ترجمه خطبه 106 نهج البلاغه

و من خطبة له (علیه السلام) و فيها يبيّن فضلَ الإسلام و يذكر الرسول الكريم ثم يلوم أصحابه‏: دين الإسلام:‏‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي شَرَعَ الْإِسْلَامَ فَسَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ وَ أَعَزَّ أَرْكَانَهُ عَلَى مَنْ غَالَبَهُ فَجَعَلَهُ أَمْناً لِمَنْ عَلِقَهُ وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ وَ بُرْهَاناً لِمَنْ تَكَلَّمَ بِهِ وَ شَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ عَنْهُ وَ نُوراً لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِهِ وَ فَهْماً لِمَنْ عَقَلَ وَ لُبّاً لِمَنْ تَدَبَّرَ وَ آيَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ وَ تَبْصِرَةً لِمَنْ عَزَمَ وَ عِبْرَةً لِمَنِ اتَّعَظَ وَ نَجَاةً لِمَنْ صَدَّقَ وَ ثِقَةً لِمَنْ تَوَكَّلَ وَ رَاحَةً لِمَنْ فَوَّضَ وَ جُنَّةً لِمَنْ صَبَرَ؛ فَهُوَ أَبْلَجُ الْمَنَاهِجِ وَ أَوْضَحُ الْوَلَائِجِ مُشْرِفُ الْمَنَارِ مُشْرِقُ الْجَوَادِّ مُضِي‏ءُ الْمَصَابِيحِ كَرِيمُ الْمِضْمَارِ رَفِيعُ الْغَايَةِ جَامِعُ الْحَلْبَةِ مُتَنَافِسُ السُّبْقَةِ شَرِيفُ الْفُرْسَانِ. التَّصْدِيقُ مِنْهَاجُهُ وَ الصَّالِحَاتُ مَنَارُهُ وَ الْمَوْتُ غَايَتُهُ وَ الدُّنْيَا مِضْمَارُهُ وَ الْقِيَامَةُ حَلْبَتُهُ وَ الْجَنَّةُ سُبْقَتُهُ‏. و منها في ذكر النبي (ص‏لی الله علیه وآله): ...

ترجمه: محمد دشتی (ره)

اين خطبه در شهر كوفه در نكوهش و هشدار كوفيان ايراد شد

1. ره آورد اسلام

ستايش خداوندى را سزاست كه راه اسلام را گشود، و راه نوشيدن آب زلالش را بر تشنگان آسان فرمود. ستون هاى اسلام را در برابر ستيزه جويان استوار كرد و آن را پناهگاه أمنى براى پناه برندگان، و مايه آرامش براى وارد شوندگان قرار داد.

اسلام، حجّت و برهان براى گويندگان، و گواه روشن براى دفاع كنندگان، و نور هدايتگر براى روشنى خواهان، و مايه فهميدن براى خردمندان، و عقل و درك براى تدبير كنندگان، و نشانه گويا براى جويندگان حق، و روشن بينى براى صاحبان عزم و اراده، پند پذيرى براى عبرت گيرندگان، عامل نجات و رستگارى براى تصديق كنندگان، و آرامش دهنده تكيه كنندگان، راحت و آسايش توكّل كنندگان، و سپرى نگهدارنده براى استقامت دارندگان است.

اسلام روشن ترين راه ها است، جادّه هايش درخشان، نشانه هاى آن در بلندترين جايگاه، چراغ هايش پرفروغ و سوزان، ميدان مسابقه آن پاكيزه براى پاكان، سرانجام مسابقه هاى آن روشن و بى پايان، مسابقه دهندگان آن پيشى گيرنده و چابك سوارانند.

برنامه اين مسابقه، تصديق كردن به حق، راهنمايان آن، اعمال صالح، پايان آن، مرگ، ميدان مسابقه، دنيا، مركز گرد آمدن مسابقه دهندگان، قيامت، و جايزه آن بهشت است.

