ترجمه خطبه 157 نهج البلاغه

و من خطبة له (علیه السلام) يحثّ الناسَ على التقوى: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِكْرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِيدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِيلًا عَلَى آلَائِهِ وَ عَظَمَتِهِ. عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ الدَّهْرَ يَجْرِي بِالْبَاقِينَ كَجَرْيِهِ بِالْمَاضِينَ، لَا يَعُودُ مَا قَدْ وَلَّى مِنْهُ وَ لَا يَبْقَى سَرْمَداً مَا فِيهِ، آخِرُ فَعَالِهِ كَأَوَّلِهِ، مُتَشَابِهَةٌ أُمُورُهُ مُتَظَاهِرَةٌ أَعْلَامُهُ، فَكَأَنَّكُمْ بِالسَّاعَةِ تَحْدُوكُمْ حَدْوَ الزَّاجِرِ بِشَوْلِهِ؛ فَمَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَيْرِ نَفْسِهِ تَحَيَّرَ فِي الظُّلُمَاتِ وَ ارْتَبَكَ فِي الْهَلَكَاتِ وَ مَدَّتْ بِهِ شَيَاطِينُهُ فِي طُغْيَانِهِ وَ زَيَّنَتْ لَهُ سَيِّئَ أَعْمَالِهِ؛ فَالْجَنَّةُ غَايَةُ السَّابِقِينَ وَ النَّارُ غَايَةُ الْمُفَرِّطِينَ. اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِيزٍ وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِيلٍ لَا يَمْنَعُ أَهْلَهُ وَ لَا يُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ؛ أَلَا وَ بِالتَّقْوَى تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَايَا وَ بِالْيَقِينِ تُدْرَكُ الْغَايَةُ الْقُصْوَى. عِبَادَ اللَّهِ، اللَّهَ اللَّهَ فِي أَعَزِّ الْأَنْفُسِ عَ...

ترجمه: محمد دشتی (ره)

و من خطبة له (علیه السلام) يحثّ الناسَ على التقوى

1. عبرت از گذشتگان

ستايش خداوندى را سزاست كه حمد را كليد ياد خويش، و سبب فزونى فضل و رحمت خود، و راهنماى نعمت ها و عظمتش قرار داده است.

بندگان خدا روزگار بر آيندگان چنان مى گذرد كه بر گذشتگان گذشت، آنچه گذشت باز نمى گردد، و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند، پايان كارش با آغاز آن يكى است، ماجراها و رويدادهاى آن همانند يكديگرند، و نشانه هاى آن آشكار است. گويا پايان زندگى و قيامت، شما را فرا مى خواند، چونان خواندن ساربان، شتر بچه را.

پس آن كس كه جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريكى ها سرگردان، و در هلاكت افكنده است. شيطان ها مهارش را گرفته و به سركشى و طغيان مى كشانند، و رفتار زشت او را در ديده اش زيبا مى نمايانند. پس بدانيد كه بهشت پايان راه پيشتازان و آتش جهنّم، سرانجام كسانى است كه سستى مى ورزند.

2. ضرورت تقوا و خود سازى

اى بندگان خدا بدانيد كه تقوا، دژى محكم و شكست ناپذير است، اما هرزگى و گناه، خانه اى در حال فرو ريختن و خوار كننده است كه از ساكنان خود دفاع نخواهد كرد، و كسى كه بدان پناه برد در امان نيست. آگاه باشيد با پرهيزكارى، ريشه هاى گناهان را مى توان بريد، و با يقين مى توان به برترين جايگاه معنوى، دسترسى پيدا كرد.

اى بندگان خدا، خدا را، خدا را، در حق نفس خويش كه از همه چيز نزد شما گرامى تر و دوست داشتنى تر است، پروا كنيد. همانا خدا، راه حق را براى شما آشكار كرده و  جاده هاى آن را روشن نگاه داشت، پس يا شقاوت دامنگير يا رستگارى جاويدان در انتظار شماست.

