ترجمه خطبه 173 نهج البلاغه

و من خطبة له (علیه السلام) في رسول اللّه، صلى اللّه عليه و سلم، و من هو جَدير بأن يكون للخلافة و في هَوان الدنيا: رسول الله: أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ. الجَدير بالخلافة: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ، فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ. وَ لَعَمْرِي لَئِنْ كَانَتِ الْإِمَامَةُ لَا تَنْعَقِدُ حَتَّى يَحْضُرَهَا عَامَّةُ النَّاسِ [مَا] فَمَا إِلَى ذَلِكَ سَبِيلٌ وَ لَكِنْ أَهْلُهَا يَحْكُمُونَ عَلَى مَنْ غَابَ عَنْهَا ثُمَّ لَيْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَرْجِعَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ يَخْتَارَ. أَلَا وَ إِنِّي أُقَاتِلُ رَجُلَيْنِ، رَجُلًا ادَّعَى مَا لَيْسَ لَهُ وَ آخَرَ مَنَعَ الَّذِي عَلَيْهِ. أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ. وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ [بِمَوَاقِعِ] بِمَو...

ترجمه: محمد دشتی (ره)

با توجّه به برخى از شواهد، اين سخنرانى در شهر مدينه ايراد شده

پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امين وحى پروردگار، و خاتم پيامبران، و بشارت دهنده رحمت، و بيم دهنده كيفر الهى است.

1. ويژگى هاى رهبر اسلامى

اى مردم سزاوارترين اشخاص به خلافت، آن كسى است كه در تحقّق حكومت نيرومندتر، و در آگاهى از فرمان خدا داناتر باشد، تا اگر آشوب گرى به فتنه انگيزى برخيزد، به حق باز گردانده شود، و اگر سرباز زد با او مبارزه شود.

به جانم سوگند اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامى مردم باشد هرگز راهى براى تحقّق آن وجود نخواهد داشت، بلكه آگاهان داراى صلاحيّت و رأى، و اهل حل و عقد (خبرگان ملّت) رهبر و خليفه را انتخاب مى كنند، كه عمل آنها نسبت به ديگر مسلمانان نافذ است، آنگاه نه حاضران بيعت كننده، حق تجديد نظر دارند و نه آنان كه در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابى ديگر را خواهند داشت.

آگاه باشيد من با دو كس پيكار مى كنم، كسى چيزى را ادّعا كند كه از آن او نباشد، و آن كس كه از اداى حق سرباز زند.

اى بندگان خدا شما را به تقوا و ترس از عذاب خدا سفارش مى كنم، زيرا تقواى الهى بهترين سفارش مؤمنان، و بهترين پايان نامه كار در پيشگاه خداست.

مردم هم اكنون آتش جنگ بين شما و اهل قبله شعله ور شده است، و اين پرچم مبارزه را جز افراد آگاه و با استقامت و عالم به جايگاه حق به دوش نمى كشند. بنابر اين آنچه فرمان دادند انجام دهيد، و از آنچه نهى كردند توقّف كنيد، و در هيچ كارى تا روشن نشود شتاب نكنيد، زيرا در آنچه شما اكراه داريد توان تغييراتى داريم.

2. شناخت دنيا

آگاه باشيد، همانا اين دنيا كه آرزوى آن را مى كنيد و بدان روى مى آوريد، و شما را گاهى به خشم مى آورد و زمانى خشنود مى سازد، خانه ماندگار شما نيست، و منزلى نيست كه براى آن آفريده و به آن دعوت شديد.

آگاه باشيد نه دنيا براى شما جاودانه و نه شما در آن جاودانه خواهيد ماند. دنيا گرچه از جهتى شما را مى فريبد ولى از جهت ديگر شما را از بديهايش مى ترساند، پس براى هشدارهايش از آنچه مغرورتان مى كند چشم پوشيد، و به خاطر ترساندنش از طمع ورزى در آن باز ايستيد.

به خانه اى كه دعوت شديد سبقت گيريد، و دل از دنيا برگيريد، و چونان كنيزكان براى آنچه كه از دنيا از دست مى دهيد گريه نكنيد.(1) و با صبر و استقامت بر اطاعت پروردگار، و حفظ و نگهدارى فرامين كتاب خدا، نعمت هاى پروردگار را نسبت به خويش كامل كنيد.

