ترجمه خطبه 187 نهج البلاغه

من خطبة له (علیه السلام) و هي في ذكر المَلاحم:

أَلَا بِأَبِي وَ أُمِّي هُمْ مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَاؤُهُمْ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِي الْأَرْضِ مَجْهُولَةٌ. أَلَا فَتَوَقَّعُوا مَا يَكُونُ مِنْ إِدْبَارِ أُمُورِكُمْ وَ انْقِطَاعِ وُصَلِكُمْ وَ اسْتِعْمَالِ صِغَارِكُمْ، ذَاكَ حَيْثُ تَكُونُ ضَرْبَةُ السَّيْفِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَهْوَنَ مِنَ الدِّرْهَمِ مِنْ حِلِّهِ، ذَاكَ حَيْثُ يَكُونُ الْمُعْطَى أَعْظَمَ أَجْراً مِنَ الْمُعْطِي، ذَاكَ حَيْثُ تَسْكَرُونَ مِنْ غَيْرِ شَرَابٍ بَلْ مِنَ النِّعْمَةِ وَ النَّعِيمِ وَ تَحْلِفُونَ مِنْ غَيْرِ اضْطِرَارٍ وَ تَكْذِبُونَ مِنْ غَيْرِ إِحْرَاجٍ، ذَاكَ إِذَا عَضَّكُمُ الْبَلَاءُ كَمَا يَعَضُّ الْقَتَبُ غَارِبَ الْبَعِيرِ؛ مَا أَطْوَلَ هَذَا الْعَنَاءَ وَ أَبْعَدَ هَذَا الرَّجَاءَ.

أَيُّهَا النَّاسُ أَلْقُوا هَذِهِ الْأَزِمَّةَ الَّتِي تَحْمِلُ ظُهُورُهَا الْأَثْقَالَ مِنْ أَيْدِيكُمْ وَ لَا تَصَدَّعُوا عَلَى سُلْطَانِكُمْ فَتَذُمُّوا غِبَّ فِعَالِكُمْ وَ لَا تَقْتَحِمُوا مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ فَوْرِ نَارِ الْفِتْنَةِ وَ أَمِيطُوا عَنْ سَنَنِهَا وَ خَلُّوا قَصْدَ السَّبِيلِ لَهَا، فَقَدْ لَعَمْرِي يَهْلِكُ فِي لَهَبِهَا الْمُؤْمِنُ وَ يَسْلَمُ فِيهَا غَيْرُ الْمُسْلِمِ. إِنَّمَا مَثَلِي بَيْنَكُمْ كَمَثَلِ السِّرَاجِ فِي الظُّلْمَةِ يَسْتَضِيءُ بِهِ مَنْ وَلَجَهَا، فَاسْمَعُوا أَيُّهَا النَّاسُ وَ عُوا وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِكُمْ تَفْهَمُوا.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

اين سخنرانى پس از جنگ نهروان در سال 38 هجرى در كوفه ايراد شد

1. خبر از حوادث آينده

آگاه باشيد آنان كه پدر و مادرم فدايشان باد، از كسانى هستند كه در آسمان ها معروف، و در زمين گمنامند. هان اى مردم در آينده پشت كردن روزگار خوش، و قطع شدن پيوندها، و روى كار آمدن خردسالان را انتظار كشيد، و اين روزگارى است كه ضربات شمشير بر مؤمن آسان تر از يافتن مال حلال است، روزگارى كه پاداش گيرنده از دهنده بيشتر است.

و آن روزگارى كه بى نوشيدن شراب مست مى شويد، با فراوانى نعمت ها، بدون اجبار سوگند مى خوريد، و نه از روى ناچارى دروغ مى گوييد. و آن روزگارى است كه بلاها شما را مى گزد، چونان گزيدن و زخم كردن دوش شتران از پالان. آه، آن رنج و اندوه چقدر طولانى، و اميد گشايش چقدر دور است.

2. ضرورت اطاعت از رهبرى

اى مردم مهار بار سنگين گناهان را رها كنيد، و امام خود را تنها مگذاريد، كه در آينده خود را سرزنش مى كنيد. خود را در آتش فتنه اى كه پيشاپيش افروخته ايد نيفكنيد، راه خود گيريد، و از راهى كه به سوى فتنه ها كشانده مى شود دورى كنيد. به جانم سوگند كه مؤمن در شعله آن فتنه ها نابود شود. امّا مدّعيان دروغين اسلام در امان خواهند بود.

همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريكى هستم، كه هر كس به آن روى مى آورد از نورش بهرمند مى گردد. اى مردم سخنان مرا بشنويد، و به خوبى حفظ كنيد، گوش دل خود را باز كنيد تا گفته هاى مرا بفهميد.

اعتقادی سیاسی تاریخی اخلاقی اجتماعی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

خطبه اى از آن حضرت (ع) در آن اشارت است به پيشامدهاى ناگوار آينده:

بدانيد. پدر و مادرم فداى كسانى باد كه در آسمان مشهورند و در زمين مجهول.

چشم به راه حوادث آينده باشيد. حوادثى، چون پشت كردن كارهايتان و گسستن پيوندهايتان و روى كار آوردن خردسالان و كهترانتان. در آن هنگام، زخم شمشير آسانتر است از به دست آوردن يك درهم از راه حلال. در آن هنگام آنكه چيزى مى ستاند، پاداشش از آنكه چيزى عطا مى كند، بيشتر است. در آن هنگام، مستيتان از شراب نيست كه از نعمت است و لذت جويى است.

سوگند مى خوريد نه از روى ناچارى و ضرورت، دروغ مى گوييد، بى آنكه به تنگنا افتاده باشيد. در آن هنگام بلا شما را مى آزارد، آنسان، كه پالان كوهان شتر را مى آزارد. چه دراز است رنج و محنت شما و چه دور است آستان اميد شما.


اى مردم، زمام اين اشتران را، كه بار گناهانتان را بر پشت دارند، از دست رها كنيد و از گرد سلطان خود پراكنده مشويد تا چون كارى كنيد خود را نكوهش كنيد.

خويشتن را در لهيب فتنه اى كه به شما روى آورده ميفكنيد و از راههاى فتنه باز گرديد و جاده را براى آن خالى گذاريد. به جان خودم سوگند، كه در شعله آن مؤمن بسوزد و آنكه مسلمان نيست، در امان ماند.

مثل من در ميان شما چون چراغى است در تاريكى كه هر كه پاى به درون تاريكى نهد از آن نور گيرد. اى مردم، بشنويد و به خاطر بسپاريد و گوش دل حاضر آريد تا نيك دريابيد.

از خطبه هاى آن حضرت است در بيان پيشامدهاى ناگوار:

پدر و مادرم فداى آنان (ياران با وفايم) باد، گروهى كه نامشان در آسمان معروف، و در زمين مجهول است.

هان به انتظار عقب گرد امورتان، و گسستن پيوندتان، و روى كار آمدن خردسالانتان باشيد. اين پيشامدها زمانى است كه ضربت شمشير بر مؤمن آسانتر از پيدا كردن درهمى از حلال است. زمانى كه اجر گيرنده مال از دهنده آن بيشتر است.

آن زمان است كه مست مى شويد اما نه از شراب، بلكه از زيادى نعمت و عيش و نوش، و سوگند مى خوريد ولى نه از روى ناچارى، و دروغ مى گوييد اما نه بر اثر مضيقه. در آن وقت كه بلا شما را بگزد چنانكه جهاز نامناسب كوهان شتر را بگزد. اين رنج و سختى چقدر طولانى، و اميد آزادى از آن چه اندازه دور از انتظار است.


اى مردم، مهار اين شتران فتنه را كه پشت آنها حمل كننده و زر و بال است از دست بيندازيد، و از گرداگرد امام خود پراكنده نشويد كه عاقبت خود را سرزنش خواهيد كرد، و بى باكانه در آتش فتنه اى كه پيشاپيش آن قرار گرفته ايد نرويد، از راه آن به يك سو شويد، و جاده را براى آن باز بگذاريد، كه به جان خودم قسم مؤمن در شعله آتش آن فتنه هلاك مى شود، و غير مسلمان سالم مى ماند.

مثل من در ميان شما مثل چراغ فروزان در تاريكى است، تا آن كه در آن تاريكى در آيد از آن چراغ روشنى جويد. اى مردم سخنم را بشنويد و حفظ كنيد، و گوش دلتان را آماده كنيد تا بفهميد.

