ترجمه خطبه 188 نهج البلاغه

من خطبة له (علیه السلام) في الوصية بأمورٍ:

التقوى:

أُوصِيكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ كَثْرَةِ حَمْدِهِ عَلَى آلَائِهِ إِلَيْكُمْ وَ نَعْمَائِهِ عَلَيْكُمْ وَ بَلَائِهِ لَدَيْكُمْ؛ فَكَمْ خَصَّكُمْ بِنِعْمَةٍ وَ تَدَارَكَكُمْ بِرَحْمَةٍ، أَعْوَرْتُمْ لَهُ فَسَتَرَكُمْ وَ تَعَرَّضْتُمْ لِأَخْذِهِ فَأَمْهَلَكُمْ.

المَوت:

وَ أُوصِيكُمْ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلَالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ وَ كَيْفَ غَفْلَتُكُمْ عَمَّا لَيْسَ يُغْفِلُكُمْ وَ طَمَعُكُمْ فِيمَنْ لَيْسَ يُمْهِلُكُمْ؛ فَكَفَى وَاعِظاً بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَيْرَ رَاكِبينَ وَ أُنْزِلُوا فِيهَا غَيْرَ نَازِلِينَ، فَكَأَنَّهُمْ [كَأَنَّهُمْ] لَمْ يَكُونُوا لِلدُّنْيَا عُمَّاراً وَ كَأَنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً، أَوْحَشُوا مَا كَانُوا يُوطِنُونَ وَ أَوْطَنُوا مَا كَانُوا يُوحِشُونَ، وَ اشْتَغَلُوا بِمَا فَارَقُوا وَ أَضَاعُوا مَا إِلَيْهِ انْتَقَلُوا، لَا عَنْ قَبِيحٍ يَسْتَطِيعُونَ انْتِقَالًا وَ لَا فِي حَسَنٍ يَسْتَطِيعُونَ ازْدِيَاداً، أَنِسُوا بِالدُّنْيَا فَغَرَّتْهُمْ وَ وَثِقُوا بِهَا فَصَرَعَتْهُمْ.

سُرعة النّفاد:

فَسَابِقُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى مَنَازِلِكُمُ الَّتِي أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا وَ الَّتِي رَغِبْتُمْ فِيهَا وَ دُعِيتُمْ إِلَيْهَا؛ وَ اسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَتِهِ وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِيَتِهِ؛ فَإِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ، مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِي الْيَوْمِ وَ أَسْرَعَ الْأَيَّامَ فِي الشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِي السَّنَةِ وَ أَسْرَعَ السِّنِينَ فِي الْعُمُرِ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

من خطبة له (علیه السلام) في الوصية بأمورٍ

1. سفارش به پرهيزكارى

اى مردم، شما را به پرهيزگارى، و شكر فراوان در برابر نعمت ها، و عطاهاى الهى، و احسانى كه به شما رسيده سفارش مى كنم. چه نعمت هايى كه به شما اختصاص داده، و رحمت هايى كه براى شما فراهم فرمود. شما عيب هاى خود را آشكار كرديد و او پوشاند، خود را در معرض كيفر او قرار داديد و او به شما مهلت داد.

2. ارزش ياد مرگ

مردم شما را به ياد آورى مرگ، سفارش مى كنم، از مرگ كمتر غفلت كنيد، چگونه مرگ را فراموش مى كنيد در حالى كه او شما را فراموش نمى كند و چگونه طمع مى ورزيد در حالى كه به شما مهلت نمى دهد.

مرگ گذشتگان براى عبرت شما كافى است، آنها را به گورشان حمل مى كردند، بى آن كه بر مركبى سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بى آن كه خود فرود آيند. چنان از ياد رفتند گويا از آباد كنندگان دنيا نبودند و آخرت همواره خانه شان بود. آنچه را وطن(1) خود مى دانستند از آن رميدند، و در آنجا كه از آن رميدند، آرام گرفتند، و از چيزهايى كه با آنها مشغول بودند جدا شدند، و آنجا را كه سرانجامشان بود ضايع كردند.

اكنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دورى كنند، و نه مى توانند عمل نيكى بر نيكى هاى خود بيفزايند. به دنيايى انس گرفتند كه مغرورشان كرد، چون به آن اطمينان داشتند سر انجام مغلوبشان كرد.

3. ضرورت شتاب در نيكوكارى ها

خدا شما را رحمت كند پس بشتابيد به سوى آباد كردن خانه هايى كه شما را به آبادانى آن فرمان دادند، و تشويقتان كرده، به سوى آن دعوت كرده اند. و با صبر و استقامت، نعمت هاى خدا را بر خود تمام گردانيد، و از عصيان و نافرمانى كناره گيريد، كه فردا به امروز نزديك است. وه چگونه ساعت ها در روز، و روزها در ماه، و ماه ها در سال، و سال ها در عمر آدمى شتابان مى گذرد.


