ترجمه خطبه 142 نهج البلاغه

المعروف في غير أهله:

وَ لَيْسَ لِوَاضِعِ الْمَعْرُوفِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ مِنَ الْحَظِّ فِيمَا أَتَى إِلَّا مَحْمَدَةُ اللِّئَامِ وَ ثَنَاءُ الْأَشْرَارِ وَ مَقَالَةُ الْجُهَّالَ، مَا دَامَ مُنْعِماً عَلَيْهِمْ مَا أَجْوَدَ يَدَهُ وَ هُوَ عَنْ ذَاتِ اللَّهِ بِخَيْلٌ.

مواضع المعروف:

فَمَنْ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا فَلْيَصِلْ بِهِ الْقَرَابَةَ وَ لْيُحْسِنْ مِنْهُ الضِّيَافَةَ وَ لْيَفُكَّ بِهِ الْأَسِيرَ وَ الْعَانِيَ وَ لْيُعْطِ مِنْهُ الْفَقِيرَ وَ الْغَارِمَ وَ لْيَصْبِرْ نَفْسَهُ عَلَى الْحُقُوقِ وَ النَّوَائِبِ ابْتِغَاءَ الثَّوَابِ، فَإِنَّ فَوْزاً بِهَذِهِ الْخِصَالِ شَرَفُ مَكَارِمِ الدُّنْيَا وَ دَرْكُ فَضَائِلِ الْآخِرَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

ترجمه: محمد دشتی (ره)

برخى از شارحان نوشتند كه اين خطبه بخشى از خطبه 126 مى باشد

شناخت جايگاه بخشش و احسان

براى كسى كه نا بجا به ناكسان نيكى كند بهره اى جز ستايش فرومايگان، تعريف سركشان و اشرار، و سخنان جاهلان بد گفتار ندارد، و اينها نيز تا هنگامى كه به آنها بخشش مى كند ادامه دارد. دست سخاوتمندى ندارد آن كس كه از بخشش در راه خدا بخل مى ورزد.

آن كس كه خدا او را مالى بخشيد، پس «بايد» به خويشاوندان خود بخشش نمايد، و سفره مهمانى خوب بگستراند، و اسير آزاد كند، و رنجديده را بنوازد، و مستمند را بهرمند كند، و قرض وامدار را بپردازد، و براى درك ثواب الهى، در برابر پرداخت حقوق ديگران، و مشكلاتى كه در اين راه به او مى رسد شكيبا باشد، زيرا به دست آوردن صفات ياد شده، موجب شرافت و بزرگى دنيا و درك فضائل سراى آخرت است «ان شاء الله».

اخلاقی اقتصادی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

كسى كه نه بجا و نه بحق، به كسى كه سزاوار احسان نيست، احسان كند، جز ستايش مشتى فرومايه و ثناى جماعت اشرار و نادانان بهره اى نخواهد برد. آن هم تا زمانى كه، احسانش در حق ايشان بر دوام باشد. براستى چه دستى بخشنده دارد ولى از انفاق در راه خدا بخل مى ورزد.

كسى كه خدا به او مال و خواسته اى ارزانى داشته، بايد كه به خويشاوندان برساند و مهمانيهاى نيكو دهد و اسيران و گرفتاران را از بند برهاند و به فقيران و وامداران چيزى عطا كند. و تا ثوابى حاصل كند، خود شكيبايى ورزد و حقوقى را كه به گردن دارد، ادا نمايد و با سختيها بسازد. دست يافتن به اين خصلتها، در دنيا سبب شرف و بزرگى و درك فضايل آخرت شود. [اگر خدا بخواهد.]

از سخنان آن حضرت است در باره نيكى به نا اهل:

براى كسى كه احسان را در غير محلّش و در دست غير مستحقّش قرار دهد سودى جز ستايش مردم پست، و تعريف اشرار، و گفتار جاهلان نيست، آن هم تا وقتى كه به آنان احسان مى كند، مى گويند: عجب دست بخشنده اى دارد در حالى كه اين شخص از احسان در راه خدا بخيل است.

