ترجمه نامه 69 نهج البلاغه

و من كتاب له (علیه السلام) إلى الحارث [الهمداني] الهمذاني: وَ تَمَسَّكْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَ [انْتَصِحْهُ] اسْتَنْصِحْهُ وَ أَحِلَّ حَلَالَهُ وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ. وَ صَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ، وَ اعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْيَا لِمَا بَقِيَ مِنْهَا فَإِنَّ بَعْضَهَا يُشْبِهُ بَعْضاً وَ آخِرَهَا لَاحِقٌ بِأَوَّلِهَا وَ كُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ. وَ عَظِّمِ اسْمَ اللَّهِ أَنْ تَذْكُرَهُ إِلَّا عَلَى حَقٍّ. وَ أَكْثِرْ ذِكْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ وَ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِيقٍ. وَ احْذَرْ كُلَّ عَمَلٍ يَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ [يَكْرَهُهُ] يُكْرَهُ لِعَامَّةِ الْمُسْلِمِينَ، وَ احْذَرْ كُلَّ عَمَلٍ يُعْمَلُ بِهِ فِي السِّرِّ وَ يُسْتَحَى مِنْهُ فِي الْعَلَانِيَةِ، وَ احْذَرْ كُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْكَرَهُ [وَ] أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ. وَ لَا تَجْعَلْ عِرْضَكَ غَرَضاً لِنِبَالِ [الْقَوْمِ] الْقَوْلِ. وَ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِكُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَكَفَى بِذَلِكَ كَذِباً، وَ لَا تَرُدَّ عَلَى النَّاسِ كُلَّ مَا حَدَّثُوكَ بِهِ فَكَفَى بِذَلِكَ جَهْلًا. وَ اكْظِمِ الْغَيْظَ وَ تَجَاوَزْ...

ترجمه: محمد دشتی (ره)

نامه به حارث همدانى(1)

1. اخلاق كارگزاران حكومتى

به ريسمان قرآن چنگ زن، و از آن نصيحت پذير، حلالش را حلال، و حرامش را حرام بشمار،(2) و حقّى را كه در زندگى گذشتگان بود تصديق كن، و از حوادث گذشته تاريخ، براى آينده عبرت گير، كه حوادث روزگار با يكديگر همانند بوده، و پايان دنيا به آغازش مى پيوندد، و همه آن رفتنى است.

نام خدا را بزرگ دار، و جز به حق سخنى بر زبان نياور، مرگ و جهان پس از مرگ را فراوان به ياد آور، هرگز آرزوى مرگ مكن جز آن كه بدانى از نجات يافتگانى.

از كارى كه تو را خشنود، و عموم مسلمانان را ناخوشايند است بپرهيز، از هر كار پنهانى كه در آشكار شدنش شرم دارى پرهيز كن، از هر كارى كه از كننده آن پرسش كنند، نپذيرد يا عذر خواهى كند، دورى كن.

آبروى خود را آماج تير گفتار ديگران قرار نده، و هر چه شنيدى باز گو مكن، كه نشانه دروغگويى است، و هر خبرى را دروغ مپندار، كه نشانه نادانى است. خشم را فرو نشان، و به هنگام قدرت ببخش، و به هنگام خشم فروتن باش، و در حكومت مدارا كن تا آينده خوبى داشته باشى.

نعمت هايى كه خدا به تو بخشيده نيكو دار، و نعمت هايى كه در اختيار دارى تباه مكن، و چنان باش كه خدا آثار نعمت هاى خود را در تو آشكارا بنگرد.

2. اوصاف مؤمنان

و بدان، بهترين مؤمنان، آن بود كه جان و خاندان و مال خود را در راه خدا پيشاپيش تقديم كند، چه آن را كه پيش فرستى براى تو اندوخته گردد، و آنچه را كه باقى گذارى سودش به ديگران مى رسد. از دوستى با بى خردان و خلافكاران بپرهيز، زيرا هر كس را از آن كه دوست اوست مى شناسند.

و در شهرهاى بزرگ سكونت كن زيرا مركز اجتماع مسلمانان است، و از جاهايى كه مردم آن از ياد خدا غافلند، و به يكديگر ستم روا مى دارند، و بر اطاعت از خدا به يكديگر كمك نمى كنند، بپرهيز.