پس در اين دنياى نابود شدنى براى زندگى جاويدان آخرت، توشه برگيريد، كه شما را به زاد و توشه راهنمايى كردند، و به كوچ كردن از دنيا فرمان دادند، و شما را براى پيمودن راه قيامت بر انگيختند. همانا شما چونان كاروانى هستيد كه در جايى به انتظار مانده و نمى دانند در چه زمانى آنان را فرمان حركت مى دهند.

آگاه باشيد با دنيا چه مى كند كسى كه براى آخرت آفريده شده است و با اموال دنيا چه كار دارد آن كس كه به زودى همه اموال او را مرگ مى ربايد و تنها كيفر حسابرسى آن بر عهده انسان باقى خواهد ماند.

بندگان خدا خيرى را كه خدا وعده داد رها كردنى نمى باشد، و شرّى را كه از آن نهى فرمود دوست داشتنى نيست. بندگان خدا از روزى بترسيد كه اعمال و رفتار انسان وارسى مى شود، روزى كه پر از تشويش و اضطراب است و كودكان در آن روز پير مى گردند.

اى بندگان خدا بدانيد كه از شما نگاهبانانى بر شما گماشته اند، و ديدبان هايى از پيكرتان برگزيده و حافظان راستگويى كه اعمال شما را حفظ مى كنند و شماره نفسهاى شما را مى شمارند، نه تاريكى شب شما را از آنان مى پوشاند، و نه درى محكم شما را از آنها پنهان مى سازد.

3. ياد تنهايى قبر

فردا به امروز نزديك است، و امروز با آنچه در آن است مى گذرد، و فردا مى آيد و بدان مى رسد، گويى هر يك از شما در دل زمين به خانه مخصوص خود رسيده و در گودالى كه كنده اند آرميده ايد، وه كه چه خانه تنهايى و چه منزل وحشتناكى و چه سيه چال غربتى.

گويى هم اكنون بر صور اسرافيل دميدند، و قيامت فرارسيده، و براى قضاوت و حسابرسى قيامت بيرون شده ايد. پندارهاى باطل دور گرديده، بهانه ها از ميان برخاسته، و حقيقت ها براى شما آشكار شده و شما را به آنجا كه لازم بود كشانده اند. پس از عبرت ها پند گيريد، و از دگرگونى روزگار عبرت پذيريد، و از هشدار دهندگان بهرمند گرديد.

اعتقادی اخلاقی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

حمد خدايى را كه حمد را كليد ياد خود و سبب افزونى فضل خود و دليل شناخت نعمت ها و عظمت خود گردانيد.

اى بندگان خدا، روزگار بر باقيماندگان چنان گذرد كه بر گذشتگان گذشته است. آنچه رفته، باز نگردد و آنچه بر جاى مانده، جاودانه نخواهد ماند. كردارش در پايان، همان است كه در آغاز بود. حوادثش، بر يكديگر پيشى گرفته، در مى رسند و نشانه هاى آن همراه يكديگرند. گويى كه در قيامت حاضر آمده ايد و همانند ساربانى، كه كره شتر تند رفتارش را مى راند، شما را مى راند.

هر كس كه غافل از خود، خويشتن را به ديگرى مشغول دارد، در تاريكيهاى حيرت زده بماند و در ورطه هاى هلاكت افتد و شيطانهاى درون او به طغيانش وادارند و كارهاى ناپسندش را در چشمش بيارايند. پس، بهشت، پايان راه پيشى گيرندگان است و آتش، پايان راه تقصير كنندگان.


بدانيد، اين بندگان خدا، كه پرهيزگارى سرايى است چون دژى استوار و بزهكارى، سرايى است خوار مايه و نا استوار، كه ساكنان خود را از بلا نگه نتواند داشت و هر كه بدان پناه برد از آسيب در امان نخواهد بود. بدانيد، كه تقوا نيش زهرآگين خطاها را از آدمى دور مى كند و شما به نيروى يقين به آن هدف عالى توانيد رسيد.