2. دعا براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم

تا آن كه خداوند با دست پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شعله اى از نور براى طالبان آن بر افروخت، و بر سر راه گمشدگان چراغى پرفروغ قرار داد. خداوندا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امين و مورد اطمينان و گواه روز قيامت است، نعمتى است كه بر انگيخته و رحمتى است كه به حق فرستاده اى.

خداوندا بهره فراوانى از عدل خود به او اختصاص ده، و از احسان و كرم خود فراوان به او ببخش. خدايا بناى دين او را از آنچه ديگران بر آورده اند، عالى تر قرار ده.

او را بر سر خان كرمت گرامى تر دار، و بر شرافت مقام او در نزد خود بيفزا، و وسيله تقرّب خويش را به او عنايت فرما، و بلندى مقام و فضيلت او را بى مانند گردان، و ما را از ياران او محشور فرما، چنانكه نه زيانكار باشيم و نه پشيمان، نه دور از راه حق باشيم و نه شكننده پيمان، نه گمراه باشيم و نه گمراه كننده بندگان، نه فريب هواى نفس خوريم و نه وسوسه شيطان.

3. ره آورد بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله

مردم از سر نعمت بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و لطف خداوند بزرگ به مقامى رسيده ايد كه حتّى كنيزان شما را گرامى مى دارند، و به همسايگان شما محبّت مى كنند، كسانى براى شما احترام قائلند كه شما از آنها برترى نداشته و بر آنها حقّى نداريد كسانى از شما مى ترسند كه نه ترس از حكومت شما دارند و نه شما بر آنها حكومتى داريد.

4. علل سقوط و سير ارتجاعى امّت

با آن همه بزرگوارى و كرامت، هم اكنون مى نگريد كه قوانين و پيمان هاى الهى شكسته شده امّا خشم نمى گيريد، در حالى كه اگر پيمان پدرانتان نقض مى شد ناراحت مى شديد، شما مردمى بوديد كه دستورات الهى ابتدا به دست شما مى رسيد و از شما به ديگران ابلاغ مى شد و آثار آن باز به شما بر مى گشت.

اما امروز جايگاه خود را به ستمگران واگذارديد، و زمام امور خود را به دست بيگانگان سپرديد، و امور الهى را به آنان تسليم كرديد آنهايى كه به شبهات عمل مى كنند، و در شهوات غوطه ورند (بنى اميه) به خدا سوگند اگر دشمنان، شما را در زير ستارگان آسمان بپراكنند، باز خداوند شما را براى انتقام گرفتن از ستمگران گرد مى آورد.

اعتقادی سیاسی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

حمد باد خداوندى را كه اسلام را آشكار ساخت و براى تشنگان آن راه ورود به آبشخورش را آسان گردانيد و اركانش را استوارى بخشيد تا كسى را ياراى چيرگى بر آن نباشد. و آن را امان قرار داد براى كسى كه چنگ در آن زند و نشان صلح و آرامش براى كسى كه بدان داخل شود.
اسلام برهان است، براى كسى كه بدان سخن گويد و گواه است براى كسى كه بدان دادخواهى كند و روشنايى است براى كسى كه از آن روشنى طلبد و فهم است براى كسى كه در آن تعقل كند و خرد است براى كسى كه در آن تدبّر جويد و نشانه است براى كسى كه در پى نشانه باشد و بينايى است براى كسى كه عزيمت كارها كند و عبرت است براى كسى كه پند گيرد و رهايى است براى كسى كه تصديقش كند و اعتماد است براى كسى كه توكّل كند و راحت است براى كسى كه كارش را به خدايش واگذارد و سپر است براى كسى كه شكيبايى ورزد.
اسلام روشن ترين راه هاست و واضح ترين مذهبها است. مرتفع است نشانه هاى او، تابناك است طريق او و تابان است چراغهاى او. سبقت در ميدان مسابقه اش ارجمند است و پايان مسابقه اش والاست. گرد آورنده شهسواران است كه براى ربودن جايزه بر يكديگر پيشى گيرند. سواركارانش بس ارجمندند. تصديق آوردن، راه روشن اوست و اعمال نيك و پسنديده علامت اوست. مرگ پايان مدت، و دنيا جاى مسابقت و مكان دوانيدن اسبهاى آن قيامت است و بهشت جايزه كسى است كه در مسابقت پيش افتد.


