ترجمه خطبه 195 نهج البلاغه

حمدُ اللّه و الشهادتان: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَظْهَرَ مِنْ آثَارِ سُلْطَانِهِ وَ جَلَالِ كِبْرِيَائِهِ، مَا حَيَّرَ مُقَلَ الْعُقُولِ مِنْ عَجَائِبِ قُدْرَتِهِ وَ رَدَعَ خَطَرَاتِ هَمَاهِمِ النُّفُوسِ عَنْ عِرْفَانِ كُنْهِ صِفَتِهِ. وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شَهَادَةَ إِيمَانٍ وَ إِيقَانٍ وَ إِخْلَاصٍ وَ إِذْعَانٍ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ وَ أَعْلَامُ الْهُدَى دَارِسَةٌ وَ مَنَاهِجُ الدِّينِ طَامِسَةٌ، فَصَدَعَ بِالْحَقِّ وَ نَصَحَ لِلْخَلْقِ وَ هَدَى إِلَى الرُّشْدِ وَ أَمَرَ بِالْقَصْدِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. العِظَة: وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يُرْسِلْكُمْ هَمَلًا، عَلِمَ مَبْلَغَ نِعَمِهِ عَلَيْكُمْ وَ أَحْصَى إِحْسَانَهُ إِلَيْكُمْ، فَاسْتَفْتِحُوهُ وَ اسْتَنْجِحُوهُ وَ اطْلُبُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَمْنِحُوهُ، فَمَا قَطَعَكُمْ عَنْهُ حِجَابٌ وَ لَا أُغْلِقَ عَنْكُمْ دُونَهُ بَابٌ وَ إِنَّهُ لَبِكُلِّ مَكَانٍ وَ فِي كُلِّ حِينٍ وَ أَوَانٍ وَ مَعَ كُلِّ إِنْسٍ وَ جَانٍّ. لَا يَثْلِمُهُ الْعَطَاءُ وَ لَا يَنْقُصُهُ الْحِبَاءُ وَ...

ترجمه: محمد دشتی (ره)

بر أساس اظهارات موجود در اصول كافى اين سخنرانى در شهر كوفه ايراد شد

1. نشانه هاى آشكار الهى

ستايش خداوندى را سزاست كه نشانه هاى قدرت و بزرگى و عظمت خود را چنان آشكار كرد كه ديده ها را از شگفتى قدرتش به حيرت آورده، و انديشه هاى بلند را از شناخت ماهيّت صفاتش باز داشته است. و گواهى مى دهم كه جز خداى يكتا خدايى نيست، شهادتى بر خاسته از ايمان و يقين و اخلاص و اقرار درست.

و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست، خدا پيامبرش را هنگامى فرستاد كه نشانه هاى هدايت از ياد رفته، و راه هاى دين ويران شده بود. او حق را آشكار، و مردم را نصيحت فرمود، همه را به رستگارى هدايت، و به ميانه روى فرمان داد «درود خدا بر او و خاندانش باد».

2. خداشناسى

و بدانيد اى بندگان خدا كه خداوند شما را بيهوده نيافريد، و بى سرپرست رها نكرد. از ميزان نعمتش بر شما آگاه، و اندازه نيكى هاى خود بر شما را مى داند.

از خدا درخواست پيروزى و رستگارى كنيد، از او بخواهيد و عطاى او را درخواست كنيد، كه ميان او و شما پرده و مانعى نيست، و درى بروى شما بسته نمى گردد. خدا در همه جا، و در هر لحظه، و هر زمان، با انسان و پريان است.

عطاى فراوان از دارايى او نمى كاهد، و بخشيدن در گنج او كاستى نياورد، و درخواست كنندگان، سرمايه او را به پايان نرسانند، و عطا شدگان، سرمايه او را پايان نمى دهند، و كسى مانع احسان به ديگرى نخواهد بود، و آوازى او را از آواز ديگر باز ندارد، و بخشش او مانع گرفتن نعمت ديگرى نيست، و خشم گرفتن او مانع رحمت نمى باشد، و رحمتش او را از عذاب غافل نمى سازد، پنهان بودنش مانع آشكار بودنش نيست، و آشكار شدنش او را از پنهان ماندن باز نمى دارد.

