ترجمه خطبه 169 نهج البلاغه

و من خطبة له (علیه السلام) عند مسير أصحاب الجمل إلى البصرة:

الأمور الجامعة للمسلمين:

إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ رَسُولًا هَادِياً بِكِتَابٍ نَاطِقٍ وَ أَمْرٍ قَائِمٍ لَا يَهْلِكُ عَنْهُ إِلَّا هَالِكٌ، وَ إِنَّ الْمُبْتَدَعَاتِ الْمُشَبَّهَاتِ هُنَّ الْمُهْلِكَاتُ إِلَّا مَا حَفِظَ اللَّهُ مِنْهَا، وَ إِنَّ فِي سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِكُمْ فَأَعْطُوهُ طَاعَتَكُمْ غَيْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لَا مُسْتَكْرَهٍ بِهَا؛ وَ اللَّهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَيَنْقُلَنَّ اللَّهُ عَنْكُمْ سُلْطَانَ الْإِسْلَامِ ثُمَّ لَا يَنْقُلُهُ إِلَيْكُمْ أَبَداً حَتَّى يَأْرِزَ الْأَمْرُ إِلَى غَيْرِكُمْ.

التَنفير من خُصومه:

إِنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ تَمَالَئُوا عَلَى سَخْطَةِ إِمَارَتِي وَ سَأَصْبِرُ مَا لَمْ أَخَفْ عَلَى جَمَاعَتِكُمْ، فَإِنَّهُمْ إِنْ تَمَّمُوا عَلَى فَيَالَةِ هَذَا الرَّأْيِ انْقَطَعَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ، وَ إِنَّمَا طَلَبُوا هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَداً لِمَنْ أَفَاءَهَا اللَّهُ عَلَيْهِ فَأَرَادُوا رَدَّ الْأُمُورِ عَلَى أَدْبَارِهَا. وَ لَكُمْ عَلَيْنَا الْعَمَلُ بِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ الْقِيَامُ بِحَقِّهِ وَ النَّعْشُ لِسُنَّتِهِ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

اين سخنرانى را در سال 36 هجرى به هنگام حركت اصحاب به سوى بصره ايراد فرمود

1. ضرورت اطاعت از رهبرى

همانا خداوند پيامبرى راهنما را با كتابى گويا، و دستورى استوار بر انگيخت. هلاك نشود جز كسى كه تبهكار است و بدانيد كه بدعت ها به رنگ حق در آمده و هلاك كننده اند، مگر خداوند ما را از آنها حفظ فرمايد. و همانا حكومت الهى حافظ امور شماست، بنابر اين زمام امور خود را بى آن كه نفاق ورزيد يا كراهتى داشته باشيد به دست امام خود سپاريد. به خدا سوگند اگر در پيروى از حكومت و امام، اخلاص نداشته باشيد، خدا دولت اسلام را از شما خواهد گرفت كه هرگز به شما باز نخواهد گردانيد و در دست ديگران قرار خواهد داد.

2. افشاء توطئه ناكثين

همانا ناكثين عهد شكن(1) به جهت نارضايتى از حكومت من به يكديگر پيوستند، و من تا آنجا كه براى وحدت اجتماعى شما احساس خطر نكنم صبر خواهم كرد، زيرا آنان اگر براى اجراى مقاصدشان فرصت پيدا كنند، نظام جامعه اسلامى متزلزل مى شود.(2) آنها از روى حسادت بر كسى كه خداوند حكومت را به او بخشيده است به طلب دنيا برخاسته اند. مى خواهند كار را به گذشته باز گردانند.

حقّى كه شما به گردن ما داريد، عمل كردن به كتاب خدا (قرآن)، و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قيام به حق و بر پاداشتن سنّت اوست.


  1. طلحه و زبیر و سران قریش
  2. نظام، معادل سیستم System است به مفهوم جمع، مجموع و مجموعه هماهنگی که کشور را اداره می کنند.
سیاسی اعتقادی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

خطبه اى از آن حضرت (ع) هنگام رهسپار شدن اصحاب جمل به بصره:

خداوند پيامبرى فرستاد، راه نماينده، با كتابى ناطق و آيينى برپا و پايدار. هلاك و تباه نشود، جز آنكه خود هدايت نپذيرد و به صلاح نيايد. بدعتها و كارهايى كه به سنّتها همانندند و از سنّتها نيستند، هلاكت و تباهى مردم را در پى دارند. مگر آنكه خدا بندگان خود را از تباهى نگه دارد.