در چيزى انديشه كن كه يارى ات دهد، از نشستن در گذرگاههاى عمومى، و بازار، پرهيز كن كه جاى حاضر شدن شيطان، و بر انگيخته شدن فتنه هاست، و به افراد پايين تر از خود توجه داشته باش، كه راه شكر گزارى تو در برترى است. در روز جمعه پيش از نماز مسافرت مكن، جز براى جهاد در راه خدا، و يا كارى كه از انجام آن ناچارى.

3. روش به كار گيرى نفس در خوبى ها

در همه كارهايت خدا را اطاعت كن، كه اطاعت خدا از همه چيز برتر است. نفس خود را در واداشتن به عبادت فريب ده، و با آن مدارا كن، و به زور و اكراه بر چيزى مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط به كارش گير، جز در آنچه كه بر تو واجب است، و بايد آن را در وقت خاص خودش به جا آورى.

بپرهيز از آن كه مرگ تو فرا رسد در حالى كه از پروردگارت گريزان، و در دنياپرستى غرق باشى. از همنشينى با فاسقان بپرهيز كه شر به شر مى پيوندد. خدا را گرامى دار، و دوستان خدا را دوست شمار، و از خشم بپرهيز كه لشگر بزرگ شيطان است. با درود.


  1. حارث همدانی از یاران مخلص امام علی (ع) و از فقهای بزرگ بود و شعر معروف: یا حارث همدان مَن یَمُت یَرَنی مِن مؤمن او منافق قُبُلاً، خطاب به او سروده شد و به او بشارت داد که پیروان و علاقمندان، پس از مرگ، مرا مشاهده خواهند کرد.
  2. نقد تفکّر: اومانیسم Humanism (اصالت انسان) و اگزیستانسیالیسم Existentialism (اصالت انتخاب، وجود گرایی)
اخلاقی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

از نامه آن حضرت (ع) به حارث همدانى:

به ريسمان قرآن چنگ در زن و از آن نصيحت بجوى. حلالش را حلال بدار و حرامش را حرام. حقى را كه پيش از اين بوده است تصديق كن. آنچه را از دنيا مانده است به آنچه از آن گذشته است، قياس نماى. زيرا آنچه از آن باقى مانده، همانند گذشته آن است و پايانش پيوسته است به آغاز آن و سراسر آن ناپايدار و رفتنى است.

نام خدا را بزرگ شمار و جز براى حق بر زبانش مياور. فراوان از مرگ و جهان پس از مرگ ياد كن و آروزى مرگ مكن، مگر به شرطى محكم و استوار.

از هر كار كه كننده آن انجامش دادنش را از خود مى پسندد و از ديگر مسلمانان ناپسند مى دارد حذر كن. از هر كار كه در نهان انجام گيرد، ولى به آشكارا سبب شرمسارى شود، دورى نماى. از هر كارى كه چون از كننده اش پرسند، انكارش كند و عذر آورد بپرهيز.

آبروى خود را هدف تيرهاى سخن مردم قرار مده. هر چه شنيدى به ديگران مگوى كه همين بس كه تو را دروغگو شمرند و هر چه شنيدى، انكارش مكن كه همين بس كه تو را نادان شمرند.

خشم خود فرو خور و به هنگام قدرت، گذشت نماى و در وقت غضب بردبار باش و چون توانايى يافتى گناه ديگران را عفو كن تا عاقبت نيك از آن تو بود.

و سپاس هر نعمتى را كه خدا به تو داده به جاى آر تا نعمتت پايدار ماند. هيچيك از نعمتهايى را كه خدا به تو عنايت كرده، تباه منماى و بايد كه نشان نعمت خداوندى بر تو آشكار بود.


بدان كه بهترين مؤمنان كسى است كه جان خود و خويشاوندان و دارايى خود را پيش از ديگران در راه خدا تقديم دارد. زيرا هر خير كه پيشاپيش فرستى، اندوخته شده، براى تو بماند و هر چه واپس نهى، خيرش به ديگرى رسد. بپرهيز از مصاحبت هر كس كه عملش ناپسند باشد، كه هر كس را به دوستش شناسند.

در شهرهاى بزرگ سكونت گير كه محل اجتماع مسلمانان است و از جايى كه منزلگاه غفلت و ستم است و طاعت خداوند را ياران اندك است، بپرهيز.