هم از اين خطبه [در ذكر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله)]:
تا آنكه شعله اى افروخت، تا ديگران از آن پاره آتشى برگيرند و مشعلى نهاد تا سرگشتگان وادى حيرت را راه نمايد. او امين توست و مورد اعتماد توست و گواه توست در روز جزا. نعمتى است كه از سوى تو به جهانيان ارزانى شده و پيامبر و فرستاده بر حق توست كه رحمت و بخشايش است.
اى خداوند، او را از عدل خود بهره و نصيبى ده و از فضل خويش، فراوان، پاداش نيكش عطا كن. بار خدايا، بناى دين او را از آنچه ديگران فرا برده اند، فراتر بر. بر خوان نعمت خود گراميش دار. و منزلتش را در نزد خود بيفزاى و او را وسيلت عطا كن و، برترى و فضيلتش بخش.
ما را در گروه او محشور فرماى نه در گروه رسوايان و پشيمانان و نه در آن زمره كه از حق منحرف شده اند. يا آنان كه پيمان شكسته اند و نه گمراهان و گمراه كنندگان.
سید رضی می گوید: اين سخن زين پيش گذشت و ما به سبب اختلاف دو روايت در اينجا تكرارش كرديم.


و هم از اين خطبه [در خطاب به اصحابش]:
به كرم و لطف خداوندى به مقامى رسيديد كه حتى كنيزانتان را هم گرامى مى دارند و خواهند كه همسايگانتان را نيز بهره مند گردانند. در برابر شما سر فرود مى آورد، آنكه شما را بر او برترى نيست، و احسانى در حق او نكرده ايد. و از شما مى ترسد كسى كه از سطوت و قدرت شما در امان است و شما را بر او فرمانى نيست.
اكنون مى نگريد، كه پيمانهاى خدا شكسته مى شود و خشمگين نمى گرديد در حالى كه، شكستن پيمانهاى پدرانتان را برنمى تابيد و ننگ خود مى دانيد. احكام خدا را از شما مى پرسيدند و شما پاسخ مى داديد و در كشاكشها داورى مى نموديد، ولى جاى خود را به ستمكاران واگذاشتيد و زمام كار خود به دست آنان سپرديد و كارهايى را كه خدا بر شما مقرر داشته بود به آنان تسليم كرديد، در حالى كه، آنان به شبهات باطل در دين عمل مى كنند و در پى خواهشهاى نفس خود مى روند. به خدا سوگند، كه اگر هر يك از شما را در زير ستاره اى بپراكنند، خدا شما را براى ديدن سرانجام شوم ايشان گرد خواهد آورد.

از خطبه هاى آن حضرت است در زمينه برترى اسلام، و توصيف پيامبر اكرم، آن گاه توبيخ اصحاب:
خداى را سپاس كه اسلام را تشريع، و آبشخورهاى آن را براى آن كه بخواهد وارد شود آسان نمود، اركانش را در برابر آن كه قصد غلبه بر آن را دارد غير قابل شكست، و آن را براى كسى كه به آن آويخت پناهگاه امن و براى وارد بر آن حريم سلامت قرار داد. آن را برهان ساخت براى كسى كه به وسيله آن سخن گفت، و شاهد براى كسى كه به وسيله آن به دفاع بر خاست، و نور براى آن كه طلب روشنى كرد، و فهم براى آن كه انديشه نمود، و مغز براى آن كه آراسته به تدبير شد، و نشانه براى با فراستى كه راه حق جست، و بينايى براى كسى كه عزم جزم كرد، و پند براى كسى كه پند آموخت، و نجات براى آن كه تصديق كرد، و تكيه گاه براى كسى كه به آن متّكى شد، و آسايش براى آن كه خود را به آن واگذاشت، و سپر براى آن كه صبر پيشه كرد.
اسلام روشن ترين راه، و آشكارترين مسلك هاست، علائم راهش بلند، جاده هايش روشن، چراغهايش درخشان، ميدان تمرينش آماده براى مسابقه، هدفش مرتمسابقه هدفش  مرتفع، و جاى دهنده مسابقه گذاران است، جايزه اش مورد رغبت، و سوارانش شريف. راهش تصديق، نشانه اش اعمال شايسته، پايانش مرگ، ميدان تمرينش دنيا، محل گرد  آمدن مسابقه گذارانش قيامت، و جايزه مسابقه اش بهشت است.


