ترجمه حکمت 373 نهج البلاغه

وَ رَوَى ابْنُ جَرِيرٍ الطَّبَرِيُّ فِي تَارِيخِهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى الْفَقِيهِ، وَ كَانَ مِمَّنْ خَرَجَ لِقِتَالِ الْحَجَّاجِ مَعَ ابْنِ الْأَشْعَثِ، أَنَّهُ قَالَ فِيمَا كَانَ يَحُضُّ بِهِ النَّاسَ عَلَى الْجِهَادِ إِنِّي سَمِعْتُ عَلِيّاً -رَفَعَ اللَّهُ دَرَجَتَهُ فِي الصَّالِحِينَ وَ أَثَابَهُ ثَوَابَ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ- يَقُولُ يَوْمَ لَقِينَا أَهْلَ الشَّامِ:
أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ، إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ، فَأَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ، فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ، وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ، وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ، لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَ كَلِمَةُ الظَّالِمِينَ هِيَ السُّفْلَى، فَذَلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِيقِ، وَ نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

اخلاقی اجتماعی سیاسی 

مراحل امر به معروف و نهى از منكر

(ابن جرير طبرى در تاريخ خود از عبد الرحمن بن ابى ليلى فقيه نقل كرد، كه براى مبارزه با حجّاج به كمك ابن اشعث برخاست،(1) براى تشويق مردم گفت من از على عليه السّلام «كه خداوند درجاتش را در ميان صالحان بالا برد، و ثواب شهيدان و صدّيقان به او عطا فرمايد» در حالى كه با شاميان رو برو شديم شنيدم كه فرمود):

اى مؤمنان» هر كس تجاوزى را بنگرد، و شاهد دعوت به منكرى باشد، و در دل آن را انكار كند خود را از آلودگى سالم داشته است،

و هر كس با زبان آن را انكار كند پاداش آن داده خواهد شد، و از اوّلى برتر است،

و آن كس كه با شمشير به انكار بر خيزد تا كلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او را رستگارى را يافته و نور يقين در دلش تابيده.


  1. عبدالرّحمن، پدرش از اصحاب رسول خدا (ص) است، و از پیامبران حدیث نقل کرده، و در رکاب امام علی (ع) در جنگ جَمَل حضور داشت. عبدالرّحمن بر ضدّ عبدالملک مروان با همدستی ابن أشعث قیام کرد و در واقعه (( دیر جماجم )) در سال 83 هجری کشته شد.
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

محمد بن جرير طبرى در تاريخ خود از عبد الرحمن بن ابى ليلى فقيه روايت كند، (و اين عبد الرحمن از آنان بود كه با ابن اشعث به جنگ حجاج رفت) كه او هنگامى كه مردم را به جهاد با حجاج تحريض مى كرد، گفت كه شنيدم كه على -كه خدا را درجات او را در ميان صالحان فرا برد و ثواب شهيدان و صديقانش عطا كند- در روزى كه با مردم شام روبرو شديم، مى فرمود:

اى مؤمنان، كسى كه ببيند كه بر مردم ستم مى كنند يا آنها را به منكرى فرا مى خوانند و او در دل انكار كند، سالم مانده و مبرّا از گناه. و هر كه آن را به زبان انكار كند، از ثواب بهره يابد و او از آنكه تنها به دل انكار كرده، برتر است و آنكه انكار خود را با شمشير اعلام دارد تا سخن حق بالا گيرد و سخن باطل روى در نشيب نهد، كسى است كه راه رستگارى را يافته و بر آن قيام نموده و نور يقين در قلبش درخشيده است.

ابن جرير طبرى در تاريخش از عبد الرحمان پسر ابى ليلى فقيه، همان كسى كه براى جنگ با حجاج همراه ابن اشعث بيرون رفت، در گفتارى كه براى ترغيب مردم به جنگ ايراد كرد، چنين گفت: من از على -كه خداوند درجه اش را در ميان صالحين بلند گرداند، و ثواب شهداء و صدّيقين را به او عنايت كند- در روزى كه با اهل شام روبرو شديم شنيدم مى فرمود:

اى مردم مؤمن، هر كس ببيند ستمى را كه به كار گرفته مى شود، يا منكرى را كه مردم را به آن دعوت مى كنند، پس آن را به دل انكار كند سالم مانده و گناهى بر او نمى باشد،

و كسى كه به زبان انكار كند پاداش الهى يافته و مقامش از اولى بهتر است، و كسى كه با شمشير به انكار برخيزد تا رايت توحيد بلند، و پرچم ستمكاران پست گردد، او كسى است كه به راه رستگارى رسيده، و قيام بر راه خدا نموده، و نور يقين در دلش روشن گشته است.

