ترجمه خطبه 236 نهج البلاغه

و من كلام له (علیه السلام) اقتَصّ فيه ذكرَ ما كان منه بعد هجرة النبي (صلی الله علیه وآله) ثم لِحاقه به:

فَجَعَلْتُ أَتْبَعُ مَأْخَذَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، فَأَطَأُ ذِكْرَهُ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْعَرَجِ [الْعَرْجِ].

[قال السيد الشريف رضي الله عنه في كلام طويل قوله «فأطأ ذكره» من الكلام الذي رمى به إلى غايتي الإيجاز و الفصاحة، أراد أني كنت أعطى خبره من بدء خروجي إلى أن انتهيت إلى هذا الموضع، فكنى عن ذلك بهذه الكناية العجيبة].

ترجمه: محمد دشتی (ره)

از هجرت و پيوستن به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سخن مى گويد

ياد مشكلات هجرت

خود را در راهى قرار دادم كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رفته بود، و همه جا از او پرسيدم تا به سرزمين «عَرَج» رسيدم.(1)

(سید رضی می گوید: جمله «فأطأ ذكره» (در همه جا از او مى پرسيدم) يكى از سخنانى است كه در اوج فصاحت قرار دارد، يعنى خبر حركت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از ابتداء حركت تا پايان به من مى رسيد، كه امام اين معنا را با كناية آورده است).


  1. عَرَج: یکی از منزلگاه های بین مکّه و مدینه است، وقتی امام (ع) زنان و فرزندان رسول خدا (ص) را با پای پیاده از مکّه تا محلّه قبا در مدینه رساند، پاهای آن حضرت ورم کرد، و خونین شد. پیامبر (ص) در منزل ((کلثوم بن هدم)) بودند، وقتی نگاهش به پاهای امام علی (ع) افتاد، اشک در چشمان آن حضرت حلقه زد.
اعتقادی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

سخنى از آن حضرت (ع) از حال خود بعد از هجرت پيامبر از مكه و پيوستن به آن حضرت (صلى اللّه عليه و آله) در مدينه، حكايت مى كند:

راهى را كه رسول الله (صلى الله عليه و آله) در پيش گرفته بود، پى گرفتم و به ياد او گام نهادم تا به عرج رسيدم.

[سید رضی می گوید] سخن آن حضرت «فاطأ ذكره» از سخنانى است كه در نهايت ايجاز ادا شده. مراد اين است كه از آغاز بيرون شدنم از شهر تا به آن موضع [يعنى عرج] رسيدم، از او خبر مى گرفتم و خبر او به من داده مى شد. على (ع) اين مطلب را با چنين كنايه عجيبى بيان كرده است.

از سخنان آن حضرت است در اين سخن وضع خود را پس از هجرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و ملحق شدن به آن حضرت بيان مى كند:

خود را در مسيرى قرار دادم كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رفته بود، همه جا گام به ياد او مى نهادم تا به منطقه عرج رسيدم.

[اين سخن از يك كلام طولانى گرفته شده.] كلام آن حضرت: «فأطَاُ ذِكرَه» سخنى است در نهايت اختصار و فصاحت. منظور حضرت اين است كه من از ابتداى بيرون شدنم از مكه تا رسيدن به منطقه عرج از آن حضرت صلّى اللّه عليه و آله خبر مى گرفتم. و از آن معنى با اين كنايه شگفت ياد كرده است.

و از گفته هاى آن حضرت است كه آنچه را پس از هجرت رسول (ص) رخ داد، تا هنگامى كه خود در مدينه بدو رسيد در آن آورده:

در پى رسول خدا (ص) بودم و هر جا خبر او پرسيدم، و شنودم تا به «عرج» رسيدم.

[در گفتارى طولانى آمده است.] [گفته آن حضرت «فأطأه ذكره» از گفته هايى است در نهايت ايجاز و فصاحت، و قصد او اين است كه از هنگام بيرون شدنم از مكّه تا به عرج، خبرهاى او را به من مى دادند، و از آن معنى بدين كنايه شگفت تعبير كرده است.]

از سخنان آن حضرت عليه السَّلام است كه در آن چگونگى حال خود را بعد از هجرت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله (از مكّه به مدينه) و ملحق شدن خويش را به آن حضرت بيان مى فرمايد:

پس (از آنكه پيغمبر اكرم از مكّه به مدينه هجرت نمود و مرا امر فرمود كه شب حركت در بستر او خوابيدم و بامداد آن مشركين دانستند كه پيغمبر تشريف برده و كسيكه در بستر خوابيده من بودم، سه روز بعد از هجرت آن حضرت پياده در پى او روانه شدم، و) راهى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله رفت پيروى مى نمودم، پس هر گام بر ياد او مى نهادم (و در هر منزلى از او سراغ مى گرفتم) تا به عرج (موضعى بين مكّه و مدينه) رسيدم (هر جا كه از آن بزرگوار نشان مى گرفتم همان جا قدم نهاده در دنبال حضرتش مى آمدم تا در قباء «نام موضعى نزديك مدينه از طرف جنوب» حضورش را درك نموده باتّفاق به مدينه بابى ايّوب خالد ابن يزيد انصارىّ وارد شديم.)

(سيّد رضىّ مى فرمايد:) اين جمله در سخن درازى است (كه از آن حضرت روايت شده، بعد از آن مى فرمايد:) فرمايش آن حضرت عليه السَّلام: «فأطأ ذكره» يعنى گام بر ياد او مى نهادم، از سخنى است كه آن بمنتهى درجه اختصار و فصاحت رسيده، و (از اين سخن) اراده فرموده كه من از ابتداى بيرون شدنم (از مكّه) تا به عرج رسيدم از آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله خبر مى گرفتم، پس اين كلام را براى چنين كنايه شگفتى آورده (و معنى كنايه آنست كه شخص منظورى را به لفظى بيان كند كه آن لفظ صريحا دلالت بر آن نداشته باشد، چنانكه امام عليه السَّلام در اينجا مى فرمايد: گام بر ياد او مى نهادم كنايه از اينكه در همه جا از آن بزرگوار سراغ مى گرفتم و در پى حضرتش آمده يك قدم بيراهه نمى رفتم).

من خود را در همان راهى قرار دادم که پيامبر(صلى الله عليه وآله) از آن راه رفته بود. همه جا به سراغ او بودم و در گذرگاه يادش قدم مى زدم تا اينکه به منزلگاه عرج (منزلگاهى نزديک مدينه) رسيدم (و در اين هنگام احساس آرامش کردم که به زودى پيشواى محبوبم را خواهم ديد).