ترجمه خطبه 194 نهج البلاغه

و من خطبة له (علیه السلام) يصف فيها المنافقين:

نَحْمَدُهُ عَلَى مَا وَفَّقَ لَهُ مِنَ الطَّاعَةِ وَ ذَادَ عَنْهُ مِنَ الْمَعْصِيَةِ وَ نَسْأَلُهُ لِمِنَّتِهِ تَمَاماً وَ [لِحَبْلِهِ] بِحَبْلِهِ اعْتِصَاماً. وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ كُلَّ غَمْرَةٍ وَ تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ، وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ وَ تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ وَ خَلَعَتْ [عَلَيْهِ] إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا وَ ضَرَبَتْ إِلَى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا، حَتَّى أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَهَا مِنْ أَبْعَدِ الدَّارِ وَ أَسْحَقِ الْمَزَارِ.

أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ أُحَذِّرُكُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ، يَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ يَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً وَ يَعْمِدُونَكُمْ بِكُلِّ عِمَادٍ وَ يَرْصُدُونَكُمْ بِكُلِّ مِرْصَادٍ؛ قُلُوبُهُمْ دَوِيَّةٌ وَ صِفَاحُهُمْ نَقِيَّةٌ، يَمْشُونَ الْخَفَاءَ وَ يَدِبُّونَ الضَّرَاءَ، وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَيَاءُ حَسَدَةُ الرَّخَاءِ وَ مُؤَكِّدُو الْبَلَاءِ وَ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ؛ لَهُمْ بِكُلِّ طَرِيقٍ صَرِيعٌ وَ إِلَى كُلِّ قَلْبٍ شَفِيعٌ وَ لِكُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ يَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ يَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ. إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا وَ إِنْ عَذَلُوا كَشَفُوا وَ إِنْ حَكَمُوا أَسْرَفُوا. قَدْ أَعَدُّوا لِكُلِّ حَقٍّ بَاطِلًا وَ لِكُلِّ قَائِمٍ مَائِلًا وَ لِكُلِّ حَيٍّ قَاتِلًا وَ لِكُلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً وَ لِكُلِّ لَيْلٍ مِصْبَاحاً. يَتَوَصَّلُونَ إِلَى الطَّمَعِ بِالْيَأْسِ لِيُقِيمُوا بِهِ أَسْوَاقَهُمْ وَ يُنْفِقُوا بِهِ أَعْلَاقَهُمْ. يَقُولُونَ فَيُشَبِّهُونَ وَ يَصِفُونَ فَيُمَوِّهُونَ قَدْ هَوَّنُوا الطَّرِيقَ وَ أَضْلَعُوا الْمَضِيقَ، فَهُمْ لُمَةُ الشَّيْطَانِ وَ حُمَةُ النِّيرَانِ «أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُون».

ترجمه: محمد دشتی (ره)

از شرح خوئى بر مى آيد كه اين سخنرانى در شهر كوفه ايراد شده

1. مشكلات رسالت

خدا را بر توفيقى كه بر اطاعتش داده، و ما را از نافرمانى باز داشته، ستايش مى كنيم، و از او مى خواهيم كه نعمتش را كامل، و دست ما را به ريسمان محكمش متّصل گرداند.

و شهادت مى دهيم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله بنده و فرستاده اوست، كه در راه رضايت حق در كام هر گونه سختى و ناراحتى فرو رفت، و جام مشكلات و ناگواريها را سر كشيد. روزگارى خويشاوندان او به دو رويى و دشمنى پرداختند، و بيگانگان در كينه توزى و دشمنى با او متّحد شدند. اعراب براى نبرد با پيامبر عنان گسيخته، و با تازيانه بر مركب ها نواخته و از هر سو گرد مى آمدند، و از دورترين سرزمين، و فراموش شده ترين نقطه ها، دشمنى خود را بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرود آوردند.

2. سيماى منافقان

اى بندگان خدا شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم، و شما را از منافقان مى ترسانم، زيرا آنها گمراه و گمراه كننده اند، خطاكار و به خطاكارى تشويق كننده اند، به رنگ هاى گوناگون ظاهر مى شوند، از ترفندهاى گوناگون استفاده مى كنند.

