ترجمه خطبه 190 نهج البلاغه

و من خطبة له (علیه السلام) يحمد الله و يَثني على نبيّه و يَعِظ بالتقوى: حمدُ الله و الثناءُ على النبيّ: أَحْمَدُهُ شُكْراً لِإِنْعَامِهِ وَ أَسْتَعِينُهُ عَلَى وَظَائِفِ حُقُوقِهِ، عَزِيزَ الْجُنْدِ، عَظِيمَ الْمَجْدِ. وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، دَعَا إِلَى طَاعَتِهِ وَ قَاهَرَ أَعْدَاءَهُ جِهَاداً عَنْ دِينِهِ، لَا يَثْنِيهِ عَنْ ذَلِكَ اجْتِمَاعٌ عَلَى تَكْذِيبِهِ وَ الْتِمَاسٌ لِإِطْفَاءِ نُورِهِ. العِظَةُ بالتقوى: فَاعْتَصِمُوا بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ لَهَا حَبْلًا وَثِيقاً عُرْوَتُهُ وَ مَعْقِلًا مَنِيعاً ذِرْوَتُهُ؛ وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ وَ غَمَرَاتِهِ وَ امْهَدُوا لَهُ قَبْلَ حُلُولِهِ وَ أَعِدُّوا لَهُ قَبْلَ نُزُولِهِ، فَإِنَّ الْغَايَةَ الْقِيَامَةُ وَ كَفَى بِذَلِكَ وَاعِظاً لِمَنْ عَقَلَ وَ مُعْتَبَراً لِمَنْ جَهِلَ، وَ قَبْلَ بُلُوغِ الْغَايَةِ مَا تَعْلَمُونَ مِنْ ضِيقِ الْأَرْمَاسِ وَ شِدَّةِ الْإِبْلَاسِ وَ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ رَوْعَاتِ الْفَزَعِ وَ اخْتِلَافِ الْأَضْلَاعِ وَ اسْتِكَاكِ الْأَسْمَاعِ وَ ظُلْمَةِ اللَّحْدِ وَ خِيفَةِ الْوَعْدِ وَ غَمِّ الضَّرِيحِ وَ رَدْمِ الصَّفِيحِ. فَاللَّهَ اللَّهَ عِب...

ترجمه: محمد دشتی (ره)

اين سخنرانى در شهر كوفه پيرامون خوارج ايراد شد

1. ضرورت شكرگزارى

خدا را برابر نعمت هايش شكرگزارم، و بر انجام حقوق الهى از او يارى مى طلبم، پروردگارى كه سپاهش نيرومند، و مقام او بزرگ است.

و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و پيامبر اوست، انسان ها را به اطاعت خدا دعوت فرمود، و با دشمنان خدا در راه دين او پيكار و مغلوبشان كرد. هرگز همداستانى دشمنان كه او را دروغگو خواندند، او را از دعوت حق باز نداشت، و تلاش آنان براى خاموش كردن نور رسالت به نتيجه اى نرسيد.

2. سفارش به پرهيزكارى و ياد مرگ

پس به تقوا و ترس از خدا، روى آوريد، كه رشته آن استوار، و دستگيره آن محكم، و قلّه بلند آن پناهگاهى مطمئن مى باشد.

قبل از فرارسيدن مرگ، خود را براى پيش آمدهاى آن آماده سازيد، پيش از آن كه مرگ شما را دريابد آنچه لازمه ملاقات است فراهم آوريد، زيرا مرگ پايان زندگى است و هدف نهايى، قيامت است. مرگ براى خردمندان پند و اندرز، و براى جاهلان وسيله عبرت آموزى است.

پيش از فرارسيدن مرگ، از تنگى قبرها، و شدّت غم و اندوه، و ترس از قيامت، و در هم ريختن استخوان ها، و كر شدن گوش ها، و تاريكى لحد، و وحشت از آينده، و غم و اندوه فراوان در تنگناى گور، و پوشانده شدن آن با سنگ و خاك، چه مى دانيد.

پس اى بندگان خدا را خدا را پروا كنيد، كه دنيا با قانونمندى خاصّى مى گذرد، شما با قيامت به رشته اى اتّصال داريد، گويا نشانه هاى قيامت، آشكار مى شود، و شما را در راه خود متوقف كرده، با زلزله هايش سر رسيده است، سنگينى بار آن را بر دوش شما نهاده، و رشته پيوند مردم با دنيا را قطع كرده، همه را از آغوش گرم دنيا خارج ساخته است. گويى دنيا يك روز بود و گذشت، يا ماهى بود و سپرى شد. تازه هاى دنيا كهنه شده، و فربه هايش لاغر گرديدند.