حكومت خدايى، نگهبان كارهاى شماست. پس به رغبت تمام از آن فرمان بريد، نه از بيم ملامت ديگران يا از روى اكراه. بايد كه چنين كنيد و گرنه، به خدا سوگند، خدا دولت اسلام را از ميان شما به درخواهد برد. و ديگر هرگزش بازنگرداند تا كارها به دست ديگران افتد.


اينان دست اتحاد به هم داده اند و به خلاف من برخاسته اند، زيرا از حكومت من ناخشنودند و من صبر مى كنم، تا آن گاه كه بترسم كه صبر من اختلاف و افتراق شما را در پى داشته باشد. اگر اين انديشه را كه در سر دارند، به پايان برند، نظام كار مسلمانان از هم گسيخته گردد.

اينان طالبان دنيا هستند، زيرا بر كسى كه خداوند حكومت را بر عهده او نهاده است رشك مى برند و مى خواهند كارها را بر مسير جاهليت گذشته اندازند. شما را بر ما حقى است و آن عمل كردن است به كتاب خداى تعالى و سيرت رسول الله (صلى الله عليه و آله) و قيام به اداى حق و برپاى داشتن سنت او.

از خطبه هاى آن حضرت است به هنگام رفتن اصحاب جمل به شهر بصره:

خداوند پيامبرى راهنما با كتابى گويا و دينى استوار بر انگيخت، هلاك نمى شود مگر مخالف آن كه اهل هلاكت است. عوامل هلاك كننده بدعتهاى مشتبه به دين است، مگر خداوند انسان را از آنها حفظ كند.

پيروى از حجّت خداوند حافظ زندگى شماست، از حجّت خدا اطاعت كنيد بدون اينكه سرزنش شويد و به آن مجبور گرديد. به خدا قسم بايد پيروى كنيد و گر نه خداوند حكومت اسلام را از شما خواهد گرفت، و آن را تا به ديگرى منتقل نكند به دست شما نخواهد داد.


اينان بر اثر ناخشنودى از حكومت من جمع شده و دست به دست هم داده اند، و من تا وقتى كه بر اجتماع شما نترسم صبر پيشه مى كنم، زيرا اگر اينان بخواهند رأى ناصواب خود را عملى سازند سر رشته نظام مسلمين گسسته مى شود.

اينان از باب حسد بر كسى كه خداوند حكومت را در اختيار او گذاشته به طلب دنيا برخاسته اند، و مى خواهند وضع را به گذشته بر گردانند. حق شما بر ما عمل به كتاب خدا و روش رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و قيام به حق او و بر پا داشتن سنّت آن حضرت است.

و از خطبه هاى آن حضرت است هنگامى كه اصحاب جمل به بصره رفتند:

همانا خداوند پيامبرى را برانگيخت راهنما، با كتابى به حق گويا، و شريعتى راست و برپا. -آن كه با اوست رستگار است- و هلاك نشود جز كسى كه تبهكار است. همانا آنچه در دين نبود و نو پديد آمده است، و آنچه سنّت نيست و همانند سنّت است، موجب تباهى امّت است. جز آنكه خدا -رحمت آرد- و بنده را از آن نگاه دارد.

همانا حكومتى كه از جانب خدا برپاست، نگاهبان كارهاى شماست. پس فرمانش را گردن نهيد از بن دندان، نه از روى كراهت تا سرزنش شويد بدان. به خدا سوگند، كه بايد چنين كنيد، و گرنه خدا دولت اسلام را از شما منتقل خواهد كرد، سپس هيچگاه آن را به شما بازنخواهد آورد، و به هم در شود و به دست مردمى ديگر شود.


همانا اينان فراهمند، و از من و حكومت من ناخرسند. من شكيبايى مى ورزم چندان كه از پراكندگى جمعيّت شما نترسم، چه، اگر آنان اين رأى سست را پيش برند، رشته -كار- مسلمانان از هم بگسلد.