از اين خطبه است در وصف پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله):
تا آنكه پيامبر شعله اى براى خواستار نور بر افروخت، و نشانه اى براى وامانده در گمراهى روشن ساخت. خداوندا، او امين و مورد اعتماد تو، و گواه حضرتت در قيامت، و نعمتى است كه به رسالت فرستادى، و رحمتى است كه به حق گسيل داشتى.
الهى، بهره اى وافر از عدالت خود به او عنايت فرما، و از احسانت پاداشى صد چندان به او كرامت كن. خدايا، بنايش را از همه بناها بالاتر قرار ده، و او را بر سفره مهمانيت گرامى دار، و مقامش را نزد خود شريف گردان، و او را از جانب خود بالاترين درجه بهشتى بخش، و از رفعت و فضيلت بهره مندش ساز، و ما را بدون دچار شدن به رسوايى و منهاى گرفتار شدن به پشيمانى و آلوده شدن به انحراف و پيمان شكنى و گمراهى و گمراه كردن و فريب خوردگى، در زمره او محشور فرما.
مؤلف: اين خطبه پيش از اين ذكر شد و ما به جهت اختلاف در دو روايت، آن را دوباره در اين قسمت آورديم.


و از اين خطبه است در خطاب به يارانش:
از كرامت خدا به منزلت و مقامى رسيده ايد كه به خاطر آن كنيزان شما احترام مى شوند، و همسايگانتان مورد حسن روابط و دوستى قرار مى گيرند، و آنان كه شما برتر از آنها نيستيد، و بر آنان حقّى نداريد شما را تعظيم مى كنند، و كسانى كه از غلبه شما نمى ترسند، و حكومت و تسلطى بر آنان نداريد از شما وحشت دارند.
اينك مى بينيد عهد خدا شكسته مى شود و غضب نمى كنيد، در حالى كه از شكستن عهد پدرانتان بر سر غيرت آمده آن را ننگ مى دانيد. فرمانهاى خدا بر شما وارد شده و از سوى شما به مردم مى رسد و باز گشت سودش به شماست، ولى اكنون طاغيان را بر منزلت خود مسلّط كرديد، و زمام امور خويش را به آنان سپرديد، و امور الهى را به آنان واگذاشتيد، آنان به شبهه ها عمل مى كنند، و در شهوات ره مى سپارند به خدا سوگند اگر دشمنان جمع شما را زير هر ستاره اى پراكنده كنند خداوند شما را براى بدترين روزى كه در پيش دارند جمع خواهد كرد.

سپاس خداى را، كه راه اسلام را گشود و در آمدن به آبشخورهاى آن را بر تشنگان آن آسان فرمود، و اركان آن را استوار ساخت تا كس با آن چيرگى نتواند، و نستيزد، و آن را امانى ساخت براى كسى كه بدان در آويزد، و آرامش براى آن كه در آن در آيد، و برهان كسى كه بدان زبان گشايد. و هر كه بدان دادخواهى كند، گواه آن است، و براى آن كه از آن روشنى خواهد نورى درخشان است. و فهم است آن را كه فهميد، و خرد است براى كسى كه انديشيد، و نشان براى آن كه نشانه طلبيد، و بينايى براى آن كه در كار كوشيد، و عبرت براى كسى كه پند پذيرفت، و نجات كسى كه تصديق آن گفت.
تكيه گاه آن كه بر آن اعتماد داشت، و آسايش كسى كه كار را -بدان- واگذاشت، و نگاهبان آن كه خود را -از گناه- بازداشت. روشنتر راه و پديدار، درون آن آشكار، نشانه هاى آن بر بلند جاى پديدار. جاده هاى آن نمايان، چراغهاى آن روشن و رخشان. مسابقت جاى آن پاكيزه و والا، نهايت مسابقت بلند و بالا. چابكسواران را فراهم آرنده و هر يك آنان، بر سر پاداش بر ديگرى پيشى گيرنده. سواركاران آن بزرگ مرتبت و ارزنده. راه روشن آن تصديق آوردن است و نشانه هاى آن كار نيك كردن. مرگ، پايان مدّت، و دنيا، جاى مسابقت، و جاى فراهم آمدن، قيامت، و پاداش مسابقت، جنّت.


