ترجمه خطبه 28 نهج البلاغه

و من خطبة له (علیه السلام) و فيه أحد عشر تنبيها: أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الدُّنْيَا [قَدْ] أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ أَشْرَفَتْ بِاطِّلَاعٍ. أَلَا وَ إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبَقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةُ النَّارُ. أَفَلَا تَائِبٌ مِنْ خَطِيئَتِهِ قَبْلَ مَنِيَّتِهِ؟ أَلَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ يَوْمِ بُؤْسِهِ؟ أَلَا وَ إِنَّكُمْ فِي أَيَّامِ أَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ فَمَنْ عَمِلَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ يَضْرُرْهُ أَجَلُهُ وَ مَنْ قَصَّرَ فِي أَيَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَّهُ أَجَلُهُ. أَلَا فَاعْمَلُوا فِي الرَّغْبَةِ كَمَا تَعْمَلُونَ فِي الرَّهْبَةِ. أَلَا وَ إِنِّي لَمْ أَرَ كَالْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا كَالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا. أَلَا وَ إِنَّهُ مَنْ لَا يَنْفَعُهُ الْحَقُّ يَضُرُّهُ الْبَاطِلُ وَ مَنْ لَا يَسْتَقِيمُ بِهِ الْهُدَى يَجُرُّ بِهِ الضَّلَالُ إِلَى الرَّدَى. أَلَا وَ إِنَّكُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ دُلِلْتُمْ عَلَى الزَّادِ. وَ إِنَّ أَخْوَفَ ...

ترجمه: محمد دشتی (ره)

اين خطبه را در يكى از روزهاى عيد فطر ايراد فرمود

دنيا شناسى

پس از حمد و ستايش الهى، همانا دنيا روى گردانيده، و وداع خويش را اعلام داشته است، و آخرت به ما روى آورده، و پيشروان لشكرش نمايان شده. آگاه باشيد امروز، روز تمرين و آمادگى، و فردا روز مسابقه است، پاداش برندگان، بهشت، و كيفر عقب ماندگان آتش است. آيا كسى هست كه پيش از مرگ، از اشتباهات خود، توبه كند؟ آيا كسى هست كه قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت، اعمال نيكى انجام دهد.

آگاه باشيد هم اكنون در روزگار آرزوهاييد، كه مرگ را در پى دارد، پس هر كس در ايّام آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيكو انجام دهد، بهرمند خواهد شد، و مرگ او را زيانى نمى رساند، و آن كس كه در روزهاى آرزوها، پيش از فرارسيدن مرگ كوتاهى كند، زيانكار و مرگ او زيانبار است.

همانگونه كه به هنگام ترس و ناراحتى براى خدا عمل مى كنيد، در روزگار خوشى و كاميابى نيز عمل كنيد.
آگاه باشيد هرگز چيزى مانند بهشت نديدم كه خواستاران آن در خواب غفلت باشند، و نه چيزى مانند آتش جهنّم، كه فراريان آن چنين در خواب فرو رفته باشند.

آگاه باشيد آن كس را كه حق منفعت نرساند، باطل به او زيان خواهد رساند، و آن كس كه هدايت راهنماى او نباشد، گمراهى او را به هلاكت خواهد افكند.

آگاه باشيد به كوچ كردن فرمان يافتيد و براى جمع آورى توشه آخرت راهنمايى شديد. همانا، وحشتناك ترين چيزى كه بر شما مى ترسم، هواپرستى، و آرزوهاى دراز است. پس، از اين دنيا توشه برگيريد تا فردا خود را با آن حفظ نماييد.