آنان اين دنيا را طلبيدند. چون بر آن كس كه خدا آن را بدو ارزانى داشته حسد ورزيدند. مى خواهند كار را به گذشته بازگردانند -و بار ديگر ما را از حكم برانند-. شما را بر ما حقّ عمل به كتاب خدا، و سيرت رسول خداست، و حقوق او را گزاردن و سنّت او را برپا داشتن.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السَّلام است هنگام رفتن اصحاب جمل (پيروان عائشه شتر سوار) ببصره:
(1) خداوند پيغمبر را كه راهنما (ى بشر) بود بر انگيخت با كتابى (قرآن كريم) گويا (راه خير و شرّ را بيان نموده) و با امرى (آئينى) برپا (تا قيامت باقى و بر قرار بوده كجى و نادرستى در آن راه ندارد) تباه نمى شود مگر مخالف آن كه تباه شونده است،
(2) و بتحقيق بدعتهاى مشتبه (كه به سنّت پيغمبر اكرم جلوه داده ميشود) هلاك كننده ها (ى مردم) هستند مگر آنرا كه خدا از آنها حفظ كند (توفيق دهد تا از آنها پيروى نكرده به سلامت ماند) و اطاعت از حجّت خدا (امام عليه السّلام) نگاه دارى امر (دين و دنياى) شما است، پس او را پيروى كنيد به حالى كه سرزنش شده و مجبور نبوده باشيد (با اخلاص و صميم قلب بدستور او رفتار نمائيد، نه از روى بى ميلى كه چنين كسيرا منافق و رئاء كار دانسته او را توبيخ و سرزنش نمايند)
(3) و سوگند بخدا (يا مرا) بايد اطاعت كنيد، يا آنكه خداوند خلافت حقّه را از شما انتقال مى دهد، پس هرگز آنرا بسوى شما باز نمى گرداند تا بغير شما (بنى اميّه و بنى عبّاس) باز گردد.


(4) بتحقيق آنان (طلحه و زبير و پيروانشان) بر اثر راضى نبودن بخلافت من (نه از جهت خونخواهى عثمان) گرد آمده يكديگر را كمك ميكنند، و من (بر ياغى شدنشان) صبر ميكنم (شايد پشيمان شوند، و بر اين صبرم باقى هستم) مادامى كه بر جمعيّت شما نترسيده باشم (بيم نداشته باشم از اينكه اختلاف در دين شما رخ داده پراكنده شويد) زيرا ايشان اگر اين انديشه سست و نادرست را (كه پيش گرفته اند) با تمام رسانند (دنبال كنند) نظم و ترتيب (امر دين و دنياى) مسلمانان بهم خواهد خورد (ريسمان اتّحاد و اتّفاق ايشان گسيخته ميشود)
(5) و جز اين نيست كه آنها اين دنيا (خلافت و امارت) را مى طلبند از روى حسد بكسى كه خداوند آنرا باو عطاء فرموده، پس خواسته اند احكام (اسلام) را وارونه كنند (خلافت را كه خداوند از آن من قرار داده باز گيرند)
(6) و (اگر از ما پيروى كنيد) حقّ شما بر ما عمل بكتاب خدا و روش پيغمبر او، صلّى اللَّه عليه و آله (با مردم) و قيام بحقّ او (انجام دادن دستور او) و بلند كردن (منتشر ساختن) احكام او است (تا بر اثر آن رستكار شويد).

خداوند، پيامبرى راهنما با کتابى گويا و دستورى استوار (براى هدايت مردم) برانگيخت و (اين کتاب به گونه اى است که) جز افراد گمراه از آن روى گردان نمى شوند. بدعت هايى که به رنگ حق درآمده گمراه کننده است; مگر اين که خداوند حفظ کند. (بدانيد) پيروى از حکومت الهى، حافظ امور شماست; بنابراين زمام اطاعت خود را ـ بى آن که نفاق ورزيد يا ذره اى اکراه داشته باشيد ـ به دست آن بسپاريد. به خدا سوگند! بايد چنين کنيد و گرنه خداوند، حکومت اسلامى را از شما خواهد گرفت; سپس به شما باز نمى گرداند، و به غير شما بر مى گردد.


اين گروه (فتنه انگيز) به علت خشم بر حکومت من به يکديگر پيوسته اند و من تا هنگامى که بر اجتماع شما خائف نشوم، صبر و تحمل مى کنم و اگر آن ها به اين افکار سست و فاسد (و نقشه هاى شوم) ادامه دهند، نظام جامعه اسلامى از هم گسيخته خواهد شد (و در چنين شرايطى صبر نخواهم کرد). آن ها از روى حسد، نسبت به کسى که خداوند، حکومت را به او بازگردانده به طلب دنيا برخاسته و تصميم گرفته اند اوضاع را به عقب برگردانند (و سنّت هاى جاهلى را زنده کنند). حقى که شما بر گردن ما داريد عمل به کتاب خدا و سيره و روش رسول الله(صلى الله عليه وآله) و قيام به حق او و برپا داشتن سنّت اوست (و حق من بر شما اطاعت و فرمانبردارى است).