براى شكستن شما از هر پناهگاهى استفاده مى كنند، و در هر كمينگاهى به شكار شما مى نشينند، قلب هايشان بيمار، و ظاهرشان آراسته است، در پنهانى راه مى روند، و از بيراهه ها حركت مى كنند. وصفشان دارو، و گفتارشان درمان امّا كردارشان دردى است بى درمان، بر رفاه و آسايش مردم حسد مى ورزند، و بر بلاء و گرفتارى مردم مى افزايند، و اميدواران را نا اميد مى كنند.

آنها در هر راهى كشته اى، و در هر دلى راهى، و بر هر اندوهى اشكها مى ريزند،(1) مدح و ستايش را به يكديگر قرض مى دهند، و انتظار پاداش مى كشند، اگر چيزى را بخواهند اصرار مى كنند و اگر ملامت شوند، پرده درى مى كنند، و اگر داورى كنند اسراف مى ورزند.

آنها برابر هر حقّى باطلى، و برابر هر دليلى شبهه اى، و براى هر زنده اى قاتلى، و براى هر درى كليدى، و براى هر شبى چراغى تهيّه كرده اند.

با اظهار يأس مى خواهند به مطامع خويش برسند، و بازار خود را گرم سازند، و كالاى خود را بفروشند، سخن مى گويند اما به اشتباه و ترديد مى اندازند، وصف مى كنند امّا فريب مى دهند.

در آغاز، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست مى كشانند، آنها ياوران شيطان و زبانه هاى آتش جهنّم مى باشند: «آنان پيروان شيطانند، و بدانيد كه پيروان شيطان زيانكارانند».


  1. اشک تمساح
سیاسی اخلاقی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

خطبه اى از آن حضرت (ع) در وصف منافقان:

مى ستاييمش كه توفيق طاعت داده و از معصيت دور داشته. از او خواهيم تمام كردن احسانش را بر ما و چنگ زدن در ريسمان او را.

و شهادت مى دهيم كه محمد (صلى الله عليه و آله) بنده و پيامبر اوست. براى خشنودى او در هر ورطه اى فرو شد و هر شرنگ گلوگير را سركشيد، تا آنجا كه، نزديكان او رنگ دگرگون كردند و دوران بر ضد او گرد آمدند.

عربها تا بر او تازند مهارها از سرها برگرفتند و براى تاختن بر او بر شكم مركبها تازيانه زدند تا از دورترين اقامتگاههاى خود كينه توزى خود را در محل و مأواى او فرود آوردند.


اى بندگان خدا، شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم و از منافقان بر حذر مى دارم. منافقان، گمراهان و گمراه كنندگان اند. خود خطا كارند و ديگران را هم به خطا اندازند.

هر بار رنگى به خود گيرند و هر روز سخنى ديگر گويند و شيوه اى ديگر انگيزند و تا شما را گمراه كنند به هر وسيله چنگ مى زنند و در هر جا به كمين مى نشينند. دلهايشان بيمار است، بيماريى درمان ناپذير، ولى ظاهرشان آراسته و پاكيزه است.

در خفا اين سو و آن سو روند و چون خزندگان درون جنگلها، نرم و پوشيده راه مى سپرند. سخن گفتنشان به دارو ماند و به زبان، شفاى ديگران خواهند، ولى به عمل دردى درمان ناپذيرند. اگر ديگران در راحت باشند، رشك برند كه به جد خواستار بلايند و رشته اميدها را مى برند.

در هر راهى، كسانى را فداى خود كرده، به خاك هلاك افكنده اند و ايشان را نزد هر دلى شفاعتگرى است. بر هر غمى سرشكها افشانده اند. مدح و ثنا به يكديگر وام دهند و منتظر پاداشش باشند. اگر چيزى را خواهند، به اصرار خواهند و اگر مورد ملامت قرار گيرند، پرده درى كنند و اگر داورى كنند به اسراف گرايند.

براى هر حقى باطلى مهيا كرده اند و براى هر راستى، كژى. و براى هر زنده اى، كشنده اى و براى هر درى كليدى و براى هر شبى، چراغى.