(سید رضی مى گويد: اگر سخنى باشد كه مردم را به سوى زهد بكشاند و به عمل آخرت وادار سازد همين سخن است، كه مى تواند علاقه انسان را از آرزوها قطع كند، و نور بيدارى و تنفّر از اعمال زشت را در قلب ايجاد كند، و از شگفت آورترين جمله هاى مزبور اين جمله است كه فرمود: «الا و انّ اليوم المضمار و غدّا السّباق و السبقة الجنة و الغاية النار». «آگاه باشيد امروز روز تمرين و آمادگى، و فردا روز مسابقه است و جايزه برندگان بهشت، و سرانجام عقب ماندگى، آتش خواهد بود». زيرا با اينكه در اين كلام الفاظ بلند و معانى گران قدر و تمثيل صحيح، و تشبيه واقعى مى باشد سرّى عجيب و معنايى لطيف در آن نهفته شده است و آن جمله «و السبقة الجنة و الغاية النار» است، امام بين اين دو لفظ «السبقة» و «الغاية» بخاطر اختلاف معنا جدائى افكنده است، نگفته «السّبقة النار» چنانكه «السّبقة الجنّة» گفته است، زيرا سبقت جستن در مورد امرى دوست داشتنى است، و اين از صفات بهشت است و اين معنا در آتش «كه از آن بخدا پناه مى بريم» وجود ندارد، امام جائز ندانسته كه بگويد: «السبقة النار» بلكه فرموده است «الغاية النّار» زيرا مفهوم غايت (پايان) مفهوم وسيعى است كه در موضوعات مسرّت بخش و غير مسرّت بخش به كار مى رود و در حقيقت مرادف «مصير» و «مآل» است كه به معنى سر انجام مى آيد. چنانكه خداوند مى فرمايد: وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ «به كافران بگو بهره بگيريد كه سرانجام شما به سوى آتش است». در اين خطبه دقّت كنيد كه باطنى شگفت آور و عمقى زياد دارد و چنين است ديگر سخنان امام عليه السّلام. و در بعضى نسخه هاى اين خطبه چنين آمده است «و السّبقة الجنة» (به ضم سين) به جائزه اى گفته مى شود كه به پيشتازان و برندگان مسابقه داده مى شود خواه وجه نقد باشد يا جنس ديگرى و معنى هر دو كلمه به هم نزديك است، زيرا پاداش را برابر كار نيك مى پردازند نه بد).

اخلاقی اجتماعی اعتقادی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

اما بعد. دنيا روى در رفتن دارد و بانگ وداع برداشته و آخرت روى در آمدن دارد و بناگاه، رخ مى نمايد. بدانيد، كه امروز، روز به تن و توش آوردن اسبان است و فردا روز مسابقه. هر كه پيش افتد، بهشت جايزه اوست و هر كه واپس ماند، آتش جايگاه او. آيا كسى نيست، كه پيش از آنكه مرگش در رسد، از خطاى خود توبه كند؟ آيا كسى نيست، كه پيش از بدحالى و شوربختى، براى خويش كارى كند.

بدانيد كه شما در اين روزهاى عمر غرق اميدها و آرزوهاييد و، حال آنكه، مرگ پشت سر شما كمين كرده است. هر كس در اين روزها، پيش از رسيدن مرگش براى خود كارى كند، كارش بدو سود رساند و مرگش زيان نرساند و هر كه، در اين روزها، قصور ورزد و براى خود كارى نكند، كارش سود ندهد و مرگش زيان رساند.

من (سید رضی) مى گويم: اگر سخنى توان يافت كه مردم را به زهد و پرهيز در دنيا بكشد و آنان را به عمل براى آخرت وادارد همين سخن است و بس. اين سخن پيوند مردم را با آمال و آرزوهايشان مى برد و در آنها چراغ موعظت و خوددارى از معاصى را مى افروزد. شگفت ترين جمله هاى آن آن جاست كه آن حضرت (ع) مى گويد:

