ترجمه خطبه 96 نهج البلاغه

اللّه تعالى:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ فَلَا شَيْءَ قَبْلَهُ وَ الْآخِرِ فَلَا شَيْءَ بَعْدَهُ وَ الظَّاهِرِ فَلَا شَيْءَ فَوْقَهُ وَ الْبَاطِنِ فَلَا شَيْءَ دُونَهُ.

و منها في ذكر الرسول (صلی الله علیه وآله):

مُسْتَقَرُّهُ خَيْرُ مُسْتَقَرٍّ وَ مَنْبِتُهُ أَشْرَفُ مَنْبِتٍ فِي مَعَادِنِ الْكَرَامَةِ وَ مَمَاهِدِ السَّلَامَةِ قَدْ صُرِفَتْ نَحْوَهُ أَفْئِدَةُ الْأَبْرَارِ وَ ثُنِيَتْ إِلَيْهِ أَزِمَّةُ الْأَبْصَارِ دَفَنَ اللَّهُ بِهِ الضَّغَائِنَ وَ أَطْفَأَ بِهِ [النَّوَائِرَ] الثَّوَائِرَ أَلَّفَ بِهِ إِخْوَاناً وَ فَرَّقَ بِهِ أَقْرَاناً أَعَزَّ بِهِ الذِّلَّةَ وَ أَذَلَّ بِهِ الْعِزَّةَ كَلَامُهُ بَيَانٌ وَ صَمْتُهُ لِسَانٌ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

من خطبة له (علیه السلام) في اللّه و في الرسول الأكرم

1. خدا شناسى

سپاس خدا را كه اوّل است، و چيزى پيش از او وجود نداشت، و آخر است و پس از او موجودى نخواهد بود، چنان آشكار است كه فراتر از او چيزى نيست، و چنان مخفى و پنهان است كه مخفى تر از او يافت نمى شود.

2. ويژگى هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم

قرارگاه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بهترين قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شريف ترين پايگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت رشد كرد، دل هاى نيكوكاران شيفته او گشته، توجّه ديده ها به سوى اوست.

خدا به بركت وجود او كينه ها را دفن كرد و آتش دشمنى ها را خاموش كرد. با او ميان دلها الفت و مهربانى ايجاد كرد و نزديكانى را از هم دور ساخت. انسان هاى خوار و ذليل و محروم در پرتو او عزّت يافتند، و عزيزانى خود سر ذليل شدند. گفتار او روشنگر واقعيّت ها، و سكوت او زبانى گويا بود.

اعتقادی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

حمد خدايى را كه اول تاست و هيچ چيز پيش از او نبوده است و آخر است و هيچ چيز پس از او نخواهد بود و برتر است و هيچ چيز بالاتر از او نيست و نزديك است و هيچ چيز نزديكتر از او نباشد.


و از اين خطبه [در وصف رسول الله (ص)]:

قرارگاه او بهترين قرارگاهها است و خاستگاه او شريفترين خاستگاهها، در معادن كرامت و مهدهاى پاكى و پاكدامنى. دلهاى نيكوكاران بدو گراييد و چشمها به سوى او گرديد.

خداوند با بعثت او كينه ها را مدفون ساخت و آتش خصومتها را خاموش نمود. ميان ياران را بدو الفت داد و ميان خويشاوندان جدايى افكند. فرو دستان را عزيز كرد، و عزيزان را فرودست، و حقايق را گاه به سخن آشكار نمود و گاه به خاموشى.

از خطبه اى ديگر است باز هم در فضيلت پيامبر (ص):

سپاس خدا را، اوّلى كه پيش از او چيزى نبوده، و آخرى كه پس از او چيزى نباشد، آشكارى كه آشكارى فوق او نيست، و نهانى كه چيزى نهان تر از او نمى باشد.


از اين خطبه است در باره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله:

قرارگاهش بهترين قرارگاه، و محل روييدنش شريفترين محل است، در معادن بزرگوارى، و گهواره هاى سلامت. قلب خوبان شيفته او شد، و توجه ديده ها به جانب او گشت.

خداوند به بركت او كينه ها را دفن كرد، و آتش دشمنى ها را خاموش نمود. مردم را به دست او با هم (به خاطر) ايمان برادر ساخت، و نزديكان را (به خاطر كفر) از هم دور كرد. به وسيله او ذليل را عزيز، و عزيز بى جهت را ذليل گرداند. كلامش روشن كننده حق، و سكوتش زبان گويا بود.

سپاس خداى راست كه اوّل است و چيزى پيش از او نيست، و آخر است و پس از او موجودى نيست. برتر است و از او بالاتر چيزى نيست. نزديك است، و از او نزديكتر نيست.