اى بندگان خدا، خدا را در نظر آوريد، در باره عزيزترين و محبوبترين كسان در نزد شما. خداى تعالى راه حق را برايتان آشكار نموده و روشن ساخته يا به شقاوتى جدا ناشدنى و درمان ناپذير افتيد يا به سعادتى جاودانه خواهيد رسيد.


در اين جهان فانى، براى آخرت، كه جهان باقى است، توشه برگيريد. شما را به توشه آخرت راه نموده اند و هم فرمان كوچ داده اند و بر رفتن تعجيل كنند. و شما همانند كاروانى هستيد، منتظر، در راه ايستاده كه نمى داند كه چه وقت به حركت فرمانش دهند.

براستى، كسى را كه براى آخرت آفريده شده، با دنيا چه كار و چه سود از مال و خواسته، وقتى كه پس از اندكى مى ربايندش و او در گرو بازخواست و حساب آن بماند.

اى بندگان خدا، آنچه خداوند، از پاداشهاى نيكو، وعده داده، شايان ترك كردن و واگذاشتن نيست و آنچه از آن نهى كرده، از بديها، شايسته رغبت نباشد. اى بندگان خدا، بترسيد از روزى كه از اعمالتان بازجست كنند. در آن روز، چنان لرزش و تشويشى بر شما چيره گردد كه كودكان از وحشت آن پير شوند.


بدانيد، اى بندگان خدا، شما را از خود نگهبانانى و از اعضايتان جاسوسانى و حافظانى راستين است، كه اعمالتان را مى نويسند و حتى شماره نفسهايتان را ضبط مى كنند.

تاريكى شبهاى ظلمانى شما را از آنان فرو نپوشد، يا اگر در پشت درهاى بسته پنهان گرديد از ديده آنها نهان نخواهيد ماند. فردا به امروز نزديك است و امروز هر چه با خود دارد مى برد و فردا از پى آن مى آيد و به آن مى رسد.

گويى هر يك از شما را مى بينم كه به سراى تنهايى و گورگاه خود رسيده ايد. و اى، كه چه خانه اى تنها و چه منزلى وحشت زا و چه غربتى و چه جدايى از همگنان. گويى صيحه قيامت به گوش مى رسد و ساعت رستاخيز فراز آمده است و شما از گورها بيرون آمده ايد تا به محكمه عدل الهى حاضر آييد. ديگر آن گفتارهاى باطل به كارتان نيايد و، بهانه ها زايل شده و حقايق آشكار گرديده و اعمالتان شما را به آنجا كه بايد، برده است. پس، از آنچه مايه عبرت است، موعظت پذيريد و از اين همه، دگرگونى عبرت گيريد و از هشدارها سود ببريد.

از خطبه هاى آن حضرت است در تشويق به پرهيزكارى:

سپاس خدايى را كه حمد را كليد يادش، و سبب فزونى فضلش، و دليل بر نعمت ها و بزرگيش قرار داد.

بندگان خدا، روزگار بر باقى ماندگان چنان گذرد كه بر گذشتگان گذشت. آنچه سپرى شد باز نگردد، و آنچه هست جاويدان نماند. كار آخرش همچون كار اوّل آن است. امورش (در فنا پذيرى) از هم پيشى مى گيرند، و پرچمهايش پشتيبان يكديگر است. گويا حاضر در قيامت هستيد، شما را مى راند چون ساربانى كه شترهاى چابكش را مى راند.

پس هر كس خود را به آنچه كه شايسته او نيست سرگرم كند در تاريكى ها سرگردان گردد، و در مهلكه ها گرفتار شود، و شيطانهايش او را به راه سركشى كشند، و كارهاى زشتش را در نظرش جلوه دهند. بهشت نهايت كار پيشى گيرندگان در خير، و آتش عاقبت كار مقصّران در بندگى است.


بندگان خدا، بدانيد تقوا قلعه اى محكم و نفوذ ناپذير است، ولى گناه حصارى پست است كه اهلش را از خطرات نگاه نمى دارد، و كسى را كه به آن پناه برده حفظ نمى كند. آگاه باشيد كه با تقوا زهر خطرناك گناه قطع شود، و با يقين منتها درجه مقصود به دست آيد.