آگاه باشيد، آنچه براى حفظ دين از دست مى دهيد زيانى به شما نخواهد رساند. آگاه باشيد، آنچه را با تباه ساختن دين به دست مى آوريد سودى به حالتان نخواهد داشت. خداوند دل هاى ما و شما را به سوى حق متوجّه سازد و صبر و استقامت عطا فرمايد.


  1. حَنین، گریه کردن از راه بینی است، یعنی ((آرام و بی صدا گریستن)).
اعتقادی نظامی اخلاقی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

محمد (صلى الله عليه و آله) امين وحى اوست و خاتم پيامبران اوست و بشارت دهنده رحمت اوست و ترساننده از خشم و كيفر اوست.

اى مردم سزاوارترين مردم به خلافت، كسى است كه بر آن تواناتر از همگان باشد و داناتر از همه به اوامر خداى تعالى. هرگاه، فتنه انگيزى فتنه اى آغازد از او خواهند كه به حق بازگردد، اگر نپذيرد و سر برتابد، كشتنش واجب آيد.

به جان خودم سوگند، كه اگر امامت جز با حضور همه مردم صورت نبندد، پس هرگز تحقق نخواهد يافت. ولى كسانى كه اهل آن هستند و آن را پذيرفته اند، كسانى را كه هنگام تعيين امام حاضر نبوده اند به پذيرفتن آن وامى دارند. سپس روا نيست كسى كه حاضر بوده از بيعت خود باز گردد و آنكه غايب بوده ديگرى را اختيار كند.

آگاه باشيد كه من با دو كس پيكار كنم. يكى كسى كه چيزى را ادعا كند كه حق او نباشد و ديگر كسى كه از اداى حقى كه به گردن اوست سر برتابد.


اى بندگان خدا، شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم و آن بهترين چيزى است كه بندگان خدا بايد يكديگر را به آن سفارش كنند. بهترين كارها در نزد خدا آن است كه با پرهيزكارى انجام پذيرد.

جنگ ميان شما و اهل قبله آغاز شده است و اين پرچم را حمل نتواند كرد، مگر كسى كه بينا و شكيبا باشد و جاى حق را بشناسد. به هر چه به آن مأمور شده ايد، عمل كنيد و از هر چه شما را نهى كرده اند، دست بداريد. در كارى شتاب مكنيد، مگر آن گاه، كه به حقيقت آن آگاه گرديد. بسا شما كارى را ناخوش داريد و رأى ما در آن چيز ديگر باشد.


بدانيد كه اين دنيايى كه همواره در آرزوى آن هستيد و بدان رغبت مى ورزيد و سبب خشم و خشنودى شماست نه خانه شماست و نه منزلى است كه براى آن آفريده شده ايد، يا شما را بدان دعوت كرده باشند.

بدانيد كه دنيايتان را بقايى نيست و در آن جاويدان نخواهيد زيست. اگر از سويى بفريبدتان از ديگر سو از شر خود برحذرتان مى دارد. پس در برابر برحذر داشتنش، فريبندگيش را واگذاريد و در برابر ترساندنش، از طمع بستن به آن باز ايستيد. تا در دنيا هستيد، به سوى سرايى كه شما را بدان فراخوانده اند، بر يكديگر سبقت گيريد و دل از دنيا بركنيد. وقتى كه دنيا چيزى را از شما مى ستاند چون كنيزان مويه مكنيد. به شكيبايى بر طاعت خداوند، و به نگهدارى از كتابش، كه شما را به پاسدارى از آن فرمان داده بود، بخواهيد تا نعمت را بر شما تمام كند.

بدانيد كه تباه شدن نعمت دنيا شما را زيان نرساند، هرگاه، اساس دين خويش استوار داريد و اگر دين را ضايع گذاريد آنچه از نعمت دنيا فرا چنگ آورده ايد سودتان نكند. خداوند دلهاى ما و شما را به حق رهنمون گرداند و شكيبايى را به دلهاى ما و شما اندازد.

در اينكه چه كسى شايسته خلافت است، و سفارش به تقوا و گريز از دنيا:

رسول خدا امين وحى، و آخرين فرستادگان، و بشارت دهنده به رحمت، و بيم دهنده از عذاب او بود.

اى مردم، آن كه تواناترين مردم به حكومت، و داناترين آنان به امر خدا در كار حكومت است از همه به حكومت شايسته تر است. اگر در مسأله حكومت فتنه جويى به فتنه برخيزد بازگشت به حق از او خواسته مى شود و اگر امتناع ورزيد كشته مى شود.