انديشه خود منحصر به امورى دار كه به كارت آيد و از نشستن بر سر بازارها حذر كن كه جايگاه شيطان است و محل بروز فتنه هاست. بر كسانى كه تو را بر آنان برترى است، فراوان، نظر كن كه نظر كردن تو سپاسگزارى از نعمت است.

در روز جمعه سفر مكن تا در نماز جمعه حاضر آيى، مگر اين كه سفرت در راه خدا باشد يا كارى باشد كه در انجام دادنش ناچار باشى.


در همه كارها خدا را اطاعت كن، زيرا اطاعت حق از هر كار ديگر برتر است. نفس را در عبادت بفريب و با او مدارا كن و بر او قهر منماى. و به هنگام فراغت و آسايشش او را درياب، مگر در آنچه بر تو واجب است كه از به جاى آوردن و مراعات آن در وقت مقرر، چاره اى نيست.

بترس كه مرگ به سراغت آيد و تو در طلب دنيا از خداى گريخته باشى. بپرهيز از مصاحبت بد كاران كه شرّ پيوسته به شرّ است.

خدا را بزرگ دار و دوستانش را دوست بدار و از خشم بپرهيز كه خشم از سپاهيان ابليس است. والسلام.

از نامه هاى آن حضرت است به حارث همدانى:

به ريسمان قرآن چنگ زن و از آن طلب پند كن، حلالش را حلال، و حرامش را حرام شمار، به آنچه كه از حق گذشته است تصديق كن، از گذشته جهان براى باقى مانده آن پند گير، زيرا بعضى از آن شبيه بعض ديگر است، و انجامش به آغازش مى پيوندد، و همه آن از بين رفتنى و از دست دادنى است.

نام خدا را بزرگ دار در اينكه از نام خدا جز به حق ياد كنى. بسيار ياد مرگ و بعد از مرگ باش. مرگ را جز با شرط محكم و استوار آرزو مكن.

از هر عملى كه كننده اش آن را براى خود مى پسندد و براى مسلمين خوشايند نيست بر حذر باش. و از هر برنامه اى كه در نهان انجام مى گيرد و در آشكار از آن شرم مى رود دورى كن. از كارهايى كه اگر از كننده اش سؤال شود به انكار بر مى خيزد يا از آن پوزش مى طلبد بپرهيز.

آبرويت را نشانه تيرهاى گفته هاى مردم قرار مده، و هر آنچه را شنيدى با مردم در ميان مگذار، كه همين كار بر دروغگويى كفايت مى كند، و نيز هر آنچه را براى تو مى گويند تكذيب مكن، كه اين گواه بر جهل است.

خشم را فرو خور، به هنگام توانايى گذشت كن، و به وقت غضب بردبار باش، و زمان حكومت و قدرت چشم پوشى داشته باش تا عاقبت خوشى برايت باشد.

از هر نعمتى كه خداوند در اختيارت گذاشته به راه صلاح مصرف كن، و هيچ نعمت خداداده را به تباهى نبر، بايد نشانه نعمت هايى كه خداوند به تو داده در تو ديده شود.


آگاه باش بهترين مؤمنين بهترين ايشان است در پيش فرستادن جان و اهل و مالش در راه حق، كه هر آنچه از نيكى پيش فرستى براى تو ذخيره شود، و آنچه را به جاى گذارى خيرش براى غير تو خواهد بود. از همنشينى با كسى كه رأيش سست و كارش زشت است بپرهيز، كه هر دوستى را از دوستش مى شناسند.

در شهرهاى بزرگ مسكن گزين كه آنجا مركز اجتماع مسلمين است، از اقامت در مراكز غفلت و ستمكارى و آنجا كه مدد كاران بر طاعت خدا اندكند بپرهيز.

انديشه ات را در امورى كه به كارت آيد مشغول دار. از نشستن در گذرگاههاى بازار حذر كن، زيرا آن مراكز محل حضور شيطان و پيش آمدن فتنه هاست. در رابطه با كسى كه تو را بر او برترى داده اند زياد توجه داشته باش، كه اين توجه از جمله راههاى شكرگزارى است.

در روز جمعه سفر مكن تا به نماز جمعه حاضر شوى، مگر سفرى كه براى جهاد بروى، يا كارى كه نسبت به آن معذورى.


