ترجمه حکمت 432 نهج البلاغه

وَ قَالَ (عليه السلام): إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْيَا إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا، وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا؛ فَأَمَاتُوا مِنْهَا مَا خَشُوا أَنْ يُمِيتَهُمْ، وَ تَرَكُوا مِنْهَا مَا عَلِمُوا أَنَّهُ سَيَتْرُكُهُمْ؛ وَ رَأَوُا اسْتِكْثَارَ غَيْرِهِمْ مِنْهَا اسْتِقْلَالًا، وَ دَرَكَهُمْ لَهَا فَوْتاً؛ أَعْدَاءُ مَا سَالَمَ النَّاسُ، وَ سَلْمُ مَا عَادَى النَّاسُ؛ بِهِمْ عُلِمَ الْكِتَابُ وَ بِهِ عَلِمُوا، وَ بِهِمْ قَامَ الْكِتَابُ وَ بِهِ قَامُوا؛ لَا يَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا يَرْجُونَ، وَ لَا مَخُوفاً فَوْقَ مَا يَخَافُونَ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

اخلاقی اجتماعی 

ويژگى هاى دوستان خدا

و درود خدا بر او، فرمود: دوستان خدا آنانند كه به درون دنيا نگريستند آنگاه كه مردم به ظاهر آن چشم دوختند، و سر گرم آينده دنيا شدند آنگاه كه مردم به امور زودگذر دنيا پرداختند.

پس هواهاى نفسانى كه آنان را از پاى در مى آورد، كشتند، و آنچه كه آنان را به زودى ترك مى كرد، ترك گفتند، و بهره مندى دنيا پرستان را از دنيا، خوار شمردند، و دست يابى آنان را به دنيا زودگذر دانستند.

با آنچه مردم آشتى كردند، دشمنى ورزيدند، و با آنچه دنيا پرستان دشمن شدند آشتى كردند.

قرآن به وسيله آنان شناخته مى شود، و آنان به كتاب خدا آگاهند، قرآن به وسيله آنان پا بر جاست و آنان به كتاب خدا استوارند.

به بالاتر از آنچه اميدوارند چشم نمى دوزند، و غير از آنچه كه از آن مى ترسند هراس ندارند.

ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

و فرمود (ع): دوستان خدا كسانى اند كه به باطن دنيا نگريستند، در حالى كه، ديگران به ظاهر آن مى نگرند. آنان به كار آخرت پرداختند، در حالى كه، ديگران به كار دنيا پردازند.

از دنياى خود دور كردند، آنچه را كه مى ترسيدند، سبب هلاكتشان شود و ترك كردند، آنچه را كه مى دانند كه سرانجام تركشان خواهد كرد. بهره مند شدن فراوان ديگران را از دنيا، بى مقدار شمردند و به دست آوردنش را با از دست دادن آن يكى دانستند.

با آنچه مردم ديگر دوست هستند، دشمن اند و با آنچه مردم ديگر دشمن اند، دوست هستند.

قرآن به آنان دانسته شد و خود داناى آن هستند. كتاب خدا به ايشان بر پاست و آنان به كتاب خدا بر پايند.

بيش از آنكه بدان اميد بسته اند، نمى بينند و از چيزى، جز آنچه بايد از آن بترسند، نمى ترسند.

و آن حضرت فرمود: اوليا خدا آنانى هستند كه به باطن دنيا نظر كردند وقتى كه مردم به ظاهرش نگريستند، و به فرداى آن مشغول شدند وقتى مردم به امروزش پرداختند، پس از دنيا ميراندند آنچه را كه مى ترسيدند آنان را بميراند، و رها كردند آنچه را كه دانستند به زودى آنان را رها نمايد، بسيار خواهى ديگران را از دنيا كم يافتند، و يافتنشان را از دنيا از دست دادن ديدند.

دشمنند آنچه را كه مردم با آن آشتى هستند، و آشتى اند آنچه را كه مردم با آن دشمنند.

قرآن به آنان دانسته شد و آنان به قرآن دانستند، كتاب به آنان بر پاست و آنان هم به كتاب برپايند.

اميدى فوق آنچه اميد دارند، و بيمى بالاتر از آنچه بيم دارند نمى بينند.

