ترجمه حکمت 434 نهج البلاغه
وَ قَالَ (عليه السلام): أخْبُرْ تَقْلِهِ.
قال الرضي و من الناس من يروي هذا للرسول (صلى الله عليه وآله وسلم) و مما يقوي أنه من كلام أمير المؤمنين (عليه السلام) ما حكاه ثعلب عن ابن الأعرابي قال المأمون: لو لا أن عليا قال اخبر تقله، لقلت اقله تخبر.
ترجمه: محمد دشتی (ره)
آزمودن انسان ها
و درود خدا بر او، فرمود: مردم را بيازماى، تا دشمن گردى.
سید رضى مى گويد: بعضى اين حكمت را از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل كردند، و نقل ثعلب(1) از ابن اعرابى را تأييد مى كند كه اين كلام از على عليه السّلام است، اعرابى از مأمون نقل كرد: اگر على عليه السّلام نگفته بود «بيازماى تا دشمن گردى» من مى گفتم كه «دشمن دار تا بيازمايى».
- ثعلب: از بزرگان و دانشمندان لغت و ادبیّات عرب که نام او احمد بن یحتی بوده و در سال 291 هجری در گذشت. و ابن اعرابی نام او محمّد بن زیاد، از بزرگان أدب و از دیار سند است که در سال 231 هجری در گذشت.
ترجمه ها
لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.
و فرمود (ع): امتحان كن تا دشمن گردى.
سید رضى گويد: بعضى اين عبارت را به رسول الله (ع) نسبت داده اند. ولى از دلايلى كه نسبتش را به على (ع) قوت مى بخشد، مطلبى است كه ثعلب از ابن الاعرابى روايت كرده كه مى گويد: مأمون مى گفت كه اگر على نگفته بود «اخبر تقله» من مى گفتم «اقله تخبر» با آنها دشمنى كن تا امتحانشان كرده باشى.
و آن حضرت فرمود: بيازماى تا دشمن شوى.
عده اى از مردم اين سخن را از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت مى كنند. آنچه مؤيّد اين معناست كه اين جمله از سخنان امير المؤمنين عليه السّلام اين است كه ثعلب گويد: ابن اعرابى براى ما روايت نمود كه مأمون گفت: اگر نه اين بود كه على فرمود: «بيازماى تا دشمن شوى» من مى گفتم: اقله تخبر: دشمن بدار تا بيازمايى.
[و فرمود:] بيازماى تا دشمن آن گردى.
[و بعضى اين جمله را از رسول خدا (ص) روايت كرده اند: و آنچه تأييد مى كند از سخنان امير مؤمنان (ع) است روايت ثعلب از ابن اعرابى است كه مأمون گفت: اگر على (ع) نگفته بود «اخبر تقله» مى گفتم «أقله تخبر».]
امام عليه السّلام (در باره آزمايش مردم) فرموده است:
(مردم را) بيازما تا (آنها را) دشمن دارى (چون در ظاهر بيشتر مردم بد نيستند هنگام آزمايش بديشان آشكار مى گردد).
(سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد:) بعضى مردم اين فرمايش را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت ميكنند و از آنچه كمك ميكند كه اين فرمايش از امير المؤمنين عليه السّلام مى باشد آنست كه ثعلب بيان كرده ابن اعرابىّ براى ما نقل نمود كه مأمون گفته: اگر نه آن بود كه علىّ عليه السّلام فرموده «اخبر تقله» يعنى بيازما تا دشمن دارى، من مى گفتم: «اقله تخبر» يعنى (مردم را) دشمن دار تا (آنها را) بيازمايى (اين سخن مأمون از آنست كه دوستى با ديگرى عيب پوش است و چون او را دشمن داشتى ممكن است بحال او چنانكه هست پى ببرى، ولى براى مردمان پاك سزاوار نيست پيش از آزمايش كسى را دشمن بدارند يا بى جهت. سخن مأمون بكار دنيا طلبان بيشتر مى آيد، و ناگفته نماند كه «أخبر» بضمّ باء امر است از «خبر الشّىء يخبر» يعنى آنرا از روى آزمايش دانست، و «تقله» مضارع مجزوم بعد از امر است، و هاء براى وقف است از «قلاه يقلى» مثل «رمى يرمى» يعنى او را دشمن داشت).
امام(عليه السلام) فرمود: آزمايش كن تا دشمنش دارى.
سيد رضى مى گويد: «بعضى اين سخن را از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند ولى آنچه تأييد مى كند اين كلام از اميرمؤمنان(عليه السلام) باشد چيزى است كه ثعلب از ابن الاعرابى نقل كرده كه مأمون گفته است: اگر نبود كه على(عليه السلام) فرمود: اخبر تقله. من مى گفتم: اقله تخبر; دشمنش بدار تا او را بيازمايى».