سپس به سوى جايگاهى تنگ، در ميان مشكلاتى بزرگ، و آتشى پر شراره مى روند كه صداى زبانه هايش وحشت زا، شعله هايش بلند، غرّشش پر هيجان، پر نور و گدازنده، خاموشى شعله هايش غير ممكن، شعله هايش در فوران، تهديدهايش هراس انگيز، ژرفايش ناپيدا، پيرامونش تاريك و سياه، ديگهايش در جوشش، و اوضاعش سخت وحشتناك است.

3. آينده پرهيزكاران

و در آن ميان (پرهيزكاران را گروه، گروه، به سوى بهشت رهنمون مى شوند) آنان از كيفر و عذاب در امانند، و از سرزنش ها آسوده، و از آتش دورند، در خانه هاى امن الهى، از جايگاه خود خشنودند، آنان در دنيا رفتارشان پاك، ديدگانشان گريان، شب هايشان با خشوع و استغفار چونان روز، و روزشان از ترس گناه چونان شب مى ماند.

پس خداوند بهشت را منزلگه نهايى آنان قرار داد، و پاداش ايشان را نيكو پرداخت، كه سزاوار آن نعمت ها بودند، و لايق ملكى جاودانه و نعمت هايى پايدار شدند.

اى بندگان خدا، مراقب چيزى باشيد كه رستگاران با پاس داشتن آن سعادتمند شدند، و تبهكاران با ضايع كردن آن به خسران و زيان رسيدند.

پيش از آن كه مرگ شما فرا رسد با اعمال نيكو آماده باشيد، زيرا در گرو كارهايى هستيد كه انجام داده ايد، و پاداش داده مى شويد به كارهايى كه از پيش مرتكب شده ايد. ناگهان مرگ وحشتناك سر مى رسد، كه ديگر بازگشتى در آن نيست، و از لغزش ها نمى توان پوزش خواست. خداوند ما و شما را در راه خود و پيامبرش استوار سازد، و از گناهان ما و شما به فضل و رحمتش در گذرد.

4. آموزش نظامى

سربازان بر جاى خود محكم بايستيد، در برابر بلاها و مشكلات استقامت كنيد، شمشيرها و دست ها را در هواى زبان هاى خويش به كار مگيريد، و آنچه كه خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نكنيد، زيرا هر كس از شما كه در بستر خويش با شناخت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت پيامبر عليه السّلام بميرد، شهيد از دنيا رفته و پاداش او بر خداست، و ثواب اعمال نيكويى كه قصد انجام آن را داشته خواهد برد، و نيّت او ثواب شمشير كشيدن را دارد. همانا هر چيزى را وقت مشخّص و سرآمدى معيّن است.

اعتقادی اخلاقی نظامی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

ستايش مى كنم او را به شكرانه نعمتش و از او يارى مى خواهم بر اداى حقوقش. پيروزمند است لشكرش، بلند مرتبه است و بزرگ.

و شهادت مى دهم كه محمد (صلى الله عليه و آله) بنده و پيامبر اوست. مردم را به فرمانبردارى او فراخواند و در جهاد براى پيروزى دينش، دشمنانش را مقهور ساخت. همدست شدن كافران بر تكذيب رسالت او و سعيشان در خاموش كردن نور او از انجام دادن رسالتش باز نداشت.


پس به ريسمان تقوا چنگ در زنيد، كه پرهيزگارى را ريسمانى است با دستگيره هاى محكم و پناهگاهى است با بلندايى استوار و نفوذناپذير.

به پيشباز مرگ و سختيهاى آن رويد و پيش از آنكه بر شما فرود آيد، پذيراى آن گرديد و پيش از آنكه، در رسد خود را مهياى آن سازيد. كه قيامت پايان كار است و آن را كه از خرد برخوردار است، مرگ اندرزدهنده است و براى آنكه از خرد بهره اى ندارد مايه عبرت است.

پيش از رسيدن به قيامت -خود مى دانيد كه تنگى گور است و شدت اندوه نوميدى و بلا و وحشت از منظره آن جهان ديگر و پى در پى رسيدن صحنه هاى هول انگيز و در هم شدن استخوانها به سبب شدت فشار- و كر شدن گوشها و تاريكى قبر و ترس از وعده عذاب و انباشته شدن گور و سنگ نهادن بر آن.


الله، الله، اى بندگان خدا. دنيا شما را بر يك راه [راه قيامت] مى گذراند و شما و قيامت به يك ريسمان بسته شده ايد. گويى كه قيامت نشانه هاى خود را آشكار ساخته و طلايه هايش نزديك شده و شما را بر راه خود نگه داشته.