بندگان خدا، خدا را خدا را در پاييدن عزيزترين و محبوبترين نفوس در نزدتان كه خود شما هستيد منظور بداريد، زيرا بدون شك خداوند راه حق را براى شما واضح كرده، و جادّه هاى آن را روشن نموده، كه پس از اين معنا يا شقاوتى است زايل نشدنى، يا سعادتى است جاويد و ابدى.


بنا بر اين از اين دنياى فانى براى آخرت توشه برگيريد، كه بر توشه برداشتن هدايت شده ايد، و شما را به كوچ كردن امر كرده اند، و براى رفتنتان از دنيا به شتابتان داشته اند. شما سوارانى هستيد ايستاده كه نمى دانيد چه زمان مأمور به رفتن خواهيد شد.

به هوش باشيد، با دنيا چه مى كند كسى كه براى آخرت آفريده شده و با ثروت چه معامله انجام مى دهد كسى كه به زودى ثروت را از او مى گيرند، و جز وبال و باز پرسى نسبت به ثروت برايش نخواهد ماند.

بندگان خدا، آنچه را خداوند از خير وعده داده جاى ترك آن نيست، و آنچه را از شر نهى فرموده موردى براى رغبت به آن نمى باشد. بندگان خدا، پروا كنيد از آن روزى كه اعمال بررسى مى شود، و تشويش و اضطراب در آن بسيار است، و اطفال از ترس آن پير مى شوند.


بندگان خدا، بدانيد كه بر شما از خود شما مراقبانى قرار داده شده، و از اندامتان جاسوسانى بر وجودتان گمارده اند، و محافظانى كه از روى راستى اعمال و شماره نفسهايتان را ضبط مى كنند. تاريكى شب تار شما را از ديد آنان نمى پوشاند، و درب بزرگى كه محكم بسته شده شما را از آنان پنهان نمى كند.

و بى شك فردا كه روز مرگ است به امروز نزديك است، امروز با آنچه در آن است سپرى مى شود. و فردا از پى امروز مى آيد، گويا هر يك از شما به جايگاه تنهايى، و گودال قبرش رسيده. عجبا از خانه تنهايى، و جايگاه وحشت، و محلّ بى كسى و غربت انگار شما را نفخه صور آمده، و قيامت بر شما محيط شده، و براى داورى بين حق و باطل ظاهر شده ايد. آن روز امور باطل دنيا از شما دور شده. و بهانه ها از بين رفته، و حقايق بر شما ثابت شده، و هر نيك و بدى از شما به جايگاههاى خود باز گشته است. بنا بر اين از عبرتها پند گيريد، و از تغيير اوضاع و احوال اندرز پذيريد، و از آنچه شما را ترسانده اند به نفع خود بهره گيريد.

سپاس خداى را، كه سپاس را كليدى كرده است، گنجينه ذكر عظمت او را، و وسيلت افزودن نعمت او را. و دليل شناختن عطاها و شوكت او را.

بندگان خدا روزگار بر آيندگان چنان گذرد كه بر گذشتگان. باز نگردد آنچه گذشت از آن، و نماند چيزى در آن جاودان. پايان كارش با آغاز آن يكسان، سختيهاى آن بر يكديگر سبقت جويان، و هر يك ديگرى را پشتيبان. گويى قيامت شما را مى خواند، همچنان كه شترران شتر بچه را راند.

كسى كه جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريكيها سرگردان سازد، و به هلاكت جايها در اندازد. شيطانهاى او مهارش را گرفته در سركشى كشانند، و كردارهاى زشت او را در ديده وى زيبا گردانند. پس بهشت پايان راه پيشى جويندگان است، و دوزخ منزلگاه تقصير كاران واپس ماندگان.


