ترجمه خطبه 4 نهج البلاغه

و من خطبة له (علیه السلام) و هي من أفصح كلامه عليه السلام و فيها يعظ الناس و يهديهم من ضلالتهم و يُقال: إنه خطبها بعد قتل طلحة و الزبير!

بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِي الظَّلْمَاءِ وَ تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ الْعَلْيَاءِ وَ بِنَا أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ، وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْوَاعِيَةَ وَ كَيْفَ يُرَاعِي النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ، رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ. مَا زِلْتُ أَنْتَظِرُ بِكُمْ عَوَاقِبَ الْغَدْرِ وَ أَتَوَسَّمُكُمْ بِحِلْيَةِ الْمُغْتَرِّينَ حَتَّى سَتَرَنِي عَنْكُمْ جِلْبَابُ الدِّينِ وَ بَصَّرَنِيكُمْ صِدْقُ النِّيَّةِ.

أَقَمْتُ لَكُمْ عَلَى سَنَنِ الْحَقِّ فِي جَوَادِّ الْمَضَلَّةِ حَيْثُ تَلْتَقُونَ وَ لَا دَلِيلَ وَ تَحْتَفِرُونَ وَ لَا تُمِيهُونَ. الْيَوْمَ أُنْطِقُ لَكُمُ الْعَجْمَاءَ ذَاتَ الْبَيَانِ، عَزَبَ رَأْيُ امْرِئٍ تَخَلَّفَ عَنِّي، مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ، لَمْ يُوجِسْ مُوسَى (علیه السلام) خِيفَةً عَلَى نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ. الْيَوْمَ تَوَاقَفْنَا عَلَى سَبِيلِ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ، مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ يَظْمَأْ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

گفته شد که پس از فتح بصره در سال 36 هجری و کشته شدن طلحه و زبیر ایراد فرمود

1. ویژگی های اهل بیت علیه السلام

شما مردم به وسیله ما، از تاریکی های جهالت نجات یافته و هدایت شدید، و به کمک ما، به اوج ترقی رسیدید. صبح سعادت شما با نور ما درخشید. کر است گوشی که بانگِ بلندِ پندها را نشنود، و آن کس را که فریاد بلند، کَر کند، آوای نرم حقیقت چگونه در او أثر خواهد کرد؟ قلبی که از ترس خدا لرزان است، همواره پایدار و با اطمینان باد!.

من همواره منتظر سرانجام حیله گری شما مردم بصره بودم، و نشانه های فریب خوردگی را در شما می نگریستم. تظاهر به دین داری شما، پرده ای میان ما کشید، ولی من با صفای باطن، درون شما را می خواندم.

2. ویژگی های امام علی علیه السلام

من برای واداشتن شما به راه های حق، که در میان جادّه های گمراه کننده بود، به پاخاستم در حالی که سرگردان بودید و راهنمایی نداشتید. تشنه کام هرچه زمین را می کندید قطره آبی نمی یافتید،(1) امروز زبانِ بسته را به سخن می آورم. دور باد رأی کسی که با من مخالفت کند! از روزی که حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شکّ و تردید نکردم! کناره گیری من چونان حضرت موسی (ع) برابر ساحران است که بر خویش بیمناک نبود، ترس او برای این بود که مبادا جاهلان پیروز شده و دولت گمراهان حاکم گردد. امروز ما و شما بر سر دو راهی حقّ و باطل قرار داریم، آن کس که به وجود آب اطمینان دارد تشنه نمی ماند.


  1. ضرب المثل کنایه از تلاش بیهوده است.
اعتقادی سیاسی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

در تاريكى، راه خود را به هدايت ما يافتيد و بر قله عزّت و سرورى فرا رفتيد و از شب سياه گمراهى به سپيده دم هدايت رسيديد.

كر باد، گوشى كه بانگ بلند حق را نشنود، كه آنكه بانگ بلند را نشنود، آواز نرم چگونه او را بياگاهاند. هر چه استوارتر باد، آن دل كه پيوسته از خوف خدا لرزان است.


من همواره در انتظار غدر و مكر شما مى‏ بودم و در چهره شما نشانه ‏هاى فريب خوردگان را مى ‏ديدم. شما در پس پرده دين جاى كرده بوديد و پرده دين بود كه شما را از من مستور مى ‏داشت، ولى صدق نيت من پرده از چهره شما برافكند و قيافه واقعى شما را به من بنمود.

براى هدايت شما بر روى جاده حق ايستادم، در حالى كه، بيراهه هاى ضلالت در هر سو كشيده شده بود و شما سرگردان و گم گشته به هر راهى گام مى نهاديد. تشنه بوديد و، هر چه زمين را مى كنديد به نم آبى نمى رسيديد.


امروز اين زبان بسته را گويا كرده ام، باشد كه حقايق را به شما بگويد. در پرتگاه غفلت سرنگون شود، انديشه كسى كه به خلاف من ره مى سپرد، كه من از آن روز كه حق را ديده ام، در آن ترديد نكرده ام. اگر موسى (ع) مى ترسيد، بر جان خود نمى ترسيد، بلكه از چيرگى نادانان و گمراهان مى ترسيد. امروز از ما و شما يكى بر راه حق ايستاده و يكى بر باطل. آنكه به يافتن آب اطمينان دارد، هرگز، از تشنگى هلاك نمى شود.