گويى هم اكنون زلزله هايش در رسيده و چون اشترى سينه بر زمين هشته.

دنيا از اهل خود بريده است و آنان را از آغوش پرستارى خويش دور ساخته. و گويى سراسر آن روزى بود و گذشت يا ماهى بود و به پايان رسيد. تازه اش كهنه شد و فربه آن لاغر گرديد. در جايهايى تنگ و كارهايى درهم و بزرگ. آتشى كه سخت است عذابش و فروزان است، شعله اش و بلند است، لهيبش و خشمناك است، خروشش و درخشان است، زبانه اش و انتظار خاموشيش نمى رود. آتش گيره اش شعله ور است. تهديدهايش خوف انگيز است. قرارگاهش راه به جايى ندارد و اقطارش غرقه در ظلمت است. ديگهايش در جوشش است و هر چه هست دشوارى است و مشقت.


«و آنان را كه از پروردگارشان ترسيده اند گروه گروه به بهشت مى برند.» از عذاب ايمن اند و از عتاب و سرزنش آزاد و از آتش دور. سرايشان مطمئن و از جايگاه و قرارگاه خود خشنود. اينان، كسانى بوده اند كه اعمالشان در اين دنيا پسنديده بود و چشمانشان اشكبار. در دنيا شبشان، چون روز بود و همه خشوع و استغفار و روزشان چون شب بود، در تنهايى و بريدن از مردم. خداوند بهشت را جاى بازگشت آنان گردانيد و ثوابشان ارزانى داشت. آنان سزاوار بهشت و اهل آن بودند و آنها شايسته ثواب خدا بودند، در ملكى هميشگى و نعمتى برقرار.


پس اى بندگان خدا، پاس داريد چيزى را كه رستگاران شما، بدان رستگار شدند و تبهكارانتان با ضايع گذاشتن آن، زيانمند گشتند. با كردارهاى خود بر اجلهاى خود پيشى گيريد. شما در گرو اعمالى هستيد كه به سلف خريده ايد و پاداش اعمالى را مى گيريد كه از پيش فرستاده ايد. گويى آن حادثه خوفناك بر شما وارد شده و راه بازگشتتان بسته گرديده و از لغزشهايتان رهايى نداريد. خداوند ما و شما را به طاعت خود و فرمانبردارى رسول خود وادارد. و به فضل و رحمتش گناهان ما و شما را عفو كند.


پاى بر زمين محكم كنيد و بر بلاها شكيبا باشيد. مباد كه دستها و شمشيرهاتان را در راه خواهشهاى زبانهاى خود به كار بريد. بر كارى كه بدان مكلفتان نساخته مشتابيد كه هر كس از شما در بستر خود بميرد، در حالى كه، حق خداى خود و پيامبرش و خاندان پيامبرش را شناخته باشد، شهيد مرده است و پاداش آن با خداست و ثواب كارهاى نيكى را كه در نيت داشته به او خواهد داد. نيت وى چون كشيدن شمشيرى است برّان. هر چيز را مدت و پايانى است.

از خطبه هاى آن حضرت است در ستايش الهى و سفارش به تقوا:

او را سپاس مى گويم تا شكر بر نعمتش باشد، و براى اداى حقوقش از او كمك مى طلبم، خداوندى كه ارتشش غالب، و بزرگواريش عظيم است.

و شهادت مى دهم كه محمّد بنده و فرستاده اوست، مردم را به طاعت خدا دعوت كرد، و با جهاد در راه دين بر دشمنانش پيروز شد، همدستى دشمنان بر تكذيب او، و فعاليّتشان براى خاموش كردن نور آن حضرت او را از فعاليت در راه خدا متوقف نكرد.


پس به تقواى الهى چنگ زنيد، كه رشته اى است با دستگيره اى محكم، و حصارى است كه بلندى آن دست نيافتنى است.

بر مرگ و دشواريهايش پيشدستى كنيد، و براى پذيراييش قبل از آنكه از درآيد آماده شويد، و پيش از فرود آمدنش مهيّا گرديد، زيرا قيامت نهايت كار است. مرگ براى عاقلان پندى كافى، و براى جاهلان زمينه عبرت است.

پيش از در آمدن قيامت چنانكه خبر داريد اين امور است: تنگى گورها، شدّت اندوه و يأس، وحشت از جايى كه از آنجا بر احوال برزخ آگاه مى شويد، ترس هاى پى در پى، جا به جا شدن استخوانها، كر شدن گوشها، تاريكى لحد، ترس از وعده عذاب، پوشيده شدن شكاف گور، و استوار شدن تخته سنگها بر سر قبر.