[و ابن جرير طبرى در تاريخ خود از عبد الرحمن پسر ابى ليلى فقيه روايت كرده است، و عبد الرحمن از آنان بود كه با پسر اشعث براى جنگ با حجاج برون شد. عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگيختن مردم به جهاد گفت: روزى كه با مردم شام ديدار كرديم، شنيدم على (ع) مى فرمود:]

اى مؤمنان آن كه بيند ستمى مى رانند يا مردم را به منكرى مى خوانند و او به دل خود آن را نپسندد، سالم مانده و گناه نورزيده، و آن كه آن را به زبان انكار كرد، مزد يافت و از آن كه به دل انكار كرد برتر است، و آن كه با شمشير به انكار برخاست تا كلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او كسى است كه راه رستگارى را يافت و بر آن ايستاد، و نور يقين در دلش تافت.

ابن جرير طبرىّ در تاريخ خود روايت كرده از عبد الرّحمن ابن ابى ليلى فقيه (از نيكان اصحاب امام عليه السّلام) -و او از كسانى بود كه براى جنگ حجّاج با ابن اشعث خروج كرده بودند- كه او در جمله سخنهايى كه مردم را بآن بر جهاد (جنگ با حجّاج) تحريص مى نمود گفته: من از علىّ -خدا درجه او را در صالحين و نيكو كاران بلند گرداند، و پاداش شهداء و راستگويان را باو عطاء فرمايد- شنيدم روزى كه باهل شام برخورديم (در جنگ صفّين در باره امر بمعروف و نهى از منكر) مى فرمود:
1- اى مؤمنين، هر كه ببيند ظلم و ستمى بكار مى برند و مردم را بمنكر و ناپسنديده اى مى خوانند و آنرا بدل انكار كند پس (از باز پرسى روز رستخيز) رهائى يافته و (از گناه) بيزارى جسته است (اين هنگامى است كه نتواند بدست و زبان انكار نمايد يا از خوف و ضرر ايمن نباشد، خلاصه حكم آن باختلاف موارد مختلف مى گردد)
2- و هر كه آنرا به زبان انكار كند اجر و مزد يافته و پاداشش از انكار كننده بدل بيشتر است،
3- و هر كه آنرا با شمشير (زد و خورد) انكار كند تا كلمه خدا (دين و توحيد و طاعت) بلندتر و كلمه ستمكاران (شرك و كفر و ضلالت و معصيت) پست تر باشد او كسى است كه براه رستگارى رسيده و بر راه راست (خدا پسند) قيام نموده، و يقين و باور (بخدا و رسول) در دل او روشن (هويدا) گشته است.

محمّد بن جرير طبرى (مورّخ معروف) در تاريخ خود از عبدالرحمن بن ابى‌ ليلى، فقيه معروف ـ از كسانى بود كه براى پيكار برضد حجاج همراه ابن اشعث خروج كرد ـ نقل كرده كه مى‌گويد: در سخنانى كه حجاج براى تشويق مردم ايراد كرد چنين گفت كه در روزى كه با شاميان روبرو بوديم من از على عليه السلام كه خداوند درجاتش را در ميان صالحان برتر نمايد و ثواب شهيدان و صديقان را به او عنايت كند شنيدم كه چنين فرمود:

اى مومنان! هركس ظلم و ستمى را مشاهده كند كه در حال انجام گرفتن است يا كار زشت و منكرى را ببيند كه مردم را به‌سوى آن فرامى‌ خوانند اگر تنها با قلبش آن را انكار كند راه سلامت را برگزيده و گناهى بر او نيست (به شرط اين‌كه بيشتر از آن در توان نداشته باشد) و آن‌كس كه با زبان و بيان به مبارزه برخيزد و آن را انكار كند پاداش الهى خواهد داشت و مقامش از گروه نخست، برتر است. اما آن‌كس كه با شمشير (در آنجا كه راهى جز آن نيست) براى اعلاى نام خدا و سرنگونى ظالمان، به انكار برخيزد او كسى است كه به راه هدايت راه يافته و بر جاده حقيقى گام نهاده ونور يقين در قلبش تابيده است.