ترجمه خطبه 156 نهج البلاغه

و من كلام له (علیه السلام) خاطَبَ به أهلَ البصرة على جهة اقتصاص المَلاحم: فَمَنِ اسْتَطَاعَ عِنْدَ ذَلِكَ أَنْ يَعْتَقِلَ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلْيَفْعَلْ، فَإِنْ أَطَعْتُمُونِي فَإِنِّي حَامِلُكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَلَى سَبِيلِ الْجَنَّةِ وَ إِنْ كَانَ ذَا مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ وَ مَذَاقَةٍ مَرِيرَةٍ. وَ أَمَّا فُلَانَةُ فَأَدْرَكَهَا رَأْيُ النِّسَاءِ وَ ضِغْنٌ غَلَا فِي صَدْرِهَا كَمِرْجَلِ الْقَيْنِ، وَ لَوْ دُعِيَتْ لِتَنَالَ مِنْ غَيْرِي مَا أَتَتْ إِلَيَّ لَمْ تَفْعَلْ؛ وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى وَ الْحِسَابُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى. سَبِيلٌ أَبْلَجُ الْمِنْهَاجِ أَنْوَرُ السِّرَاجِ، فَبِالْإِيمَانِ يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحَاتِ وَ بِالصَّالِحَاتِ يُسْتَدَلُّ عَلَى الْإِيمَانِ وَ بِالْإِيمَانِ يُعْمَرُ الْعِلْمُ وَ بِالْعِلْمِ يُرْهَبُ الْمَوْتُ وَ بِالْمَوْتِ تُخْتَمُ الدُّنْيَا وَ بِالدُّنْيَا تُحْرَزُ الْآخِرَةُ وَ بِالْقِيَامَةِ تُزْلَفُ الْجَنَّةُ وَ تُبَرَّزُ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ، وَ إِنَّ الْخَلْقَ لَا مَقْصَرَ لَهُمْ عَنِ الْقِيَامَةِ مُرْقِلِينَ فِي مِضْمَارِهَا إِلَى الْغَايَةِ الْقُصْوَى. قَدْ شَخَ...

ترجمه: محمد دشتی (ره)

براى مردم بصره پس از پيروزى در جنگ جمل در سال 36 هجرى ايراد فرمود

1. ضرورت اطاعت از رهبرى (و نكوهش از نافرمانى عايشه)

مردم بصره در پيدايش فتنه ها هر كس كه مى تواند خود را به اطاعت پروردگار عزيز و برتر، مشغول دارد چنان كند، اگر از من پيروى كنيد، به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخى ها باشد.

اما عائشه، پس افكار و خيالات زنانه بر او چيره شد، و كينه ها در سينه اش چون كوره آهنگرى شعله ور گرديد، اگر از او مى خواستند آنچه را كه بر ضد من انجام داد نسبت به ديگرى روا دارد سرباز مى زد، به هر حال احترام نخست او برقرار است و حسابرسى اعمال او با خداى بزرگ است.

2. ره آورد ايمان

ايمان روشن ترين راه ها و نورانى ترين چراغ هاست، با ايمان مى توان به اعمال صالح راه برد، و با اعمال نيكو به ايمان مى توان دسترسى پيدا كرد، با ايمان، علم و دانش آبادان است،(1) و با آگاهى لازم، انسان را از مرگ مى هراسد، و با مرگ دنيا پايان مى پذيرد، و با دنيا، توشه آخرت فراهم مى شود. و با قيامت بهشت نزديك مى شود، و جهنّم براى بدكاران آشكار مى گردد، و مردم جز قيامت قرار گاهى ندارند، و شتابان به سوى ميدان مسابقه مى روند تا به منزلگاه آخرين رسند.

گويا مى نگرم، همه از قبرها خارج شده به سوى منزلگاه هاى آخرين در حركتند، هر خانه اى در بهشت به شخصى تعلق دارد، كه نه ديگرى را مى پذيرند و نه از آنجا به جاى ديگر انتقال مى يابند.

3. ياد آورى برخى از ارزش هاى اخلاقى و ويژگى هاى قرآن

همانا «امر به معروف» و «نهى از منكر» دو صفت از اوصاف پروردگارند كه نه اجل را نزديك مى كند و نه روزى را كاهش مى دهد.

بر شما باد عمل كردن به قرآن، كه ريسمان محكم الهى، و نور آشكار و درمانى سودمند است، كه تشنگى را فرونشاند، نگهدارنده كسى است كه به آن تمسّك جويد و نجات دهنده آن كس است كه به آن چنگ آويزد، كجى ندارد تا راست شود، و گرايش به باطل ندارد تا از آن باز گردانده شود، و تكرار و شنيدن پياپى آيات، كهنه اش نمى سازد، و گوش از شنيدن آن خسته نمى شود. كسى كه با قرآن سخن بگويد راست گفته و هر كس بدان عمل كند پيشتاز است.