نوميد نمايى را وسيله آزمندى خود سازند تا بازار خود گرم دارند و كالاى خود به بهاى بيشتر بفروشند. سخن باطل مى گويند و حق جلوه مى دهند تا ديگران را به اشتباه افكنند. اگر توصيف مى كنند، تزوير مى كنند. طريق باطل را آماده و آسان جلوه دهند و گذرگاههاى تنگ آن را پرپيچ و خم سازند تا رونده در آن سرگشته بماند. گروه شيطان اند و زبانه هاى آتش. «آنان حزب شيطانند و بدانيد كه حزب شيطان زيانكاران اند.»

از خطبه هاى آن حضرت است در باره منافقين:

خداوند را بر توفيقى كه در بندگى عنايت كرده، و از معصيت باز داشته سپاس مى گوييم. و اتمام نعمت و چنگ زدن به ريسمانش را از او درخواست مى نماييم.

و شهادت مى دهيم كه محمد بنده و فرستاده اوست، آن وجود مباركى كه در راه خشنودى او در هر بلا و سختى فرو رفت، و از هر شربت بلايى جامى نوشيد، در حالى كه نزديكانش از او روى گرداندند، و بيگانگان بر دشمنيش اتفاق داشتند، عرب براى جنگ با او عنان گسيخته بود، و مركب ها را براى كارزار با او به تازيانه رانده بود، تا دشمنى خود را به ساحت مقدسش وارد كند، از دورترين خانه، و بعيدترين جايگاه.


بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم، و از اهل نفاق مى ترسانم، چرا كه آنان گمراه و گمراه كننده اند، و دچار لغزش و لغزاننده اند.

رنگ به رنگ مى شوند، و به حالات گوناگون ظاهر مى گردند، به هر وسيله كوبنده اى براى گمراه كردن شما متوسل مى شوند، و در هر كمينگاهى كمين مى گيرند. قلوبشان فاسد، و ظاهرشان پاك مى نمايد.

براى فريب مردم به دور از ديده حركت مى كنند، و چون روباه در ميان جنگل انبوه از درخت مى جهند. وصفشان به ظاهر دواى درد، و گفتارشان شفاست، امّا عملشان دردى است بى دوا. بر راحت مردمان حسد مى برند، بر گرفتارى ديگران مى افزايند، و اميدواران را نوميد مى كنند.

اينان را به هر راهى افتاده اى، و در هر دلى شفيعى، و در هر غم و اندوهى اشكى است. مدح و ثناى يكديگر را به هم وام دهند، و پاداش آن را متوقعند. در سؤال اصرار ورزند، و به وقت سرزنش پرده درى كنند، و اگر در قضيه اى حكم قرار گيرند اسراف در ستم نمايند.

برابر هر حقّى باطلى، و براى هر راستى كژى اى، و براى هر زنده اى قاتلى، و براى هر درى كليدى، و براى هر شبى چراغى آماده كرده اند. با اظهار بى رغبتى زمينه ساز طمع خود هستند تا بازارشان را به پا دارند، و متاع هاى كاسد به ظاهر نفيس خود را رواج دهند.

باطل مى گويند ولى حق جلوه مى دهند، و بد وصف مى كنند و زيبا مى نمايانند. راه سخت و تنگ باطل را آسان جلوه مى دهند، و از راه حق بر اين پايه كه راهى سخت و تنگ است مى ترسانند. اينان ياران شيطان، و زبانه هاى آتشند، «آنان حزب شيطانند، و بدانيد حزب شيطان زيانكارانند».

و از خطبه هاى آن حضرت است كه در آن منافقان را وصف فرمايد:

او را سپاس مى گوييم بر توفيق طاعت و بر كنار داشتنمان از معصيت، و از او مى خواهيم منّتش را تمام كردن، و در رشته اطاعت او چنگ در زدن.

