ترجمه حکمت 467 نهج البلاغه
وَ قَالَ (عليه السلام) فِي كَلَامٍ لَهُ: وَ وَلِيَهُمْ وَالٍ، فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ، حَتَّى ضَرَبَ الدِّينُ بِجِرَانِهِ.
ترجمه: محمد دشتی (ره)
وصف يكى از رهبران الهى
و درود خدا بر او، فرمود: بر آنان فرمانروايى حاكم شد، كه كارها را به پا داشت، و استقامت ورزيد، تا دين استوار شد.
ترجمه ها
لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.
در ضمن سخن فرموده است: واليى بر آنان فرماندهى يافت. كار را بر پاى داشت و خود استقامت ورزيد تا دين قرار گرفت.
در يكى از سخنان خود فرمود: بر آنان حاكمى حكومت كرد كه حق را بر پا داشت و استقامت نمود، تا دين استقرار گرفت.
[و در گفتارى فرموده است كه:] و بر آنان واليى فرمانروا شد كه كار را بر پاداشت و استقامت ورزيد تا دين برقرار گرديد.
امام عليه السّلام در سخنى (در باره عمر ابن خطّاب) فرموده است:
و (بعد از ابو بكر) فرمانروا شد بر مردم فرماندهى (عمر بمقام خلافت نشست) پس (امر خلافت را) برپا داشت و ايستادگى نمود (بر همه تسلّط يافت) تا آنكه دين قرار گرفت (همچنانكه شتر هنگام استراحت پيش گردن خود را بر زمين نهد، اشاره باينكه اسلام پس از فتنه و هياهوى بسيار از او تمكين نموده زير بارش رفتند).
امام عليه السلام در كلام خويش فرمود: يك والى (الهى) بر مسلمانان حكومت كرد و حق را برپا داشت و خود در جاده حق گام برداشت تا آن جا كه شتر دين گلوگاه خود را بر زمين نهاد و اسلام استقرار يافت (اين سخن اشاره زيبايى است به وضع شتران هنگامى كه به مقصد مى رسند و از پيمودن راه راحت مى شوند، استراحت مى كنند آن گونه كه گلوگاه خود را بر زمين مى نهند).