از خطبه هاى آن حضرت است كه بعد از كشته شدن طلحه و زبير ايراد فرموده:

در عرصه تاريكى ها به كمك ما هدايت يافتيد، و به اوج برترى رسيديد، و از شب تاريك در آمديد.

گران باد گوشى كه نداى نصيحت را نشنود، و آن كه آواى بلند گوشش را كر نموده چگونه صداى ملايم مرا بشنود. آرام باد قلبى كه از خوف خدا از ضربان باز نمى ايستد.


پيوسته در انتظار عواقب عهد شكنى شما بودم، و علامت فريب خوردگان را در چهره شما مى ديديم. چشم پوشيم از شما به خاطر پنهان بودنتان زير لباس دين بود، در حالى كه نور قلبم مرا از پنهان شما خبر مى داد.

كنار مسيرهاى گمراهى ايستادم تا شما را به راه حق آرم، آن زمان كه جمع مى شديد و راهنما نداشتيد، و براى آب هدايت چاه مى كنديد و به آب نمى رسيديد.


امروز (اسرار و رموز) زبان بسته را برايتان به سخن مى آورم. آن كه از پيروى من بازماند عقل از سرش پريده است. از زمانى كه حق را به من نماياندند در آن ترديد ننمودم.

(پس وحشتم از خودم نيست، چنانكه) موسى بر خودش نترسيد، وحشتش از پيروزى جهّال و حكومتهاى گمراه بود. امروز ما و شما بر سر دو راهى حق و باطليم (ما حقّيم و شما باطل). كسى كه اطمينان به وجود آب دارد تشنه نمى ماند.

به راهنمايى ما از تاريكى در آمديد، و به ذروه برترى برآمديد. از شب تاريك برون شديد -و به سپيده روشن درون شديد-.

كر باد گوشى كه بانگ بلند را نشنود و آن كه بانگ بلند او را كر كند، آواى نرم در او چگونه اثر كند دلى كه از ترس خدا لرزان است، پايدار و با اطمينان است.


پيوسته پيمان شكنى شما را مى پاييدم، و نشان فريفتگى را در چهره تان مى ديدم. راه دينداران را مى پيموديد، و آن نبوديد كه مى نموديد. به صفاى باطن درون شما را مى خواندم، و بر شما حكم ظاهرى مى راندم.

بر راه حقّ ايستادم، و آن را از راههاى گمراهى جدا كردم، و به شما نشان دادم. حالى كه مى پوييديد، و راهنمايى نمى ديديد، چاه مى كنديد، و به آبى نمى رسيديد.


و اين اشارت است كه گويا تراز صد مقالت است. روى رستگارى نبيند آن كه خلاف من گزيند، چه از آن روز كه حقّ را ديدم، در آن دو دل نگرديدم. بيم موسى نه بر جان بود كه بر مردم نادان بود، مبادا گمراهان به حيلت چير شوند و بر آنان امير. امروز حقّ و باطل آشكار است و راه عذر بر شما بسته، و آن كه بر لب جوى نشسته است، از بيم تشنگى رسته.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (بعد از كشته شدن طلحه و زبير فرموده):

(1) موقعى كه در تاريكى گمراهى و نادانى بوديد بسبب ما هدايت شديد و براه راست قدم نهاديد، و بر كوهان بلندى سوار شديد (سيادت و بزرگى بدست آورديد) و بواسطه ما از تيرگى شبهاى آخر ماه (منتهى درجه كفر و شرك) داخل روشنائى صبح (دين اسلام) گرديديد (از بد بختى و سرگردانى نجات يافتيد، پس ما را بر شما حقّ بسيار بزرگى است كه بايد قدر آنرا بدانيد)

(2) كر شود گوشى كه از فرياد رهنما پند نگرفته (تدبّر در سخنان او نكند، اين نفرين بر كسانى است كه از راه حقّ اعراض نمودند مانند طلحه و زبير و معاويه، راهزن دين مسلمانان بوده ايشان را گمراه كردند) و گوشى كه از صداى رسا (كلمات خدا و سخنان حضرت رسول) سنگين و كر گشته چگونه مى شنود صداى آهسته را (در صورتيكه موعظه و پند خدا و رسول در ايشان تأثيرى نكرد، البتّه آواز و پند من اثرى نخواهد داشت) مطمئنّ باشد دلى كه از خوف و ترس خدا مضطرب و نگران است (اين دعاء براى كسانيست كه از عذاب الهىّ ترسيده در راه حقّ ثابت قدم هستند).