از اين خطبه است در ذكر پيامبر (ص):
تا آنكه شعله اى افروخت كه جوينده، بدان چراغ دانش بيفروزد، و نشان راه را بر پا كرد تا گمراه، ديده بدان دوزد. پس او امين توست و مورد اعتماد، و گواه تو بر امّت در روز معاد، و انگيخته تو و موجب نعمت، و فرستاده بر حقّ تو، و آيت رحمت. خدايا بهره او ساز نصيبى از عدل خود، و پاداش نيك و فراوان از فضل خود.
خدايا بناى دين او را از آنچه ديگران بر آورده اند، عالى تر ساز، و خوان اكرام او را نزد خود هر چه گراميتر ساز، و رتبت او را نزد خود بيفزا، و قرب وسيلت، و بلندى قدر  و فضيلتش عطا فرما. و ما را با او محشور كن چنانكه نه زيانكار باشيم و نه پشيمان، نه دور از راه حق، و نه شكننده پيمان، نه گمراه نه گمراه كننده ديگران، و نه فريفته هواى نفس و شيطان.
سید رضی می گوید: [اين سخنان پيش از اين گذشت، ولى ما آن را دوباره اينجا آورديم چه در دو روايت اختلاف است.]


از اين خطبه است كه خطاب به اصحاب خود فرمايد:
از كرامت پروردگار به جايى رسيديد كه كنيزان شما را حرمت مى گذارند و همسايگان شما را ارجمند مى شمارند. آن كه پايه او با شما يكى است و حقّ نعمتى از شما برگردن او نيست بزرگتان مى دارد. و آن كه از حمله شما ايمن است و شما را بر او فرمانى نيست، از شما بيم دارد.
و شما پيمانهاى خدا را شكسته مى بينيد و خشم نمى گيريد، حالى كه ننگ شكستن پيمانهاى پدرانتان را نمى پذيريد. داورى در احكام خدا را نزد شما مى آوردند، و از سوى شما به ديگران مى رسيد و هم به شما باز مى گرديد. پس، دست ستمكاران را بر خود گشاديد و رشته هاى كار خويش به دست آنان داديد، و داورى در حكم الهى را در كف آنان نهاديد تا كارها به شبهت كنند و راه شهوت بسپرند. به خدا سوگند، اگر هر يك از شما را به زير ستاره اى بپراكنند، خدا شما را براى روز بد آنان فراهم خواهد آورد.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در وصف دين اسلام و مدح رسول اكرم و سرزنش اصحاب خود از جهت سهل انگارى در جنگ با معاويه و لشگر شام):
قسمت أول خطبه:
(1) سپاس خدائى را سزا است كه (حقائق) اسلام را (بر همه خردمندان) واضح و آشكار نمود، و براى كسيكه در آن وارد گردد (مسلمان شود) راههاى سر چشمه آنرا آسان گردانيد (پس اگر بخواهد از منبع علوم و معارف پيغمبر و ائمّه اطهار بهره مند شود رادع و مانعى براى او نيست) و اركان و پايه هاى آنرا محكم و استوار نمود (اصول و فروعش را روى دو پايه برهان عقل و علم بنا نهاد) تا كسى (كفّار و منافقين) نتواند بر آن غلبه و فزونى يابد (و آنرا از بين ببرد)
(2) پس آنرا (محلّ) امن (از قتل و غارت و دزدى و مانند آنها در دنيا و آسودگى از عذاب آخرت) قرار داد، براى كسيكه خود را بآن متّصل كرد (بدستور آن رفتار نمود) و (نشانه) صلح و آشتى براى كسيكه در آن داخل گشت (كافرى كه مسلمان شد و به يگانگى خدا و پيغمبرى رسول اكرم گواهى داد) و برهان و دليل براى كسيكه بوسيله آن سخن گفت (زيرا اسلام بر حقيقت هر امرى حجّت و دليل است) و شاهد و گواه براى كسيكه با گوينده آن دشمنى كرد، و نور و روشنى (هادى و راهنما) براى كسيكه از آن روشنى طلبيد (بخواهد در راه راست