4. خبر از فتنه ها و شهادت خويش

(در اينجا مردى بلند شد و گفت: اى امير المؤمنين ما را از فتنه آگاه كن، آيا نسبت به فتنه، از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤالى نفرموده اى پاسخ داد): آنگاه كه خداوند آيه 1 و 2 سوره عنكبوت را نازل كرد كه: (آيا مردم خيال مى كنند چون كه گفتند ايمان آورديم، بدون آزمايش رها مى شوند) دانستم كه تا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ميان ماست آزمايش نمى گرديم. پرسيدم اى رسول خدا اين فتنه و آزمايش كدام است كه خدا شما را بدان آگاهى داده است؟ فرمود: «اى على پس از من امّت اسلامى به فتنه و آزمون دچار مى گردند».

گفتم اى رسول خدا مگر جز اين است كه در روز «احد» كه گروهى از مسلمانان به شهادت رسيدند و شهادت نصيب من نشد و سخت بر من گران آمد، تو به من فرمودى: اى على مژده باد تو را كه شهادت در پى تو خواهد آمد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به من فرمود: «همانا اين بشارت تحقّق مى پذيرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است»؟ گفتم اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چنين موردى جاى صبر و شكيبايى نيست بلكه جاى مژده شنيدن و شكر گزارى است.

و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «اى على همانا اين مردم به زودى با اموالشان دچار فتنه و آزمايش مى شوند، و در ديندارى بر خدا منّت مى گذارند، با اين حال انتظار رحمت او را دارند، و از قدرت و خشم خدا، خود را ايمن مى پندارند. حرام خدا را با شبهات دروغين، و هوسهاى غفلت زا، حلال مى كنند، «شراب» را به بهانه اينكه «آب انگور» است و رشوه را كه «هديه» است و ربا را كه «نوعى معامله» است حلال مى شمارند».

گفتم اى رسول خدا: در آن زمان مردم را در چه پايه اى بدانم آيا در پايه ارتداد يا فتنه و آزمايش؟ پاسخ فرمود: «در پايه اى از فتنه و آزمايش».


  1. این سخن ارزشمند امام (ع) نقدی است بر: سایِنتیسم Scientism (اصالت علم) و علم زدگی و علم گرایی را نقد می کند که تنها با علم نمی شود به سعادت و رستگاری رسید، بلکه باید با ایمان، علم را هدفدار کرد.
اعتقادی سیاسی اخلاقی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

سخنى از آن حضرت (ع) خطاب به مردم بصره و در آن از پيش آمدهاى سخت حكايت كند:

در آن هنگام -هنگام وقوع فتنه ها- هر كه تواند كه خويشتن را به اطاعت پروردگار وادارد، چنان كند. اگر از من فرمان ببريد، -اگر خدا خواهد- شما را به راه بهشت مى برم، هر چند راه سخت و با تلخكامى آميخته باشد.

اما بر فلان زن، انديشه زنان غلبه يافت و كينه در سينه او جوشيدن گرفت، همچون بوته آهنگران كه در آن فلز گدازند. اگر او را فرا مى خواندند كه آنچه با من كرد با ديگرى كند، نمى پذيرفت. به هر حال، حرمتى كه در نخست داشت همچنان بر جاى است و حساب او با خداست.


ايمان راهى است روشن و واضح، با چراغى پرتو افكن. به ايمان است كه به كارهاى نيكو راه توان برد و به كارهاى نيكوست كه ايمان را توان دانست. ايمان، سبب آبادانى علم است و مردم به علم است كه از مرگ مى ترسند و به مرگ، زندگى دنيا به پايان مى رسد و به وسيله دنيا آخرت به دست آيد [و به سبب قيامت، بهشت براى نيكوكاران نزديك آورده شود و جهنم براى عصيانگران افروخته گردد].

جايى نيست كه مردم را از قيامت باز دارد. مردم در ميدان قيامت مى تازند تا به نهايتش رسند. از قرارگاه گور بيرون آيند و به آنجا كه پايان مقصدشان است به راه افتند. هر سرايى را مردمى است كه آن سراى را به سراى ديگر بدل نكنند و خود از آنجا به جاى ديگر نروند.


امر به معروف و نهى از منكر، دو صفت از صفات پروردگار عزّ و جلّ اند كه نه نزديك شدن اجل را سبب شوند و نه از رزق كاهند.