و گواهى مى دهيم كه محمّد (صلی الله علیه وآله) بنده او و فرستاده اوست، در راه خشنودى خدا هر سختى را كشيد، و هر اندوهى را جرعه جرعه نوشيد تا آنجا كه نزديكان دگرگونى پذيرفتند و از يارى كاستند، و دوران به كين او برخاستند. و عرب به رشته طاعت او گردن ننهاد، و از هر سو براى جنگ با وى به راه افتاد، و از دورترين خانه و دور افتاده ترين كاشانه، خود را بدو رساند و با او دشمنى نماند.


بندگان خدا شما را به ترس از خدا مى خوانم و از منافقان مى ترسانم، كه آنان گمراهند و گمراه كننده، خطا كارند و به خطاكارى وادارنده.

پى در پى رنگ مى پذيرند و راهى را نپيموده راه ديگرى مى گيرند. هر وسيلتى را براى گمراهيتان مى گزينند، و از هر سو بر سر راهتان مى نشينند. درونشان بيمار است و برونشان پاك، پوشيده مى روند، چون خزنده اى زيانمند و زهرناك، وصفشان داروست و گفتارشان بهبود جان و كردارشان درد بى درمان. رشك بران راحت -ديگرانند-، و افزاينده بلاى -مردمان-، و نوميد كننده اميدواران.

در هر راه يكى را به خاك هلاك افكنده اند، و به هر دلى راهى برده اند و بر هر اندوهى اشكها ريخته اند، و ثناى هم را به سلف فروخته اند و چشم در پى پاداش يكديگر دوخته. اگر بخواهند، بستهند و اگر ملامت كنند پرده درى كنند، و اگر داورى كنند اسراف ورزند.

برابر هر حقّى باطلى دارند، و برابر هر راستى مايلى، و براى هر زنده اى قاتلى، و براى هر در كليدى گشاينده، و براى هر شب چراغ تاريكى زداينده.

به هنگام طمع خود را نوميد نمايند، تا بازار خويش بيارايند، و بر بهاى كالاشان بيفزايند. مى گويند و به خلاف حقّ تقرير مى كنند، و مى ستايند و تزوير مى كنند. راه -باطل- را -بر پيروان خود- آسان نمايند، -و آنان را- در پيچ و خمهاش سرگردان. ياران شيطانند و زبانه هاى آتش سوزان. «آنان پيروان شيطانند و بدانيد كه پيروان شيطان زيانكارانند.»

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است كه منافقين و مردم دو رو را در آن وصف مى فرمايد:
(1) خدا را سپاسگزاريم كه توفيق طاعت و فرمانبردارى بما داده، و از معصيت و نافرمانى باز داشته، و از او درخواست مى نماييم كه نعمتش را تمام گرداند، و دست ما را به ريسمانش (قرآن كريم) متّصل سازد،
(2) و گواهى مى دهيم كه محمّد بنده و فرستاده او است كه براى بدست آوردن رضاء و خوشنودى خدا هر سختى را بخود هموار نمود، و در راه (تبليغ احكام) او هر غمّ و اندوهى را جرعه جرعه نوشيد (در مدّت رسالت هر رنج كه ديد شكيبائى نمود) و نزديكان و خويشانش چند جور بودند (گروهى فداكار و دوستدار كه جان و مال در راهش مى دادند، و بعضى دشمن و منافق كه در صدد تباه كردنش بر آمدند) و دوران و بيگانگان براى دشمنى با آن حضرت گرد آمدند، و عرب مهار را گسيخته متوجّه آن بزرگوار گشتند، و براى جنگ با او به شكم شترهاى بار كش خويش زدند (كه زودتر برسند) تا آنكه از دورترين محلّ و جاى آمد و رفتشان بمأوى و محلّ اقامت آن حضرت با دشمنى وارد شدند (خلاصه براى دشمنى با او از راههاى دور بجنگ آمدند).