به جانم سوگند، اگر جز با حضور همه مردم امامت منعقد نگردد چنين كارى شدنى نيست، ولى آنان كه حضور دارند ثبوت حكومت را بر غائبان حكم مى كنند، پس فرد حاضر حق رويگردانى، و غائب حق انتخاب غير را ندارد.

بدانيد كه من با دو نفر مى جنگم: مردى كه چيزى را ادعا كند كه حق او نيست، و كسى كه رويگردان شود از چيزى كه بر عهده اوست.


بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مى كنم، كه تقوا بهترين چيزى است كه عباد حق يكديگر را به آن سفارش مى كردند، و از بهترين عاقبتها نزد خداست.

بين شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و اين پرچم را به دوش نمى كشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد. پس آنچه را به آن مأمور مى شويد انجام دهيد، و از آنچه نهى مى گرديد باز ايستيد، و در كارى تا دقيقا بررسى نكنيد شتاب نورزيد، زيرا آنچه را شما (از روى جهل) منكر آن هستيد ما را قدرت تغيير آن هست.


بدانيد دنيايى كه نسبت به آن آرزومنديد و به آن ميل داريد، و آن گاهى شما را به خشم و زمانى به خشنودى مى برد، نه خانه شماست و نه منزلى كه براى آن آفريده شده ايد،  و نه جايى كه شما را به آن دعوت كرده اند.

بدانيد كه دنيا براى شما باقى نمى ماند و شما هم در آن باقى نخواهيد ماند، اگر دنيا شما را به ظاهرش فريفت از شرّش نيز بيم داد. پس به خاطر بيم دهيش از آنچه فريبتان مى دهد چشم پوشى كنيد، و به خاطر ترساندنش از طمع به آن خوددارى نماييد، و در دنيا براى آخرتى كه به آن دعوت شده ايد بر يكديگر پيشى گيريد، و با عمق دل از دنيا روى بگردانيد، نبايد احدى از شما به خاطر چيزى از دنيا كه از او گرفته شده چون كنيز ناله بزند. و با شكيبايى بر طاعت خدا و محافظت بر آنچه از كتابش كه حفظ آن را از شما خواسته است نعمت خدا را بر خود تمام كنيد.

بدانيد در صورتى كه پايه دين خود را حفظ نموده باشيد از دست دادن متاع دنيا به شما زيانى وارد نكند.

و بدانيد در صورت تباه كردن دين آنچه از دنيا حفظ كرده ايد به شما سودى ندهد. خداوند دلهاى ما و شما را متوجه حق كند، و شكيبايى را به ما و شما ارزانى دارد.

امين وحى اوست و خاتم فرستادگانش، رحمت او را مژده دهنده و از كيفر او ترساننده.

مردم سزاوار به خلافت كسى است كه بدان تواناتر باشد، و در آن به فرمان خدا داناتر. اگر فتنه جويى فتنه آغازد، از او خواهيد تا با جمع مسلمانان بسازد، و اگر سرباز زند سر خويش ببازد.

به جانم سوگند، اگر كار امامت راست نيايد جز بدانكه همه مردم در آن حاضر بايد، چنين كار ناشدنى نمايد. ليكن كسانى كه -حاضرند و- حكم آن دانند، بر آنان كه حاضر نباشند، حكم رانند، و آن گاه حاضر حق ندارد سرباز زند و نپذيرد، و نه غايب را كه ديگرى را امام خود گيرد.

بدانيد كه من با دو كس مى ستيزم: آن كه چيزى را خواهد كه حقّ آن را ندارد، و آن كه حقّى را كه برگردن اوست نگزارد.


بندگان خدا شما را به پرهيزگارى وصيّت مى كنم، كه پرهيزگارى بهترين چيزى است كه بنده خدا ديگرى را وصيّت كند كه آن را پيشه گيرد، و نزد خدا بهترين كارها آن است كه به تقوى پايان پذيرد.

ميان شما و اهل قبله در جنگ گشوده شد، و اين علم را برندارد مگر آن كه بينا و شكيباست، و داند كه حقّ در كجاست. پس بدانچه شما را فرمان داده اند روى آريد، و از آنچه شما را بازداشته اند دست بداريد و تا چيزى را آشكارا ندانيد، شتاب مياريد. چه، بود كه ما را در آنچه ناخوش مى داريد رايى ديگر بود -اگر آنچه خواهيد با كتاب و سنّت برابر بود-.


