ترجمه خطبه 183 نهج البلاغه

من خطبة له (علیه السلام) في قدرة اللّه و في فضل القرآن و في الوصية بالتقوى: الله تعالى: الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَعْرُوفِ مِنْ غَيْرِ رُؤْيَةٍ وَ الْخَالِقِ مِنْ غَيْرِ مَنْصَبَةٍ؛ خَلَقَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ اسْتَعْبَدَ الْأَرْبَابَ بِعِزَّتِهِ وَ سَادَ الْعُظَمَاءَ بِجُودِهِ؛ وَ هُوَ الَّذِي أَسْكَنَ الدُّنْيَا خَلْقَهُ وَ بَعَثَ إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ رُسُلَهُ، لِيَكْشِفُوا لَهُمْ عَنْ غِطَائِهَا وَ لِيُحَذِّرُوهُمْ مِنْ ضَرَّائِهَا وَ لِيَضْرِبُوا لَهُمْ أَمْثَالَهَا وَ لِيُبَصِّرُوهُمْ عُيُوبَهَا وَ لِيَهْجُمُوا عَلَيْهِمْ بِمُعْتَبَرٍ مِنْ تَصَرُّفِ مَصَاحِّهَا وَ أَسْقَامِهَا وَ حَلَالِهَا وَ حَرَامِهَا وَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لِلْمُطِيعِينَ مِنْهُمْ وَ الْعُصَاةِ مِنْ جَنَّةٍ وَ نَارٍ وَ كَرَامَةٍ وَ هَوَانٍ. أَحْمَدُهُ إِلَى نَفْسِهِ كَمَا اسْتَحْمَدَ إِلَى خَلْقِهِ وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً وَ لِكُلِّ قَدْرٍ أَجَلًا وَ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَاباً. فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ، حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، أَخَذَ عَلَيْهِ مِيثَاقَهُمْ وَ ارْتَهَنَ عَلَيْهِمْ أَنْفُسَهُمْ؛ أَتَمَّ نُورَهُ وَ أَكْمَلَ بِهِ دِينَهُ...

ترجمه: محمد دشتی (ره)

من خطبة له (علیه السلام) في قدرة اللّه و في فضل القرآن و في الوصية بالتقوى

1. خدا شناسى

ستايش خداوندى را سزاست كه شناخته شد بى آن كه ديده شود، و آفريد بى آن كه دچار رنج و زحمتى گردد، با قدرت خود پديده ها را آفريد، و با عزّت خود گردنكشان را بنده خويش ساخت، و با بخشش خود بر همه بزرگان برترى يافت.

او خدايى است كه دنيا را مسكن مخلوقات برگزيد، و پيامبران خود را به هدايت جن و انس فرستاد، تا دنيا را آنگونه كه هست بشناسانند، و از زيان هاى دنيا بر حذر دارند، و با مطرح كردن مثل ها، عيوب دنيا پرستى را نشان دهند، و آنچه را كه مايه عبرت است تذكّر دهند، از تندرستى ها و بيمارى ها، از حلال و حرام، و آنچه را كه خداوند براى بندگان اطاعت كننده و نافرمان، از بهشت و جهنّم آماده كرده، كه وسيله كرامت يا سقوط و پستى است باز گو نمايند.

خدا را ستايش مى كنم چنانكه خود از بندگان خواسته است، و براى هر چيزى اندازه اى قرار داده و براى هر اندازه اى مدّتى معيّن كرده، و هر مدّتى را حسابى مقرّر داشته است.

2. ويژگى هاى قرآن

قرآن فرماندهى باز دارنده، و ساكتى گويا، و حجّت خدا بر مخلوقات است. خداوند پيمان عمل كردن به قرآن را از بندگان گرفته، و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است. نورانيّت قرآن را تمام، و دين خود را به وسيله آن كامل فرمود، و پيامبرش را هنگامى از جهان برد كه از تبليغ احكام قرآن فراغت يافته بود، پس خدا را آنگونه بزرگ بشماريد كه خود بيان داشته است.