هان بدانيد آنان كه پدر و مادرم فدايشان باد، در شمار كسانى هستند كه در آسمان به نامند و در زمين گمنام.

هم اكنون پشت كردن كارهاتان را چشم مى داريد و بر بريدن پيوندهاى خويش ديده بگماريد، و بر به كار گماشتن طفلان خردسال، و آن هنگامى است كه آسيب شمشير، مؤمن را آسانتر بود از به دست آوردن درهمى حلال.

روزگارى كه پاداش بخشش گيرنده از دهنده بيشتر بود -چه او ستاند تا زنده ماند، و اين دهد امّا حلال از حرام نداند-، آن هنگامى است كه مست شويد امّا نه از ميخوارگى، بلكه از تن آسانى و فراخى زندگى، و سوگند خوريد نه از روى بى اختيارى، و دروغ گوييد نه از راه ناچارى. آن هنگامى است كه بلا شما را چنان گزد، كه دوش شتر را از پالان آسيب رسد. اين رنج چه ديرياز است، و اين اميد چه دور و دراز.


اى مردم مهار باركشهايى را كه بار سنگين -گناهان- را مى برد دست بداريد، و امام حاكم خود را تنها مگذاريد تا از آن پس خود را سرزنش كنيد -و خطاكار بشماريد-. خود را در آتش فتنه اى كه پيشاپيش آن رفته ايد، بى انديشه درمى آريد و به يك سو شويد و راه را براى آن خالى بگذاريد، كه به جانم سوگند، با ايمان در شعله آن فتنه تباه گردد، و نامسلمان امان يابد.

همانا من ميان شما همانند چراغم در تاريكى، آن كه به تاريكى پاى گذارد از آن چراغ روشنى جويد، و سود بردارد. پس اى مردم بشنويد و در دل بگنجانيد، و گوش دل خود را آماده كنيد تا نيك بدانيد.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است در (اشاره بقدر و منزلت ائمّه هدى عليهم السّلام و) پيشآمدهاى ناگوارى كه روى خواهد داد:
(1) آگاه باشيد پدر و مادرم فداى كسانى باد كه (بعد از من راهنماى گمراهان و پيشوايان مردم مى باشند، و) ايشان از جماعتى هستند كه نامهاشان (بزرگواريشان) در آسمان (نزد ملائكه) مشهور، و در زمين (بجهت ضلالت و گمراهى نزد بيشتر مردم) نامعلوم است،
(2) بدانيد و منتظر باشيد پيش آمدهايى را كه خواهد شد از پراكنده شدن كارهاى شما و گسيختگى پيوندهاى (دينىّ و دنيوىّ) شما، و روى كار آوردن و زمامدار گردانيدن كهتران شما (بر مهتران و پيران، يا مقدّم گشتن اوباش و پستها بر بزرگان و نيكان كه پيش افتادن خردان بهر دو معنى بد عاقبت است و خطاء، چون موجب فساد و اختلال امر دين و دنيا مى باشد، چنانكه نوشته اند: از حكيم دور انديشى پرسيدند انقراض دولت ساسانيان را چه سبب شد گفت: ايشان افراد كوچك را به كارهاى بزرگ گماشتند كه از عهده آن كارها برنيامدند، و مردم بزرگ را به كارهاى كوچك واداشتند كه بآن كارها اعتناء ننمودند، از اينرو نظام كارشان از هم گسيخت و جمعيّتشان پراكنده گرديد)
(3) اين پيش آمدها وقتى خواهد شد كه (بسبب غلبه حرام بر حلال) زدن شمشير بر مؤمن آسانتر (و سختى آن كمتر) است از بدست آوردن يكدرهم از راه حلال، اين وقائع وقتى روى خواهد داد كه پاداش گيرنده از آنكه مى بخشد بيشتر است (زيرا مالها شبهه ناك و نيّتها ناپاك بوده و فقراء باضطرار مى ستانند و اغنياء بناچار يا از روى ريا و خودنمايى اندكى مى دهند) اين كارها هنگامى خواهد شد كه نياشاميده مست مى شويد بلكه (مستى شما) از (فراخى) نعمت و خوش گذرانى است، و بدون اضطرار و ناچارى سوگند ياد نموده و بدون در تنگنا افتادن دروغ مى گوئيد، اين حوادث هنگامى روى خواهد آورد كه بلاء و سختى شما را (نيكانتان را) بگزد (آزار رساند) چنانكه پالان، كوهان شتر را مى گزد،
(4) چه بسيار دراز است اين رنج و چه دور است اين آرزو و اميدوارى (رهائى از آن سختيها، اين جمله اشاره است به فتنه هاى پيش از ظهور قائم آل محمّد «عجّل اللّه تعالى فرجه» كه بمؤمنين بسيار سخت خواهد گذشت و از آن رهائى ممكن نيست تا آن حضرت ظاهر گردد).