خدا را خدا را اى بندگان خدا، كه دنيا شما را به يك راه مى گذراند، و شما و قيامت به يك رشته بسته ايد، گويا قيامت با نشانه هايش فرا رسيده، و با علامتهايش نزديك گرديده، و شما را بر صراط خود متوقف نموده، انگار با سختى هايش بر شما مشرف شده، و سينه بر زمين نهاده، و دنيا از اهلش جدا گشته، و آنان را از دامان خود بيرون افكنده، و تمام روزگار چون روزى بود كه گذشت، و يا ماهى كه مدّتش به پايان رسيد، تازه اش كهنه، و فربهش لاغر شد، مردمان در توقفگاهى تنگ قرار مى گيرند، و امورى درهم و عظيم، و آتشى سخت شرربار، همراه صدايى وحشتناك، و زبانه اى كشيده، با غرّشى از روى خشم، همراه اخگرهايى سوزنده، كه دير خاموش است، هميمه اش فروزان، تهديدش ترسناك، قعرش ناپيدا، اطرافش تاريك، ديگهايش بر افروخته، و كارهايش هولناك است.


اهل تقوا را دسته دسته به جانب بهشت مى رانند، در حالى كه از عذاب ايمن شده، و از ملامت رهايى يافته، و از آتش دورند، بهشت در كمال آرامش پذيراى آنهاست، و آنان هم از جاى و قرارگاه خود شادند. اينان گروهى بودند كه اعمالشان در دنيا پاك، و چشمشان از خوف عذاب گريان بود، شب تارشان به خاطر خشوع و استغفارشان روز بود، و روزشان محض بيم از گناه و انقطاع از دنيا شب. خداوند بهشت را جاى بازگشت، و خير و خوشى را پاداش آنان قرار داد، كه اينان به بهشت شايسته تر و اهل آن بودند، در يك پادشاهى ابدى، و نعمت پايدار خواهند بود.


بندگان خدا، آن را رعايت كنيد كه به رعايت آن رستگار شمار رستگار مى گردد، و تبهكار شما به ضايع كردن آن خسارت مى بيند. بر مرگهاى خود به اعمال صالحتان پيشى جوييد، كه شما گروگان اعمال گذشته خود هستيد، و به آنچه انجام داده ايد جزا داده مى شويد. گويى مرگ وحشتناك بر شما فرود آمده، كه نه از آن باز گشتى داريد، و نه لغزشى را از شما مى پذيرند. خداوند ما و شما را در مدار طاعت خود و رسولش به كار گيرد، و از ما و شما به فضل و رحمتش در گذرد.


بر جاى خود قرار گيريد، بر بلا و سختى صبر كنيد، دستها و اسلحه هاى خود را در مسير هوا و هوس زبانهاى خود به كار مگيريد، و در آنچه خداوند شتاب در آن را براى شما نخواسته شتاب نكنيد، زيرا هر كدام از شما كه بر اساس شناخت خدا و رسولش و اهل بيت پيامبرش در بستر بميرد شهيد از دنيا رفته، و اجرش بر خداست، و به ثواب عمل صالحى كه در نيّت داشته مى رسد، و اين نيّت جاى شمشير كشيدن او را پر مى كند، زيرا هر چيزى را زمان مشخّص و مدّت معيّنى است.

او را مى ستايم تا سپاسى باشد بر نعمتى كه از او دارم، و از او يارى مى خواهم تا حقّ او را بگزارم. خدايى كه سپاهش سترگ است، و رتبتش بزرگ.

و گواهى مى دهم كه محمّد (صلی الله علیه وآله) بنده او و فرستاده اوست. -مردم را- به طاعت خدا خواند و دشمنان او را با جهاد در دين مقهور گرداند. همداستانى -كافران- بر دروغگو خواندن او، وى را از دعوت بازنگردانيد، و كوشش در خاموش ساختن نور وى -او را بر جاى ننشانيد-.


پس به ترس از خدا چنگ در زنيد، كه ريسمانى است با دستاويز استوار، و پناه جايى، ستيغ آن بلند و نگاهدار.

-با كردار نيك- پيشباز مرگ و سختيهاى آن برويد و پيش از بار گشادنش براى پذيرايى آن آماده شويد، و تا نيامده است خود را مهيّاى در آمدنش سازيد، كه پايان كار قيامت است، و اين اندازه پند، خردمند را كفايت است و نادان را مايه عبرت، و پيش از رسيدن به قيامت -چنانكه مى دانيد- تنگى گورهاست، و سختى نوميد ماندن، و هراس ديدارگاه آن جهان، و در ترس و بيم به سربردن، و درهم ريختن استخوانها، و كر شدن گوشها، و تاريكى خوابگاه گور، و ترس قيامت -و نشور-، و تيرگى مغاك، و به هم آمدن سنگ قبر بر خاك.