در تمام كارهايت از خدا اطاعت كن، كه اطاعت از خدا از همه چيز برتر است. نفس خود را در عبادت بفريب، و با او به رفق و مدارا باش و به او سختگيرى مكن، و زمانى كه نشاط و فراغت دارد به عبادتش آر، مگر در آنچه بر تو واجب است، كه تو را از انجامش و مراعات آن در زمان معينش چاره اى نيست.

بترس از اينكه مرگ بر تو در آيد و تو در آن وقت براى به دست آوردن دنيا از خداوندت فرارى باشى. از همنشينى با بدكاران دورى كن، كه بدى به بدى پيوندد. خداوند را بزرگ دار و دوستانش را دوست بدار. از خشم بپرهيز، كه خشم سپاهى بزرگ از سپاهيان ابليس است. و السلام.

و از نامه آن حضرت است به حارث همدانى:

و چنگ در ريسمان قرآن زن و از آن نصيحت پذير، حلالش را حلال و حرامش را حرام گير، و حقى را كه پيش از اين بوده است تصديق دار، و رفته دنيا را براى مانده آن آينه عبرت شمار، چه برخى از آن به برخى ديگر ماند، و پايانش خود را به آغاز آن رساند، و همه آن رفتنى است و با كسى نماندنى.

و نام خدا را بزرگ شمار و آن را جز براى حق بر زبان ميار. مرگ و پس از مرگ را فراوان ياد كن و آرزوى مرگ مكن، جز كه بدانى از تبعات مرگ رستن توانى، و از كارى دورى كن كه كننده آن را بر خود روا دارد، و از ديگر مسلمانان ناپسند شمارد. و بترس از كارى كه در نهان كنند و در عيان از آن خجلت برند، و بپرهيز از كارى كه چون از كننده آن پرسند آن را به خود نپذيرد، يا راه پوزش پيش گيرد.

آبرويت را نشانه تير گفتار مگردان، و هرچه شنيدى به مردمان مرسان كه آن دروغگويى را نشان است، و هر چه مردم به تو گويند به خطا منسوب مكن كه آن نادانى را برهان است.

خشم خود را فرو خور، و به وقت توانايى در گذر. و گاه خشم در بردبارى بكوش و به هنگام قدرت -از گناه- چشم پوش تا عاقبت تو را باشد. هر نعمتى را كه خدا به تو داده با سپاس داشتن باقى بدار، و هيچ نعمت از نعمتهاى خدا را كه ارزانى توست ضايع مگذار، و بايد كه نشان نعمتى را كه خدايت داده، در تو ببينند -آشكار-.


و بدان كه بهترين مؤمنان آن بود كه جان و خويشاوند و مال خود را در راه خدا پيشاپيش دهد، چه هر نيكى پيشاپيش فرستى براى تو اندوخته شود و آنچه واگذارى خير آن را ديگرى برد. از همنشينى آن كه رايش سست و كارش ناپسند بود بپرهيز، كه هر كس را از آن كه دوست اوست شناسند.

و در شهرهاى بزرگ سكونت كن كه جايگاه فراهم آمدن مسلمانان است، و بپرهيز از جايهايى كه در آن از -ياد خدا- غافلند و آنجا كه به يكديگر ستم مى رانند، و بر طاعت خدا كمتر ياران اند.

و تنها در چيزى بينديش كه تو را بايد و به كارت آيد. مبادا بر سر بازارها بنشينى كه جاى حاضر شدن شيطان است و نمايشگاه فتنه و طغيان. و بدان كس كه از او برترى، فراوان بنگر تا بدين نگريستن سپاس نعمت دارى و شكر آن بگذارى، و در روز جمعه سفر مكن تا نماز جمعه را بگزارى، مگر سفرى بود كه در آن روى به خدا دارى يا از آن ناچارى.


در همه كارهايت خدا را اطاعت كن كه طاعت خدا از هر چيز برتر است. نفس خود را بفريب و به عبادتش وادار و با آن مدارا كن و مقهورش مدار، و بر آن آسان گير و به هنگامى كه نشاط و فراغتش بود، روى به عبادت آر. جز در آنچه بر تو واجب است كه بايد آن را به جاى آرى و در وقت آن بگزارى.

و بترس كه مرگ بر تو در آيد، و تو از پروردگارت گريزان باشى و در جستجوى دنيا روان. از همنشينى با فاسقان بپرهيز كه شر به شر پيوندد. خدا را بزرگ دار و دوستان خدا را دوست شمار و از خشم بپرهيز -و خود را از آن برهان- كه خشم سپاهى است بزرگ از سپاهيان شيطان، و السّلام.