[و فرمود:] دوستان خدا آنانند كه به درون دنيا نگريستند، هنگامى كه مردم برون آن را ديدند، و به فرداى آن پرداختند آن گاه كه مردم خود را سرگرم امروز آن ساختند، پس آنچه را از دنيا ترسيدند آنان را بميراند، ميراندند، و آن را كه دانستند به زودى رهاشان خواهد كرد راندند و بهره گيرى فراوان ديگران را از جهان خوار شمردند، و دست يافتنشان را بر نعمت دنيا، از دست دادن آن خواندند.

دشمن آنند كه مردم با آن آشتى كرده اند. و با آنچه مردم با آن دشمنند در آشتى به سر برده اند.

كتاب -خدا- به آنان دانسته شد و آنان به كتاب خدا دانايند. كتاب به آنان برپاست و آنان به كتاب برپايند.

بيش از آنچه بدان اميد بسته اند، در ديده نمى آرند. و جز از آنچه از آن مى ترسند از چيزى بيم ندارند.

امام عليه السّلام (در باره پاره اى از خوهاى خدا دوستان) فرموده است:
1- دوستان خدا آنانند كه بباطن (نيست شدن) دنيا بنگرند هنگاميكه مردم بظاهر (زينت و آرايش) آن مى نگرند، و بپايان آن بپردازند (توشه سفر مرگ آماده نمايند) هنگاميكه مردم به امروز آن مى پردازند (در صدد بدست آوردن كالاى آنند)
2- پس مى ميرانند از دنيا آنچه را كه مى ترسند ايشان را بميراند (از آنچه سبب عذاب و كيفر الهىّ است دورى مى نمايند) و رها ميكنند از آن آنچه را كه مى دانند ايشان را رها خواهد نمود (به كالاى آن دل نمى بندند چون مى دانند از ايشان جدا خواهد شد) و مى بينند كه بسيار بهره بردن ديگران از دنيا كم بهره بردن است (نسبت به بهره آخرت) و دريافتنشان دنيا را (موجب) از دست دادن (سعادت جاويد) است،
3- ايشان دشمنند آنرا كه مردم با آن آشتى هستند و آشتى هستند آنرا كه مردم با آن دشمنند (از خواهش نفس دورى گزيده و در برابر آن ايستادگى مى نمايند)
4- بسبب ايشان كتاب دانسته شد (مردم به احكام قرآن پى بردند) و با آن كتاب آنها شناختند، و بايشان كتاب بر جا ماند (از تغيير و تبديل و كم و زيادة شدن محفوظ ماند) و با آن كتاب آنها بر پا ماندند (آنچه داشتند از آن گرفتند)
5- اميد و آرزويى بالاتر از اميدشان (پاداش خداوند سبحان) و ترسى بالاتر از ترسشان (كيفر الهىّ) نمى بينند.

امام(عليه السلام) فرمود: اولياء الله (دوستان واقعى خدا) كسانى هستند كه به باطن دنيا مى نگرند آنگاه كه مردم (دنياپرست) به ظاهر آن نگاه مى كنند، آن ها به آينده آن مشغول اند در حالى كه دنياپرستان به امروز آن سرگرم اند، و امورى را كه بيم دارند سرانجام قاتلشان خواهد شد از ميان مى برند، آنچه را كه مى دانند سرانجام آن ها را ترك مى گويد، رها مى سازند، و آنچه را ديگران از دنيا بسيار مى شمارند اولياء الله كم مى شمرند و رسيدن به آن را از دست دادن آن محسوب مى كنند، آنان با آنچه دنياپرستان با آن در صلح اند دشمن اند و با آنچه دنياپرستان با آن دشمن اند در صلح اند، كتاب خدا (قرآن مجيد) به‏ وسيله آن‏ ها فهميده مى ‏شود و آن ‏ها نيز به ‏وسيله قرآن حقايق را درك مى ‏كنند، قرآن به ‏وسيله آن‏ ها برپاست همان‏ گونه كه آن ‏ها به‏ وسيله قرآن برپا هستند، برتر از آنچه به آن اميد دارند و دل بسته ‏اند اميدوار كننده‏ اى‏ نمى بينند و برتر از آنچه از آن مى ترسند مايه ترس سراغ ندارند.