خدا را خدا را بندگان خدا بترسيد كه دنيا شما را به راهى مى راند -كه به قيامت رساند-، شما و قيامت بسته يك ريسمانيد. -و از هم جدا نمى مانيد-.

گويى قيامت با نشانه هايش پديدار است، و علامتهاى آن آشكار، و شما را به صراط خود نگاهداشته -و خواستار-، با زلزله هايش سررسيده و سنگينى آن -بر شما- بار.

و دنيا رشته پيوند با مردم خود گسلانده، و آنان را از دامن خود برون رانده. گويى روزى بود و به آخر كشيد، يا ماهى و به سر رسيد. تازه آن كهنه و فربه آن نزار، در موقفى سخت تنگ و كارهايى بزرگ و درهم -و برونشو دشوار-، و آتشى كه سوزش آن سخت و توان فرساست و بانگ آن بلند و رساست. شعله آن رخشان است، آوازش خروشان است، زبانه آن درخشان است، خاموشى آن نامنتظر است، و فروزينه آن شعله ور، بيم آن ترساننده، قرارگاه آن به جايى راه نبرنده، پيرامونش تار و ديگهايش گرم و به بار، كارهايش سخت و دشوار.


«و آنان كه پرهيز كردند و از پروردگار خود ترسيدند گروه گروه به بهشت رانده مى شوند.» نه ترس عذاب دارند و نه بيم عقاب، از آتش دور، در خانه امن آسوده و آرام، و از جاى باش و آسودن در آن خشنود و به كام. آنان كه در دنيا كارهاشان پاك بود و ديده هاشان گريان و نمناك، شب آنان در دنيا روز بود با فروتنى كردن و آمرزش طلبيدن، و روزشان شب با تنهايى گزيدن و از مردم بريدن. پس خدا بهشت را بازگشتگاه آنان ساخت و پاداش ايشان را نيكو پرداخت، و آنان در خور آن ثواب بودند و بدان سزاوار، با ملكى هميشگى و نعمتى پايدار.


پس بندگان خدا پاس چيزى را بداريد كه با رعايت آن رستگاران شما سود بر مى دارند، و با ضايع ساختن آن تبه كارانتان زيانبارند، و با كرده هاى خود بر اجلهاتان سبقت بگيريد، چه شما در گرو آنيد كه از پيش خريده ايد، و پاداش آن را مى گيريد كه پيشاپيش فرستاده ايد. گويى مرگ هولناك بر شما فرود آمده است، نه بازگشتى داريد -بدين جهان- و نه بخششى از گناهان. خدا ما و شما را به فرمانبردارى خود و فرستاده خود بداراد، و به فضل رحمت خويش بر ما و شما ببخشايد.


برجاى باشيد و بر بلا شكيبا، و دستها و شمشيرهاى خود را در هواى زبانهاى خويش به كار مداريد، و در آنچه خدا شما را بدان نيانگيخته شتاب مياريد، كه هركس از شما در بستر خود جان سپرد حالى كه حقّ پروردگار خود و فرستاده او و اهل بيت وى را شناسا بود، شهيد مرده و اجر او بر كردگار است، و ثواب كار نيك كه نيّت آن را داشته، سزاوار. نيّت وى همچون كشيدن شمشيرى است برّان، و براى هر چيز مدّتى است و پايان.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در تقوى و دل نبستن بدنيا و سختيهاى بعد از مرگ و سفارش به شكيبايى بر بلاء):
(1) خدا را براى نعمت بخشيدن او سپاس مى گزاريم (زيرا شكر نعمت موجب فراوانى و كفران آن باعث عذاب سخت مى باشد) و از او براى اداى حقوقش (تحصيل علوم و معارف و انجام واجبات و مستحبّات) يارى مى طلبم كه لشگرش (فرشتگان و انبياء و اوصياء و پيروان ايشان بر گمراه شدگان و گمراه كنندگان) غالب، و توانائى او بزرگ است،
(2) و گواهى مى دهم كه محمد (صلّى اللَّه عليه و آله) بنده و فرستاده او است كه (مردم را) بطاعت و فرمانبردارى خداوند دعوت فرمود، و با جهاد و جنگيدن در راه دين او بر دشمنانش غالب و فيروز گرديد، اتّفاق و پيوستگى دشمنان بر تكذيب آن حضرت و كوشش و تلاش آنها براى خاموش كردن نور او (از بين بردن دينش) از جهاد بازش نمى داشت.