بندگان خدا بدانيد كه پرهيزگارى خانه اى است چون دژ استوار، و ناپارسايى خانه اى بى بنياد و خوار، نه ساكنانش را از آسيب نگاهبان است، و نه كسى كه بدان پناه برد در امان است. بدانيد كه با پرهيزكارى توان ريشه خطاها را بريد و با يقين به نهايت درجه بلند توان رسيد.

بندگان خدا خدا را، خدا را، واپاييد در حقّ نفسى كه از همه چيز نزد شما گراميتر است و دوست داشتنى تر. همانا خدا راه حق را براى شما آشكار كرده و جاده هاى آن را پديدار. پس يا بدبختيى است گريبانگير، و يا خوشبختى پايان ناپذير.


پس توشه گيريد در روزهاى سپرى شدنى براى روزهاى ماندنى. توشه را به شما نشان دادند، و كوچ كردن را فرمان دادند. و به رفتنتان برانگيختند. همانا شما همچون كاروانى هستيد كه بر جاى مانده اند، و نمى دانند كى آنان را به رفتن فرمان مى دهند.

هان با دنيا چه كند كسى كه براى آخرتش آفريده اند، و با مال چه كند آن كه به زودى آن مال از وى ربوده است و وبال و حساب آن برگردن او مانده. بندگان خدا خيرى را كه خدا وعده داده واگذاشتنى نيست، و شرّى را كه از آن نهى فرموده رغبت كردنى نه. بندگان خدا از روزى بترسيد كه كرده ها را روز وارسى و حساب است. روزى كه پر از تشويش و اضطراب است. كودكان در آن پير گردند -و مردم در بند كرده خود اسير-.


بندگان خدا بدانيد كه از شما بر شما نگاهبانانى است، و از اندامهاتان مراقبانى، و حافظانى. كه كرده هاى شما را به درستى در حساب مى آرند، و نفسهاتان را مى شمارند. نه شبى سياه شما را از آنان مى پوشاند، و نه درى استوار پنهان كردنتان تواند. فردا به امروز نزديك است. امروز با آنچه در آن است مى رود، و فردا مى آيد و بدان مى رسد.

گويى هر يك از شما در دل زمين به خانه اى كه خاصّ اوست رسيده، و در گودالى كه براى او كنده اند آرميده. وه كه چه خانه تنهايى، و چه منزل وحشتزايى، و چه غريب  از همگان جدايى، گويى بانگ -صور- برايتان دميده است، و قيامت بر شما رسيده، و براى ختم داورى برون شده ايد، و پندارهاى باطل از شما دور گرديده. بهانه ها از ميان برخاسته، حقيقتها برايتان آشكار شده. و سرنوشت شما را بدانجا كه بايد كشانيده. پس، از آنچه مايه عبرت است پند گيريد، و از گردش روزگار عبرت پذيريد، و از بيم دهندگان -پيامبران- سود برگيريد.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در اندرز و پرهيزكارى، و تهيئه توشه آخرت):
(1) سپاس خداوندى را سزا است كه سپاسگزارى را كليد ياد آورى خود و وسيله افزونى احسان و بخشش و رهبر نعمتها و بزرگوارى خويش قرار داد (زيرا هر كه او را سپاس گزارد يادش نموده، و احسان و نيكوئى بيشتر او را مى يابد، و به نعمتهاى بيشمار و بزرگواريش پى مى برد).
(2) بندگان خدا، روزگار بحاضرين مى گذرد مانند گذشتن به گذشتگان (پيشينيان مردند شما نيز زنده نمى مانيد) آنچه رفت (زندگانى گذشته) باز نمى گردد، و آنچه هست (از خوشى و بدى) هميشه پايدار نيست، رفتار آخر آن مانند اوّل آنست (با گذشتگان و آيندگان يك جور رفتار ميكند) كارهايش از هم پيشى گرفته و نشانه هايش همراه هم هستند (كارهاى آن زود نابود مى گردد، پس خردمند از گردش روزگار عبرت گرفته بآن دل نبندد) پس (بطورى بسرعت دنيا رو بزوال و نيستى است كه) گويا به قيامت حاضريد، شما را ميراند مانند راندن ساربان شترهايش را كه هفت ماه از زائيدن آنها گذشته و شيرشان خشك شده باشد (اينگونه شترها را بر اثر سبكى آنها بسختى و تندى مى رانند، بخلاف شترهايى كه در ماههاى آخر آبستن مى باشند كه آنها را از روى مهربانى به آهستگى مى برند)
(3) پس كسيكه خود را بغير (به خواهشهاى نفس و آرايشهاى دنيا) مشغول گرداند، در تاريكى هاى بدبختى سرگردان ماند، و در تباهكاريها آميخته شود (كه رهائى نيابد) و شياطين و ديوهاى او (گمراه كنندگان) او را بسر كشى وادار كنند، و كردار بدش را در برابر او بيارايند،
(4) پس (اى كسيكه خود را بغير مشغول ساخته اى بدان كه) پايان پيشروان (به عبادت و بندگى) بهشت است، و پايان تقصير كنندگان (گناهكاران) آتش.