(5) اى مردم اين مهارهاى شتران (نفس امّاره) را كه پشتهاى آنها بارهاى سنگين دستهاى شما را برداشته است رها كنيد (مرتكب گناه نشده بر خلاف دستور خدا و رسول رفتار ننمائيد) و از (اطاعت و پيروى) سلطان (امام زمان) خود دورى نجوئيد، پس (در صورت پراكنده شدن) خود را بعد از انجام كارها (ى زشتتان) توبيخ و سرزنش مى نماييد (و پشيمان مى شويد)
(6) و در آنچه كه بآن رو مى آوريد بر افروختن آتش فتنه و فساد (و خونريزيهاى ناحقّ) بى باك داخل نشويد، و از آن راه بپيچيد و ميان راه را براى آن خالى گذاريد (كناره گيرى كنيد تا بيايد و بگذرد، چون شما را طاقت جلوگيرى از آن نيست، پس بيهوده نكوشيد، زيرا) بجان خودم سوگند كه در زبانه آتش آن فتنه مؤمن هلاك ميشود، و غير مسلمان سالم مى ماند (زيرا رأى و انديشه مؤمن بر خلاف خواهشهاى نفس و فتنه جوئى است، ولى رأى و انديشه غير مسلمان و منافق موافق آنست).
(7) مثل من در ميان شما مثل چراغى است در تاريكى كه هر كه در آن داخل شود از آن روشنى مى طلبد، پس اى مردم (اندرز مرا) بشنويد و حفظ كنيد، و گوشهاى دلهاتان را مهيّا و آماده سازيد تا (اشارات سخنانم را) بفهميد.

هان! پدر و مادرم فدايشان باد! همان گروهى که نامشان در آسمان معروف است و در زمين مجهول. بدانيد شما بايد منتظر عقب گرد در امور خويش و گسيختگى پيوندها و روى کارآمدن خردسالان و بى کفايتان باشيد و اين در زمانى است که ضربه شمشير بر مؤمن آسان تر است از يافتن يک درهم حلال و نيز در زمانى است که اجر و پاداش گيرنده از دهنده بيش تر است.

اين امر هنگامى رخ مى دهد که مست مى شويد بى آنکه شراب نوشيده باشيد، بلکه مست نعمت و فزونى امکانات هستيد، سوگند ياد مى کنيد بى آنکه مجبور باشيد، دروغ مى گوييد در حالى که ناچار نيستيد و اين هنگامى خواهد بود که بلاها شما را مى گزد و مجروح مى سازد آن گونه که جهاز نامناسب شتر پشت او را مى آزارد (و مجروح مى کند، آه) اين رنج و سختى چه طولانى است و اميد رهايى چه دور!


اى مردم! افسارهاى اين حيوانات را که بارهاى سنگين بر پشت دارند از دست خود رها سازيد (اشاره به فتنه هاست). هرگز از اطراف پيشواى خود پراکنده نشويد که سرانجام، خويشتن را به خاطر اعمال خود نکوهش خواهيد کرد. خود را در آتش فتنه اى که در پيش است نيفکنيد و از مسير آن دورى گزينيد. راه را براى عبور آن، باز گذاريد. به جانم سوگند مؤمنان (اگر خود را کنار نکشند) هلاک مى شوند، اما غير مسلمانان از آن جان سالم به در مى برند! مَثَل من در ميان شما همچون چراغ در تاريکى است که هر کس در ظلمت قرار گيرد از نور آن بهره مى برد. اى مردم! بشنويد و سخنانم را حفظ کنيد و گوشهاى قلب خود را آماده سازيد تا کلامم را کاملا درک کنيد.