قدم نهاده از تاريكى ضلالت و گمراهى برهد) و فهم (و درك حقائق اشياء) براى كسيكه تدبّر كرد، و عقل و خرد براى كسيكه (در مخلوقات) تفكّر و انديشه نمود، و نشانه (رستگارى) براى كسيكه به فراست راه حقّ را جست، و بينائى براى كسيكه تصميم گرفت (تا بخطاء و اشتباه كارى انجام ندهد) و عبرت و آگاهى براى كسيكه پند پذيرفت، و نجات و رهائى (از عذاب) براى كسيكه (بدرستى آن) تصديق و اعتراف نمود، و وثوق و اطمينان براى كسيكه توكّل داشت (و بخدا) اعتماد كرد، و آسايش براى كسيكه (كارش را پروردگار) تفويض نمود، و سپر براى كسيكه (در سختيها) شكيبا بود،
(3) پس اسلام روشن ترين راهها و آشكارترين مذاهب است، مناره آن (راستى و درستيش) در بلندى (و هويدا) است، راههاى آن درخشان (و نمايان) است، چراغهايش (پيغمبر اكرم و اوصياء آن حضرت تاريكى دلهاى نادانان را) روشنى دهنده است، و در ميدان مسابقه پيش رونده است، پايان آن (مقرّب بودن در درگاه خداوند) بلند است،
(4) گرد آورنده اسبان مسابقه است (تا سواران آنها براى تقرّب بدرگاه الهىّ از يكديگر پيشى گيرند) جائزه اى كه براى مسابقه آن تعيين شده به قدرى نفيس و نيكو است كه همه بآن رغبت دارند، اسب دوانهاى آن شريف و بزرگوارند، راه آن تصديق (بخدا و رسول) و نشانه آن اعمال صالحه و پايان آن مرگ (كه آنگاه تكاليف ساقط گردد) و ميدان رياضت و تربيت آن دنيا است، و محلّ دواندن اسبهاى آن قيامت است، و بهشت جائزه و پاداش آن مى باشد.


قسمت دوم از اين خطبه در وصف پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است:
(5) (رسول اكرم براى تبليغ احكام الهىّ سعى و كوشش فراوان نمود) تا شعله آتش هدايت و رستگارى را بر افروخت براى آنكه اقتباس نماينده از آن بهره مند گردد، و نشانه (هدايت) را (بر سر كوه علم و معرفت) روشن كرد تا آن كس كه (از قافله دور، و) در راه مانده و سرگردان است راه يابد (سعادت هميشگى را بدست آورد) پس (بار خدايا) آن حضرت (در تبليغ رسالت) امين تو و درستكار است، و روز قيامت شاهد و گواه (بر احوال بندگان) تو است، و نعمت و بخششى است كه از جانب تو (بر خلائق) مبعوث شده، و فرستاده تو است بحقّ و راستى كه (بر مردم) رحمت و مهربانى است.
(6) بار خدايا بعدل خود قسمت و بهره او (بالاترين مراتب قرب و منزلت) را نصيبش گردان، و پاداش او را بفضل و كرمت خير بسيار و نعمتهاى بيشمار عطاء فرما.
(7) بار خدايا بناى او را بر بناى سازندگان پيش (دين او را بر اديان انبياء سلف) بلند (ظاهر و غالب) گردان، و خوان نعمت (پاداش زحمت و رنج) او را (در تبليغ رسالت) نزد خود گرامى دار، و منزل و مأوايش را در درگاه حضرتت رفعت ده و او را بمنتهى درجه بزرگوارى برسان و برترى (بر همه خلائق) عطاء فرما،
(8) و ما را در جمعيّت و يارانش (مؤمنين و پرهيزكاران) محشور نما كه (از معصيت و نافرمانى) خجل، و (از كردارهاى زشت) پشيمان، و (از راه راست) منحرف، و عهد شكن و آزمايش شده (ببلاء و سختيها) نباشيم.
(سيّد رضىّ فرمايد:) اين فصل از اين خطبه پيش از اين (در خطبه هفتاد و يكم) بيان شد و ليكن چون در دو روايت اختلاف بود، لذا دوباره در اينجا آنرا تكرار كرديم.