(5) (و چون بهشت جاويد جز با پرهيزكارى بدست نمى آيد مى فرمايد:) بندگان خدا بدانيد، تقوى و پرهيزكارى سراى حصار دار ارجمندى است، و گناه سراى حصار دار خوار كه ساكن خود را (از بلاء و سختى) نگاه نمى دارد، و هر كه بآن پناه برد حفظش نمى كند،
(6) آگاه باشيد بسبب پرهيزكارى نيش زهر دار گناهان دور ميشود، و بيقين و باور (ايمان بخدا و رسول) پايان بلند مرتبه (بهشت جاويد) بدست مى آيد.
(7) بندگان خدا از خدا بترسيد، از خدا بترسيد در ارجمندترين اشخاص نزد خودتان و دوستترين آنها پيش شما (بفكر و انديشه خود باشيد، زيرا آشكار است كه هر كسى خويشتن را از همگان ارجمندتر و دوستتر مى دارد) زيرا خداوند براى شما دين حقّ را آشكار نموده، و راههاى آنرا روشن گردانيده (راه نيك و بد را در قرآن كريم بيان فرموده و سخنان پيغمبر و اوصياء آن حضرت را در دسترس قرار داده) پس (كار خود را آسان مشماريد كه پس از مرگ يا) شقاوت و بدبختى همراه است (براى كسيكه بدستور خدا و رسول رفتار نكرده) يا سعادت و خوشبختى هميشگى (براى آنكه پيرو خدا و رسول بوده).


(8) پس در روزهاى نابود شونده (دنيا) براى روزهاى باقى (آخرت) توشه برداريد كه راه توشه برداشتن را بشما نموده اند (خداوند سبحان در قرآن كريم سوره 2 آیه 197 مى فرمايد: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ، الْحَجَّ فَلا رَفَثَ ...» يعنى توشه برداريد و بهترين توشه پرهيزكارى است، و اى خردمندان از من بترسيد و پرهيزكار باشيد) و به كوچ كردن (از اين جهان) مأموريد، و براى رفتن شما (از دنيا) شتاب ميكنند، پس شما مانند سوارانى هستيد ايستاده كه (آماده رفتن مى باشيد، و) نمى دانيد كى به رفتن مأمور خواهيد شد (از اين جهان خواهيد رفت).
(9) آگاه باشيد چه كار است با دنيا كسيرا كه براى آخرت آفريده شده و چه ميكند با دارائى كسيكه بزودى آنرا از او مى گيرند، و زيان گناه و باز پرسى آن براى او باقى مى ماند (پس خردمند براى دوستى دنيا اين همه تلاش نكرده و براى گرد آوردن دارائى بسيار كوشش ننموده عمر عزيز خويش را بيهوده صرف نمى نمايد).
(10) بندگان خدا، آنچه خداوند وعده داده از نيكوئى و پاداش (اطاعت و بندگى) رها كردنى نيست (زيرا فضل و احسان خداوند بزرگترين و بهترين احسان است) و آنچه كه نهى فرموده از بدى و كيفر (معصيت و نافرمانى) خواستنى نيست (زيرا كيفر خداوند سختترين كيفرها است)
(11) بندگان خدا بر حذر باشيد از روزى كه در آن اعمال رسيدگى ميشود (روز نامه گفتار و كردار هر كس را ديده كوچكترين نيك و بد آنها را وارسى خواهند نمود) و اضطراب و نگرانى در آنروز بيشمار است، و كودكان در آن پير ميشوند (در قرآن كريم سوره 73 آیه 17 مى فرمايد: «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً» يعنى اگر كافر شويد چگونه پرهيز مى كنيد از روزى كه كودكان را پير مى كنيد، اشاره باينكه روزى است بسيار سخت و ترسناك).