از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است به حارث همدانىّ:
قسمت اول نامه:
(حارث همدانىّ يكى از اصحاب امير المؤمنين -عليه السّلام- و ظاهرا از پيروان آن بزرگوار بوده، و همدان نام قبيله اى بوده در يمن، و اين نامه درازى است كه قسمتى از آنرا سيّد شريف رضىّ «عليه الرّحمة» در اينجا بيان فرموده، و مدار آن بر تعليم مكارم اخلاق يعنى خوهاى نيكو و محاسن آداب يعنى روشهاى پسنديده است):
(1) و به ريسمان قرآن چنگ زن (طبق احكام و دستور آن رفتار كن) و آنرا پند دهنده خويش قرار ده، و حلالش را حلال و حرامش را حرام بدان (تا سعادت و نيكبختى دنيا و آخرت را نصيب و بهره تو گرداند) و حقّى را كه پيش از اين بوده باور بدار (پيغمبران پيش از پيغمبر اكرم و آنچه از جانب خداى تعالى براى امّتهاى خود آورده اند را تصديق نما) و به گذشته دنيا عبرت و پند گير براى مانده آن (مانده آنرا به گذشته قياس كن و بدان كه مانده همچون گذشته با هزاران درد و اندوه خواهد گذشت) زيرا بعض آن مانند بعض ديگر و آخرش به اوّلش پيوسته و همه آن نابود شونده و از دست رونده است (دنيا همواره چنين بوده و هست و در نتيجه همه آن از بين خواهد رفت، پس دلبستگى به چنين جائى بى خردى است)
(2) و نام خدا را بزرگ شمار در اينكه بآن سوگند ياد كنى مگر بر امر حقّ و راست و بجا (يا جائيكه صلاحيّت داشته باشد، پس زنهار به دروغ يا براى امر بى اهميّت بنام او سوگند ياد كنى) و مرگ و حالات پس از مرگ را بسيار ياد آور (كه بزرگترين واعظ و پند دهنده است براى تو) و آنرا آرزو مكن مگر بشرط محكم و استوار (آرزوى مرگ هنگامى بجا است كه بر اثر اطاعت و بندگى و دارا بودن توشه سفر آخرت يقين داشته باشى كار تو پس از مرگ از اين زندگانى بهتر است، و گر نه اين آرزوى مردم سست دين و بى خرد است كه كار آخرت نساخته مرگ آرزو مى نمايند) و دورى كن از هر كارى كه كننده آنرا براى خود شايسته داند و براى ديگر مسلمانان نپسندد (آنچه بخود نمى پسندى بديگرى روا مدار و آنچه براى خويش شايسته دانى براى مردم ناروا مپندار) و بپرهيز از هر كارى كه در نهان انجام گيرد و در آشكار شرمندگى آورد (زنهار از اينكه در پنهان كار زشت و گناهى نمائى كه چون مردم آگاه شوند شرمنده گردى)
(3) و بر حذر باش از هر كارى كه هرگاه از كننده آن بپرسند (چرا چنين كردى) آنرا انكار كند يا از آن عذر بخواهد (هيچ گاه در باره كسى سخن چينى مكن يا دروغى مبند) و ناموس خود و آنچه جاى ستودن و نكوهش از تو است نشانه تيرهاى گفتار قرار مده (آنرا از زبان ژاژگويان و عيب جويان محفوظ گردان) و هر چه شنيدى بمردم مگو كه اين دليل بر دروغگويى است (زيرا بسا آنچه شنيده اى در واقع دروغ بوده، پس چون بى تأمّل و انديشه آنرا بگوئى بآن ماند كه تو دروغ گفته اى يا دروغ نقل كرده اى اگر بگوئى چنين شنيدم) و آنچه مردم بتو بگويند ردّ مكن و دروغ مپندار كه اين هم دليل بر نادانى است (زيرا بسا آنرا كه بتو گفتند در واقع راست و درست مى باشد، پس انكار آن نادانى بحقّ است)
(4) و خشم را فرو به نشان و هنگام توانائى (از كيفر) بگذر، و هنگام تند خوئى بردبار باش، و با وجود تسلّط داشتن (از انتقام) دورى كن تا برايت پاداش نيكو باشد (در روز رستخيز خدا از تو انتقام نكشيده مرحمتش را نصيب و بهره ات گرداند) و هر نعمتى را كه خدا بتو عطا فرموده سپاس آنرا بجا آور، و هيچيك از نعمتهاى خدا را كه بتو بخشيده تباه مساز، و بايد نشانه آنچه را كه خدا بتو عطا فرموده ديده شود (مثلا دانشت را به نادانان بياموزى، و جامه نيكويت را بپوشى، و از مال و دارائيت به مستمندان ببخشى، و در خانه فراخت مؤمنين را به ميهمانى بخواهى، و همچنين از هر نعمتى كه خدا بتو داده نشانه اى بمردم بنمائى).