از اين خطبه است در ذكر رسول (ص):

قرارگاه او بهترين قرارگاه است. و خاندان او را شريفترين پايگاه است، از كانهاى ارجمندى و كرامت، و مهدهاى پاكيزگى و عفّت. دلهاى نيكوكاران به سوى او گرديده. ديده ها در پى او دويده. كينه ها را بدو بنهفت و خونها به بركت او بخفت. مؤمنان را بدو برادران هم كيش ساخت، و جمع كافران را پريش، خواران را بدو ارجمند ساخت و سالار، و عزيزان را بدو خوار. گفتار او ترجمان هر مشكل است و خاموشى او زبانى گويا براى اهل دل.

از خطبه هاى ديگر (آن حضرت عليه السّلام) است (در حمد و ثناى الهىّ و وصف حضرت رسول «صلّى اللّه عليه و آله):
قسمت أول خطبه :
(1) سپاس خداوندى را سزا است كه اوّل (و مبدا همه اشياء) است، پس چيزى پيش از او نبوده، و آخر (و مرجع همه مخلوقات) است، پس چيزى بعد از او نمى باشد،
(2) و (بسبب آيات و نشانه ها) ظاهر و هويداست، پس چيزى آشكارتر از او نيست و (كنه ذات او) مخفى و پنهان است، پس چيزى ناپيداتر از او نيست (و به عبارت ديگر:) ظاهر و توانا است، پس چيزى فوق او نيست (همه اشياء مقهور قدرت و توانائى او هستند) و باطن و دانا بجزئيّات اشياء است، پس چيزى از او (به اشياء) نزديكتر نيست.


قسمتى از اين خطبه در وصف رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مى باشد:
(3) قرار گاه او (مكه معظّمه كه در آنجا به رسالت مبعوث گرديد) بهترين قرارگاه، و جاى نموّ او (مدينه طيّبه كه در آنجا احكام الهىّ را منتشر نمود) شريفترين جا است (و آن بزرگوار) در كانهاى كرامت و بزرگوارى (اصلاب شامخه و ارحام مطهّره) و آرامگاههاى سلامت (كه از هر عيب و نقص ظاهرىّ و باطنىّ منزّه و مبرّى بوده روييده شده است)
(4) دلهاى نيكوكاران شيفته او گشت، و زمام چشمها (ى خردمندان) بسوى او خيره شد (تا ببينند در ضلالت و گمراهى جهل و نادانى كه سر تا سر جهان را فرا گرفته چه ميكند، ديدند)
(5) خداوند بوسيله آن حضرت كينه هاى ديرينه را نابود ساخت (از ميان مردم برداشت) و آتش دشمنيها را خاموش نمود، و ميان برادران ايمانى را (مانند اميرالمؤمنين و سلمان) الفت و دوستى انداخت، و ميان خويشان (مانند حمزه و ابى لهب بسبب اسلام و كفر) جدائى افكند، و بواسطه ظهور و پيدايش آن بزرگوار ذلّت و بيچارگى مؤمنين را به عزّت و سرورى و برترى و بزرگى و كفّار را به نكبت و بد بختى مبدّل نمود،
(6) سخن او بيان و خاموشيش زبان بود (چون سخنى مى فرمود احكام الهىّ را بيان ميكرد، و چون گفتار و كردارى ديده خاموش مى ماند دليل بر صحّت و درستى و مباح بودن آن بود).

ستايش مخصوص خداوندى است که نخستين هستى است، و چيزى قبل از او نبوده است; و آخرين هستى است، و چيزى بعد از او نيست; او آشکار است، آن گونه که آشکارتر از او چيزى نيست; و باطن و مخفى است، که چيزى از او مخفى تر نتوان يافت.


جايگاه او بهترين جايگاه و محلّ رويش او شريف ترين محلها بود. در کان بزرگوارى و شرف، و گاهواره سلامت، پرورش يافت. دلهاى نيکوکاران شيفته او گشت و چشمها(ى حق جويان) به سوى او متوجّه شد. خداوند به برکت وجود او، کينه ها را مدفون ساخت و آتش دشمنى ها را فرو نشاند; افراد دور افتاده را به وسيله او به هم نزديک و برادر ساخت و نزديکانى را (که در ايمان و هدف هماهنگ نبودند) از هم دور نمود. ذليلان (پاکدل و محروم) را به وسيله او عزّت بخشيد و عزيزان (خودخواه) را ذليل ساخت. سخنش بيان بود و سکوتش زبان.