ترجمه حکمت 2608 نهج البلاغه
8. و في حديثه (علیه السلام): كَالْيَاسِرِ الْفَالِجِ يَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ.
[الياسرون هم الذين يتضاربون بالقداح على الجزور، و الفالج القاهر و الغالب، يقال فلج عليهم و فلجهم و قال الراجز: لما رأيت فالجا قد فلجا].
ترجمه: محمد دشتی (ره)
اميد به پيروزى:
8. روايتى ديگر از امام: مسلمان چونان تيراندازى ماهرى است كه انتظار دارد، در همان نخستين تيراندازى پيروز گردد.
مى گويم: (ياسرون، كسانى هستند كه با تيرها بر سر شترى مسابقه مى دهند، و فالج، يعنى چيره دست پيروز، مى گويند «قد فلج عليهم و فلجهم» يعنى بر آنان پيروز شدند، و آنان را مغلوب كردند، و راجز(1) مى گويد: چيره دستى را ديدم كه پيروز شد.)
- راجز، فضل بن قدامه عجلى و لقب او، ابو النّجم است، او از شاعران عصر اموى است كه در سال 130 هجرى درگذشت.
ترجمه ها
لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.
8. در حديثى از آن حضرت (ع) آمده است: همانند «ياسر فالج» كه منتظر نخستين پيروزى از تيرهاى قمار خود است.
«ياسرون» كسانى هستند كه تيرهاى قمار را بر شتر كشته اى مى افكنند. و «فالج» به معنى پيروز است. و گويند «قد فلج عليهم و فلجهم» يعنى بر آنان پيروز شد و مغلوبشان گردانيد و راجز گويد: «لما رأيت فالجا قد فلجا»، چون ديدم كه غلبه كننده، غلبه كرد.
8. در گفتار آن حضرت است: مؤمنى كه خود را دچار عار ننموده چون قمار باز زبردستى است كه اولين پيروزى خود را از تير قمارش در انتظار است.
«ياسرون» كسانى هستند كه با تيرهاى خود بر سر شتر نحر شده قمار مى كنند. «فالج» غالب زبردست است، گفته مى شود: «قَدْ فَلَجَ عَلَيْهِمْ وَ فَلَجَهُمْ» يعنى بر آنان پيروزى يافت و مغلوبشان نمود. رجز خواننده گويد: وقتى كه ديدم غلبه كننده را كه غالب شد.
8. [و در حديث آن حضرت است:] همچون قمارباز پيروز كه انتظار پيروزى در دست نخستين خود برد.
[ياسرون كسانى هستند كه تير قمار بر شتر نحر شده افكنند و فالج چيره پيروز است، گويند قد فلج عليهم -بر آنان پيروز شد- و فلجهم -مغلوبشان گردانيد- و راجز گفته است: «چون فالجى را ديدم كه غالب گرديد.»].
8. در گفتار آن حضرت عليه السّلام است (در خطبه بيست و سوّم در باره رشك نبردن):
مانند قمار باخته غلبه جوى زبردست باشد كه نخست فيروزى را از تيرهاى قمار خود منتظر است (پس كم بهره از نعمت دنيا نبايد بر ديگران رشك برد، بلكه بايد اندوه در دل راه ندهد و كوشش نمايد تا اقبالش رو آورد مانند قمار باخته زبر دست كه هميشه منتظر برون مى باشد.)
(سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد:) ياسرون كسانى هستند كه با تيرهاى قمار بر سر شترى كه مى خرند و مى كشند قمار ميكنند، و فالج غلبه جو و زبر دست است، گفته ميشود: «فلج عليهم و فلجهم» يعنى بر ياران غالب شد و از آنان برد، و رجز خواننده (در كارزار) گويد: «لمّا رأيت فالجا قد فلجا» يعنى هنگاميكه ديدم غلبه كننده را كه غالب شد.
امام عليه السلام فرمود: (هرگاه مسلمان دست به عمل زشتى نزند كه از آشكار شدنش شرمنده مى شود وممكن است افرادِ پست آن را وسيله هتك حرمتش قرار دهند) به مسابقه دهنده ماهرى مى ماند كه منتظر است در همان دورِ نخست پيروز شود. (و سود وافرى ببرد بى آنكه زيانى ببيند).
مرحوم سيّد رضى (در تفسير اين كلام شريف) مى گويد: «ياسرون» كسانى هستند كه به وسيله پيكان هاى تير بر شتر نحر شده بخت آزمايى مى كنند و «فالج» كسى است كه پيروز شده است. گفته مىشود «فَلَجَ عَلَيْهِمْ وَفَلَجَهُمْ» يعنى بر آنها پيروز شد، ازاينرو در بعضى از رجزها مى خوانيم: هنگامى كه ديدم شخصى پيروز شد... .