نزديك و دور است، بلند مرتبه و نزديك است، آشكار پنهان، و پنهان آشكار است، جزا دهنده همگان است و خود جزا داده نمى شود. پديده ها را با فكر و انديشه نيافريده، و از آنان براى خستگى و زحمات كمكى نخواسته است.

3. ياد آخرت

اى بندگان خدا شما را به پرهيزكارى سفارش مى كنم، كه عامل كنترل و مايه استوارى شماست، پس به رشته هاى تقوا چنگ زنيد، و به حقيقت هاى آن پناه آوريد، تا شما را به سر منزل آرامش، و جايگاههاى وسيع، و پناهگاه هاى محكم و منزلگاه هاى پر عزّت برساند، در روزى كه چشم ها خيره مى شود، و همه جا در نظر انسان تاريك، و گلّه هاى شتر و مال و اموال فراوان فراموش مى گردد. زيرا به هنگام قيامت (به گونه اى) در صور اسرافيل مى دمند كه قلب ها از كار مى افتد، زبان ها باز مى ايستد، كوه هاى بلند و سنگ هاى محكم فرو مى ريزد، و قسمت هاى سخت آن نرم چون سرابى مى ماند، كوهستان ها با زمين هموار مى گردد چنان كه نه پستى و نه بلندى موجود است، پس در آن هنگام نه شفاعت كننده اى است كه شفاعت كند، و نه دوستى كه نفع رساند، و نه پوزش خواستن سودى دارد.

اعتقادی اخلاقی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

ستايش خداوندى را كه آثار سلطنت و جلال و بزرگى خود را آشكار ساخت، به گونه اى كه ديدگان را از شگفتيهاى قدرتش حيران ساخت و انديشه ها را از شناخت كنه صفتش بازداشت.

و شهادت مى دهم كه خدايى جز خداى يكتا نيست. شهادتى كه از ايمان و يقين و اخلاص و فرمانبردارى مايه گيرد.

و شهادت مى دهم كه محمد بنده او و پيامبر اوست. او را به هنگامى فرستاد كه نشانه هاى رستگارى از ميان رفته بود و راههاى دين پوشيده بود. پس، حق را هويدا ساخت و مردم را اندرز داد و به راه راست راه نمود و به ميانه روى فرمان داد. درود خدا بر او و خاندانش باد.


اى بندگان خدا، بدانيد كه خداوندتان بيهوده نيافريده و چون اشتران بى ساربان رها ننموده، مقدار نعمتى را كه ارزانيتان داشته مى داند و نيكيهايش را در حق شما شماره كرده است. پس، پيروزى را از او بجوييد و روان شدن نعمتها را از او بخواهيد و هر چه خواهيد از او بطلبيد. عطا و بخشش او را درخواست كنيد.

حجابى نيست كه شما را از او جدا سازد و درى نيست كه بر روى شما بسته ماند. او در همه جا هست، در هر لحظه و زمان هست، با آدميان و پريان هست.

بخشش در خزانه اش رخنه پديد نياورد و هر چه عطا كند از داراييش نكاهد. خواهندگان هر چند خواهند مالش را به پايان نرسانند، آنكه خواستار نيل عطاى اوست هرگز به پايان گنجينه اش نرسد.

كسى او را از پرداختن به ديگرى مانع نيايد و آوازى او را از آواز ديگر مشغول نسازد. بخشيدن نعمتى از گرفتن نعمت ديگر منصرفش نكند.

آنجا كه خشم گيرد از رحمت چشم نپوشد و آمرزش يكى از عقاب ديگرى بازش ندارد. پنهان بودنش، پرده آشكار شدنش نيست و آشكار بودنش او را از نهان بودنش جدا نكند.

نزديك است و دور از دسترس. بالاست و با همه نزديك. آشكار است و پنهان است. پنهان است و آشكار است. همه را پاداش دهد و كس او را پاداش ندهد. آفريدگان را به چاره گرى نيافريد و از آنان به سبب رنج و ملال يارى نخواست.


اى بندگان خدا، شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم، كه ترس از خدا به مثابه مهار شماست و نيز سبب برپايى شماست. به ريسمانهاى محكم تقوا درآويزيد و به حقايق آن چنگ بزنيد تا شما را به مواضع نهانى آسودگى برد.

و به اوطان وسعت و فراخى سوق دهد و به حصارهاى استوار و منازل عزت بكشاند. در روزى كه از حيرت چشمها در چشمخانه ها بگردد و همه جا را تاريكى فراگيرد و شتران آبستن بى نگهبانى رها شوند.

