايد و آن را تفسيرى بايد:

1. [و در حديث آن حضرت است كه:] چون چنين شود يعسوب دين با پيروان خود به راه افتد، پس چون ابر پاييزى گرد او فراهم آيند.

[يعسوب مهتر بزرگ است كه كار مردم به دست اوست، و قزع پاره هاى ابرى است كه باران در آن نيست.]

(در اين كتاب) از سخن آن حضرت عليه السّلام كه معنى آن دور از فهم و بتفسير و بيان نيازمند است:
1.  در گفتار آن حضرت عليه السّلام است (كه از عظمت و بزرگى حضرت صاحب الزّمان «عجّل اللّه فرجه» خبر داده):
چون وقت آن برسد آقاى بزرگوار و پيشواى دين (از پنهان بودن و نگرانى آشكار گرديده بر مقام سلطنت و خلافت خود) مستقرّ و پابرجا گردد، پس (مؤمنين از اطراف جهان) نزد آن بزرگوار گرد آيند چنانكه پاره هاى ابر در فصل پاييز گرد آمده بهم مى پيوندد (اين فرمايش صريح است باينكه امام زمان عليه السّلام زنده و از دشمنان پنهان و در روى زمين سير ميكند و هر وقت خدا بخواهد آشكار ميشود).

(سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد:) «يعسوب الدّين» يعنى سرور بزرگوار و زمامدار كارهاى مردم در آنروز (و فرمايش آن حضرت «ضرب بذنبه» يعنى امام زمان پس از نگرانى پابرجا مى گردد، زيرا يعسوب در لغت بمعنى پادشاه زنبور عسل است كه بيشتر از روز را بدو بالش پرواز مى نمايد، و چون دم بزمين گذارد و حركت و پرواز را ترك نموده مستقرّ ميشود) و قزع پاره هاى ابر است كه (رقيق و نازك است خواه آب دار و خواه) بى آب و باران باشد (چنانكه لغت نويسان معنى آنرا بطوريكه بيان شد ضبط نموده اند، و اينكه اصحاب حضرت قائم عليه السّلام را به پاره هاى ابر پاييز تشبيه نموده براى آنست كه پاييز اوّل زمستان است و ابرهاى پراكنده در آن هنگام بزودى بهم مى پيوندند).

سيّد رضى در اين فصل كوتاه، نُه جمله از كلمات قصار امام عليه السلام را كه نيازمند تفسير و بيان بوده ذكر مى كند و بعد از آن به ادامه كلمات قصار مى پردازد و درواقع اين بخش به منزله پرانتزى است كه در لابه لاى كلمات قصار براى تبيين بعضى از پيچيدگى ها ذكر شده است.

امام عليه السلام فرمود: در آن هنگام پيشواى دين در جايگاه خود مستقر مى شود و خداوند گروهى را از اطراف بلاد برمى انگيزد و مانند پاره هاى ابر پاييز به سرعت به سوى او مى آيند.

مرحوم سيّد رضى (در تفسير اين كلام شريف) مى گويد: «يَعْسُوب» به معناى آقا و پيشواى بزرگى است كه در آن روز، سرپرستى امور مردم را به دست مى گيرد و «قَزَع» به معناى قطعه هاى ابرى است كه آب در آنها وجود ندارد (وازاينرو با سرعت بر صفحه آسمان مى دوند و جمع مى شوند).