  1. اصل علاقه به وطن مورد تأیید است، امّا نباید مطلق شود و به تفکّر: پاتریوتیسم Patriotism (میهن پرستی) کشیده شود.
اخلاقی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

اى مردم، شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم و به سپاس فراوان در برابر عطاهايش كه ارزانيتان داشته و نعمتهايش كه شما را عنايت فرموده و احسان او در حق شما.

اى بسا نعمت كه شما را خاص آن گردانيد واى بسا رحمت كه از آن بهره مندتان نمود. گناهان خود را آشكار كرديد و او بر آنها پرده پوشيد. به مرز مؤاخذتش رسيديد و او شما را مهلت توبه داد.


شما را وصيت مى كنم كه مرگ را فراوان ياد كنيد و اين همه، از مرگ غافل مشويد. چگونه از چيزى غافل توانيد شد كه هيچگاه از شما غافل نگردد و چگونه در كسى طمع مى بنديد كه مهلتتان ندهد.

كسانى كه مرگشان را به چشم خود ديده ايد، شما را به اندرز بسنده اند. آنان را بر دوش به سوى گور خود بردند، نه آنكه سواره بر اسبان. و به گورهاشان فرو بردند نه آنكه خود به خواست خود فرو روند. گويى هرگز آبادكننده اين جهان نبوده اند و گويى كه همواره سراى آخرت سراى ايشان بوده.

از آنجا كه وطنشان بوده رميده اند. و به جايى كه از آن مى رميده اند، وطن گزيده اند. همه همشان دنيايى بود كه از آن جدا شده اند و آخرتى را كه سراى ديگرشان بود، تباه نمودند. از زشتكاريها به نيكوكاريها بازگشتن نتوانند و نتوانند كه بر حسنات خود بيفزايند. به دنيا الفت گرفتند و دنيا فريبشان داد و به آن اطمينان كردند و بر زمينشان زد.


خدا شما را بيامرزد، بر يكديگر پيشى گيريد به سوى منازلى كه به آباد كردنشان مامور شده ايد، به جايى كه خداوند شما را بدان ترغيب كرده و به آنجا فراخوانده است. نعمت خدا را بر خود تمام كنيد به صبر بر طاعتش و دورى از نافرمانيش كه فردا به امروز نزديك است. ساعتها در روزها چه به شتاب مى گذرند و روزها در ماهها و ماهها در سالها. و سالهاى عمر چه تند و پرتوان مى روند.

از خطبه هاى آن حضرت است در سفارش به تقوا و ياد مرگ:

اى مردم، شما را سفارش مى كنم به تقواى الهى، و حمد بسيار بر احسانش، و نعمت هايى كه به شما ارزانى داشته، و بر هر برنامه اى كه از او به شما رسيده.

چه بسا شما را به نعمتى مخصوص داشت، و به رحمتى دريافت. عيوبتان را آشكار كرديد و او بر شما پوشاند، خود را در معرض مؤاخذه او قرار داديد مهلتتان داد.


و سفارشتان مى كنم به ياد مرگ باشيد، و از آن كمتر غفلت نماييد. چگونه غافل مى مانيد از چيزى كه از شما غافل نيست، و چگونه طمع مى بنديد به كسى كه شما را مهلت نمى دهد؟

براى پند و اندرز شما بس است مرده هايى كه ديده ايد، آنها را به گورستان بردند بدون اينكه بر مركبى سوار شوند، و آنان را در ميان قبر گذاشتند بدون اينكه خودشان فرود آيند، گويا اينان از آباد كنندگان دنيا نبودند، و آخرت هميشه جايگاه آنان بود.

از دنيايى كه در آن سكونت داشتند رميدند، و در محلّى كه از آن وحشت داشتند آرميدند، به آنچه از آن جدا شدند سرگرم بودند، و جايى را كه عاقبت بايد به آن برسند ضايع كردند.

پس از مرگ قدرت برگشت از كارهاى زشت را ندارند، و توان اضافه كردن نيكى براى آنان محال است. به دنيا انس گرفتند مغرورشان كرد، به آن اعتماد نمودند به خاكشان انداخت.


