ترجمه خطبه 38 نهج البلاغه

من كلام له (علیه السلام) و فيها علة تسمية الشبهة شبهة ثم بيان حال الناس فيها:

وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ، فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللَّهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ وَ دَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ فِيهَا الضَّلَالُ وَ دَلِيلُهُمُ الْعَمَى. فَمَا يَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ وَ لَا يُعْطَى الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّه.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

در سال 37 هجرى پس از جنگ صفّين و ماجراى حكميّت در تعريف «شبهه» فرمود(1)

ضرورت شناخت شبهات

شبهه را براى اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد. امّا نور هدايت كننده دوستان خدا، در شبهات يقين است، و راهنماى آنان مسير هدايت الهى است، امّا دشمنان خدا، دعوت کننده شان در شبهات گمراهى است، و راهنماى آنان كورى است. آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمى يابد، و آن كس كه زنده ماندن را دوست دارد براى هميشه در دنيا نخواهد ماند.(2)


  1. برخی خطبه 38 و 41 را یک خطبه می دانند.
  2. اشاره است به آنان که بی تفاوت شده خواهان زندگی و رفاه بودند، مانند سعد وقّاص که پس از آغاز فتنه ها در خانه نشستند.
اعتقادی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

از خطبه هاى آن گرامى است در توضيح اين كه شبهه چيست:

شبهه از اين نظر شبهه ناميده شده كه شبيه و مانند حق است. ولى دوستان خدا با روشنايى يقين سير مى كنند و راهشان راه هدايت و نيكبختى است. و اما دشمنان خدا وسيله دعوتشان گمراهى است و راهنمايشان كوردلى است.

كسى كه از مرگ مى ترسد راه فرار از آن را ندارد و آنكه علاقمند به ماندن است، هميشه نمى ماند و بالاخره يك روز بايد برود.

از خطبه هاى آن حضرت است در تعريف شبهه:

شبهه را به اين خاطر شبهه مى گويند كه شبيه حق است. اما چراغ اولياء خدا در امور شبهه ناك يقين، و راهنمايشان راه هدايت است. ولى دعوت كننده دشمنان خدا در مسير شبهه ضلالت، و راهنماشان كور دلى است. نه ترس از مرگ علت نجات است، و نه عشق به بقا عامل جاودانگى است.

شبهه را شبهه ناميده اند چون حقّ را ماند، ليكن دوستان خدا را -فريفتن نتواند- كه يقين، چراغ -رهگذر- ايشان است، و رستگارى راهبر. امّا دشمنان خدا را گمراهى دعوت كننده است، و كورى همراه برنده. پس نه آن كه بيم مرگ دارد، از آن رهد، و نه آن كه زندگانى جاودانه خواهد بدان رسد.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در بيان وجه تسميه شبهه و اينكه كسيرا از مرگ رهائى نيست):
(1) شبهه از اين جهت شبهه ناميده شده كه شبيه و مانند حقّ است (هر كس نمى تواند ميان حقّ و باطل تميز دهد) پس روشنى دوستان خدا در شبهه ايمان و اعتقاد ايشان است (بخدا و رسول) و راهشان راه هدايت و رستگارى است (كه از آن راه پيروان خود را از تاريكى هاى شبهه ها نجات داده و حقّ را بآنان آشكار مى نمايند)
(2) و امّا دشمنان خدا دعوت كننده شان در آن شبهه ضلالت و گمراهى است و رهنماى شان كورى و سرگردانى (كه بسبب آن پيروان خود را در دنيا بد بخت و در آخرت بعذاب الهىّ گرفتار مى سازند)
(3) پس (پيروان دوستان خدا نبايد از مرگ و كشته شدن بيم داشته باشند، زيرا) كسيرا هم كه از مرگ بيم داشته باشد بالأخره نجات و رهائى از آن نيست و كسيكه دوستدار زنده بودن باشد هميشه باقى و زنده نخواهد ماند (بنا بر اين شايسته آنست كه شخص به زندگى موقّتى دنيا دل نبندد و از مرگ و پيكار در راه خدا براى نصرت دين رو نگرداند).

شبهه، تنها از اين جهت شبهه ناميده شده است که شباهتى به حق دارد (هر چند در واقع باطل است)، امّا دوستان خدا در برابر شبهات نور و چراغ راهشان يقين است و دليل راهنماى آنها سمت و مسير هدايت. و امّا دشمنان خدا، دعوت کننده آنان در شبهات همان ضلالت و راهنماى آنها کور دلى است. آن کس که از مرگ بترسد، (هرگز به خاطر اين ترس) از مرگ رهايى نمى يابد و آن کس که بقا را دوست دارد به او بقا نمى دهند.