ترجمه حکمت 381 نهج البلاغه
وقال (عليه السلام): الْكـَلاَمُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَـمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ؛ فَإِذَا تَكَـلَّمْتَ بِهِ، صِرْتَ وَثَاقِهِ؛ فَاخْزُنْ لِسَانَكَ، كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ؛ فَرُبَّ كَلِمَة سَلَبَتْ نِعْمَةً وَ جَلَبَتْ نِقْمَةً.
ترجمه: محمد دشتی (ره)
ضرورت راز دارى و كنترل زبان
و درود خدا بر او، فرمود: سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشى، و چون گفتى، تو در بند آنى.
پس زبانت را نگهدار چنانكه طلا و نقره خود را نگه مى دارى، زيرا چه بسا سخنى كه نعمتى را طرد يا نعمتى را جلب كرد.
ترجمه ها
لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.
و فرمود (ع): سخن در بند توست، تا آن را بر زبان نياورده اى، چون بر زبانش آورى تو به بند او در آمده اى. پس، همچنان كه، زر و سيمت را حفظ مى كنى، زبانت را هم حفظ كن، زيرا چه بسا يك كلمه كه نعمتى را سلب كند و محنتى را فراخواند.
و آن حضرت فرمود: سخن را تا نگفته اى در بند توست، چون گفتى تو در بند آنى، پس زبانت را چون طلا و نقره ات حفظ كن، چه بسا يك كلمه نعمتى را از بين برده و عذابى را پيش آورده.
[و فرمود:] سخن در بند توست تا بر زبانش نرانى و چون گفتى اش تو در بند آنى، پس زبانت را چنان نگه دار كه درمت را و دينار. چه بسا سخنى كه نعمتى را ربود و نقمتى را جلب نمود.
امام عليه السّلام (در باره سخن) فرموده است:
1- سخن در قيد و بند تو مى باشد تا آنرا نگفته اى و چون به زبان آوردى تو در بند آن هستى (پيشتر تو بر آن مسلّط بودى و اكنون آن بر تو چه سود رساند چه زيان)
2- پس زبانت را (در خزينه دهان) نگاه دار چنانكه طلا و نقره را در خزينه مى نهى كه بسا يك كلمه نعمتى را از دست مى دهد و عذاب و گرفتارى پيش مى آورد (بنا بر اين بايد پرگوئى نكرده پيش از انديشه سخن نگفت).
امام(عليه السلام) فرمود: سخن را تا نگفته اى اسير توست اما همين كه گفتى تو اسير او خواهى بود. زبانت را همچون طلا و نقره ات حفظ كن. اى بسا گفتن يك كلمه نعمت بزرگى را از انسان سلب كرده يا بلا و مصيبتى را فراهم ساخته است.