(12) بندگان خدا بدانيد، ديده بانانى از خودتان و جاسوس هايى از اندامتان بر شما هست (چنانكه در قرآن كريم سوره 24 آیه 24 مى فرمايد: «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» يعنى روز رستخيز زبانها و دستها و پاهاى ايشان بر آنها گواهى دهند بآنچه را كه بجا مى آورند) و (از فرشتگان) نگاه دارنده هايى هستند كه از روى راستى كردار و شماره نفسهايتان را ضبط مى نمايند (مى نويسند، چنانكه در قرآن كريم سوره 50 آیه 16 مى فرمايد: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (17) إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ (18) ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» يعنى ما به انسان از رگ گردن نزديكتريم، هنگاميكه دو فرشته فرا مى گيرند و هميشه يكى از راست و يكى از چپ با او است، هيچ سخنى نمى گويد مگر اينكه نزد او است نگهبان آماده. و اين براى اتمام حجّت است و گر نه خداوند بهمه جزئيّات آگاه است) تاريكى شب تار شما را از اين فرشتگان نمى پوشاند و در بزرگ محكم بسته شده شما را از آنها پنهان نمى گرداند (خلاصه هميشه و در هر جا با شما همراه هستند) و (چون دنيا گذران است) فردا (مرگ) به امروز نزديك است.
(13) امروز با آنچه در آن است (از خوشى و بدى و سود و زيان) مى گذرد، و فردا از پى آن مى آيد، پس (نزديك بودن فردا و رسيدن مرگ طورى است كه) گويا هر مردى از شما بمنزل تنهائى خود و گودال گور خويش از زمين رسيده است، پس شگفتا از خانه تنهائى و منزل ترسناك و جاى بى كسى،
(14) و گويا صيحه (آواز بلند روز رستخيز كه همه را زنده ميكند) به گوش شما رسيده است، و قيامت شما را دريافته، و براى حكم بين حقّ و باطل نمايان شده ايد (از قبرها بيرون آمده ايد) در حاليكه از شما نادرستيها و بهانه ها (ى بيجا و دليلهاى بيهوده) دور گشته و از بين رفته، و حقائق بشما ثابت گرديده، و هر امرى (نيك يا بد) از شما بمواضع خود باز مى گردد (خلاصه در آنروز آنچه حقّ و حقيقت است واقع ميشود، و آنچه رسيدنى است از پاداش و كيفر خواهد رسيد)
(15) پس از عبرتها (مرگ و سختيهاى بعد از آن) پند گيريد، و از تغيير روزگار اندرز گرفته آگاه شويد، و از بيم كردن (خدا و رسول) سود ببريد (كارى كنيد كه از عذاب الهىّ خود را برهانيد).

حمد و ستايش، مخصوص خداوندى است که «حمد» را کليد ذکر و ياد خود قرار داده و آن را سبب فزونى فضل و رحمتش و دليل بر نعمت ها و عظمتش ساخته است.