خداوند چيزى از دينش را پنهان نكرده، و آنچه مورد رضايت يا خشم او بود وا نگذاشته، جز آن كه نشانه اى آشكار، و آيتى استوار براى آن قرار داده است كه به سوى آن دعوت يا پرهيز داده شوند، پس خشنودى و خشم خدا در گذشته و حال يكسان است.

بدانيد همانا خداوند از شما خشنود نمى شود به كارى كه بر گذشتگان خشم گرفته، و خشم نمى گيرد به كارى كه بر گذشتگان خشنود بود. شما در راهى آشكار قدم بر مى داريد و سخن گذشتگان را تكرار مى كنيد. خداوند نيازمنديهاى دنياى شما را كفايت كرده و به شكرگزارى وادارتان ساخت، و ياد خويش را بر زبان هاى شما لازم شمرد.

3. سفارش به پرهيزكارى

خدا شما را به پرهيزكارى سفارش كرد، و آن را نهايت خشنودى خود، و خواستش از بندگان قرار داده است، پس بترسيد از خدايى كه در پيشگاه او حاضريد، و اختيار شما در دست اوست، و همه حالات و حركات شما را زير نظر دارد. اگر چيزى را پنهان كنيد مى داند، و اگر آشكار كرديد ثبت مى كند، براى ثبت اعمال، فرشتگان بزرگوارى را گمارده كه نه حقّى را فراموش، و نه باطلى را ثبت مى كنند.

«آگاه باشيد آن كس كه تقوا پيشه كند و از خدا بترسد، از فتنه ها نجات مى يابد» و با نور هدايت از تاريكى ها مى گريزد، و به بهشت و آنچه كه دوست دارد جاودانه دسترسى پيدا مى كند. خدا او را در منزل كرامت خويش مسكن مى دهد، خانه اى كه مخصوص خداست، سقف آن عرش پروردگارى، و روشنايى آن از جمال الهى، و زائرانش فرشتگان، و دوستان و همنشينانش پيامبران الهى، مى باشند. پس به سوى قيامت بشتابيد، و پيش از آن كه مرگ فرا رسد آماده باشيد، زيرا ناگهان آرزوهاى مردم قطع شده، و مرگ آنها را در كام خود مى كشد، و در توبه بسته مى شود. شما امروز به جاى كسانى زندگى مى كنيد كه قبل از شما بودند و ناگهان رفتند و پس از مرگ تقاضاى بازگشت به دنيا كردند.

4. ضرورت ياد قيامت و عذاب الهى

مردم شما چونان مسافران در راهيد، كه در اين دنيا فرمان كوچ داده شديد، كه دنيا خانه اصلى شما نيست و به جمع آورى زاد و توشه فرمان داده شديد.

آگاه باشيد اين پوست نازك تن، طاقت آتش دوزخ را ندارد، پس به خود رحم كنيد، شما مصيبت هاى دنيا را آزموديد، آيا ناراحتى يكى از افراد خود را بر اثر خارى كه در بدنش فرو رفته، يا در زمين خوردن پايش مجروح شده، يا ريگ هاى داغ بيابان او را رنج داده، ديده ايد كه تحمّل آن مشكل است. پس چگونه مى شود تحمّل كرد كه در ميان دو طبقه آتش، در كنار سنگ هاى گداخته، همنشين شيطان باشيد.

