ترجمه حکمت 2602 نهج البلاغه
2. و في حديثه (علیه السلام): هَذَا الْخَطِيبُ الشَّحْشَحُ.
[يريد الماهر بالخطبة الماضي فيها و كل ماض في كلام أو سير فهو شحشح، و الشحشح في غير هذا الموضع البخيل الممسك].
ترجمه: محمد دشتی (ره)
سخنورى:
2. روايتى ديگر از امام: اين سخنران، زبردست ماهرى است.(1)
(«شحشح» يعنى مهارت دارد، به كسى كه خوب حرف مى زند يا خوب راه مى رود گويند، ولى در موارد ديگر «شحشح» يعنى فردى بخيل).
- منظور، صَعصَعة بن صوحان است كه از ياران خاص امام عليه السّلام بود و سخنران با مهارتى بود، مغيرة بن شعبه به دستور معاويه او را تبعيد كرد و در سال 60 هجرى در تبعيدگاه خود درگذشت.
ترجمه ها
لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.
2. در حديثى فرمود: اين خطيب «شحشح» است.
مراد از «شحشح» كسى است كه در اداى خطبه و ادامه دادن آن مهارت دارد و هر كه در سخن و رفتار چالاك باشد او را «شحشح» گويند. در غير اين موضوع به معنى بخيل و ممسك است.
2. در گفتار آن حضرت است. اين گوينده اى شحشح است.
منظورش اين است كه در گفتار ماهر و در بيان مطالب رسا و روان است، و هر تندرو در سخن و رفتار «شحشح» است، و شحشح در غير اين مقام به معناى بخيل است.
2. [و در حديث آن حضرت است (ع):] اين خطيب شحشح است.
[يعنى در خطبه خواندن رسا و در پى گيرى آن تواناست، و هر كه پى گيرى سخن تواند يا راهى را پى گرفته و پويد شحشح است، و شحشح جز در اين مورد، به معنى بخيل نابخشنده بود.]
2. در گفتار آن حضرت عليه السّلام است (كه در آن صعصعة ابن صوحان عبدىّ را «كه از بزرگواران و خواصّ و نيكان اصحاب امير المؤمنين عليه السّلام است» مى ستايد) اين خطبه خوان ماهر و زيرك.
(سيّد رضىّ «رحمه اللّه» فرمايد:) (از لفظ شحشح) شخص ماهر و زيرك و استاد در خطبه خواندن و تواناى در اداى سخن رسا را خواسته است، و هر تند گذر در سخن و رفتار را شحشح گويند، و شحشح در غير اين مقام بمعنى بخيل و زفت آمده كه از بخشش خوددارى مى نمايد (ابن ابى الحديد در اينجا مى نويسد: صعصعه را فخر و سرفرازى همين بس كه مانند علىّ عليه السّلام او را به مهارت و استادى و فصاحت زبان و توانائى بر سخن بستايد).
امام عليه السلام (اشاره به صعصعة بن صوحان يا خطيب قوم قيس بن شباب) فرمود: اين خطيبِ ماهر و زبردستى است.
مرحوم سيّد رضى (در تفسير اين كلام شريف) مى گويد: منظور امام عليه السلام اين است كه او در سخنرانى، سخت ماهر و چيره است و هركس در سخن، يا در سير و حركت، چابك و زبردست باشد به او «شَحْشَح» اطلاق مىشود و«شحشح» در غير اين مقام به معناى شخص بخيل و ممسك است.