«الا و ان اليوم المضمار و غدا السباق و السبقة الجنة و الغاية النار». در اين عبارت با وجود فخامت در لفظ و عظمت قدر در معنى و صدق تمثيل و تشبيه حقيقى، رازى شگرف نهفته است و معنيى لطيف. بويژه، اين عبارت: «السبقة الجنة و الغاية النّار». در اينجا، ميان دو لفظ «السبقة و الغاية» هم در معنى اختلاف است و هم در لفظ. نگفت: «السبقة النار» و گفت: «السبقة الجنة». زيرا مسابقت و پيشى گرفتن بر يكديگر براى امور محبوب و هدفهاى مطلوب است و اين محبوبيت و مطلوبيت، صفت بهشت است و اين گونه معانى در دوزخ، كه از آن به خدا پناه مى بريم وجود ندارد.
و گفت: «الغاية النّار». زيرا غايت گاه باشد براى كسى، كه سيرش بدان منتهى مى شود، مسرور كننده نباشد گاه مسرور كننده باشد، در اين گونه مواقع، «مصير» و «مآل» به كار مى برند. خداى تعالى مى فرمايد: «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا» در اينجا نمى توان گفت: «سبقكم (به سكون باء) الى النار». در اين بينديش، كه سخنى است با معنى عجيب و ژرف. بيشتر كلام على (ع) از اين قبيل است. در بعضى روايات آمده است: «السبقة الجنة» به ضم سين. سبقه، در نزد ايشان چيزى است كه به برنده مسابقه مى دهند. مانند مال يا چيزى ديگر. اين دو معنى به هم نزديك اند، زيرا جايزه را به كسى نمى دهند كه مرتكب كار نكوهيده اى شده باشد بلكه به كسى مى دهند كه كار پسنديده اى كرده باشد.


به هنگام امن و آسايش چنان به كار خدا پردازيد كه در روزگاران بيم و وحشت مى پردازيد. بدانيد كه من مانند بهشت چيزى را نديده ام كه جوينده آن به غفلت خفته باشد و مانند دوزخ چيزى را نديده ام كه گريزنده از آن، به جاى گريختن و رهانيدن خويش به خواب راحت فرو رفته باشد.

بدانيد، هركس كه از حق سود نجويد، باطل به او زيان رساند و كسى كه به هدايت، استقامت نپذيرد، ضلالت به هلاكتش كشاند. بدانيد، كه بايد بار سفر بنديد و شما را گفته اند كه ره توشه تان چيست و در كجاست. بر شما از دو چيز مى ترسم، كه مبادا به دام آنها افتيد. يكى در پى خواهش دل رفتن و ديگر آرزوى دراز باطل در سر پختن. در اين جهان، از همين جهان توشه برگيريد، تا فردا در آن سراى خويشتن از عقوبت برهانيد.

از خطبه هاى آن حضرت است در بى وفايى دنيا و توجه به آخرت پس از حمد حق، دنيا پشت كرده خبر به وداع مى دهد، و آخرت روى نموده و سر بر آورده است.

آگاه باشيد كه امروز روز تمرين، و فردا زمان مسابقه است، مزد برنده بهشت، فرجام بازنده آتش است. آيا كسى نيست كه قبل از رسيدن مرگش توبه كند آيا كسى نيست كه پيش از رسيدن روز سختى اش چاره انديشد هش داريد كه شما در روزگار آرزو هستيد كه به دنبالش مرگ است.

كسى كه در ايام آرزو قبل از آنكه مرگش فرا رسد عمل كند عملش سودمند است، و مرگش به او زيان نرساند، و آن كه در روزگار آرزويش پيش از رسيدن مرگش تقصير كند محصول كارش خسارت است، و مرگش براى او زيان دارد.