قسمت دوم نامه:
(5) و بدان نيكوترين مؤمنين بهترين ايشان است از جهت بخشش نمودن از خود و بستگان و دارائيش (كسيكه خود اطاعت و بندگى كند، و بستگانش را براه راست راهنمايد، و از دارائيش به درويشان و مستمندان بدهد) و بدان نيكوئى (انفاق و بخشش در راه خدا) را كه تو از پيش مى فرستى براى تو اندوخته مى ماند (روز رستخيز پاداش آنرا مى يابى) و آنچه را كه بجا مى گذارى نيكوئى آن براى ديگرى است (سودش را وارث مى برد) و بپرهيز از معاشرت و يار شدن با كسيكه داراى رأى و انديشه سست و كردار ناپسند است، زيرا شخص با يارش همخو ميشود (پس او را بيارش مانند مى نمايند)
(6) و در شهرهاى بزرگ ساكن شو، زيرا مسلمانان در آنها گرد هم هستند (كه از ايشان مى توان علوم و معارف و راه سعادت و نيكبختى آموخت) و بپرهيز از جاهايى كه سبب غفلت و فراموشى (از ياد خدا) و ستم نمودن (به نيكان) و كمى همراهان بر طاعت و بندگى خدا است (مانند بلاد كفر و ده ها) و انديشه ات را بآنچه بكارت آيد وادار (در كارهاى بيهوده صرف مكن) و بپرهيز از نشستن سر گذر بازارها زيرا آنجا جاهاى شيطان و پيشآمد فتنه و تباهكارى است (غالبا مردم در اين جاها به امور دنيا و كارهاى خلاف دين مشغولند، پس تا مى توان بايد از آن دور شد) و در باره كسيكه (زير دست است و) تو بر او افزونى دارى (خداوند ترا برتر از او گردانيده) بسيار بينديش، زيرا انديشه تو در باره او از جمله راههاى سپاسگزارى است (با اين انديشه چنان است كه شكر و سپاس نعمت هايى كه خدا بتو عطا فرموده بجا آورده اى)
(7) و در روز جمعه سفر مكن تا اينكه به نماز حاضر شوى مگر آنكه در راه خدا بروى (براى جهاد با دشمنان دين) يا در كارى كه عذر داشته باشى (كه نتوانى تا هنگام نماز بمانى).


و در همه كارت خدا را اطاعت و پيروى كن (بدستور او رفتار نما) زيرا اطاعت خدا بر هر چيز افزونى دارد (چون سعادت و نيكبختى از آن بدست مى آيد) و در عبادت و بندگى نفس خود را بفريب (او را گول زده بوسيله ترساندن از كيفر و خوشنود ساختن به پاداش از شهوات جلوگيرى و بطاعات وادار) و با او مداراة نما (بسيار در رياضت و رنجش ميفكن) و او را مغلوب نساز (تكليف سخت باو مكن) و هنگام گذشت و شاديش آنرا درياب (در فراغت و خرّميش او را بطاعت و بندگى وادار) مگر آنچه بر تو واجب است (مانند نمازهاى شبانه روزى) كه از بجا آوردن و مراعات نمودن آن در وقتش چاره اى نيست (ناچار بايد بجا آورد چه در خرّمى و چه در افسردگى)
(8) و بپرهيز كه مرگ بتو برسد و تو از (اطاعت) پروردگارت براى بدست آوردن دنيا گريزان باشى، و بر حذر باش از همراه شدن با بدكاران زيرا بد به بدى پيوندد، و خدا را تعظيم كن و بزرگ دان، و دوستانش را دوست بدار، و از خشم بپرهيز كه آن لشگر بزرگ است از لشگرهاى شيطان (كه با آن ترا به بدبختى مى كشاند) و درود بر شايسته آن.