بندگان خدا! روزگار بر بازماندگان، آن سان مى گذرد که بر پيشينيان گذشت. آن چه از زندگى دنيا گذشته است باز نمى گردد و آن چه در آن هستيم جاودان نمى ماند. آخرين کار اين جهان، همچون نخستين کار اوست. امورش شبيه به يکديگر و نشانه هايش روشن و آشکار است. گويا ساعت (پايان زندگى) شما را با سرعت به پيش مى راند; همان گونه که ساربان، شتران سبکبار را. آن کس که به غير خويش پردازد واز خود غافل شود، در تاريکى ها سرگردان مى ماند و در مهلکه ها گرفتار مى شود. شياطين او را در طغيانش به پيش مى رانند و اعمال بدش را در نظرش نيک جلوه مى دهند. بهشت سرمنزل پيش تازان (در طاعت خدا) و آتش دوزخ پايان کار کوتاهى کنندگان و تقصيرکاران است.


بندگان خدا بدانيد که تقوا دژى است محکم و استوار (که ساکنان خود را از گزند عذاب دنيا و آخرت حفظ مى کند) و فجور و بى تقوايى، حصارى است سُست و بى دفاع که ساکنانش را (از خطرها) باز نمى دارد و کسى را که به آن پناه برد حفظ نمى کند. آگاه باشيد با تقوا مى توان نيش زهرآلود گناهان را قطع کرد و با يقين به برترين مرحله مقصود رسيد.

بندگان خدا! خدا را خدا را; مراقب عزيزترين و محبوب ترين نفوس نسبت به خويش باشيد (دست کم بر خود رحم کنيد;) چرا که خداوند راه حق را براى شما آشکار ساخته و طرق آن را روشن نموده است و سرانجام کار (از دو حال خارج نيست) يا بدبختى دايمى است و يا نيکبختى هميشگى.


حال که چنين است در اين ايّام فانى براى ايّام باقى زاد و توشه فراهم سازيد، زاد و توشه لازم به شما معرفى شده و فرمان کوچ داده شده است و با سرعت شما را به حرکت درآورده اند. شما همچون کاروانى هستيد که در منزلگاهى توقف کرده و نمى دانيد چه وقت دستور حرکت به او داده مى شود.

بدانيد آن کس که براى آخرت آفريده شده با دنيا (و دنياپرستى) چه کار دارد؟ و آن کس که به زودى ثروتش را از او مى گيرند، با اموال و ثروت دنيا چه مى کند؟ ثروتى که (سودش براى دگران است و) مؤاخذه و حسابش بر او. اى بندگان خدا! آن چه را خداوند وعده نيک نسبت به آن داده است جاى ترک نيست و آن چه را از بدى ها نهى کرده قابل دوست داشتن نمى باشد. اى بندگان خدا! از روزى که اعمال بررسى دقيق مى شود، برحذر باشيد; روزى که تزلزل و اضطراب در آن بسيار است و کودکان در آن پير مى شوند!


اى بندگان خدا بدانيد که مراقبانى از خودتان بر شما گماشته شده و ديده بانانى از اعضاى پيکرتان، و نيز حسابدارانى راستگو مراقب شمايند که اعمالتان و حتى شماره نفس هايتان را ثبت مى کنند. نه ظلمت شب تاريک شما را از آن ها پنهان مى دارد و نه درهاى محکم و فروبسته. فردا به امروز نزديک است، امروز آن چه را در آن است با خود مى برد و فردا پشت سر آن فرا مى رسد (و به اين ترتيب، عمر به سرعت سپرى مى شود). گويى هر يک از شما به سر منزل تنهايى و حفره گور خويش رسيده است. اى واى از آن خانه تنهايى و منزلگاه وحشت و جايگاه غربت.

گويى نفخه صور و صيحه قيامت فرا رسيده، رستاخيز، شما را در بر گرفته و در صحنه دادگاه الهى حاضر شده ايد. باطل از شما رخت بر بسته; عذر تراشى ها از ميان رفته; حقايق براى تان مسلّم شده و حوادث، شما را به سرچشمه اصلى رسانده است (و نتايج اعمال خود را آشکارا مى بينيد). حال که چنين است از عبرت ها پند گيريد، از دگرگونى نعمت ها اندرز پذيريد و از هشدارِ هشداردهندگان بهره گيريد.