مى گويم: اگر سخنى باشد كه مردم را به زهد در دنيا و عمل مربوط به آخرت وادار كند همين سخن است. و همين بس كه اين كلام دل را از وابستگى به آرزوها قطع كند، و نور موعظه و قدرت باز داشتن انسان از گناه را در دل بر افروزد. و عجيب ترين جملات اين خطبه اين است كه مى فرمايد: «امروز روز تمرين، و فردا روز مسابقه، و مزد برنده بهشت، و عاقبت بازنده آتش است.» زيرا در اين سخن با وجود عظمت لفظ و بزرگى معنا و تمثيل درست، و تشبيه واقعى، سرّى شگفت و معنايى لطيف نهفته، و آن قول حضرت است كه مى فرمايد: «و السّبقة الجنّة، و الغاية النّار» كه چون معنى سبقه و غايت مخالف هم است از آن حقيقت قيامتى به دو لفظ مختلف «سبقه-  غايت» تعبير فرموده، زيرا مسابقه در كارى محبوب و هدفى مطلوب است و اين صفت بهشت است، نه دوزخ كه به خدا از آن پناه مى بريم، و شايسته نبود بگويد: «و السبقة النار»، بدين خاطر فرمود: «الغاية النار»، چه اينكه ممكن است پايان يك راه كسى را خوش نيايد، و ممكن است خوش آيد، بنا بر اين صحيح اين است كه براى هر دو صورت با كلمه غايت تعبير شود. غايت در اين زمينه مانند مصير و مآل است، چنانكه حق فرموده: قلْ تَمَتَّعُوا فَاِنَّ مَصيرَكُمْ الَى النَارِ، كه صحيح نيست در اينجا به جاى «مصير» كلمه «سبقه» آيد. در اين سخن انديشه كن كه نهانى شگفت و ژرفايى عميق و لطيف دارد، و بيشتر سخنان حضرت چنين است. در برخى از نسخه ها «سبقه» به ضمّ سين وارد شده. و سبقه به ضمّ سين نزد عرب مال يا متاعى است كه به برنده مسابقه جايزه مى دهند. و معنى سبقه به فتح و ضم به هم نزديك است، زيرا سبقه به ضم سين جزاء عمل ناپسند نيست بلكه پاداش كار خوب است.


 آگاه باشيد كه به وقت خوشى چنان عمل كنيد كه وقت ترس عمل مى كنيد. بدانيد كه مانند بهشت كه خواهانش خواب باشد نديدم، و همچون عذاب كه گريزان از آن در غفلت باشد سراغ ندارم.

هشيار باشيد كسى كه حق سودش ندهد باطل او را ضرر زند، و آن را كه هدايت مستقيم ننمايد گمراهى او را به هلاكت كشاند. بدانيد شما به كوچ از دنيا امر شده، و بر تهيه توشه دلالت شده ايد. ترسناكترين چيزى كه از آن بر شما مى ترسم پيروى هوا و آرزوى دراز است. پس در اين دنيا از دنيا توشه اى برگيريد كه در آخرت خود را از عذاب محافظت كنيد.

همانا دنيا پشت كرده و بدرود گويان است، و آخرت روى آورده و از فراز جاى نگران است. بدانيد كه امروز رياضت است و فردا مسابقت، و خطّ پايان، دروازه بهشت برين است، و آن كه بدان نرسد در دوزخ جايگزين. آيا كسى نيست كه از گناه توبه كند پيش از آنكه مرگش سر رسد؟ آيا كسى نيست كه كارى كند، پيش از آنكه روز بدبختى اش در رسد.

بدانيد كه شما در روزهايى به سر مى بريد كه فرصت ساختن برگ است، و از پس اين روزها مرگ است. آن كه اجل نارسيده، ساز خويش برگيرد، سود آن بيند و از مرگ آسيب نپذيرد، و آن كه تا دم مرگ كوتاهى كند، حاصل عمرش خسران است و مرگ او موجب زيان.

[مى گويم، اگر سخنى بود كه مردم را به زهد كشاند، و به كار آخرت ناچار گرداند، اين سخن است و در باره آن بس كه، دل را از آرزوها چنان برد كه روشن شود و پند گيرد، و بيش پى كار دنيا نگيرد، و شگفت تر، سخن اوست كه فرمايد: «امروز مضمار است و فردا مسابقت، سبقه بهشت است، و دوزخ غايت.» كه در اين سخن گذشته از فخامت لفظ و عظمت معنى و تمثيل راست و تشبيه حقيقى و بى كم و كاست، سرّى عجيب و معنيى لطيف نهفته است كه امام فرمايد: «و السّبقه الجنة و الغاية النّار» كه چون معنى «سبقه» و «غايت» مخالف يكديگر است، به دو لفظ از آن تعبير كرد و نفرمود: «السّبقة النّار»، كه «سبقه» به معنى «پيشى گرفتن» در كارى است محبوب و غرضى مطلوب، و آن بهشت است نه دوزخ «نعوذ باللّه منها» و روا نبود كه گويد: «و السّبقة النّار» بدين جهت گفت: «الغاية النّار» چه گاه بود كه كسى به جايى رسد و بماند، و ماندن در آن را خوش نداند، و ديگرى را همان جا خوش آيد. كه در اين صورت آن چنان جاى به «مصير» يا «مآل» تعبير شود، چنانكه پروردگار فرموده است: «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ. و روا نيست كه در اينجا به جاى «مصير» «سبقة» آيد. در اين معنى بينديش كه باطنى عجيب و ژرفايى عميق و لطيف دارد، و بيشتر سخنان امام چنين است. و در بعض نسخه ها آمده: و در روايت ديگرى است كه «و السّبقة الجنّة» و «سبقة» مالى يا چيزى بود و بدان كس دهند كه در مسابقه پيش افتد، و هر دو معنى بهم نزديك است، چه پاداش را برابر كار نيك دهند نه كار بد].


