ترجمه خطبه 118 نهج البلاغه

و من كلام له (علیه السلام) في الصالحين من أصحابه:

أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ وَ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ وَ الْجُنَنُ يَوْمَ الْبَأْسِ وَ الْبِطَانَةُ دُونَ النَّاسِ، بِكُمْ أَضْرِبُ الْمُدْبِرَ وَ أَرْجُو طَاعَةَ الْمُقْبِلِ، فَأَعِينُونِي بِمُنَاصَحَةٍ خَلِيَّةٍ مِنَ الْغِشِّ سَلِيمَةٍ مِنَ الرَّيْبِ، فَوَاللَّهِ إِنِّي لَأَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

پس از جنگ جمل در سال 36 هجرى در ستايش از ياران ايراد كرد

ستودن ياران نيكوكار

شما ياران حق و برادران دينى من مى باشيد، در روز جنگ چون سپر محافظ دور كننده ضربت ها، و در خلوت ها محرم اسرار منيد، با كمك شما پشت كنندگان به حق را مى كوبم و به راه مى آورم، و فرمانبردارى استقبال كنندگان را اميدوارم. پس مرا، با خير خواهى خالصانه، و سالم از هر گونه شك و ترديد، يارى كنيد.(1) به خدا سوگند من به مردم از خودشان سزاوارترم.


  1. براساس نقل طبری و واقدی، این سخنان را پس از جنگ جَمَل، خطاب به اصحاب خود ایراد فرمود.
اخلاقی سیاسی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

شما ياران حق و برادران دينى هستيد. در روز نبرد چون سپر نگهبان يكديگريد. شما رازداران منيد نه مردم ديگر. به نيروى شما كسانى را كه روى بر مى تابند مى زنم و از آنان كه روى مى آورند، اميد طاعت دارم. پس مرا به نيكخواهى و اندرزهاى خود يارى دهيد. اندرزهايى عارى از هر نابكارى و در امان از هر ريب و ريا. به خدا سوگند، من اولاى به مردم از خود مردم هستم.

از سخنان آن حضرت است در باره ياران شايسته خود:

شما ياران حق، و برادران در دين، و سپرهاى روز سختى، و محرمان اسرار من جدا از ساير مردم هستيد. با يارى شما منحرفان را شمشير مى‏ زنم، و به فرمانبرى روآوران به حق اميدوارم. پس مرا به خيرخواهى خالى از خيانت و شك و ترديد يارى كنيد، كه به خدا قسم من در رهبرى براى مردم سزاوارترين مردم هستم.

شماييد ياران حق، و برادران در دين و ايمان، و در روز جنگ، چون سپر نگاهبان، و خاصّگانيد و محرمان، جدا از ديگر مردمان. آن را كه پشت كند، به يارى شما مى زنم و  به راه مى آورم، و طاعت آن را كه رو آرد، اميد مى دارم. پس مرا يارى كنيد، به خيرخواهى نمودن، نصيحتى تهى از دغلى و دورويى بودن كه به خدا، من از مردمان بر مردمان اولايم، -كه وصى و جانشين رسول خدايم-.

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است (پس از فراغت از جنگ جمل در مدح اصحاب خود):
(1) شما حقّ را ياوران و در دين برادران و روز سختى (در ميدان جنگ) سپرها، و خواصّ اصحاب سرّ و ياران (من) هستيد نه ديگران
(2) بكمك شما شمشير مى زنم بكسيكه (بحقّ) پشت كرده، و اطاعت و پيروى كسى را كه رو (بحقّ) نموده اميدوارم، پس به اندرزى كه نادرستى و ترديد در آن راه نيافته مرا يارى كنيد (آنچه مى گويم بپذيريد)
(3) سوگند بخدا من بمردم (و امامت و پيشوايى بر ايشان) سزاوارترين مردم هستم.

شما ياوران حق، برادران دينى، سپرهاى روز جنگ، و رازداران در برابر مردم هستيد، با کمک شما کسانى را که به حق پشت مى کنند مى زنم، و با يارى شما به اطاعتِ روى آورندگان به حق، اميدوارم، حال که چنين است، مرا با خيرخواهىِ خالى از هرگونه خيانت و سالم از هرگونه شک و ترديد، يارى کنيد. به خدا سوگند! من نسبت به مردم از خودشان سزاوارترم ! (چرا که آگاهتر و دلسوزترم).