كسى كه خداوند مالى به او عنايت كرد بايد به اقوامش كمك كند، مهمانى شايسته اى برگزار نمايد، اسير و گرفتار را آزاد كند، به فقير و بدهكار ببخشد، و بر اداى حقوق واجبه و حوادث و بلاها جهت درخواست ثواب الهى شكيبايى ورزد، زيرا بدون ترديد دست يابى به اين خصلتها شرف و كرامت در دنيا، و دست يابى به فضائل آخرت است اگر خدا بخواهد.

نيكى كننده در آنجا كه نشايد و بر آن كس كه نبايد، در آنچه كند بهره اى ندارد، جز ستايش خسان، و درود شنيدن از ناكسان، و گفته نادانان چندان كه ببخشد به آنان. چه بخشنده دست اوست -كه نعمت آن بر بندگان خدا پيوسته است- و در راه خدا بسته است.

پس آن كه خدا او را مالى بخشد، از آن به خويشاوندان خود رساند، و خوان مهمانى نيكو بگستراند، و اسير را آزاد سازد، و رنجديده را بنوازد، و مستمند را بهره مند دارد، و وام وامدار بگزارد، و براى درك ثواب، خود را به شكيبايى وادارد، در تحمّل بلاها و پرداخت حقوقى كه بر گردن دارد، كه به دست آوردن اين خصلتها مكرمتهاى اين جهان را داشتن است. و فضيلتهاى آن جهان را يافتن ان شاء اللّه.

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است (در مذمّت مال دارى كه مالش را بيجا صرف ميكند):
(1) براى كسيكه در غير راه حقّ احسان كند و بغير مستحقّ ببخشد از آنچه بخشيده حظّ و بهره اى نيست مگر تمجيد و ستودن مردم فرومايه و بد كار و گفتار نادانان در باره او مادامى كه بايشان بخشش مى نمايد، چه بسيار جواد و بخشنده است و حال آنكه (در حقيقت جودى نكرده، بلكه مال خود را تلف و اسراف نموده، و) در راه خدا بخل ورزيده است (و مالش را بيجا و در غير رضاى حقّ صرف كرده و چنين شخصى از ياران شيطان است، چنانكه در شرح سخن صد و بيست و ششم باين نكته اشاره شد)
(2) پس بكسيكه خداوند ثروتى عطاء فرموده، بايد با آن مال خويشان را كمك و يارى كند، و از آن مال (آشنايان را) مهمانى شايسته نمايد (بهر كس مناسب حال خودش) و با اسير و گرفتار را رهائى بخشد، و از آن به درويش و وام دار عطاء كند، و بايد شكيبائى ورزد بر اداى حقوق (واجبه مانند زكوة و مستحبّه مانند صدقات) و دفع حوادث و پيش آمدها، و اينها را براى بدست آوردن ثواب و پاداش الهى بنمايد (نه از روى رياء و خود نمائى)
(3) پس پيروزمند شدن باين بخششها (كه بيان شد) در دنيا باعث بزرگ شدن و خوشنام بودن و نيكى، و در آخرت وسيله رسيدن بدرجات عاليه است، اگر خدا بخواهد.

کسى که نيکى را در غير موردش، و نزد غير اهلش قرار مى دهد، بهره اى جز ستايش لئيمان و ثناخوانى اشرار و گفتار (چاپلوسانه) جاهلان ندارد، و اين نيز تا زمانى است که به آنها بذل و بخشش مى کند، (و مى گويند:) چه دست سخاوتمندى دارد! اين در حالى است که او در مورد بخشش در راه خدا، بخل مى ورزد!

هر کس خداوند به او مال و ثروتى بخشيده، بايد به وسيله آن صله رحم کند، از ميهمانان به خوبى پذيرايى نمايد، اسيران و کسانى را که در زحمت و فشار هستند آزاد سازد، و به فقرا و بدهکاران کمک کند، چنين کسى بايد براى رسيدن به پاداش الهى در برابر پرداخت حقوق (واجب و مستحب) و همچنين مشکلات و حوادث دردناک، شکيبا باشد; زيرا به دست آوردن اين صفات نيک، سبب بزرگى در دنيا و درک فضايل آخرت است. إن شاء الله.