(3)  پس (چون بعثت حضرت رسول براى دعوت بسوى دين و طاعت خداوند است اجابت دعوت آن بزرگوار به آنست كه مواظبت داشته) بتقوى و ترس از خدا دست اندازيد (واجبات را انجام داده گرد محرّمات نگرديد) زيرا پرهيزكارى را ريسمانى است داراى دستگيره محكم و پناهگاهى كه استوار است بلندى آن (سبب نجات و رهائى از سيه روزى دنيا و آخرتست) و به (طاعت و بندگى و اسباب مغفرت و آمرزش پيش از رسيدن) مرگ و سختيهاى آن بشتابيد، و براى آن پيش از آمدنش (خود را) آراسته كنيد، و پيش از آنكه وارد شود آماده باشيد (تا مرگ نرسيده بدستور خدا و رسول رفتار كرده از شيطان و نفس امّاره دورى گزينيد كه پس از آمدن آن راه بسته ميشود) زيرا قيامت (هنگام پاداش و كيفر) پايان كار است (و مرگ اوّل منزل آن مى باشد) و بس است مرگ پند دهنده براى خردمند، و عبرت براى نادان و غافل،
(4) و پيش از رسيدن بپايان (قيامت) چيزهائى را مى دانيد از تنگى قبرها، و فراوانى غمّ و اندوه (به مفارقت و جدائى مال و فرزند و دوستان) و از ترس محلّى كه (اوضاع قيامت را) آگاه مى شويد (و آن برزخ است) و پياپى رسيدن خوف و بيم، و جابجا شدن دنده ها (بر اثر فشار قبر) و كر شدن گوشها (از صداهاى وحشت انگيز) و تاريكى لحد، و ترس عذابى كه خداوند (به زبان پيغمبرانش) خبر داده است، و پوشاندن قبر، و استوار كردن سنگ پهن (كه قبر را بآن مسدود مى نمايند).


(5) پس اى بندگان خدا، از خدا بترسيد، از خدا بترسيد (پيش از رسيدن مرگ كارى كنيد كه به سختيهاى بعد از آن مبتلى نگرديد، و به دنيائى كه بزودى دست از آن خواهيد كشيد دل نبنديد) زيرا دنيا بشما بيك راه (كه راه آخرت است و پيشينيانتان از آن گذشتند) مى گذرد (همه را از آن راه مى برد و كسيرا جا نمى گذارد) و شما با قيامت بيك ريسمان بسته شده ايد (بين شما و آن فاصله و مدّت درازى نيست) و مانند آنست كه قيامت علامات و نشانه هاى خود را آشكار ساخته و پرچمهايش (مقدّمات پيوستن به پيشينيان) را نزديك گردانيده، و شما را سر راه خود (براى حساب و باز پرسى) نگاه داشته است، و مانند آنست كه سختيهايش را جلو آورده و (مانند شتر كه براى برداشتن بار از پشتش سينه بزمين مى نهد) سينه هايش را پهن كرده (عذابهاى دردناكش را آشكار ساخته)
(6) و دنيا از اهل خود دست كشيده و آنان را از پرستارى خويش بيرون نموده، پس همچون روزى بود كه گذشت، يا ماهى كه بسر رسيد، و تازه آن كهنه و فربه آن لاغر گرديد (بدنها ضعيف و ناتوان شده، و آنها را وا داشته اند) در جاى تنگ (قيامت كه گرفتارى آن دشوار و رهائى از آن غير ممكن) و كارهاى درهم و بزرگ، و آتش داغ پر آزار، با صداى بلند، زبانه افروخته، فرياد خشمناك، و سوزندگى زبانه دار كه فرو نشستن ندارد، و هيزم آن پر شعله، تهديد آن ترسناك، ته آن ناپيدا، اطراف آن تاريك، ديگهاى آن بسيار گرم، كيفرهاى آن رسوا كننده است.