و قسمت سوم از اين خطبه است كه باصحاب خود مى فرمايد (و آنان را بر اثر نجنگيدن با معاويه و لشگر شام سرزنش مى نمايد):
(9) (بعد از آنكه شما كافر و بت پرست و بى قدر و قيمت بوديد) بر اثر كرامت و نوازش خداوند مقام و منزلت و بزرگوارى يافتيد كه كنيزان شما را (كه هيچ اهميّت ندارند) گرامى مى دارند، و همسايگانتان (كفّارى كه با شما پيمان بسته اند) از آن كرامت الهىّ بهره مند ميشوند (به اين جهت جان و مال و ناموسشان از هر خطرى محفوظ است) و تعظيم ميكند و سر فرود مى آورد بشما كسيكه هيچ گونه فضيلت و مزيّتى (در حسب و نسب) بر او نداريد، و نه احسانى باو كرده ايد، و مى ترسد از شما آنكه از غلبه و تسلّط شما ترسى ندارد و شما را حكومت و سلطنتى بر او نيست (تا بترسد، پس خوف پادشاهان و بزرگان در اقصى بلاد روى زمين بواسطه عظمت دولت اسلام است، نه از توانائى و شمشير شما، اكنون سبب كفران چنين نعمتى چيست)
(10) و مى بينيد پيمانهاى خدا شكسته شده و بخشم نمى آييد (اهل شام بر خلاف دستور الهىّ رفتار كرده و معاويه بر امام مفترض الطّاعه ياغى گرديده و به فرمان او اموال مسلمانها و معاهدين را كه در پناه اسلامند غارت مى نمايند و شما ساكت نشسته با اينكه توانا هستيد از ايشان جلوگيرى نمى نمائيد) و حال آنكه براى شكستن پيمانهاى پدرانتان (كه در مقابل پيمانهاى الهىّ اهميّتى ندارد) حاضر نيستيد و آنرا ننگ مى دانيد،
(11) و (شما كسانى هستيد كه) احكام خدا بر شما وارد مى شد (از شما مى پرسيدند) و از شما صادر مى گشت (شما پاسخ مى گفتيد) و بشما رجوع و بازگشت مى نمود (در مرافعه قضاوت مى كرديد) پس مقام و منزلت خود را به ستمگران (معاويه و پيروانش) وا گذارده و زمام كارهايتان را بدست ايشان سپرديد، و در احكام الهىّ بآنها تسليم شده از آنان پيروى كرديد، در حالتى كه ايشان (در تكاليف شرعيّه) بشبهات و آراء باطله عمل ميكنند، و در پى شهوات و خواهشهاى نفسانىّ مى روند،
(12) و (ليكن بدانيد كه اين تسلّط و توانائى براى آنها نمى ماند، بلكه) سوگند بخدا اگر شما را در زير هر اخترى متفرّق سازند (در شهرها پراكنده نمايند) هر آينه خداوند شما را براى روز بد ايشان گرد آورد (تا ببينيد چگونه از آنان انتقام مى كشد).