و در صور دميده شود و جانها از تنها بيرون آيند و زبانها لال گردد و كوههاى بلند و صخره هاى استوار خرد شده و بريزند آنسان، كه از دور چون سرابهاى لرزان در نظر آيند و آباديها، زمينى خشك و هموار شوند. در آن روز، شفيعى نيست كه شفاعت كند و دوستى نيست كه به دفاع برخيزد و هيچ پوزشى سودمند نيفتد.

از خطبه هاى آن حضرت است در ستايش خدا و پيامبر و پند و اندرز:

سپاس خدايى را كه از آثار سلطنت، و بزرگى كبرياييش چندان آشكار كرد كه ديده ها را از عجائب قدرتش متحيّر نمود، و انديشه هاى دور پرواز انسانها را از شناخت حقيقت صفاتش مانع شد.

و بر اساس ايمان و يقين و اخلاص و اعتقاد شهادت مى دهم كه معبودى جز اللّه نيست، و گواهى مى دهم كه محمّد بنده و فرستاده اوست، او را فرستاد در حالى كه نشانه هاى هدايت كهنه شده، و راه روشن دين به نابودى رسيده بود. حق را آشكار كرد، خلق را خيرخواهى نمود، به طريق صواب رهنمون شد، و به ميانه روى فرمان داد، درود و سلام خدا بر او و آل او باد.


بندگان خدا، بدانيد خداوند شما را بيهوده و باطل نيافريد، و سر خود و آزاد رها نكرد. اندازه نعمتش را بر شما مى داند، و احسانش را نسبت به شما به شماره آورده است.

از او پيروزى و رستگارى بخواهيد، و روا شدن حاجت بطلبيد و عطا و بخشش درخواست كنيد، كه بين شما و او حجابى نيست، و به روى شما از ديدار او درى بسته نشده. او در هر مكانى حاضر، و در هر وقت و زمانى موجود، و با هر انس و جنى همراه است.

عطايش بر او رخنه وارد نمى آورد، وجودش از او نمى كاهد، گدايى گدا نعمتش را پايان نمى دهد، و بذل و بخشش خزائنش را به آخر نمى رساند، و كسى او را از توجه به ديگرى باز نمى دارد، و صدايى او را از صداى ديگر غافل نمى كند، و عطايش به كسى مانع سلب عطا از ديگرى نمى گردد، و غضبش او را از رحمتش باز نمى دارد، و رحمتش بر كسى او را از كيفر ديگرى غافل نمى كند، نهان بودنش او را از آشكاريش نمى پوشاند، و آشكار بودنش وى را از پنهانيش قطع نمى نمايد.

در عين نزديكى دور است، و در عين بلندى نزديك، و در عين آشكار بودن نهان، و در عين نهان بودن آشكار. جزا دهد و جزا داده نشود. از روى انديشه و فكر كردن موجودات را نيافريد، و به خاطر رنج و خستگى از آنان يارى نجست.


اى بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم، زيرا تقوا زمام است و قوام حيات، به ريشه هاى محكم آن تمسك جوييد، و به حقايق آن چنگ زنيد، تا شما را به مكانهاى راحت، و محل هاى وسيع، و حصارهاى محفوظ، و منازل عزّت برساند، آن هم در روزى كه چشمها در آن خيره مى شود، و همه جا در برابرش به تاريكى فرو مى رود، و گله هاى شترهاى آبستن (كه اموال پربهايند) بى صاحب مى ماند، و در صور دميده مى شود، آن وقت هر روحى از بدن در آيد، و هر زبانى لال شود، و كوههاى بلند و صخره هاى پا برجا درهم ريزند، و جاى آنها را سراب موّاج و درخشان گيرد، آثار و بناها چون زمينى نرم و هموار شود، آن روز نه شفيعى است كه شفاعت نمايد، و نه خويشى كه دفع رنج كند، و نه عذر و بهانه اى كه سود بخشد.