(7) (امّا براى پرهيزكاران خداوند در قرآن كريم سوره 39 آیه 73 مى فرمايد: «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها، وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ» يعنى) و آنانكه از پروردگارشان مى ترسيدند (در دنيا پرهيزكار بودند) دسته دسته بسوى بهشت رانده ميشوند (فرشتگان آنان را مى برند تا ببهشت وارد شوند، و درهاى آن گشوده است، و دربانان آن بآنها گويند: درود بر شما پاك و پاكيزه هستيد «در دنيا خود را به معاصى نيالوديد» پس ببهشت در آئيد و هميشه در آن باشيد) در حاليكه از عذاب آسوده و از سرزنش رها و از آتش دور گشته اند، و بهشت بسبب ايشان آرامش يافته (از حال انتظار بيرون آمده) و آنان هم از منزل و قرارگاه خود شاد مى باشند (و اينان) كسانى هستند كه در دنيا كردارشان پاكيزه و نيكو و چشمهايشان (از خوف خدا و ترس عذاب) گريان بوده، و شب آنها در دنياشان از جهت افتادگى و طلب آمرزش (بيدارى براى عبادت و بندگى به منزله) روز و روزشان از جهت ترس (از عذاب) و دورى نمودن (از دنيا و مشغول بودن براز و نياز به منزله) شب بوده، پس خداوند بهشت را جاى بازگشت و خوشى را پاداش ايشان قرار داد، و آنها ببهشت و اهل آن سزاوارتر و شايسته هستند، با پادشاهى هميشگى و نعمت و خوشى ثابت و برقرار.


(8) پس بندگان خدا (اكنون كه حال اهل دوزخ و بهشت را شنيديد) مواظبت نمائيد آنچه را كه به مواظبت آن رستگار شما سود مى برد، و به تباه ساختن آن تبه كار شما زيان مى برد (از دستور خدا و رسول پيروى كنيد تا سعادت و نيكبختى هميشگى بدست آريد و از آن غافل نباشيد كه بدبخت مى گرديد) و با كردارتان بر مرگهاى خود پيشى گيريد (طورى باشيد كه در موقع آمدن مرگ اضطراب و نگرانى نداشته باشيد) زيرا شما گروگان چيزى هستيد كه پيش فرستاده ايد، و جزاء داده مى شويد بآنچه كه بجا آورده ايد،
(9) و مانند آنست كه مرگ شما را دريافته، پس باز گشتى نيست تا (بتدارك كردارهاى زشت خود) نائل شده، و نه از لغزش و گناهى (كه كرده ايد) وارهيده شويد (زيرا وا رهيدن از لغزشها بر اثر توبه و بازگشت است و آن در دنيا ممكن است كه دار تكليف و عمل است نه در آخرت كه دار جزاء است) خدا ما و شما را بطاعت و پيروى از خود و رسولش وادار نمايد، و به افزونى رحمتش از (گناهان) ما و شما بگذرد (با تأمّل و انديشه در مطالب بالا).


(10) در جاى خود بنشينيد (بيهوده افزون طلب نباشيد) و بر بلاء و سختى (كفر و ضلالت) شكيبا باشيد، و دستها و شمشيرهاتان را در خواهشهاى زبانهاتان بكار نيندازيد (جنگجو نبوده و دشنام نداده سخنان بى مغز نگوييد) و نشتابيد بآنچه را كه خدا تكليف نكرده (بر خلاف دستور خدا رفتار ننموده بدون فكر و انديشه و مطالعه سود و زيان هر كارى بيجا خود را گرفتار نسازيد) زيرا از شما هر كه بر خوابگاه خود بميرد در حاليكه بحقّ پروردگارش و حقّ پيغمبر و فرستاده او و حقّ اهل بيت آن حضرت شناسا باشد شهيد مرده است، و مزد او با خدا است، و سزاوار پاداش كردار نيكوئى است كه در انديشه داشته، و اين انديشه جاى شمشير كشيدن او را مى گيرد، و هر چيز را مدّت و بسر رسيدنى است (كه تا آن مدّت بسر نرسد كوشش سود ندهد، خلاصه در صورت توانائى نداشتن و يا براى كشته شدن سود معنوىّ در نظر نگرفتن بزد و خورد با دشمنان نپردازيد، براى آنكه قصد جنگيدن و بيزارى از آنها هم در حكم جهاد و كشته شدن در راه خدا است).

خداوند را به پاس نعمتهايش ستايش مى کنم و براى اداى حقوق و اطاعت فرمانهايش از او يارى مى طلبم، خداوندى که سپاهش شکست ناپذير و مجد و عظمتش بزرگ است و گواهى مى دهم که محمّد(صلى الله عليه وآله) بنده و فرستاده اوست. انسانها را به اطاعت پروردگار دعوت نمود و با دشمنان خدا در طريق جهاد، براى دين حق پيکار کرد و پيروز شد. هرگز هماهنگى و اتّحاد دشمنانش در تکذيب وى و تصميم بر خاموش کردن نورش او را از مسير خود بازنداشت.