بدانيد اين جهان كه شما آرزوى آن را داريد، و بدان روى مى آريد، و شما را به خشم مى آرد و خشنود مى دارد، نه خانه شماست، و نه جايگاهى است كه شما را براى آن آفريده اند و به سوى آن خوانده اند.

بدانيد كه دنيا براى شما پايدار نيست، و در آن جاودان نخواهيد ماند، و دنيا اگر شما را فريفت از شرّ خود نيز ترساند. پس آنچه را بدان فريبد بدانچه بدان ترساند واگذاريد. و به خاطر ترساندنش از طمع بستن بدان دست بداريد، و در دنيا بر يكديگر پيشى گيريد به خانه اى كه شما را بدان خوانده اند، و از روى دل از دنيا باز گرديد -و بدان روى مياريد-، و كسى از شما از بينى نگريد همچون گريستن كنيزكان براى چيزى كه گرفته اند از آنان، و كامل شدن نعمت خدا را خواهان باشيد با شكيبايى بر طاعت او، و حفظ آنچه از شما خواسته اند از كتاب او -قرآن-.

بدانيد كه زيان نمى رساند شما را ضايع شدن چيزى از دنياى شما، از آن پس كه اساس دين خود را پاس بداريد.

بدانيد كه سودى نبخشد شما را -پس از ضايع كردن دينتان- آنچه از دنياى خود در ضبط آريد. خدا دلهاى ما و شما را خواهان راه حق سازد، و بر دلهاى ما و شما شكيبايى در اندازد.

از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السّلام است (در مدح پيغمبر اكرم، و اشاره بوظائف امامت، و ترغيب به پرهيزكارى، و مذمّت از دنيا):
قسمت أول خطبه:
(1) پيغمبر اكرم امين وحى خدا و خاتم پيغمبران و مژده دهنده رحمت و بيم كننده از عذاب او بود (احكام خداوند سبحان را با درستى و بدون كم و زياد بمردم تبليغ نمود، و بعد از او پيغمبرى نخواهد آمد، و نيكوكاران را ببهشت جاويد مژده داده، بد كاران را از عذاب هميشگى مى ‏ترسانيد).
قسمت دوم خطبه:
(2) اى مردم، سزاوارتر شخص بامر خلافت تواناترين مردم است بر آن (از جهت سياست مدنيّه و تدبير جنگ و زد و خورد با دشمن و نظم دادن امور رعيّت) و داناترين آنان است در آن بامر (و احكام) خداوند، پس اگر (در اين باب) فتنه انگيزى به تباهكارى پردازد (در اوّل بايد) از او بازگشت بحقّ و آنچه سزاوار است خواسته شود، و اگر امتناع نمود كشته مى‏ گردد (بايد او را كشت، پس بهمين دليل مى‏ گوئيم: خلفاء بنا حقّ بخلافت رسيده ‏اند، زيرا غير شخص تواناى در سياست مدنيّه و امور رعيّت و داناى بجميع احكام دين لياقت اين مقام را ندارد، و كسى نمى‏ گويد كه ايشان داراى اين دو صفت بوده ‏اند)
(3) و (چون معاويه دليل مخالفت خود با امير المؤمنين عليه السّلام، را باهل شام مى‏ گفت: من در امر خلافت آن حضرت حاضر نبوده بيعت نكرده‏ ام، و طلحه و زبير براى عذر نقض بيعت مى‏ گفتند: ما از بيعت پشيمان گشته باشتباه خود پى برديم، امام عليه السّلام از روى مماشات به بطلان و نادرستى گفتارشان اشاره نموده مى‏ فرمايد): بجان خودم سوگند اگر امامت تا همه مردم حاضر نباشند منعقد نگردد هرگز صورت نخواهد گرفت (زيرا هنگام تعيين امام حضور همه مردم در يك جا ممكن نيست) ولى كسانيكه اهل آن هستند (بزرگان اصحاب و آشنايان براه خير و شرّ چون با كسى بيعت نمودند) بر آنان كه هنگام تعيين امامت حاضر نيستند حكم ميكنند (آنها را وادار مى‏ نمايند كه كار انجام شده را بپذيرند) پس در اين صورت آنكه حاضر بوده نبايد برگردد (نقض بيعت نمايد) و آنكه غائب بوده نبايد (ديگرى را) اختيار كند.
(4) (و چون مخالفين از آنچه عقل بر صحّت و درستى آن حكم ميكند پيروى نمى‏ نمايند، و رويّه‏ اى را كه در باره خلفاء پيش از اين عملى شد نمى ‏پذيريد و منظور از اين بهانه جوئيها آنست كه بناحقّ خلافت را بدست آرند) آگاه باشيد من با دو كس مى‏ جنگم: يكى آنكه ادّعاء كند آنچه را كه براى او نيست (مانند معاويه كه خلافت را بدون داشتن لياقت ادّعاء مى‏ نمود) و يكى آنكه رو گرداند از چيزيكه بعهده گرفته (چون طلحه و زبير كه بيعتى را كه وفاى بآن لازم بود شكستند).