(3) همواره منتظر نتائج خيانت و نقض عهد و بيوفائى شما هستم، و به فراست شما را نشان كرده درك ميكنم كه زينت فريبنده (نويد شيطان) شما را فريفته (پس شگفت نيست كه از من چشم پوشيده بديگرى كه او را از حقّ و حقيقت بهره اى نيست رو آورده ايد)

(4) لباس تقوى و پيراهن ديندارى مرا از شما پنهان كرد (كه دست از من برداشته با ديگران بيعت كرديد، بسبب آنكه من هرگز لباس فسق نپوشيده بر خلاف رضاى خدا در هيچ كارى اقدام نكردم) بينا كرد مرا بر حال شما صفاى باطنم (حيله و مكر و نفاق و دوروئى شما را دانستم)

(5) برخاستم براى رهنمايى شما زمانيكه در راههاى ضلالت همگى بدور هم گرد آمده و راه را گم كرده رهنمايى نداشتيد (در بيابان جهل و نادانى از تشنگى علم و دانائى نزديك به هلاكت بوديد) چاه مى كنديد و آب بدست نمى آورديد (شما را از هلاكت و بد بختى نجات دادم).


(6) امروز براى شما زبان بسته صاحب بيان را گويا نمودم (براى هدايت و اطمينان شما در اين خطبه رموز و اسرار را كه زبان حال من گويا بود بيان كردم، بنا براين)
دور باد رأى كسيكه مرا مخالفت كند (از اطاعتم بيرون رود، زيرا در راه غير حقّ قدم ننهاده ام، و)

(7) از زمانيكه حقّ را يافته ام در آن شكّ و ترديد نكرده ام (هميشه ثابت قدم بوده هرگز باطل در من راه نيافته، از معارضه و غلبه دشمن مانند طلحه و زبير و ديگران نمى ترسيدم، بلكه ترس من اين بود كه مبادا مردم بسبب پيشرفت ايشان گمراه شوند، چنانكه) حضرت موسى از خود ترس و باكى نداشت (زيرا به حقيقت و راستى خويش و مغلوب شدن دشمنان و ساحرين يقين و اطمينان داشت) ترسيد كه مبادا نادانان غلبه يافته و ارباب ضلالت و گمراهى پيشى گيرند (بر اثر آن مردم گمراه شوند، و چنانكه موسى با ساحرين روبرو شد و هر كه باو ايمان آورد از گمراهى رست و هر كه مخالفت كرد در دنيا و آخرت بعذاب خدا مبتلى گرديد)

(8) امروز ما و شما بر راه حقّ و باطل مصادف شديم (من بر راه حقّ و شما بر راه باطل) كسيكه اعتماد به آب داشته باشد (از گفتار و كردار من پيروى نمايد، هرگز) تشنه نمى شود (در وادى كفر و شرك و نفاق حيران و سرگردان نمى ماند).

به وسيله ما در تاريکيهاى (جهل و گمراهى) هدايت يافتيد و به کمک ما به اوج ترقّى رسيديد و در پرتو شعاع ما (خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)) صبح سعادت شما درخشيدن گرفت و تاريکيها پايان يافت.

کر باد! گوشى که نداى پند و اندرز را نشنود و چگونه، کسى که صيحه و فرياد، او را «کر» کرده است مى تواند صداى ملايم (مرا) بشنود؟ (آن کس که فرمان خدا و پيامبر را زير پا گذارده، آيا فرمان مرا پذيرا مى شود؟) و مطمئن باد! قلبى که از خوف خدا جدايى نپذيرد (و آماده پذيرش حق باشد).


من همواره منتظر عواقب پيمان شکنى شما بودم و نشانه فريب خوردگان را در شما مى ديدم ولى به خاطر استتار شما در لباس دين بود که از شما چشم پوشيدم (و راز شما را افشا نکردم) در حالى که صفاى دل، مرا از درون شما آگاهى مى داد (و از نيرنگهاى شما آگاه بودم).

من در کنار جادّه هاى گمراه کننده ايستادم تا شما را به طريق حق رهنمون شوم، در آن هنگام که گرد هم جمع مى شديد و راهنمايى نداشتيد و تشنه رهبر شايسته اى بوديد و براى پيدا کردن اين آب حيات تلاش مى کرديد و به جايى نمى رسيديد.


من امروز حوادث عبرت انگيز تاريخ را که خاموش است و براى اهل معرفت گوياست براى شما به سخن در مى آورم تا حقايق را فاش کنم، آن کس که از دستورات من تخلّف کند، از حق دور گشته است; (چرا که) از زمانى که حق را به من نشان داده اند هرگز در آن ترديد نکرده ام (و نگرانى من هرگز به خاطر خودم نبوده بلکه به خاطر اين بود که مبادا مردم گمراه شوند همان گونه که) موسى(عليه السلام) هرگز احساس ترس نسبت به خودش نکرد بلکه از اين مى ترسيد که جاهلان و دولتهاى ضلالت غلبه کنند و مردم را به گمراهى کشند.

امروز ما و شما بر سر دو راهى حق و باطل قرار گرفته ايم (ما به سوى حق مى رويم و شما به راه باطل، چشم باز کنيد و در کار خود تجديد نظر نماييد) کسى که اطمينان به آب داشته باشد تشنه نمى شود (و تشنگيهاى کاذب او را آزار نمى دهد، همچنين کسى که رهبر و راهنماى مطمئنّى دارد در دام شک و وسوسه هاى شيطان نمى افتد).