كار از روى دل چنان كنيد، كه گويى از بيم جان كنيد. من چون بهشت جايى را نديده ام، خواهان آن آسوده و از پاى نشسته، و نه چون دوزخ، ترسنده از آن خفته -و از بيم رسته-.
بدانيد، آن كه حق او را سود ندهد، باطل زيانش رساند و آن كه به راه نيفتد، گمراهى به هلاكتش كشاند. شما را فرموده اند كه بار بربنديد و توشه برگيريد.

من بر شما از دو چيز بيشتر مى ترسم: دنبال هواى نفس رفتن، و آرزوى دراز در سر پختن. پس تا در اين جهانيد، از آن چندان توشه برداريد كه فردا خود را بدان نگاهداشتن توانيد.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (كه در بى اعتمادى بدنيا و مهيّا شدن براى آخرت مى فرمايد:)

(1) پس از ستايش حضرت بارى و درود بر پيغمبر اكرم، بتحقيق دنيا پشت كرده و به مفارقت و جدائى (شما را از چيزهائى كه بآن علاقه داريد) آگاه مى نمايد، و آخرت نزديك و آشكار شده است (دنيا براى هر كس در گذر است و آخرت كه به مردن تحقّق پيدا ميكند آمدنى است، پس به دنياى فانى نبايد دل بست و براى رفتن به جايگاه هميشگى بايستى آماده گرديد)

(2) آگاه باشيد امروز (مدّتى كه از عمر باقى مانده بر اثر انجام كارهاى نيكو و رسيدن به اخلاق پسنديده) روز مضمار و روز مهيّا شدن است (كه از لذّات دنيوىّ بايد چشم پوشيد) و فردا (آخرت) روز پيشى گرفتن است (مضمار مدّتى را گويند كه اسبها را براى روز مسابقه و اسب دوانى تربيت ميكنند باين طريق كه مدّتى بر عليق اسب مى افزايند تا خوب فربه و پر زور گردد، پس از آن مدّتى تدريجا آنچه بر عليق افزوده اند كم ميكنند تا بقرار عادى برسد و اسب از خامى بيرون آيد و براى روز مسابقه حاضر باشد) و پيشى گرفتن (برنده مسابقه) بهشت است، و پايان (عقب مانده) آتش است (هر كه در اين مدّت مضمار خود را به اعمال صالحه و اخلاق پسنديده رياضت داد و تربيت نمود، فردا در آن ميدان امتحان سبقت گيرد و بهشت را بربايد، و هر كه در آن كوتاهى نمود و غفلت ورزيد فردا خوار و شرمسار گرديده در آتش داخل شود)

(3) پس آيا نيست كسيكه پيش از رسيدن مرگش از گناه خود توبه كند و آيا نيست كسيكه پيش از رسيدن روز بد بختى خود براى نجات خويشتن (از عذاب الهىّ) چاره اى نمايد (كردار نيكوئى بجا آورد كه در آن روز هيچ چيز باعث نجات نمى شود مگر اعمال صالحه)

(4) آگاه باشيد، شما در ايّام اميد و آرزو هستيد (به بقاى حيات و استمرار زندگانى) كه از پى آن مرگ است (كه بى خبر مى رسد) پس كسيكه در روزهاى اميد و آرزوى خود پيش از رسيدن اجلش كار كرد (خلق را يارى و خداوند را بندگى نمود) عملش او را نفع بخشيده مرگش زيانى وارد نياورد.