آيا مى دانيد وقتى كه مالك دوزخ بر آتش غضب كند، شعله ها بر روى هم مى غلتند و يكديگر را مى كوبند و آنگاه كه بر آتش بانگ زند ميان درهاى جهنّم به هر طرف زبانه مى كشد. اى پير سالخورده كه پيرى وجودت را گرفته است، چگونه خواهى بود آنگاه كه طوق هاى آتش به گردن ها انداخته شود، و غل و زنجيرهاى آتشين به دست و گردن افتد چنانكه گوشت دستها را بخورد؟

5. روش استفاده از دنيا

پس خدا را خدا را اى جمعيّت انسان ها پروا كنيد حال كه تندرستيد نه بيمار، و در حال گشايش هستيد نه تنگ دست، در آزادى خويش پيش از آن كه درهاى اميد بسته شود بكوشيد، در دل شب ها با شب زنده دارى، و پرهيز از شكمبارگى به اطاعت برخيزيد، با اموال خود انفاق كنيد، از جسم خود بگيريد و بر جان خود بيفزاييد، و در بخشش بخل نورزيد كه خداى سبحان فرمود: «اگر خدا را يارى كنيد، شما را پيروز مى گرداند و قدم هاى شما را استوار مى دارد» و فرمود: «كيست كه به خدا قرض نيكو دهد تا خداوند چند برابر عطا فرمايد، و براى او پاداش بى عيب و نقصى قرار دهد».

درخواست يارى از شما به جهت ناتوانى نيست، و قرض گرفتن از شما براى كمبود نمى باشد، در حالى كه از شما يارى خواسته كه: «لشكرهاى آسمان و زمين در اختيار اوست و خدا نيرومند و حكيم است» . و در حالى طلب وام از شما دارد كه گنج هاى آسمان و زمين به او تعلّق دارد و خدا بى نياز و حميد است، بلكه خواسته است شما را بيازمايد كه كدام يك از شما نيكوكارتريد.

پس به اعمال نيكو مبادرت كنيد، تا با همسايگان خدا در سراى او باشيد كه هم نشينان آنها پيامبران، و زيارت كنندگانشان فرشتگانند، و چنان گرامى داشته مى شوند كه صداى آهسته آتش را نشنوند، و بر بدن هايشان هيچ گونه رنج و ناراحتى نرسد. «اين بخشش خداست به هر كس بخواهد مى دهد و خدا صاحب بخشش بزرگ است.» من آنچه را مى شنويد مى گويم، و خداوند را به يارى خود و شما مى خوانم كه او كفايت كننده و بهترين وكيل است.

اعتقادی اخلاقی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

ستايش خداوندى را كه شناخته است بى آنكه ديده شود. آفريدگار است بى آنكه او را رنجى رسد. موجودات را به قدرت خود بيافريد و به عزت و چيرگى خود هر مهتر گردنكش را بنده ساخت و بر همه بزرگان به جود و بخشش خود سرورى يافت.

اوست كه آفريدگان خود را در اين جهان جاى داد و پيامبران را بر جن و انس مبعوث فرمود، تا پرده از چهره دنيا برگيرند و مردم را از بديها و سختيهايش بر حذر دارند، و برايشان از دنيا مثلها آورند و ديدگانشان را به معايب آن بگشايند و بناگهان برايشان در آيند و سخنى عبرت آميز گويند، از دگرگونيهاى آن چون تندرستيهاى آن و بيماريهاى آن و حلال آن و حرام آن و آنچه خدا براى فرمانبرداران مهيا كرده و آنچه براى بزهكاران از بهشت و دوزخ و بزرگوارى و خوارى.

ستايش مى كنيم او را ستايشى كه به ساحت قدس او منتهى گردد آنسان كه از بندگانش خواسته كه ستايشش كنند. براى هر چيز اندازه اى نهاد و هر اندازه را زمانى مقرر داشت و هر زمان را در كتابى نوشت.


از اين خطبه:

قرآن فرمان دهنده است و بازدارنده. خاموش است و گويا. حجت خداست بر آفريدگانش كه براى آن از ايشان پيمان گرفته است و همه را در گرو آن قرار داده. خداى تعالى نور هدايت خود را به قرآن تمام كرده و دين خود را به قرآن كامل نموده است. جان پيامبر خود (صلى الله عليه و آله) را زمانى بستد كه از رسانيدن احكام هدايت آميزش فراغت يافته بود.

