ترجمه خطبه 45 نهج البلاغه

من خطبة له (علیه السلام) و هو بعض خطبة طويلة خطبها يوم الفطر و فيها يحمد الله و يذمّ الدنيا:

حمدُ الله:

الْحَمْدُ لِلَّهِ غَيْرَ مَقْنُوطٍ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لَا مَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ وَ لَا مَأْيُوسٍ مِنْ مَغْفِرَتِهِ وَ لَا مُسْتَنْكَفٍ عَنْ عِبَادَتِهِ، الَّذِي لَا تَبْرَحُ مِنْهُ رَحْمَةٌ وَ لَا تُفْقَدُ لَهُ نِعْمَةٌ.

ذمُّ الدنيا:

وَ الدُّنْيَا دَارٌ مُنِيَ لَهَا الْفَنَاءُ وَ لِأَهْلِهَا مِنْهَا الْجَلَاءُ وَ هِيَ حُلْوَةٌ [خَضِرَةٌ] خَضْرَاءُ وَ قَدْ عَجِلَتْ لِلطَّالِبِ وَ الْتَبَسَتْ بِقَلْبِ النَّاظِرِ، فَارْتَحِلُوا مِنْهَا بِأَحْسَنِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ وَ لَا تَسْأَلُوا فِيهَا فَوْقَ الْكَفَافِ وَ لَا تَطْلُبُوا مِنْهَا أَكْثَرَ مِنَ الْبَلَاغ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

قسمتى از سخنرانى طولانى امام كه در روز عيد فطر در كوفه ايراد فرمود

1. ضرورت ستايش پروردگار

ستايش خداوندى را سزاست كه كسى از رحمت او مأيوس نگردد، و از نعمت هاى فراوان او بيرون نتوان رفت، خداوندى كه از آمرزش او هيچ گنه كارى نا اميد نگردد، و از پرستش او نبايد سرپيچى كرد. خدايى كه رحمتش قطع نمى گردد و نعمت هاى او پايان نمى پذيرد.

2. روش برخورد با دنيا

دنيا خانه آرزوهايى است كه زود نابود مى شود، و كوچ كردن از وطن حتمى است. دنيا شيرين و خوش منظر است كه به سرعت به سوى خواهانش مى رود، و بيننده را مى فريبد، سعى كنيد با بهترين زاد و توشه از آن كوچ كنيد و بيش از كفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نكنيد.

سیاسی تاریخی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

خدا را سپاس، در حالى كه نه از رحمت او نوميدم، نه از نعمتش بى بهره ام و نه از آمرزش او مأيوسم و نه از پرستش او سر بر تافته ام. خداوندى، كه رحمت او همواره برجاست و نعمتش را زوال نباشد.


و دنيا سرايى است، كه ناپايدارى مقدر اوست. مردمش از آنجا رخت برخواهند بست. هم شيرين و گواراست و هم سبز و خرّم. خواستاران خود را زود مى يابد و مى ربايد. هركه در او بنگرد، دلش را مى فريبد. پس هر توشه نيكو، كه ميسّر است، برگيريد و قدم به راه سفر نهيد. در دنيا بيش از آنچه شما را بسنده است مخواهيد و بيش از آنچه به شما داده است طلب مكنيد.

از خطبه هاى آن حضرت است كه در روز فطر در نكوهش دنيا ايراد كرده است:

خداى را سپاس كه رحمتش را جاى نوميدى نيست، و نعمتش فراگير است، به آمرزشش يأس راه ندارد، و در بندگيش عار و ننگ نمى باشد. خدايى كه رحمتش زايل نمى گردد، و نعمتش مفقود نمى شود.


دنيا خانه اى است كه فنا بر آن مقدر شده، و بر اهلش كوچيدن حتم گشته، در كامها شيرين و در نظرها سبز و خرّم است، به سوى خواهانش شتابان مى آيد، و در دل نظر كننده اش عشق خود را جا مى كند. از اين دنيا با بهترين توشه اى كه فراهم نموده ايد كوچ كنيد، و فوق اندازه كفاف در آن نخواهيد، و بيش از آنچه براى زندگى لازم است از آن نطلبيد.

سپاس خداى را، كه نوميد نيستم از رحمت او، تهيدست نيستم از نعمت او، و نه مأيوس از مغفرت او، و سر نپيچيده از عبادت او. خدايى كه رحمت او پيوسته است، و نعمت او ناگسسته.


دنيا خانه اى است ناپايدار، و مردم آن ناچار از گذاشتن شهر و ديار. دنيا شيرين است و خوشنما، در پى خواهانش شتابان و پويا، و دل بيننده را فريبا. پس رخت از آن بربنديد با نيكوترين توشه اى كه شما را آماده است، و مپرسيد در دنيا افزون از آنچه شما را بسنده است. و مخواهيد در آن بيشتر از آنچه شما را كفايت كننده است.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در مذمّت دنيا و مفاسد آن):

سپاس خداوندى راست كه هيچكس مأيوس از رحمت او نيست، و نعمت او همگان را شامل است، و از آمرزش او احدى نوميد نبوده، و پرستش او براى كسى سبب سرشكستگى نمى باشد (زيرا تنها او سزاوار پرستش است و بسبب عبادت و پرستش تكبّر نكند تا بنده سر شكسته شود). خدائى كه از رحمت دريغ نمى كند، و نعمت او زوال نمى پذيرد.


دنيا سرائى است فناء و نيستى براى آن و براى اهلش رخت بر بستن مقدّر گرديده است، و آن (در نظر اهلش) خوشگوار و سبز و خرّم است، و (سبب گول زدن و غافل نمودن آن اينست كه) شتابان به سراغ خواهان و طالبش مى آيد، و علاقه و محبّت خود را بدل نظر كننده وارد ميكند، پس كوچ كنيد از آن (دلبند بآن نگشته مهيّاى سفر آخرت شده و آسايش در آنجا را بخواهيد) و از بهترين متاع خود (پرستش خالق و خدمت بخلق) توشه برداريد، و در آن بيش از حاجت نطلبيد، و از آن زيادتر از آنچه بشما رسيده نخواهيد (براى گرد آوردن مال در دنيا تلاش نكنيد، زيرا در حلال آن حساب و باز پرسى است، و در حرام آن عقاب و كيفر).

ستايش ويژه خداوندى است که کسى از رحمتش مأيوس نمى شود و هيچ جا و هيچ کس از نعمتش خالى نيست، از مغفرت و آمرزش او کسى نوميد نمى گردد و از پرستش و عبادتش نمى توان سرپيچى کرد، همان خدايى که رحمتش دائمى و زوال ناپذير و نعمتش هميشگى و جاودانى است!


دنيا سرايى است که فنا بر پيشانيش نوشته شده و جلاى وطن براى اهل آن مقدّر گرديده است، دنيا (ظاهراً) شيرين و سرسبز (و دل انگيز و وسوسه آميز) است، اما به سرعت در علاقه مندانش نفوذ مى کند، و با قلب و روح آن کس که به آن نظر افکند مى آميزد; بنابراين سعى کنيد با بهترين زاد و توشه اى که در اختيار شماست از آن کوچ نماييد، و بيش از نياز و کفاف از آن نخواهيد، و زائد بر آنچه حاجت داريد از آن نطلبيد.