خداوند شما را رحمت كند، به منازلى كه به آباد كردن آنها مأمور شده ايد، و شما را به آنها ترغيب نموده اند، و از شما به سوى آنها دعوت به عمل آمده پيشى گيريد، و با استقامت در بندگى، و دورى از گناه نعمت هاى خدا را بر خود كامل كنيد، كه فردا به امروز نزديك است. ساعتها در روز، و روزها در ماه، و ماهها در سال، و سالها در عمر چه با سرعت مى گذرد.

اى مردم شما را سفارش مى كنم به ترس از خدا و فراوان ستودن او به پاس عطاها كه به شما بخشيده و نعمتها كه ارزانى تان فرموده، و آنچه از وى به شما رسيده.

چه نعمتها، كه شما را بدان مخصوص فرمود، و رحمت پى در پى، كه افزود. زشتى تان بر او آشكار بود و بر شما پوشيد، در دسترس گرفتنش بوديد، و شما را مهلت بخشيد.


و شما را سفارش مى كنم به ياد آوردن مردن، و از مردن اندك غافل بودن، و چگونه از چيزى غافل شويد كه شما را فراموش نكند، و در چيزى طمع بنديد كه مهلتتان ندهد.

اندرزگوى شما بس مرده هايى را كه ديديد. بر دوشها به گورهاشان بردند، نه خود سوار بودند، در گورهاشان فرود آوردند، نه خود فرود آمدند. گويى آنان آباد كننده دنيا نبودند، و گويى هميشه آخرت خانه هاشان بود، و پيوسته در آن غنودند.

آنچه را وطن خود گرفته بودند، از آن رميدند، و در آنجا كه از آن مى رميدند، آرميدند.

بدانچه از آن جدا شدند سرگرم گرديدند، و جايى را كه بدان رفتند تباه گردانيدند. نه از زشتى بازگرديدن توانند، و نه بر كار نيك افزودن. به دنيا خو گرفتند و آنان را فريفته ساخت، و بدان اعتماد كردند و بر خاكشان انداخت.


پس بر يكديگر پيشى گيريد -خدايتان بيامرزاد- در خانه هاتان، كه شما را آباد كردن آن فرموده اند، و بدانچه خواهان آنتان ساخته اند و بدان خوانده اند. و با شكيبايى بر طاعت خدا و دورى گزيدن از معصيت او، كامل ساختن نعمتهايش را بخواهيد، كه فردا به امروز نزديك است، و چه شتابان گذرد ساعتها در روزها، و روزها در ماه، و ماهها در سال، و سالها در دوران زندگانى كوتاه.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در سفارش به پرهيزكارى و يادآورى از مرگ و مرده ها):
(1) اى مردم، شما را سفارش ميكنم به پرهيزكارى و ترس از خدا، و به بسيارى ستودن او را براى نعمت هايش كه بشما داده، و بخششهايش كه بشما مى رسد، و براى آزمايش او شما را (از خير و شرّ و خوشى و سختى)
(2) پس چه بسيار به نعمتى شما را تخصيص داد و به رحمتى دريافت (كه از جمله آن اينست كه) گناهان و كارهاى زشت خود را آشكار كرديد و او (با ستّاريّت و غفّاريّت خود) شما را پوشانيد (مفتضح و رسوا نساخت، و اين از نعمتهاى بزرگ او است) و كارى كرديد كه موجب مؤاخذه او بود و شما را مهلت داد (در كيفرتان تعجيل نفرمود شايد توبه و بازگشت نمائيد، زيرا عفو و بخشش و رحمتش بر عقاب و خشمش سبقت جسته، و اين نيز نعمت بزرگى است كه به بندگانش عطاء فرموده كه اگر بر اثر گناه افراد را كيفر مى فرمود هيچكس روى زمين باقى نمى ماند، چنانكه در قرآن كريم سوره 16 آیه 61 مى فرمايد: «وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» يعنى اگر خداوند مردم را بر اثر ستم و گناهانشان مؤاخذه فرمايد جنبنده اى بر روى زمين باقى نمى گذارد، لكن آنها را مهلت مى دهد تا وقتى كه تعيين گرديده، پس چون زمان ايشان برسد ساعتى بتأخير نيفتاده و پيشى نگيرند).