قسمت سوم خطبه:
(5) اى بندگان خدا شما را بتقوى و ترس از خدا سفارش مى‏ نمايم، زيرا تقوى بهترين چيزى است كه بندگان همديگر را بآن توصيه و سفارش كنند، و نزد خدا بهترين عاقبتها است (بهترين كارها كارى است كه در دنيا بتقوى خاتمه يابد)
(6) و بتحقيق دروازه جنگ بين شما و اهل قبله (كه بظاهر مسلمانند) گشوده شده، و كسى حامل و بدست گيرنده اين بيرق (جنگ با ايشان و شرائط آن) نيست مگر آنكه (بحقائق) بينا و (در سختيها) شكيبا و بآنچه كه حقّ و درست است دانا باشد (خلاصه جنگ ما با ياغيان اهل قبله كه در نظر شما بزرگ مى‏ نمايد از روى جهل و غفلت از احكام خدا نمى ‏باشد، بلكه طبق دستور او است)
(7) پس بجا آوريد آنچه را كه بآن مأمور مى‏ گرديد، و عمل نكنيد بآنچه را كه از آن منع مى‏ شويد، و در كارى مشتابيد (در قبول و ردّ آن عجله نكنيد) تا تحقيق نمائيد (امر و نهى ما را در آن بفهميد) زيرا حقّ ما است تغيير دادن آنچه را كه شما (از روى نادانى) انكار مى‏ كنيد (بسا كه چيزى را انكار نمائيد و صلاح در قبول آن باشد، و بسا قبول مى‏ نماييد و مصلحت در ردّ آن است، پس چون بحقائق آگاه نيستيد در هر امرى گفتار ما را بپذيريد).


قسمت چهارم خطبه:
(8) آگاه باشيد اين دنيا كه شما آنرا آرزو كرده و بآن علاقه داريد و شما را گاه بخشم مى‏ آورد و زمانى خوشنود مى‏ سازد، نه سراى اقامت و باقى ماندن شما است و نه جائى كه براى آن آفريده و نه محلّى كه بآن دعوت شده ‏ايد.
(9) آگاه باشيد نه دنيا براى شما باقى مى‏ ماند و نه شما در آن باقى خواهيد ماند، و اگر شما را به (زينتها و آرايشهاى) خود فريب داده از بدى (درد و رنج و سختى) خويش هم بر حذر داشته است، پس رها كنيد گول زدنش را ببر حذر داشتنش، و دور كنيد بطمع آوردنش را به ترسانيدنش (بنقش و نگار دروغى فريب نخوريد، انواع بلاها و سختيهاى آنرا بنظر بياوريد) و از يكديگر پيشى گيريد (براى رفتن) به سرائى كه بسوى آن خوانده شده ‏ايد (در دنيا براى آسايش آخرت كه جاى هميشگى است از خدا و رسول پيروى كنيد) و دلهاى خويش را از (دوستى) آن دور كنيد،
(10) و هيچيك از شما نبايد بر چيزى از دنيا كه از او گرفته شده است مانند كنيز (كه براى از دست دادن هر چيز دست بسرور زده صدا به گريه بلند ميكند) بنالد (هر چه از كفش رفت افسرده نشود) و تكميل نعمت خدا را درخواست كنيد به شكيبايى بر (سختى) طاعت او و محافظت بآنچه كه شما را بحفظ آن از كتاب خود (قرآن كريم) امر نموده (زيرا شكيبائى بر طاعت و عمل به احكام قرآن سبب رسيدن نعمتهاى بيشمار است).
(11) آگاه باشيد تباه شدن و از دست رفتن متاع دنيا بشما زيانى وارد نخواهد آورد در صورتيكه اساس و پايه دين را محكم كرده باشيد.
(12) آگاه باشيد بعد از تباه ساختن دين خود آنچه كه از دنيا نگاه‏داشته ‏ايد بشما سود نمى‏ رساند.
(13) خداوند دلهاى ما و شما را بحقّ و رستگارى متوجه گرداند، و شكيبائى (در طاعت و مصيبت و معصيت) را بما و شما عطاء فرمايد.