سپاس خداى را كه نشانه هاى سلطنت و بزرگى و عظمت خود را چنان هويدا كرد كه ديده ها را از شگفتى قدرتش به حيرت آورده و انديشه ها را از خاطرها براند، تا خود را به شناخت كنه صفتش نتواند رساند، و گواهى مى دهم كه جز خداى يكتا خدايى نيست، گواهيى برخاسته از ايمان، بى هيچ گمان و از روى اخلاص و پذيرفتن فرمان، و گواهى مى دهم كه محمد (صلی الله علیه وآله) بنده او و فرستاده اوست. او را هنگامى فرستاد كه نشانه هاى رستگارى پنهان بود، و راههاى دين نهان. پس حقّ را آشكار نمود و مردم را نصيحت فرمود، و راه راست را نشان داد و به ميانه روى فرمان داد. درود خدا بر او و خاندان او باد.


و بندگان خدا بدانيد كه خدا شما را بيهوده نيافريد، و بى سرپرستتان نداشت، و به خودتان وانگذاشت. دانست نعمتش بر شما تا چه مقدار است و نيكويى اش در باره تان در چه شمار است.

پس پيروزى را از او بجوييد و براى رسيدن به رستگارى، راه او را بپوييد. از او بخواهيد و عطاى او را درخواست نماييد كه نه پرده اى ميان شما و او آويخته است، و نه درى به روى تان بسته -و نه رشته پيوندتان گسسته-. او در هر جاست و در هر وقت و زمان، و با آدميان است و با پريان.

بخشيدن در گنج او رخنه نيفكند، و عطا كردن از خزانه اش كم نكند. هيچ خواهنده نتواند سرمايه او را به پايان رساند. و هيچ بهره گيرنده پايان دادنش نتواند.

كس مانع او نشود كه به ديگرى پردازد، و آوازى او را از آواز ديگر مشغول نسازد. نه بخشيدن -بر كسى- وى را مانع گرفتن نعمت -ديگرى- شود، و نه خشم گرفتن -بر يكى- از رحمت آوردن -بر ديگرى- مشغولش گرداند، و نه آمرزش يكى سبب شود تا ديگرى را به كيفر نرساند، نهانيها آشكارها را بر او نپوشاند، و آنچه عيان است او را از آنچه نهان است جدا نگرداند.

نزديك است و دور از دسترس، بالاست و با همه كس. آشكار است و نهان، و پنهان است و عيان. حساب همه با اوست نه حساب او با ديگران. آفريدگان را پديد نياورد از روى انديشه و فكرت، و از آنان يارى نخواست به خاطر رنج و ملالت.


بندگان خدا شما را سفارش مى كنم به ترس از خدا. ترس از خدا مهارى است -كه شما را به راه سعادت در آرد، و در طريق- بندگى برپا دارد. پس خود را با رشته هاى استوار آن نگاه داريد، و به حقيقتهاى آن چنگ در آريد، تا شما را به زندگى خوشى كه نهان است رساند، و به اقامتگاههاى فراخ كشاند، و به پناهگاههاى استوار، و منزلگاههاى پر عزّت و اعتبار در روزى كه ديده ها بازمانده است و همه جا تار، و رمه هاى اشتر بى نگاهدار، و در صور دمند و هر جانى برآيد از تن و هر زبانى لال شود از گفتن. و كوههاى سركشيده درهم شود و با زمين هموار، و درهم شكند سنگهاى سخت و استوار. چنانكه سنگ سخت آن سرابى را ماند لرزان، و سنگستانها زمين هموار، نه پستى و نه بلندى در آن. پس نه شفيعى كه شفاعت كند، نه دوستى كه بلا بگرداند، و نه پوزش خواستن سود دهد.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در وصف حقّ تعالى و مدح حضرت رسول و اندرز و امر بتقوى و پرهيزكارى).
(1) سپاس خدائى را سزا است كه از نشانه هاى سلطنت و بزرگى بزرگوارى خود شگفتيهاى قدرت و توانائيش را آشكار ساخت، و كاسه چشمها را حيران و مبهوت نمود، و انديشه هائى كه در مردم خطور مى نمايد از شناختن حقيقت صفت خويش باز داشت (خردمندان در برابر آفريده هايش دوچار شگفتى و عقولشان از ادراك حقيقتش ناتوان است)
(2) و گواهى مى دهم كه خدائى بجز او نيست گواهى از روى ايمان و باور و خلوص و فرمانبرى (دل و زبانم يكى است و تقليد و خودنمايى بآن راه ندارد)
(3) و گواهى مى دهم كه محمّد بنده و فرستاده او است، فرستاد او را هنگاميكه نشانه هاى رستگارى و راههاى آشكار دين از بين رفته و ويران گرديده بود (مردم در راه ضلالت و گمراهى گام برداشته از خواهشهاى نفس پيروى مى نمودند) پس حقّ را هويدا ساخت و مردم را اندرز داد، و براستى و درستى (در گفتار و كردار) راه نمود و به ميانه روى (نه افراط و نه تفريط) امر فرمود، خدا بر او و آلش درود فرستد.