(سيّد رضىّ فرمايد:) مى گويم: اگر باشد كلامى كه مردم را بزهد و بى رغبتى در دنيا و كارهاى نيكوئى كه بكار آخرت آيد وادار نمايد هر آينه همين كلام حضرت است و بس كه مردم را از آمال و آرزوهائى كه علاقه فراوانى بآن دارند منصرف مى نمايد، و شعله هاى پند و منع از عصيان و نافرمانى از خدا و رسول را مى افروزد، و شگفت سخن آن حضرت اينست كه مى فرمايد: «أَلا و إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمارُ وَ غَداً السِّباقُ وَ السَّبْقَةُ الجَنَّةُ وَ الْغايَةُ النَّارُ» زيرا در اين كلام با وجود عظمت لفظ و بزرگى معنى و با تمثيل و تشبيهى كه مطابق واقع و نفس الأمر است رازى شگفت و معنايى لطيف است كه فرموده: «و السَّبقة الجنّة و الغاية النّار» پس براى اختلاف دو معنى دو جور لفظ بيان كرده يعنى لفظ السّبقة را براى بهشت و لفظ الغاية را براى آتش بيان نموده و نفرموده: و السّبقة النّار چنانكه فرموده: «و السّبقة الجنّة» زيرا لفظ استباق و پيشى گرفتن براى امر محبوب و مقصود مطلوب مى باشد كه صفت بهشت است و اين معنى در آتش موجود نيست «كه از آن آتش پناه بخدا مى بريم» پس جائز نبوده كه بفرمايد: «و السّبقة النّار، بلكه فرموده: و الغاية النّار» زيرا غايت براى كسيكه بدانجا منتهى مى گردد گاهى شادى نمى آورد و گاهى مسرور مى گرداند پس تعبير از اين دو لفظ براى هر دو معنى صلاحيّت دارد، و اين كلمه غايت در اينجا مانند كلمه مصير و مآل است كه خداوند متعال فرموده (در قرآن كريم سوره 14 آیه 30) «قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ» يعنى بگو از كارهاى ناشايسته لذّت ببريد پس پايان كار شما به آتش است. و جائز نيست در اين موضع گفته شود: فإنّ سبقتكم إلى النّار پس در اين گفتار تأمّل و انديشه كن كه باطن آن شگفت آور و ژرفى آن دور است، و بيشتر سخنان آن حضرت چنين است، و در بعضى از نسخ است كه در روايت ديگرى سبقة بضمّ سين وارد شده و سبقة بضمّ سين نزد عرب اسم مال يا متاعى است كه جائزه داده ميشود به سبقت گيرنده وقتى كه پيشى مى گيرد، و معنى سبقة بفتح و بضمّ سين بهم نزديكست، زيرا سبقة بضمّ سين جزاى كار امر مذموم و نكوهيده نيست، بلكه پاداش كارى است كه بر امر محبوب و پسنديده باشد.


و كسيكه در آن ايّام پيش از رسيدن اجل كوتاهى كرد (نه با بندگان يارى و نه خداوند را بندگى نمود) كارش زار است و از مرگ زيان خواهد برد (زيرا پشيمانى از تقصير در خدمت خلق و بندگى خالق در وقت مردن سودى ندارد و بدين جهت در نتيجه زيان خواهد برد (زيرا پشيمانى از تقصير در خدمت خلق و عبادت خالق بكوشيد) در وقت راحتى و ايمنى (موقعى كه دستتان مى رسد) همانطور كه كار مى كنيد در وقتى كه خوف و ترس بر شما مسلّط ميشود (چون هر وقت بشر محتاج و مضطرّ گردد با خلوص و علاقه تمام بجلب رضاى خالق مى كوشد، لذا حضرت دستور مى دهد كه در موقع خوشى و ايمنى كه كمتر يادى از خداوند مى نماييد از آن غافل نباشيد كه باعث پشيمانى است)