(3) و شما را سفارش ميكنم بياد مرگ و كم غافل شدن از آن، و چگونه غافليد شما از چيزيكه (مرگ) از شما غافل نيست، و چگونه طمع و آز داريد از كسيكه (ملك الموت) شما را مهلت نمى دهد
(4) پس (براى شما) كافى است پند دهنده مردگانى كه ديديد آنها را بر دوشها بسوى قبرهاشان بردند در حاليكه سوار نبودند، و در قبرها نهادندشان در حاليكه فرود نيامده بودند (زيرا سوارى و ورود در جائى بايستى از روى قصد و اختيار باشد، پس چون حمل مردگان بر دوشها و نهادنشان در قبرها به ادراك و شعور خودشان نيست از اينرو نمى توان گفت كه آنها سوار بوده يا در قبرها وارد شده اند) پس (طورى دست از اين جهان كشيده و رفتند و اثرى بجا نگذاشتند كه) گويا ايشان بناء كنندگان دنيا نبودند و هميشه آخرت جايگاه آنان بوده،
(5) بيرون رفتند از دنيايى كه در آن سكونت داشتند، و جا گرفتند در گورى كه از آن مى رميدند، آلوده بودند به دنيائى كه از آن دست كشيدند، و تباه ساختند آخرتى را كه بسوى آن منتقل گشتند (و اكنون پشيمانند و بيچاره) نه از كار زشت مى توانند برگردند (توبه و بازگشت نمايند) و نه كار نيك را مى توانند زيادة نمايند (زيرا آخرت دار تكليف نيست، و اين بد بختى براى آنست كه) بدنيا انس گرفتند دنيا ايشان را فريب داد، و بآن اعتماد نمودند آنها را بخاك انداخت (تباهشان ساخت).


(6) پس خدا شما را بيامرزد، سبقت گرفته و پيش دستى كنيد بسوى منازل (آخرت) خود كه به آبادى آن مأمور بوده بآن ترغيب گرديده بسوى آن خوانده شده ايد، و بوسيله شكيبائى بر طاعت خدا و دورى از معصيت و نافرمانيش نعمتهاى او را بر خودتان تمام گردانيد (با شكيبائى بر سختى عبادت و دورى از معصيت خود را شايسته نعمتهاى آخرت و لذّتها و خوشيها بهشت جاويد گردانيد تا با همراه بودن آن نعمتها با نعمتهاى دنيا از نعمتهاى خدا كاملا بهره مند شده باشيد) زيرا فردا (هنگام رسيدن مرگ) به امروز نزديك است،
(7) چه بسيار بشتاب مى گذرد ساعتها در روز، و چه زود سپرى ميشود روزها در ماه، و چه شتابنده است ماهها در گذراندن سال، و چه با تندى مى گذرد سالها در عمر (كه تند گذشتن آنها مستلزم بسر رسيدن زندگى و نزديك شدن مرگ است).

اى مردم شما را به تقواى الهى و شکر بسيار خداوند در برابر نعمتهاى معنوى و مادى که به شما بخشيده و در برابر آزمايشهايش (که سبب ترفيع مقام شما مى شود) سفارش مى کنم. چه بسيار نعمتهايى که خداوند ويژه شما قرار داد و شما را مشمول رحمت خاص خود گردانيد، شما عيبهاى خويش را آشکار کرديد و او پوشاند، خود را در معرض مجاز آتش قرار داديد; اما او به شما مهلت داد.


شما را به يادآورى مرگ و کاستن غفلت از آن توصيه مى کنم. چگونه غافل مى شويد از چيزى که او از شما غافل نمى شود؟ چگونه طمع مىورزيد در کسى (اشاره به فرشته مرگ است) که به شما مهلت نمى دهد؟!

بهترين واعظ و اندرزدهنده براى شما مردگانى هستند که با چشم خود آنها را مى بينيد که آنها را به سوى قبرهايشان مى برند بى آنکه اختيارى از خود داشته باشند و در ميان قبر مى گذارند بى آن که بخواهند! (چنان از دنيا بيگانه مى شوند که) گويى هرگز به عمران آن نپرداختند و چنان به آخرت مى پيوندند که گويى هميشه وطنشان بوده است!

(آرى) از آنجا که وطنشان بود وحشت و دورى مى کنند و آنجا را که از آن وحشت داشتند وطن مى گزينند. آنها در دنيا به چيزى مشغول شدند که (سرانجام) از آن جدا گشتند، و جايى که به آن منتقل گشتند. (سراى آخرت) را تباه کردند، نه قدرت دارند از عمل زشتى که انجام داده اند کنار روند و نه مى توانند بر کارهاى نيک خود چيزى بيفزايند، آنها به دنيا انس گرفتند و فريبشان داد و به آن اعتماد کردند و بر زمينشان زد!


شما ـ خدايتان رحمت کند ـ به سوى منازلى که مأمور عمران آنها هستيد و به آن ترغيب و دعوت شده ايد، بشتابيد. نعمتهاى خدا را با صبر و استقامت و دورى از معصيت بر خويش کامل کنيد، زيرا فردا به امروز نزديک است، و چقدر ساعات در روز با شتاب و سرعت مى گذرد و روزها در ماه و ماهها در سال و سالها در عمر!