(4) بندگان خدا بدانيد خدا شما را بيهوده نيافريد، و سر خود (مانند چهارپايان) رها ننمود (بلكه تكاليف و احكامى براى شما قرار داد تا هر يك را بموقع انجام دهيد) اندازه نعمتها و بخشش را بشما ميداند، و فضل و كرمش را بشمار آورده است (تا شكرگزارى و كفران شما را بيازمايد) پس فتح و فيروزى (بر دشمنان) و روا شدن حاجت را از او بطلبيد، و درخواست خود را از او بخواهيد، و عطاء و بخشش را از او بجوئيد كه بين شما و او پرده اى آويخته و درى بسته نيست،
(5) و او در همه جا و در هر وقت و زمان حاضر و با هر انسان و جنّ همراه مى باشد،
(6) جود و بخشش (نعمتهاى) او را كم نمى گرداند، و رخنه اى (در آنها) وارد نمى سازد، خواستار از او نعمتش را تمام نمى كند، و آرزومند بپايان خزائنش نمى رسد، و كسى او را از ديگرى نگاه نمى دارد، و آوازى او را از آواز ديگر مشغول نمى گرداند (زيرا اشتغال بكارى كه باعث باز ماندن از كار ديگر است بر اثر غفلت است كه آن از لوازم جسم مى باشد) بخشيدن (نعمت) او را از گرفتن (نعمت ديگر در يك زمان) مانع نمى گردد، و خشم كردن او را از رحمت مشغول نمى سازد، و مهربانى او را از عذاب باز نمى دارد، و پنهانى او را از آشكار بودن مانع نيست، و آشكار بودن او را از پنهانى جدا نمى سازد (زيرا او هم آشكار است هم پنهان، آشكار است بآثار، و حقيقت او پنهان است از نظر)
(7) نزديك و دور و بالا و پائين و آشكار و پنهان و پنهان و آشكار است، جزاء داده و جزاء داده نشده است (حساب همه را رسيدگى مى نمايد و كسى را فهم و توانائى رسيدگى بحساب او نيست)
(8) خلائق را با انديشه نيافريد، و در هيچ كار نيازمند بطلب يارى از آنها نمى باشد (زيرا واجب از عجز و ناتوانى منزّه است).


(9) اى بندگان خدا شما را به پرهيزكارى و طاعت خدا سفارش مى نمايم، زيرا تقوى مهار است (كه دارنده را به سعادت مى كشاند) و به ستونى مى ماند (كه نظم كارها را نگاه مى دارد) پس به بندهاى استوار آن بياويزيد، و بحقائق آن دست اندازيد تا شما را بمواضع آسايش و آسودگى و جاهاى فراخ و حصارهاى محفوظ و منزلهاى ارجمند برساند (ببهشت جاويد كه هيچ گونه سختى و گرفتارى در آنجا نيست ببرد) در روزى كه (بر اثر هول و وحشت) ديده ها باز مانده برهم گذارده نمى شود و به اطراف نمى تواند نظر اندازد، و همه جا تاريك، و گلّه هاى شترهاى آبستن ده ماهه كه زائيدن آنها نزديك است بى صاحب ماند (از بسيارى سختى و گرفتارى هر كس به نجات و رهائى خويش مشغول است و از نفيس ترين اموال چشم مى پوشاند)
(10) و دميده ميشود در صور (اسرافيل) پس هر جانى از تن بيرون رفته و هر زبانى لال مى گردد (مرگ همه را فرا مى گيرد) و كوههاى بلند و سنگهاى محكم و استوار خود گشته از هم مى ريزند، و سنگ سخت آنها چون سر آب درخشان در نظر مى آيد، و قرار و سكون آنها در زمين هموار (بى نشيب و فراز) باشد (آبادى و نشانه هاى باقى نمى ماند) پس (در آنروز) نه شفيعى است كه شفاعت كند (عفو و بخشش از گناه درخواست نمايد) و نه خويشى كه سختى را دفع گرداند، و نه عذر و بهانه اى سود بخشد (خلاصه پناهى نيست جز تقوى و پرهيزكارى.)