ستايش مخصوص خداوندى است که اسلام را تشريع کرد، راههاى ورود به آن را آسان ساخت. و ارکانش را در برابر کسانى که به ستيز بر مى خيزند، استوار نمود. و آن را براى کسانى که دست به دامنش زنند، پناهگاه امنى قرار داد. براى آنها که به حريمش گام نهند، وسيله سلامت و صلح; و براى آنها که از منطقش پيروى کنند، دليل و برهان روشن; و براى آنها که از آن دفاع کنند، گواه (آشکار).
اسلام براى کسانى که از آن روشنايى بجويند نور است و براى آنها که آن را درک کنند، مايه فهم و شعور; و براى کسانى که تدبّر کنند، سرچشمه عقل است. اسلام براى کسانى که جستجوگر و تيزبين باشند نشانه (هدايت) است و براى آنها که عزم بر درک حقيقت دارند، مايه بصيرت; و براى آنها که اندرز پذيرند، درس عبرت.
اسلام براى آنها که تصديقش کنند، مايه نجات است و براى آنها که بر آن توکّل و تکيه نمايند، وسيله اطمينان; و براى کسانى که کار خود را به آن واگذارند، موجب راحت و آسايش; و براى آنها که (در راهش) صبر و استقامت به خرج دهند، سپرى است (محکم)، راه هايش واضحترين راهها، ورودى هايش آشکارترين ورودى ها، نشانه هايش مرتفع، و جاده هايش روشن، و چراغ هايش پر نور است.
ميدان تمرين اسلام پاک و پاکيزه; نقطه پايانى مسابقه، بلند و رفيع; اسب هاى اين ميدان، اصيل و آماده; جايزه مسابقه دهندگان، بسيار عالى; و سوار کاران آن، مردمى شريفند. تصديق و يقين، راه رسيدن به اسلام است; و نشانه آن، اعمال صالح. پايان اين مسابقه، مرگ است و دنيا ميدان تمرين و قيامت ميدان مسابقه; و بهشت جايزه آن است!


او تلاش کرد تا شعله فروزانى براى طالبان (حق) برافروخت و چراغ پرفروغى بر سر راه گم شدگان وادى ضلالت قرار داد; او امين مورد اطمينان شماست. شاهد و گواهتان در رستاخيز و برانگيخته شما، به عنوان نعمت، و فرستاده به حق به سوى شما، به عنوان رحمت است. بار خدايا! سهم وافرى از عدل خود و پاداش مضاعفى از خيرات از فضل خود، نصيب او گردان.
خداوندا! بناى رفيع او را برترين بناها قرار ده و او را بر سرِ خوانِ (رحمت) خويش گرامى دار; بر شرافت مقام او نزد خود بيفزاى; و وسيله قرب خود را به وى عنايت کن، مقامِ بلند و برتر را به او عطا فرما و ما را در زمره (دوستان و پيروان) او محشور گردان، در حالى که نه رسوا باشيم و نه پشيمان; نه منحرف نه پيمان شکن; نه گمراه، نه گمراه کننده و نه فريب خورده!


شما از لطف خداوند بزرگ به مقامى رسيديد که حتّى کنيزانتان را گرامى مى دارند و به همسايگانتان محبّت مى کنند، کسانى که شما از آنها برتر نيستيد و حقّى بر آنان نداريد، براى شما عظمت  و احترام قائلند، و کسانى که ترسى از قدرت شما ندارند و بر آنها حکومتى نداريد، از شما حساب مى برند.
ولى شما مى بينيد که قوانين و پيمان هاى الهى شکسته شده، امّا به خشم نمى آييد! در حالى که اگر سنّت هاى پدرانتان نقض گردد، سخت ناراحت مى شويد! در گذشته امور حکومت به دست شما بود و از ناحيه شما به ديگران مى رسيد و نتيجه (و داورى) نهايى به سوى شما  باز مى گشت، ولى شما مقام خويش را به ستمگران واگذار کرديد و زمام امور خود را به دست آنها سپرديد، و مأموريت هاى الهى را به آنها داديد. آنها به شُبهات عمل مى کنند و در شهوات غوطه ورند. امّا به خدا سوگند! اگر دشمنان، شما را در زير هر ستاره اى از آسمان پراکنده کنند، باز خداوند فرزندان شما را براى بدترين روز آنها (روز انتقام) گردآورى مى کند!