پس خداى سبحان را چنان بزرگ داريد كه او خود خويشتن را بزرگ داشته است. زيرا كه چيزى را از دين خويش بر شما پوشيده نداشته است. هيچ چيز نيست كه او را خشنود سازد يا سبب كراهت او گردد، مگر براى آن نشانى روشن و آيينى محكم آورد كه يا منعش كرده يا به سوى آن فراخوانده است. و سبب خشنودى و خشم او در آينده و گذشته يكى است. بدانيد كه او هر چيزى را كه بر پيشينيان ناپسند مى داشته از شما پسنديده ندارد و چيزى را كه از پيشينيان شما پسنديده مى داشته از شما ناپسند نداند.

شما به راه روشن حق گام مى نهيد و همان سخنان كه مردان پيش از شما مى گفته اند بر زبان مى رانيد. خداوند هزينه دنياى شما را بر عهده گرفته است و به سپاسگزارى واداشته و ذكر خود را فريضه زبانها كرده است.


شما را به پرهيزگارى سفارش كرده و آن را منتهاى خشنودى خود قرار داده و همين است آنچه از بندگان خود خواسته. پس، از خداوندى كه همواره در نظر او هستيد و زمام اختيارتان به دست اوست و در قبضه قدرت اوست، بترسيد. اگر در نهان كارى كنيد، مى داندش و اگر به آشكارا كارى كنيد، مى نويسدش و بر اين كار فرشتگانى گمارده است. نگهبانان و ارجمندان، كه حقى را نانوشته نگذارند و چيزى را بيجا ثبت نكنند.

بدانيد كه هر كه از خدا بترسد براى او راه بيرون شدنى از فتنه ها قرار مى دهد و چراغى در تاريكيها و او را در آنچه ميل و خواست اوست جاويدان دارد و در نزد خود در منزل كرامت فرود آورد، در سرايى كه خاص خود ساخته، سايه اش عرش است و روشناييش اشراق نور خشنودى اوست و زايران آن فرشتگان او و دوستانش پيامبرانش هستند.

به سوى معاد بشتابيد، بر مرگ ها پيشى گيريد، زيرا، بسا مردم كه رشته آرزوهايشان گسسته گردد و اجل دريابدشان و در توبه به رويشان بسته ماند. شما همانند كسانى هستيد كه پيش از شما از اين جهان رفته اند و از خدا مى خواهند كه آنان را به دنيا بازگرداند. شما مسافرانى هستيد در سفر، از خانه اى كه خانه شما نبوده است و اكنون بانگ رحيل سرداده اند كه گاه رفتن است. همراه خود توشه اى برداريد.


بدانيد كه اين پوست ظريف را طاقت آتش دوزخ نيست. پس بر خود ترحم كنيد. شما توان خود را در برابر مصايب و سختيهاى اين جهانى سنجيده ايد، آيا نديده ايد كه اگر خارى بر تن يكى از شما رود يا بلغزد و بيفتد و خونين شود يا با ريگ تفته بسوزانندش چه حالى خواهد داشت پس چگونه است حال او، آن گاه كه ميان دو طبقه از آتش جاى گرفته، همخوابه اش سنگ است و همنشين او شيطان. آيا مى دانيد كه چون مالك دوزخ بر آتش خشم گيرد، برخى از آن برخى ديگر را فرو كوبد و خرد كند و چون بر آن بانگ زند از هيبت آن فرياد برآورد و ميان درهاى دوزخ برجهد؟


اى پير سالخورده كه ضعف پيريت از پاى در آورده، چگونه اى آن گاه كه طوقهاى آتش به استخوانهاى گردنت بچسبد و غلها و زنجيرها گوشت ساعدانت را خورده باشند الله. الله. اى جماعت بندگان، شما كه اكنون در تندرستى پيش از بيمارى هستيد و در گشايش پيش از تنگى، براى رهايى خود، پيش از آنكه گردنها به گرو اعمال رود و رهايى ممكن نگردد بكوشيد.