حمد و ستايش مخصوص خداوندى است که از آثار عظمت و جلال کبرياييش آن قدر آشکار ساخته که ديده عقول را از شگفتى هاى قدرتش در حيرت فرو برده، و انديشه هاى بلند انسان ها را از شناخت کنه صفاتش باز داشته است، و گواهى مى دهم که معبودى جز خداوند يکتا نيست; گواهىِ برگرفته از ايمان و يقين و اخلاص و اذعان، و گواهى مى دهم که محمد(صلى الله عليه وآله) بنده و فرستاده اوست. هنگامى او را فرستاد که نشانه هاى هدايت کهنه و فرسوده و جادّه هاى دين محو شده بود. او حق را آشکار ساخت و براى مردم دلسوزى و خيرخواهى کرد و آنان به سوى کمال، هدايت نمود و به عدل و داد، امر فرمود. رحمت و سلام خدا بر او و خاندانش باد.


بدانيد اى بندگان خدا که خداوند شما را بيهوده نيافريده و بى سرپرست رها نساخته است. خدا از مقدار و اندازه نعمتهايش بر شما آگاه است و مراتب احسان و نيکى خود را بر شما شماره فرموده است. (و همه کارهايش از روى حکمت است) حال که چنين است از او درخواست گشايش و پيروزى (و گشودن درهاى سعادت) کنيد. دست نياز به سوى او دراز کرده، عطا و بخشش را از او بخواهيد، زيرا ميان شما و او حجابى نيست و درى بين او و شما بسته نشده است. او در همه جا و در هر لحظه و با هر کس از انس و جنّ همراه است.

نه بخشش از دارايى اش مى کاهد و نه عطايا آسيبى به خزاين او مى رساند. نه درخواست کنندگان، نعمتش را تمام مى کند و نه بهره مندان از عطايش، به مواهب او پايان مى دهند. و توجه او به کسى وى را از ديگرى غافل نمى سازد و شنيدن صدايى او را از شنيدن صداى ديگرى باز نمى دارد. عطا و بخشش او به کسى مانع از سلب نعمت (در آنجا که مصلحت باشد) نمى گردد و غضبش او را از رحمت باز نمى دارد و رحمتش او را از عذاب و کيفر (به هنگام لزوم) غافل نمى سازد. نه آنچه پنهان است او را از آنچه آشکار است باز مى دارد و نه آنچه آشکار است او را از آنچه نهان است جدا مى سازد.

او نزديک است و در عين حال دور; بلندمرتبه است و در همان حال نزديک; آشکار است و پنهان; پنهان است و آشکار. همه را (در برابر اعمالشان) جزا مى دهد و کسى به او جزايى نخواهد داد. در آفرينش مخلوقات نياز به فکر و انديشه نداشته و به جهت خستگى از کسى کمک نخواسته است.


اى بندگان خدا! شما را به تقوا سفارش مى کنم که زمام و مهار انسان و قوام زندگى اوست، پس به وسيله هاى مطمئن تقوا، تمسک جوييد و به حقايق آن، چنگ زنيد تا شما را به سر منزل آرامش و جايگاههاى پر وسعت و قلعه هاى محکم و سراهاى عزت برساند. در آن روز که چشمها در آن خيره شود و از حرکت باز ايستد و همه اقطار جهان تيره و تار گردد و گله هاى شتران (نفيس ترين ثروتهاى عرب) بى صاحب مى ماند (و به فراموشى سپرده خواهد شد) در آن هنگام در صور دميده مى شود، قلبها از کار مى افتد، زبانها بند مى آيد، کوههاى بلند فرو مى ريزند و سنگهاى محکم در هم مى شکنند و آن سنگهاى سخت چنان متلاشى و صاف مى شوند که همچون سرابى لرزان به نظر مى آيند و جاى آنها، صاف و هموار مى گردد، چنان که گويى هرگز کوهى در آنجا وجود نداشته است (در آن روز) نه شفيعى وجود دارد که شفاعت کند و نه دوستى که سودى بخشد و نه عذر موجهى که عذاب الهى را برطرف سازد.