بر شما باد به كتاب خدا كه ريسمان محكم است و نور آشكار و داروى شفابخش، فرونشاننده تشنگيهاست و، هر كس را كه در آن چنگ زند، نگه دارد و هر كه بدان درآويزد، رهايى يابد. كژى نپذيرد تا نيازش به راست كردن باشد، و از حق عدول نكند تا به راه حقش بازگردانند. هر چند، كه بر زبانها تكرار شود يا در گوشها فرو شود كهنه نگردد. هر كه از آن سخن گويد، راست گويد و هر كه بدان عمل كند، پيش افتد.


مردى برخاست و گفت: يا امير المؤمنين ما را از فتنه خبر ده. آيا در اين باب از رسول الله (صلى اللّه عليه و آله) سخنى پرسيده اى؟ فرمود:

هنگامى كه اين آيه نازل شد: «آيا مردم پنداشته اند كه چون بگويند ايمان آورديم رها شوند و ديگر آزمايش نشوند» دانستم، كه تا رسول الله (صلى اللّه عليه و آله) در ميان ماست، فتنه اى بر ما فرود نيايد. پرسيدم: يا رسول الله، اين فتنه اى كه خدا از آن خبر داده چيست گفت: يا على، امّت من بعد از من گرفتار فتنه خواهد شد. گفتم: يا رسول الله، آيا تو در روز احد كه جماعتى از مسلمانان به شهادت رسيده بودند، و من شهيد نشده بودم و اين بر من دشوار مى آمد، مرا نگفتى: بشارت باد تو را كه شهادت در پى توست؟ پيامبر (صلى اللّه عليه و آله) مرا گفت: چنين است كه گويى. در آن هنگام چگونه صبر خواهى كرد؟ گفتم: يا رسول الله، آنجا جاى صبر نيست، بلكه جاى شادمانى و سپاسگزارى است.

گفت: يا على، اين مردم فريفته داراييهاى خود شوند و از اين كه دين خدا را پذيرفته اند بر خداى منت نهند و رحمت او را تمنّا كنند و از خشم او خود را در امان پندارند. با شبهتهاى دروغ و هواهاى سهوآميز، حرام خدا را حلال شمارند و شراب را نبيد نام نهند و حلال كنند و ربا را عنوان خريد و فروخت دهند. رشوه را هديه خوانند. گفتم: يا رسول الله، در آن زمان مردم را در چه پايگاهى فرود آرم: از دين برگشتگان يا فريب خوردگان. فرمود، آنها را در پايگاه فريب خوردگان بنشان.

از سخنان آن حضرت است خطاب به اهل بصره در خبر از پيشامدهاى سخت:

آن كه بتواند خود را بر اطاعت خداوند وادارد بايد اقدام كند. اگر از من پيروى كنيد -چنانچه خدا بخواهد- شما را به بهشت خواهم برد گرچه راهى است دشوار و همراه با تلخى.

فلان زن (عايشه) را رأى ضعيف زنان دامنگير شد، و كينه در سينه اش چون ديگ آهنگران كه به جوش آيد جوشيد، و اگر از او خواسته مى شد آنچه با من انجام داد با ديگرى انجام دهد انجام نمى داد. با اين حال حرمت اوليه او باقى است، و حسابش با خداوند است.


راه خدا روشن ترين راه، و پر فروغ ترين چراغ است. به ايمان بر اعمال شايسته استدلال مى شود، و به اعمال شايسته بر ايمان دليل مى آورند، ساختمان علم با ايمان آباد مى گردد، و انسان به سبب دانش از مرگ هراسان مى شود، و با مرگ دنياى آدمى پايان مى پذيرد، و با دنيا آخرت به دست مى آيد، با قيامت بهشت براى پرهيزكاران نزديك، و دوزخ براى گمراهان آشكار مى گردد، مردمان را چاره اى از قيامت نيست، كه در ميدان مسابقه آن با سرعت به جانب آخرين جايگاه روان مى شوند. از قبرها بيرون آمده، و به آخرين منزل روان شدند. آنجا براى هر خانه اهلى است كه آن را به خانه ديگرى تبديل نكنند، و ساكنانش به جاى ديگر منتقل نشوند.


امر به معروف و نهى از منكر دو صفت از صفات خداوندند، اين دو مرگ را نزديك نمى كنند، و روزى را كاهش نمى دهند.

بر شما باد به كتاب خدا كه ريسمانى محكم، و نورى آشكار، و دارويى سودمند، و سيراب كننده اى فرونشاننده عطش است، نگاه دار كسى است كه به آن چنگ زند و نجات بخش كسى كه به آن در آويزد. كژ نشود تا راستش كنند، و منحرف نگردد تا از او بخواهند كه باز گردد، و از خواندن بسيار و به گوش خوردن كهنه نگردد. آن كه با قرآن سخن گويد راست گفته، و هر كه به آن عمل كند پيش افتاده است.