(3) بندگان خدا شما را بتقوى و ترس از خدا سفارش مى نمايم، و از (مكر و فريب) مردم دو رو (كه در ظاهر مسلمان و در باطن كافر هستند) برحذر مى دارم (مبادا فريفته گفتار و كردارشان شده از آنها پيروى نمائيد) زيرا آنها گمراه و گمراه كننده مى باشند (خودشان براه ضلالت و گمراهى رفته و ديگران را از راه راست باز داشته با خود يار مى سازند) و (از دين خدا) لغزيده و لغزاننده اند (خطاء كار بوده ديگران را باشتباه مى اندازند)
(4) خود را به رنگهاى گوناگون و حالات مختلفه در آورند (هر زمان و در هر مجلسى در گفتار و كردار با اغراض فاسده و انديشه هاى نادرست به رنگى در آيند تا مردم ساده لوح را بفريبند) و شما را بهر وسيله اى در نظر گرفته و در هر كمين گاهى به كمين نشسته اند (اگر به انديشه هاى آنان پى بريد و كناره گيريد بوسائل ديگرى در صدد فريب شما بر مى آيند تا بالأخره شما را با خود همراه سازند) دلهاشان (از رشك و دوروئى و دشمنى و بخل و شكّ) بيمار است (چنانكه در قرآن كريم سوره 2 آیه 10 مى فرمايد: «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً، وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ» يعنى در دلهاى منافقين بيمارى است، و خداوند هم بآن بيمارى مى افزايد، و براى آنها بر اثر آنچه كه تكذيب مى نمايند عذابى است دردناك) و ظاهرشان آراسته و پاك (بطورى كه گمان كنند آنها دوست و خواهان حقيقت هستند) در پنهانى راه مى روند (انديشه هاى خويش را به قسمى كه كسى بآنها پى نبرد بكار انداخته و فتنه و فساد ميكنند) و در بين درختهاى انبوه جنگل مى جنبند (مانند شكارچى كه براى بدست آوردن شكار آهسته مى جنبد) وصفشان به درمان ماند و گفتارشان بهبودى آرد، ولى كردارشان دردى است درمان ناپذير (با سخنان پسنديده مردم را بدور خويش گرد آورده منظور نادرستشان را انجام مى دهند، چنانكه در قرآن كريم سوره 2 آیه 204 مى فرمايد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ» يعنى از مردم كسى است كه گفتار او در تدبير زندگى دنيا ترا به شگفت مى آورد و خدا را گواه مى آورد كه دل و زبان او يكى است در صورتيكه سختترين دشمنان است) به خوشى (مردم) رشك مى برند (به دوستى آسايششان را از دستشان مى گيرند) و به افتادن در سختى و گرفتارى (آنها) كوشش دارند (بين آنها سخن چينى مى نمايند تا جمعشان را بپراكنند و بيچاره شان سازند) و اميد (شان) را نوميد ميكنند (آنها را از كارهاى خدا پسند باز مى دارند)
(5) در هر راهى براى ايشان بخاك افتاده اى است (براى تباه كردن راهها در نظر گرفته اند) و نزد هر دلى وسيله اى دارند (مى توانند با هر كسى بميل و خواست او سخن گويند) و در هر غمّ و اندوهى اشكها ريزند (تا بوسيله آن مقصود خود را انجام دهند) ستودن يكديگر را بهم وام داده و پاداش آنرا انتظار مى برند (يكى از خود را مى ستايند تا او هم تلافى كند) چون سؤال و درخواستى دارند در آن اصرار كنند (تا شخص را وادار بقبول درخواستشان نمايند) و هنگام ملامت (كه بخواهند كسى را متنبّه سازند) پرده درى كنند (عيوب را آشكار كرده رسوايش نمايند) و اگر آنان را (در كارى) حكم قرار دهند اسراف ميكنند (بر خلاف حقّ حكم دهند)
(6) برابر هر حقّى باطلى و برابر هر راستى كج و برابر هر زنده اى كشنده و براى هر درى كليد و براى هر شبى چراغى آماده ساخته اند (انواع مكر و حيله بكار برند تا بمقصود برسند)
(7) نوميدى و بى نيازى (بمال مردم) را براى طمع و آز خود وسيله قرار مى دهند تا بازارشان را نگاه داشته و كالاهاى كاسدشان را كه نفيس و پاكيزه مى پندارند رواج دهند (از راه تزوير خود را بى علاقه بدنيا نشان داده اظهار بى نيازى مى نمايند تا به منظورشان برسند، سخن نادرست) مى گويند، و (آنرا بحقّ) مشتبه و مانند جلوه مى دهند، و (مقاصدشان را) بيان ميكنند و آنرا آرايش مى نمايند (بصورت حقّ در مى آورند) راه باطل را آسان نشان دهند (تا همه در آن قدم نهند) و راه تنگ (ضلالت و گمراهى) را كج ميكنند (تا از گمراهى رهائى ميسّر نباشد)
(8) پس ايشان پيرو شيطان و شعله آتشها هستند (در قرآن كريم سوره 58 آیه 19 مى فرمايد:) «أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ، أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ» يعنى آن جماعت ياران و پيروان شيطانند، آگاه باشيد پيروان شيطان زيانكارانند.