او (پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)) امين وحى خدا بود، و خاتم پيامبران و بشارت دهنده به رحمت و بيم دهنده از کيفرش.

اى مردم، سزاوارترين کس براى خلافت، تواناترين افراد بر اين امر و داناترين شان به فرمان خداست. (هنگامى که چنين فردى برگزيده شد) هر گاه آشوبگرى به آشوب و فتنه انگيزى برخيزد از او خواسته مى شود که به سوى حق بازگردد و اگر امتناع ورزد با او نبرد مى شود (تا حق را بپذيرد). به جانم سوگند! اگر قرار باشد امامت و خلافت جز با حضور همه مردم منعقد نشود، هرگز راهى به سوى آن نتوان يافت ; بلکه آن ها که صلاحيت رأى و نظر دارند در اين باره حکم مى کنند و حکم آن ها نسبت به ساير مردم نافذ است; سپس نه حاضران، حق رجوع دارند و نه غايبان حق انتخاب ديگر.

آگاه باشيد! من با دو کس پيکار خواهم کرد: نخست آن کس که چيزى را ادعا کند که حق او نيست و ديگر، کسى که از دادن حقى که بر اوست، امتناع ورزد.


اى بندگان خدا، شما را به تقواى الهى (و ترس از عذاب خدا) توصيه مى کنم; چرا که تقوا بهترين چيزى است که بندگان، يکديگر را به آن سفارش مى کنند و بهترين پايان کار در پيشگاه خداست. هم اکنون درهاى نبرد ميان شما و (فتنه جويان از) اهل قبله گشوده شده است و اين پرچم (جهاد با مسلمانان منحرف) را جز افراد بينا، با استقامت و آگاه به موارد حق بر دوش نمى کشند ; پس آن چه را به شما فرمان داده شده انجام دهيد و در برابر آن چه نهى شده، توقّف نماييد و در هيچ کارى عجله نکنيد تا به اندازه کافى درباره آن تحقيق کنيد; زيرا ما در برابر آن چه نمى پسنديد راه هاى تغيير (و جايگزين) داريم.


آگاه باشيد! اين دنيايى که شما پيوسته آن را آرزو مى کنيد و به آن عشق مى ورزيد، و آن نيز گاه شما را خشمگين و گاه خشنود مى سازد، خانه و منزلگاه اصلى شما نيست که براى آن آفريده شده و به سوى آن دعوت گرديده ايد.

آگاه باشيد! نه دنيا براى شما باقى مى ماند و نه سلطه شما بر آن باقى خواهد ماند. اين دنيا گرچه از جهتى شما را فريب داده، ولى از جهتى ديگر شما را از بدى هايش بر حذر داشته است; پس به دليل هشدارهايش از فريبندگى هايش چشم بپوشيد و مظاهر هوس انگيزش را به جهت جنبه هاى هشدار دهنده اش رها سازيد و در اين جهان به سوى سرايى که به آن دعوت شده ايد سبقت جوييد و با جان و دل از دنياپرستى روى بگردانيد. نبايد هيچ يک از شما به سبب از دست دادن چيزى از دنيا همچون کنيزکان گريه سر دهد ; بلکه با صبر و استقامت بر طاعت خدا و حفظ آن چه را از کتابش بر عهده شما گذاشته نعمت هاى او را نسبت به خويش کامل سازيد.

آگاه باشيد! اگر اساس دين و ايمان خود را حفظ کنيد، از بين رفتن چيزى از دنيايتان به شما زيان نمى رساند و بدانيد با تباه ساختن دين خود، آن چه را از دنيا براى خويش نگه داشته ايد سودى به حالتان نخواهد داشت. خداوند، دل هاى ما و شما را به سوى حق متوجّه سازد و صبر و استقامت را به ما و شما ارزانى دارد.