[مردى از جاى برخاست و گفت: يا امير المؤمنين، ما را از فتنه خبر ده، و آيا در باره فتنه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيده اى فرمود:]

وقتى خداى سبحان اين آيه را فرستاد: «الم، آيا مردم گمان كرده اند همين كه بگويند ايمان آورده ايم، رها مى شوند و به آزمايش در نمى آيند» دانستم تا زمانى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در ميان ماست فتنه بر ما فرود نمى آيد، پرسيدم: يا رسول اللّه منظور از اين فتنه كه خداوند تو را به آن خبر داده چيست؟ فرمود: «يا على، به زودى امتم پس از من آزمايش مى شوند.»

گفتم: يا رسول اللّه، مگر نه اين است كه در روز احد افرادى از مسلمانان شهيد شدند و من از فيض شهادت ماندم، و از اين بابت غمگين شدم، شما به من فرمودى: «بر تو بشارت باد كه عاقبت به شهادت مى رسى»؟ در پاسخم فرمود: «آنچه گفتى صحيح است، ولى بگو به هنگام شهادت صبرت چگونه است» گفتم: اين از موارد صبر نيست، بلكه جاى مژده و شكرگزارى است.

و فرمود: «يا على، به زودى مسلمانان پس از من به ثروتشان آزمايش مى شوند، و با ديندارى خود بر خدا منّت مى نهند، رحمتش را آرزو دارند، و خود را از خشمش در امان دانند، و با شبهات دروغ و هوسهاى غفلت زا حرام او را حلال شمارند،  شراب را به اسم آب انگور و خرما، و رشوه را به عنوان هديّه، و ربا را به نام تجارت حلال دانند.» گفتم: يا رسول اللّه، در آن وقت اين چنين مردم را از كدام گروه حساب كنم در موضع ارتداد، يا در مرتبه فتنه فرمود: «در مرتبه فتنه».

و از سخنان آن حضرت است خطاب به مردم بصره كه حادثه هاى آينده را بر سبيل داستان فرمايد:

پس كسى كه آن هنگام بتواند خود را خاص طاعت پروردگار گرداند، چنان كند -كه داند-. اگر فرمان مرا برديد، ان شاء اللّه، شما را به راه بهشت مى برم، هر چند سخت دشوار باشد، و تلخكامى آن پديدار.

امّا آن زن انديشه زنانه بر او دست يافت، و در سينه اش كينه، چون كوره آهنگرى بتافت، و اگر از او مى خواستند تا آنچه به من كرد به ديگرى كند، نه ميكرد و چنين نمى شتافت. به هر حال حرمتى را كه داشت برجاست و حساب او با خداست.


راهى است كه گشاده و روشن است. چراغش نورانى و پرتو افكن است. ايمان را بر كرده هاى نيك دليل توان ساخت، و از كردار نيك ايمان را توان شناخت. به ايمان علم آبادان است، و -آدمى- به علم از مرگ ترسان است.

با مرگ دنيا پايان يابد، و با دنيا آخرت درست شود، و آفريدگان را جز قيامت قرارگاهى نبود، در اين ميدان مسابقت شتابان مى روند، تا به نقطه پايان رسند.

و از اين سخنان است از آرامگاههاى گور بيرون شدند، و به سوى منزلگاههاى آخرين روان شدند. هر خانه اى را مردمى است، نه ديگرى را در آن پذيرند، و نه ساكنان آن خانه از آنجا رخت برگيرند.


و همانا امر به معروف و نهى از منكر، از صفتهاى پروردگارند، نه اجل را نزديك كنند و نه در روزى كاهشى آرند، و بر شما باد به كتاب خدا كه ريسمان استوار است، و  نور آشكار است، و درمانى است سود دهنده، و تشنگى را فرو نشاننده. چنگ در زننده را نگهدارنده، و در آويزنده را نجات بخشنده. نه كج شود، تا راستش گردانند، و نه به باطل گرايد تا آن را برگردانند. كهنه نگردد به روزگار، نه از خواندن و نه از شنيدن بسيار. راست گفت آن كه سخن گفت از روى قرآن، و آن كه بدان رفتار كرد پيش افتاد -از ديگران-.


[مردى برخاست و گفت ما را از فتنه خبر ده آيا آن را از رسول خدا (ص) پرسيدى امام گفت:]

چون خدا اين آيت را فرستاد: «الم، أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»، دانستم تا رسول خدا (ص) در ميان ماست، فتنه نتواند برخاست. پرسيدم اى رسول خدا، اين فتنه اى كه خدا تو را از آن خبر داده چيست فرمود: «اى على امّت من پس از من به زودى دچار فتنه گردند.»