به رشته تقوا چنگ زنيد، زيرا رشته اى است با دستاويزهاى محکم و پناهگاهى است که قله آن بلند و اطمينان بخش است، (با اعمال صالح) به استقبال مرگ و سختيهايش برويد، و پيش از فرا رسيدنش آماده آن شويد و هرگونه وسيله نجات را قبل از نزول مرگ فراهم سازيد، زيرا پايان کار همه قيامت است، و مرگ براى اندرز خردمندان کفايت مى کند و وسيله عبرتى براى جاهلان است و پيش از فرا رسيدن قيامت، مشکلاتى است که مى دانيد از جمله تنگى قبرها، شدت غم و اندوه، ترس از حوادث قيامت، بيم و وحشت پى در پى، درهم فرو رفتن استخوانها (بر اثر فشار قبر)، کر شدن گوشها، تاريکى لحد، ترس از وعده عذاب، غم و اندوه تنگناى گور و پوشانده شدن آن از سنگها (و سرانجام خفتن در زير خروارها سنگ و خاک!).


از خدا بترسيد از خدا بترسيد اى بندگان خدا! (و بدانيد) که دنيا شما را به همان راه خود مى برد (که ديگران را برد و سرنوشتى چون سرنوشت آنها داريد) شما و قيامت را با يک رشته بسته اند (و کاملا به يکديگر نزديک هستيد) گويى نشانه هاى آن فرا رسيده و علائم آن نزديک شده و شما را در مسير خود قرار داده است. گويا زلزله هايش در شرف وقوع است و مانند شتر سينه بر زمين نهاده است. دنيا از اهلش بريده و آنها را از آغوش گرم خويش خارج ساخته است; زندگى (براى آنها که رفتند) همچون روزى بود که گذشت يا ماهى که سپرى شد; تازه هايش کهنه و فربه هايش لاغر شده است (سپس هنگامى که) مردم به عرصه محشر مى آيند گنه کاران در برابر صحنه وحشتناکى قرار مى گيرند، در جايگاهى تنگ، در ميان مشکلاتى بزرگ و آتشى پرسوز که فريادش بلند و زبانه هايش آشکار، غرّش آن پر هيجان، شعله هايش فروزان، خاموشى اش دور از انتظار، آتش گيره اش شعله ور، تهديدش مخوف، قرارگاهش (بر اثر دودهاى متراکم) تاريک، جوانبش تيره و ظلمانى، ديگ هايش جوشان و امورش سخت و وحشتناک است.


پرهيزکاران گروه گروه به سوى بهشت رهنمون مى شوند در حالى که از کيفر عذاب، ايمن و از سرزنشها آسوده و از آتش برکنارند; در خانه هايى امن و مطمئن قرار مى گيرند و از آن جايگاه، بسيار خشنودند; همان ها که در دنيا اعمالشان پاک، چشمانشان (از خوف خدا) گريان، شبهايشان در دنيا بر اثر خشوع و استغفار همچون روز و روزهايشان از خوف پروردگار و توجه به او همچون شب بوده است. به همين دليل خداوند بهشت را منزلگاه آنها و پاداش (عظيم) را ثوابشان قرار داد. (آرى) آنها سزاوار اين نعمت و شايسته آن بودند. (سرانجام) در سرايى دائم و در ميان نعمتهاى پايدار اقامت مى گزينند.


اى بندگان خدا مراقب چيزى باشيد که پيروزمندان با رعايتش به پيروزى مى رسند، و بدکاران با ضايع ساختنش به زيان و خسران گرفتار مى شوند. با اعمال صالح بر مرگ خود پيشى بگيريد، زيرا شما در گرو کارهايى هستيد که از پيش فرستاده ايد. و به سبب اعمالى که در گذشته انجام داده ايد جزا داده مى شويد. گويى مرگ وحشتناک به سراغ شما آمده; نه دسترسى به بازگشت داريد و نه از هيچ لغزشى توان پوزش. خداوند ما و شما را در راه اطاعت خود موفق دارد و از ما و شما به فضل و رحمتش در گذرد.


بر جاى خود باشيد (و بدون اجازه دست به نبرد نزنيد). در برابر مشکلات و بلاها شکيبا باشيد، دست و شمشيرهاى خود را در طريق هواى نفس و آنچه بر زبانتان جارى مى شود به کار نگيريد و نسبت به آنچه خداوند تعجيل آن را لازم ندانسته شتاب نکنيد، زيرا آن کس از شما که در بستر خويش بميرد ولى معرفت پروردگار خود و رسول او و اهل بيتش را به طور شايسته داشته باشد، شهيد از دنيا رفته است، پاداش او بر خداست و ثواب اعمال صالحى را که قصد آن را داشته مى برد و نيتش جاى ضربات شمشيرش را مى گيرد (بدانيد) هر کارى، وقتى دارد و سرآمدى.