ترجمه خطبه 51 نهج البلاغه

من خطبة له (علیه السلام) لما غلب أصحابُ معاوية أصحابَه (علیه السلام) على شريعة الفرات بصفين و مَنَعوهم الماء:

قَدِ اسْتَطْعَمُوكُمُ الْقِتَالَ فَأَقِرُّوا عَلَى مَذَلَّةٍ وَ تَأْخِيرِ مَحَلَّةٍ أَوْ رَوُّوا السُّيُوفَ مِنَ الدِّمَاءِ تَرْوَوْا مِنَ الْمَاءِ، فَالْمَوْتُ فِي حَيَاتِكُمْ مَقْهُورِينَ وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِينَ. أَلَا وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ وَ عَمَّسَ عَلَيْهِمُ الْخَبَرَ حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِيَّة.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

در سال 37 هجرى پس از ورود به صحراى صفّين براى در اختيار گرفتن آب فرات خطاب به خط شكنان سپاه فرمود

فرمان خط شكستن و آزاد كردن آب فرات

شاميان با بستن آب شما را به پيكار دعوت كردند.(1) اكنون بر سر دو راهى قرار داريد: يا به ذلّت و خوارى بر جاى خود بنشينيد، و يا شمشيرها را از خون آنها سيراب سازيد تا از آب سيراب شويد.

پس بدانيد كه مرگ در زندگى توأم با شكست، و زندگى جاويدان در مرگ پيروزمندانه شماست. آگاه باشيد، معاويه گروهى از گمراهان را همراه آورده و حقيقت را از آنان مى پوشاند، تا كور كورانه گلوهايشان را آماج تير و شمشير كنند.


  1. عبدالله بن عوف نقل می کند: پیش از آنکه سپاه کوفه به صحرای صفّین برسد، سربازان معاویه به فرماندهی ((ابوالأعور)) رودخانه فرات را در اختیار گرفتند، امام علی (ع) ((صعصعة بن صوحان)) را به سوی معاویه فرستاد که چرا شریعه فرات را بسته اند؟ معاویه با یاران خود مشورت کرد. ((ولید بن عقبه)) و ((عبدالله بن سعید)) گفتند آب را همچنان بسته نگهدارید تا سپاه کوفه از تشنگی بمیرند، ولی ((عمروعاص)) گفت: ((علی مردی نیست که تشنه بماند، او همان مردی است که می گفت اگر چهل نفر یاور داشتم حق خود را پس از سقیفه می گرفتم، اکنون که بزرگان عراق و حجاز همراه او می باشند!.)) معاویه هم چنان دستور داد که آب را بسته نگه دارند. به فرمان امام (ع) خط شکنان سپاه به فرماندهی امام حسن (ع) حمله کردند، آب را در اختیار گرفته، سپاه معاویه را کنار زدند، امّا امام علی (ع) دستور داد، آب برای هر دو لشکر آزاد باشد، این عمل جوانمردانه امام، باعث بیداری بسیاری از شامیان شد که برخی از آنان به سپاه امام پیوستند.
سیاسی تاریخی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

سخنى از آن حضرت (ع) هنگامى كه ياران معاويه در صفين بر آب فرات غلبه يافتند و آب را به روى اصحاب او بستند:

از شما مى خواهند كه بر سفره جنگ مهمانشان كنيد و شما را دو راه در پيش است، يا تن به مذلّت دادن و فرو افتادن از منزلتى كه در آن هستيد، يا سيراب كردن شمشيرها از خون و سيراب كردن خود از آب. اگر مقهور شويد، زندگيتان مرگ است و اگر پيروز شويد، مرگتان زندگى است. بدانيد، كه معاويه جماعتى از گمراهان را به ميدان جنگ كشيد و حقيقت حال از آنان پوشيده داشت، تا گلوهاى خود هدف تير بلا ساختند.