گفتم: اى رسول خدا روز احد كه از مسلمانان گروهى به شهادت رسيد، و شهادت نصيب من نگرديد، بر من دشوار نمود، گفتى: اى على مژده باد تو را كه شهادت به دنبالت خواهد بود. گفت: «سخن بدين منوال است، شكيبايى تو آن هنگام بر چه حال است»؟ گفتم: اى رسول خدا نه جاى شكيبايى كردن است، كه جاى مژده شنيدن و شكر گزاردن است.

و گفت: «اى على پس از من، مردم به مالهاى خود فريفته شوند و به دين خويش بر خدا منّت نهند. رحمت پروردگار آرزو كنند، و از سطوت او ايمن زيند. حرام خدا را حلال شمارند، با شبهت هاى دروغ و هوسهايى كه به غفلت در سر دارند. مى را نبيذ گويند و حلال پندارند. حرام را هديّت خوانند و ربا را معاملت دانند».

گفتم: اى رسول خدا (ص)، آن زمان آن مردم را در چه پايه نشانم از دين برگشتگان، يا فريفتگان فرمود: «فريفتگان».

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است خطاب باهل بصره كه بر سبيل حكايت از پيشامدهاى سخت خبر مى دهد:
قسمت أول خطبه:
(1) هنگام آن فتنه و تباهكارى كسيكه توانائى اطاعت و فرمانبردارى خدا داشته باشد، بايستى بجا آورد، پس اگر مرا اطاعت و پيروى كنيد، من به خواست خدا شما را براه بهشت (سيادت و سعادت جاودانى) خواهم برد اگر چه اين راه بسيار سخت و تلخ مزه است (زيرا بيشتر مردم خواهان باطل و تباهكارى بوده پيروى خدا و رسول در نظرشان دشوار مى آيد).
(2) و (ياغى شدن) آن زن (عائشه بر من از جهت اين است كه او) را سستى انديشه زنان دريافته، و كينه دشمنى در سينه اش به جوش آمده مانند (جوشيدن) ديك آهنگر. (از جمله چيزهائى كه سبب كينه و دشمنى عائشه نسبت به آن حضرت شد اين بود كه چون حضرت رسول مأمور شد به بستن درهايى كه بمسجد باز بود، همه درها حتّى باب ابى بكر را بست، و باب امير المؤمنين را باز گذاشت، و ديگر آنكه ابى بكر را با سوره برائة به مكّه فرستاد، پس از آن او را عزل نموده سوره را به امير المؤمنين داده او را فرستاد، و ديگر آنكه فاطمه عليها السّلام داراى فرزندان گرديد و عائشه هيچ فرزند نداشت، و حضرت رسول فرزندان فاطمه را فرزندان خود مى دانست، خلاصه اين قبيل امور سبب حسد و دشمنى عائشه بود، لذا امام عليه السّلام مى فرمايد:)
(3) و اگر او را وادار مى كردند باينكه آنچه با من كرد با ديگرى انجام دهد بدان اقدام نمى نمود (زيرا ياغى شدن او به بهانه كشته شدن عثمان و جنگيدنش بر اثر دشمنى و كينه اى است كه با من دارد) و بعد از اين هم (با همه كارهاى زشت، ياغى شدن، و فتنه انگيختن، و خون مسلمانان ريختن، و مانند اينها) حرمت و بزرگى پيش از اين (زمان رسول خدا) براى او باقى است (بجهت همسرى با پيغمبر اكرم و چون از جمله امّهات مؤمنين است ما كردار او را كيفر نمى دهيم) و (امّا در آخرت) حساب و باز پرسى با خداوند است (در قيامت خداوند براى او عذاب مقرّر فرموده، چنانكه در قرآن كريم سوره (33) آیه (30) مى فرمايد: «يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً» يعنى اى زنان پيغمبر هر كه از شما كار ناشايسته آشكارى انجام دهد عذاب او افزون و دو برابر ديگران ميشود، و اين كار بر خدا آسان است).