خداوند را جهت توفيقى که بر اطاعتش داده و حمايتى که در جلوگيرى از معصيتش نموده، سپاس مى گوييم و از او مى خواهيم که نعمتش را (بر ما) کامل کند و چنگ زدن به ريسمان محکمش را نصيب ما گرداند.

و گواهى مى دهيم که محمّد(صلى الله عليه وآله) بنده و فرستاده اوست، همان کسى که در راه رضاى خدا در درياى مشکلات غوطه ور شد و جام هر مصيبتى را جرعه جرعه نوشيد. نزديکانش ناپايدار، و بيگانگان در دشمنى اش مصمّم بودند. عرب براى نبرد با او زمام مرکبها را رها ساخت و با شتاب به سوى او راند تا از دورترين نقطه و دورافتاده ترين خانه، عداوت خويش را در برابر او ظاهر ساختند.


اى بندگان خدا! شما را به پرهيزکارى سفارش مى کنم و از منافقان بر حذر مى دارم، زيرا آنها گمراه و گمراه کننده، خطاکارند و به خطاانداز، هر زمان به رنگى در مى آيند و به قيافه هاى ديگرى خودنمايى مى نمايند. از هر وسيله اى براى فريفتن شما استفاده مى کنند، و در هر کمينگاهى به کمين شما مى نشينند، دلهايشان آلوده و بيمار، و ظاهرشان را (براى فريب شما) پاک نگه مى دارند، در پنهانى گام بر مى دارند، و همچون خزنده اى که در ميان بوته هاى درهم پيچيده خود را مخفى ساخته، پيش مى روند.

بيانشان در ظاهر درمان، گفتارشان شفابخش; ولى کردارشان درد بى درمان است. آنان بر رفاه و آسايش مردم حسد مى ورزند و بر بلا و ناراحتى آنان مى افزايند و پيوسته تخم نااميدى بر دلها مى پاشند. آنها در هر راهى کشته اى را به خاک افکنده اند و به هر دلى راهى دارند، و بر هر مصيبتى اشک دروغينى مى ريزند، پيوسته مدح و ثنا به هم وام مى دهند، و انتظار پاداش و جزا مى کشند، هر گاه چيزى را طلب کنند اصرار مى ورزند، اگر کسى را ملامت کنند پرده درى مى کنند، و اگر مقامى به آنها سپرده شود راه اسراف پيش مى گيرند.

(منافقان) در برابر هر حقى باطلى آماده ساخته اند، و در برابر هر دليل محکمى شبهه اى، و براى هر زنده اى قاتلى، و براى هر درى کليدى، و براى هر شبى چراغى (تا به مقاصد شوم خود نائل شوند). آنها با اظهار يأس و بى رغبتى (به دنيا) تلاش مى کنند به مطامع خويش برسند و بازار خود را گرم کنند و کالاى مورد علاقه خويش (ضلالت و گمراهى) را به فروش برسانند.

آنان سخنانى مى گويند و مردم را به اشتباه مى افکنند، و بيانات فريبنده اى دارند تا ديگران را بفريبند. راه ورود به خواسته هاى خود را آسان، و طريق خروج از آن را تنگ و پر پيچ و خم مى سازند (تا مردم را در دام خود گرفتار کنند) آنها دار و دسته شيطانند و شراره هاى آتش دوزخ. (همان گونه خدا مى فرمايد) آنها حزب شيطانند و بدانيد حزب شيطان زيان کارند.