از خطبه هاى آن حضرت است زمانى كه ارتش معاويه در جنگ صفين بر ياران آن حضرت پيشى گرفته، راه ورود به آب فرات را اشغال كردند و لشگر امام را از برداشتن آب مانع شدند:

آنان از شما خوراك جنگ خواستند، يا به پستى تن داده و شرف خود را از دست بگذاريد، يا شمشيرتان را از خون آنان سيراب كرده تا از آب سيراب شويد. زيرا نابودى شما در آن زندگى است كه محصولش شكست از دشمن است، و زندگى شما در آن مرگى است كه نتيجه اش پيروزى بر دشمن است. بدانيد معاويه دسته اى گمراهان منحرف را به دنبال خود آورده، و حقيقت را از آنان پنهان كرده، تا اين بى خبران گلوهاى خود را آماج تير مرگ نموده اند.

و از خطبه هاى آن حضرت است چون سپاهيان معاويه در نبرد صفيّن شريعه فرات را گرفتند و ياران على را از برداشتن آب بازداشتند:

از شما خواستند تا دست به جنگ بگشاييد. پس يا به خوارى برجاى بپاييد و از رتبه اى كه داريد فروتر آييد، يا شمشيرها را از خون تر كنيد، و آب را از كف آنان به در كنيد. خوار گشتن و زنده ماندنتان مردن است، و كشته گشتن و پيروز شدن، زنده بودن. معاويه گروهى نادان را به دنبال خود مى كشاند و حقيقت را از آنان مى پوشاند. -كوركورانه پى او مى تازند- تا خود را به كام مرگ در اندازند.

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است آنگاه كه لشگر معاويه در جنگ صفّين بر اصحاب آن بزرگوار پيشى جسته راه ورود به آب فراتر بتصرّف در آورده آنان را از برداشتن آب مانع گشتند:
(1) لشگر معاويه (با تصرّف شريعه فرات و منع شما از برداشتن آب) كارزار با شما را طالبند، پس شما يا بر ذلّت و خوارى اقرار كرده شجاعت و شرافت را از دست بدهيد (اظهار عجز و ناتوانى كرده از تشنگى بيچاره شده خود را به دشمن تسليم نمائيد) يا آنكه شمشيرهاتان را از خونها (ى ايشان) سيراب كنيد تا از آب سير آب شويد،
(2) پس مرگ (حقيقىّ) در زندگانى شما است اگر مغلوب بشويد، و (حقيقت) زندگانى در مرگ شما است آنگاه كه (بر دشمن) غالب آئيد (مرگ با عزّت و شرافت بهتر است از زندگانى با ذلّت و خوارى)
(3) آگاه باشيد كه معاويه عدّه قليلى از گمراهان و نادانان را بكار زار آورده (با اينكه لشگر معاويه زياد بوده ايشان را به عدّه قليلى تعبير فرموده، اشاره است باينكه بعلم جنگ آشنا نيستند) و حقيقت امر را (كه جنگ براى بدست آوردن سلطنت و رياست است) از آنان پنهان نموده (و خونخواهى عثمان را بهانه قرار داده) تا اينكه آنها گلوهاى خود را هدف (تيرهاى) مرگ قرار داده اند (از روى نادانى و گمراهى براى كشته شدن آماده هستند).

آنها (سپاه معاويه با بستن آب به روى شما) از شما جنگ طلبيده اند، بنابراين (در برابر اين عمل ناجوانمردانه دو راه در پيش داريد;) يا بايد تن به ذلّت و انحطاط منزلت خويش بدهيد، يا شمشيرهايتان را از خون (اين بيرحمان) سيراب کنيد، تا بتوانيد از آب سيراب شويد. (بدانيد) مرگ در زندگى توأم با شکست شماست، و حيات در مرگ پيروزمندانه شما، آگاه باشيد معاويه گروهى از بيخبران گمراه را همراه خود آورده و حق را با نيرنگ و تزوير بر آنها پنهان نموده، تا آنجا که گلوهاى خويش را آماج تيرها و شمشيرهاى مرگ آور ساخته اند!