به ريسمان قرآن چنگ زن و از آن اندرز بخواه، حلالش را حلال بشمر و حرامش را حرام و آنچه را از حقايق زندگى پيشينيان در قرآن آمده باور کن. از حوادث گذشته دنيا براى باقى مانده و آينده عبرت گير، چرا که بعضى از آن شبيه بعضى ديگر است و پايانش به آغازش باز مى گردد و تمام آن متغير و ناپايدار است. نام خدا را بزرگ بشمار و جز به حق از او نام مبر (و هرگز به نام او به دروغ سوگند مخور). بسيار به ياد مرگ و عالم پس از مرگ باش و هرگز آرزوى مرگ مکن مگر با شرطى مطمئن و استوار (که از اعمال خود مطمئن باشى) از هر عملى که صاحبش آن را (فقط) براى خود مى پسندد و براى عموم مسلمانان نمى پسندد برحذر باش و (نيز) از هر کارى که در نهان انجام مى شود و در ظاهر شرم آور است حذر کن و نيز از اعمالى که اگر از صاحبش پرسش شود آن را انکار مى کند يا از آن پوزش مى طلبد بپرهيز.

(هرگز) عِرض و آبروى خود را هدف تيرهاى سخنان مردم قرار مده و تمام آنچه را (از اين و آن) مى شنوى براى مردم بازگو مکن، زيرا اين کار براى آلودگى تو به دروغ کافى است و (نيز) تمام آنچه را مردم براى تو نقل مى کنند تکذيب مکن، زيرا اين کار براى نادانى تو کفايت مى کند. خشمت را فرو بر و به هنگام قدرت (بر انتقام) گذشت کن و در موقع غضب، بردبارى نما و آن گاه که حکومت در دست توست عفو و مدارا کن تا عاقبت نيک براى تو باشد و هر نعمتى را که خداوند به تو داده است به طور صحيح از آن بهره بردارى کن و هيچ نعمتى از نعمت هاى خداوند را ضايع و تباه مساز و بايد اثر نعمت هايى را که خداوند به تو داده است در تو ديده شود.


بدان برترين مؤمنان کسانى هستند که خود و خانواده و اموالشان را تقديم (به پروردگار و جلب رضاى او) مى کنند (آنها از همه در اين راه پيشگام ترند) هرچه از کارهاى خير را از پيش بفرستى براى تو ذخيره خواهد شد و آنچه (از مال و ثروت) باقى بگذارى خيرش براى ديگران خواهد بود (و حسابش بر تو) از همنشينى با کسى که فکرش ضعيف و عملش زشت است بپرهيز، زيرا معيار سنجش شخصيت هر کس، يارانش هستند. در شهرهاى بزرگ مسکن گزين، زيرا آنجا مرکز اجتماع مسلمانان است و از اماکن غفلت زا و خشونت و جاهايى که ياران مطيع خدا در آن کم اند بپرهيز و فکرت را به چيزى مشغول دار که به تو مربوط است. از نشستن در دکه هاى بازارها اجتناب کن چون آنجا محل حضور شيطان و معرض فتنه هاست. بيشتر به افراد پايين تر از خود نگاه کن، زيرا اين کار درهاى شکر را بر روى تو مى گشايد.

روز جمعه پيش از آنکه در نماز جمعه حاضر شوى مسافرت مکن مگر براى جهاد در راه خدا يا در کارى که به راستى معذور هستى.


در تمام کارهايت فرمان خدا را اطاعت کن، زيرا اطاعت خداوند بر ساير امور برترى دارد و در انجام عبادت، نفس خود را بفريب (و آن را رام ساز) و با آن مدارا کن و خويشتن را بر آن مجبور نساز، بلکه بکوش آن را در وقت فراغت و با نشاط بجا آورى. مگر فرايضى که بر تو مقرر شده است که در هر حال بايد آنها را به جا آورى و در موقعش مراقب آن باشى. و بترس از آنکه مرگ در حالى که تو در حال فرار از خدا و در طلب دنيايى، گريبانت را بگيرد. از همنشينى با گنهکاران بپرهيز که بدى به بدى ملحق مى شود (و معاشرت با آلودگان انسان را آلوده مى سازد). خدا را بزرگ دار و محترم بشمار، و دوستانش را دوست دار، از خشم و غضب بپرهيز که آن لشکرى بزرگ از لشکريان شيطان است. والسلام.