(4) (قسمتى از اين سخنان است در باره ايمان): راه ايمان (گرويدن بخدا و رسول) روشنترين راه است (به رسيدن سيادت و سعادت هميشگى) و تابان تر از چراغ (كه رونده در آن هرگز گم نمى شود) پس بسبب ايمان به كردارهاى شايسته راه برده ميشود، و بسبب كردارهاى شايسته به ايمان راهنمائى مى گردد (اعمال صالحه نتيجه و ثمره ايمان است و صدور آنها از بنده مؤمن دليل بر وجود ايمان است در قلب او)
(5) و بسبب ايمان (كه ثمره آن اعمال صالحه است) علم و دانائى آباد ميشود (صاحب آن به سود مى رسد، زيرا علم بى ايمان و عمل به آدمى چيزى نمى افزايد مگر دورى از رحمت خدا) و بسبب علم از مرگ خوف و ترس پيش مى آيد (زيرا علم به مبدأ و معاد مستلزم ياد آورى از مرگ است، و ياد آورى از مرگ موجب ترس از آن، و ترس از آن سبب كردار و گفتار نيكو و آن باعث بدست آوردن سعادت هميشگى است بخلاف جاهل كه از سختيهاى مرگ غافل است، لذا تمام كوشش او صرف دنيا گشته از نيكبختى هميشگى محروم مى ماند) و بر اثر مرگ دنيا بپايان مى رسد (زيرا قبر آخرين منزل دنيا و اوّل منزل آخرت است) و بوسيله دنيا (سعادت جاويد در) آخرت بدست مى آيد (زيرا دنيا دار تكليف است و در آن مى توان براى آخرت توشه اى بدست آورد، و خدا و رسول را خوشنود گردانيد)
(6) و بسبب قيامت بهشت به پرهيزكاران نزديك و دوزخ به گمراهان و هوا پرستان آشكار مى گردد (چنانكه در قرآن كريم سوره 26 آیه 91-88 مى فرمايد: «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ - إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ - وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ - وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغاوِينَ» يعنى قيامت روزى است كه مال و پسران كسى را سود نمى دهد مگر كسيكه با دل سالم از كفر و معصيت بيايد، و بهشت به پرهيزكاران نزديك و دوزخ به گمراهان هويدا ميشود)
(7) و مردم را از قيامت جاى رهائى نيست (كه همه بايد در آن وارد شوند) در حاليكه در آن ميدان شتاب كننده هستند بسوى آخرين منزل (سعيد و نيك بخت در بهشت جاويد، و شقىّ و بدبخت در آتش دوزخ).
و قسمت دوم از اين سخنان است (در چگونگى حال اهل قبور در قيامت، و ترغيب مردم بر امر بمعروف و نهى از منكر و پيروى قرآن كريم، و نقل فرمايش رسول اكرم در باره وقوع فتنه و فساد):
(8) (در قيامت اموات) از قبرها بيرون مى آيند و بآخرين منزلها (بهشت يا دوزخ) مى روند، و براى هر سرائى (بهشت يا دوزخ) اهلى است كه (آماده رفتن بآن هستند، نيك بختان و پيروان خدا و رسول ببهشت و بد بختان و گناهكاران به دوزخ، و) آنرا به سراى ديگر تبديل نمى كنند (بهشتيان به دوزخ نمى روند، و دوزخيان ببهشت نمى توانند رفت) و از آن سرا بيرون نمى شوند.


(9) (اگر بخواهيد اهل بهشت باشيد، از خدا و رسول پيروى كرده مردم را به گفتار و كردار شايسته وادار و از ناشايسته ها باز داريد، زيرا) امر بمعروف و نهى از منكر دو صفت و خلق هستند از جمله خوهايى كه محبوب و پسنديده خدا است، و (ترسيدن از امر بمعروف و نهى از منكر نمودن در صورتيكه ظاهرا هيچ گونه زيانى نداشته باشد درست نيست، و احتمال اينكه مبادا كشته شود يا روزى كم گردد بيجا است، بلكه بايد دانست) اين دو امر مرگ را نزديك نمى گرداند و روزى را كم نمى كند (زيرا مرگ و روزى هر كس مقدّر است، و تغيير و تبديلى در آن نيست)
(10) و (براى شناختن موارد احكام دين) بر شما باد (مراجعه) بكتاب خدا (قرآن كريم) زيرا كتاب خدا (براى اتّصال بنده بخدا) ريسمان استوارى است (كه هرگز گسيخته نخواهد شد) و (براى سير در راه حقّ) نور آشكارى است (كه تاريكى در آن راه ندارد) و (براى بيمارى جهل و نادانى به معرفت خدا و رسول) شفاء است، و (براى تشنه علوم و معارف حقّه) سير آب شدن است بر طرف مى نمايد، و براى چنگ زننده (بآن) نگاه دارنده (از خطاء و لغزشها) است، نيست تار است گردد (اختلافى در آن يافت نمى شود تا نيازمند اصلاح باشد) و (از حقّ و حقيقت) بر نمى گردد تا از آن دست برداشته شود، و تكرار بسيار (بر زبانها) و فرو رفتن در گوش آنرا كهنه نمى گرداند (هر سخنى را كه بسيار گويند و بشنوند كهنه مى گردد جز كلام خدا كه در همه اوقات تازه بوده بهاى آن افزايش مى يابد)
(12) كسيكه آنرا بگويد راستگو است (زيرا در قرآن كريم بر خلاف واقع چيزى بيان نشده) و هر كه از آن پيروى كند (ببهشت جاويد) پيشى گرفته (رستگار گرديده) است.