(6) آگاه باشيد، من نعمتى مانند بهشت نديده ام كه خواهان آن در خواب غفلت باشد، و نه عذابى را مانند آتش كه گريزان از آن در خواب بيهوشى باشد (شگفتى از مردمانى است كه از بزرگترين نعمتها كه بهشت باشد غافل مانده اند و حال آنكه براى كوچكترين صرفه اى كوشش ميكنند، و از احتراز و دورى از چنين آتش باين بزرگى بى پروا هستند در صورتيكه از ترس ضرر بسيار اندك وسيله زياد بر مى انگيزند)

(7) آگاه باشيد هر كه از حقّ نفع نبرد، زيان باطل حتما باو مى رسد، و هر كه را هدايت براه راست نياورد، ضلالت و گمراهى او را به هلاكت و بيچارگى مى كشاند،

(8) آگاه باشيد، شما مأمور شده ايد (چاره نداريد مگر) به كوچ كردن (رفتن از اين سرا به سراى باقى) و دلالت شده ايد به توشه برداشتن (در قرآن كريم سوره 2 آیه 197 مى فرمايد: «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى» يعنى در سفر توشه برداريد و بهترين توشه پرهيزكارى است)

(9) و دو چيز است ترسناكترين چيزيكه بر شما از آن بيم دارم يكى متابعت هواى نفس (كه حقائق را پيش چشم شما مى پوشاند) و ديگرى طول امل و آرزو است (كه شما را از تهيه زاد و توشه آخرت غافل گرداند) پس در دنيا تهيه توشه نمائيد چيزى را (از خدمت بخلق و بندگى خالق) كه فرداى قيامت خود را (از عذاب ابدى) بآن حفظ كنيد.

اما بعد، همانا دنيا روى برگردانده و وداع خويش را اعلام داشته و آخرت روى آورده و طلايه هاى آن آشکار گرديده است. بدانيد امروز روز تمرين و آمادگى است و فردا روز مسابقه. جايزه برندگان بهشت و سرانجامِ (شومِ) عقب ماندگان آتش دوزخ است.

آيا کسى نيست که پيش از فرا رسيدن مرگش از خطاهايش توبه کند؟ آيا انسانى پيدا نمى شود که قبل از رسيدن روز ناراحتيش، عمل نيکى براى خود انجام دهد؟ آگاه باشيد! شما در دوران اميد و آرزوئى به سر مى بريد (که فرصت بسيار گرانبهايى است) و مرگ در پى آن است (با اين حال) هر کس (از اين فرصت استفاده کند) و در ايّام اميدش، پيش از فرا رسيدن أجلش به عمل صالح پردازد، اعمالش به او سود مى بخشد و فرا رسيدن اجلش، زيانى به او نمى رساند. و هر کس در ايّام اميدش و پيش از فرا رسيدن اجلش، در عمل کوتاهى کند گرفتار خسران شده و فرا رسيدن اجلش براى او زيانبخش خواهد بود (چرا که فرصت گرانبهايى و غير قابل بازگشتى را از دست داده است).


آگاه باشيد! همان گونه که به هنگام ترس عمل مى کنيد در موقع آرامش نيز عمل کنيد! (و تنها، در سختى ها و مشکلات، به ياد خدا نباشيد). بدانيد! من هرگز چيزى را مانند بهشت نديدم که طالبانش (اين گونه) به خواب فرو رفته باشند و نه همانند آتش دوزخ که فراريانش (اين گونه) به خواب فرو روند.

آگاه باشيد! آنها که از حق سود نگيرند، زيانِ باطل دامنشان را خواهد گرفت و آن کس که (انوار) هدايت، او را به راه راست نبرد، (ظلمت) گمراهى او را به وادى هلاکت مى کشاند. بدانيد! فرمان کوچ براى شما صادر شده و به زاد و توشه (اين راه پرخطر) راهنمايى شده ايد. و ترسناک ترين چيزى را که بر شما از آن بيمناکم دو چيز است: هواپرستى و آرزوهاى دراز (نخستين، انسان را از پيروى از حق باز مى دارد و دومى، آخرت را به فراموشى مى سپارد). (حال که چنين است) در اين دنيا، از اين دنيا، زاد و توشه اى برگيريد که فردا بتوانيد خود را با آن حفظ کنيد.