(13) و (سيّد رضىّ فرمايد:) مردى (بين سخنان امام عليه السّلام) رو بروى آن حضرت ايستاد و گفت: ما را از فتنه خبر ده، آيا از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله چگونگى آنرا پرسيده اى  پس امام عليه السّلام فرمود: چون خداوند سبحان كلام خود را فرستاد: (سوره 29 آیه 2 -1) «الم - أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» يعنى منم خداوند بزرگوار، آيا مردم گمان كرده اند كه به گفتن اينكه ما (بخدا و رسول) ايمان آورديم وا گذاشته ميشوند، و آنان (بفتنه و فساد) آزموده نمى گردند دانستم مادامى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در بين ما باشد آن فتنه بر ما فرود نمى آيد، پس گفتم: اى رسول خدا چيست اين فتنه اى كه خدا ترا بآن خبر داده فرمود: اى علىّ بزودى بعد از من امّتم (بر اثر انديشه هاى نادرست) در فتنه و تباهكارى افتند.
(14) پس گفتم: اى رسول خدا آيا نبود كه در روز احد (احد نام كوهى است نزديك مدينه براه شام كه در آنجا جنگ كفّار قريش با مسلمانها در اوائل ماه شوّال سال سوّم هجرت واقع شده) آنجا كه گروهى از مسلمانان به درجه شهادت رسيدند، و كشته شدن در راه خدا از من باز داشته شد، و كشته نشدنم بر من دشوار گرديد (و از اين جهت غمگين بودم) بمن فرمودى مژده باد ترا كه بعد از اين كشته خواهى شد پس بمن فرمود: آنچه بيان كردى درست است، هنگام دريافت شهادت شكيبائى تو چگونه خواهد بود، گفتم: اى رسول خدا اين كار از موارد صبر نيست، بلكه جاى مژده و سپاسگزارى است (كشته شدن در راه خدا براى من بزرگترين نعمت و بخشش الهىّ است)
(15) و فرمود: اى علىّ زود باشد كه بعد از من مسلمانان بوسيله دارائيشان در فتنه افتند (بر اثر كمى يا بسيارى مال و كسب از راه حلال يا حرام و صرف آنها در راه خير و شرّ آزمايش ميشوند) و بسبب دينشان بر پروردگارشان منّت نهاده رحمت و مهربانى او را آرزو نمايند (در صورتيكه آرزوى رحمت با بى باكى در دين و پيروى نكردن از خدا و رسول غلط است) و از خشم او ايمن و آسوده خاطر باشند (و حال آنكه ايمنى از خشم و دورى رحمت او مانند نا اميدى از رحمتش از جمله گناهان بزرگ است) و بسبب شبهه هاى نادرست و خواهشهاى غافل كننده (از حقّ و كيفر روز رستخيز) حرام او را حلال گردانند، پس (از اين جهت) شراب را (بمشتبه نمودن) به آب انگور و خرما، و رشوه را بهديّه و ارمغان، و رباء را بخريد و فروخت حلال مى شمرند،
 (16) پس گفتم: اى رسول خدا در آن هنگام ايشان را به كدام مرتبه اى از مراتب بحساب آورم آيا آنها را مرتدّ و كافر بدانم، يا بفتنه افتاده فرمود: در مرتبه فتنه و آزمايش (در دين، زيرا ايشان نمى گويند شراب و رشوه و رباء حلال است تا منكر ضرورىّ دين شده كافر گردند، بلكه از راه اشتباه كارى شراب را آب انگور و رشوه را ارمغان و رباء را سود خريد و فروخت مى پندارند، و چون آب انگور و ارمغان و سود خريد و فروخت در دين حلال است آنها را نيز حلال مى دانند).

آن کس که در آن هنگام (در فتنه ها) بتواند خود را وقف بر خداى متعال سازد بايد چنين کند و اگر مرا اطاعت کنيد من (در ميان انبوه فتنه ها) به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد; هر چند راهى است پر مشقّت و داراى تلخى هاى فراوان.

امّا فلان زن (اشاره به عايشه است) افکار زنانه دامنش را گرفت و کينه هايى را که در سينه خود پنهان مى داشت، همچون کوره آهنگران به جوشش درآمد (و آشکار شد) و اگر او را دعوت مى کردند که مانند همين کار را که در مورد من انجام داد درباره ديگرى انجام دهد، هرگز اقدام نمى کرد (و به خون خواهى عثمان بر نمى خاست اين يک بهانه بود) به هر حال، همان احترام نخستين را (به خاطر پيامبر(صلى الله عليه وآله)) دارد; ولى حسابش با خداوند متعال است!


(ايمان) روشن ترين راه، با نورانى ترين چراغ است. انسان به سبب ايمان به اعمال صالح رهنمون مى شود و به وسيله اعمال صالح، ايمان، آشکار مى گردد. با ايمان، کاخ علم و دانش آباد مى شود و به وسيله علم، هراس از مرگ (ومسئوليت هاى بعد از آن) حاصل مى گردد. با مرگ، دنيا پايان مى گيرد و با دنيا مى توان آخرت را به دست آورد. با برپا شدن قيامت، بهشت، نزديک مى شود و دوزخ براى گمراهان آشکار مى گردد. مردم به جز قيامت اقامتگاهى ندارند و به سرعت در اين ميدان به سوى آن سرمنزل آخرين پيش مى روند.

آنان از قرارگاه قبرها خارج مى شوند و به سوى آخرين منزل رهسپار مى گردند. هر يک از خانه ها (ى بهشت و دوزخ) ساکنانى دارد که نه آن را به خانه ديگر تبديل مى کنند و نه از آن به جايى ديگرى انتقال مى يابند.


به يقين، امر به معروف و نهى از منکر، دو صفت از صفات خداوند سبحان است و عمل به آن دو نه از عمر کسى مى کاهد و نه روزى کسى را کم مى کند.

کتاب خدا را محکم بگيريد; چرا که رشته اى است مستحکم و نورى است آشکار; شفابخش و پرمنفعت است و سيراب کننده و فرونشاننده عطش (تشنگان حقّ). تمسّک جويان را حفظ مى کند و نجات بخش کسانى است که به دامنش چنگ زنند. کژى در آن راه ندارد تا آن را راست کنند و هرگز راه خطا نمى پويد تا به راه حقّش بازگردانند. خواندن و شنيدن مکرّرش سبب کهنگى آن نمى گردد، آن کس که با قرآن سخن بگويد راست مى گويد، و آن کس که به آن عمل کند به پيش مى رود.


(در ادامه اين خطبه) مردى به پا خاست، عرض کرد: اى اميرمؤمنان، ما را از آن فتنه (بزرگ) آگاه ساز! آيا در اين باره از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سؤال کردى؟ فرمود: (آرى) هنگامى که خداوند آيه (الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَکُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لاَ يُفْتَنُونَ)، را نازل فرمود، من مى دانستم آن فتنه و آن آزمايش بزرگ، تا زمانى که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در ميان ماست نازل نمى شود; از همين رو عرض کردم: اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، منظور از اين آزمايش و فتنه بزرگ چيست که خدا تو را از آن آگاه ساخته است؟
فرمود: اى على! بعد از من امّتم در بوته آزمايش قرار مى گيرند، عرض کردم: اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله)! (درباره شهادت من چه مى فرماييد؟) مگر در جنگ «احد»، بعد از آن که جمعى از مسلمانان شهيد شدند و من به سعادت شهادت نرسيدم و اين بر من سخت آمد، به من نفرموديد بشارت باد بر تو که شهادت در پيش رو دارى؟
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: مطلب همان گونه است که گفته ام; ولى در آن موقع چگونه صبر خواهى کرد؟ عرض کردم: اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله)! اين از موارد صبر نيست (زيرا صبر در برابر مصيبت است) بلکه از موارد بشارت و شکر است (چرا که شهادت در راه خدا بزرگ ترين افتخار است).
(پيامبراکرم(صلى الله عليه وآله)) فرمود: اى على، مردم بعد از من با ثروتشان آزمايش مى شوند. ديندار بودن را منّتى بر خدا قرار مى دهند و (با اين که مرتکب گناهان بزرگى مى شوند) انتظار رحمت خدا دارند و خود را از خشمش در امان مى بينند. حرام خدا را با شبهات دروغين و هوس هاى غفلت زا حلال مى شمارند. شراب را به نام «نبيذ»، و رشوه را به نام «هديه» و ربا را به اسم «تجارت» حلال مى پندارند. عرض کردم: اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، در چنين شرايطى، اين افراد را که داراى چنين صفاتى هستند در چه مرتبه اى قرار دهم؟ آيا کار آن ها به منزله ارتداد و بازگشت از دين است يا به منزله فتنه و انحراف از احکام خدا؟ فرمود: به منزله فتنه بدان (و با آنان همچون مسلمانان خطاکار رفتار کن).