شب هنگام چشمان خود را بيدار داريد و شكمهاى خود را لاغر نماييد و قدمهاى خود به كار داريد و اموالتان را انفاق كنيد و از تنهايتان بگيريد و به جانهاى خود ببخشيد و در اين گرفتن و دادن بخل مورزيد. خداى سبحان فرمايد: «اگر خدا را يارى كنيد شما را يارى كند و پايداريتان خواهد بخشيد.» و نيز گويد: «كيست كه خدا را قرض الحسنه دهد تا براى او دو چندانش كند و او را پاداشى نيكو باشد.» اگر خدا از شما يارى مى خواهد نه از روى خوارمايگى است و اگر از شما وام مى خواهد نه به سبب بينوايى است. از شما يارى خواسته در حالى كه، لشكرهاى آسمان و زمين از آن اوست و اوست پيروزمند و حكيم و از شما وام مى خواهد و حال آنكه، خزاين آسمانها و زمين از آن اوست و بى نياز و ستوده است خداوند. مى خواهد شما را بيازمايد تا كداميك از شما به عمل، بهتر از ديگران هستيد.

پس به كارهاى نيك دست يازيد تا با همسايگان خدا در خانه خدا باشيد، همانند كسانى كه خدا پيامبرانش را رفيقان آنان كرده و ملايكه خود را به ديدارشان فرستاده و گوشهايشان را بدان گرامى داشته كه هرگز صداى آتش را نشنوند و تنهايشان را از رسيدن رنج و درد مصون داشته «اين بخشايشى است از جانب خدا كه به هر كه مى خواهد ارزانيش مى دارد، كه خدا صاحب بخشايشى بزرگ است.» مى گويم آنچه مى شنويد. از خداوند براى خود و شما يارى مى خواهم. او مرا بسنده است كه بهترين كارگزار است.

از خطبه هاى آن حضرت است در بيان قدرت خداوند و فضل قرآن و سفارش به تقوا:

حمد خداى را كه بدون ديده شدن شناخته شده، خدايى كه آفريننده است به غير رنج و زحمت. به قدرتش موجودات را آفريد، و با عزّتش گردن فرازان را به بند بندگى كشيد، و با جودش بر بزرگان مهترى جست.

اوست خدايى كه مخلوقاتش را در دنيا جاى داد، و رسولانش را به سوى جن و انس فرستاد، تا پرده از رخسار دنيا از برابر ديدگانشان بردارند، و آنان را از زيانهاى دنياى منهاى تقوا بترسانند، و براى بيدار كردنشان در باره آن مثلها بزنند، و بر عيوب دنيا بينايشان گردانند، و آنچه مايه عبرت است از انقلاب حالات دنيا چون تندرستى ها و بيماريها، و حلال و حرام براى مردم غافل باز گو كنند، و آنچه را خداوند براى اهل طاعت و معصيت از بهشت و جهنّم و كرامت و ذلّت آماده نموده بيان نمايند.

او را به درگاهش سپاس و ستايش مى گويم چنانكه از بندگانش سپاس و ستايش خواسته. براى هر چيزى اندازه اى قرار داده، و براى هر اندازه مدّتى معين نموده، و براى هر مدّتى كتابى نگاشته است.


از اين خطبه است در باره قرآن:

قرآن امر كننده و نهى كننده است، خاموش و گوياست، حجت خدا بر مردم است، بر آن از خلق خود پيمان گرفت، و آنان را در گرو قرآن قرار داد، نورش را تمام و دينش را به آن كامل كرد، پيامبرش صلّى اللّه عليه و آله را قبض روح كرد در حالى كه از رساندن پيام هدايت به مردم به وسيله قرآن فارغ شده بود.

پس خدا را بزرگ شماريد آنچنان كه او خود را بزرگ شمرده، زيرا خداوند چيزى از دينش را از شما پنهان نكرد، و امرى را كه مورد رضايت يا كراهتش باشد وانگذاشت جز اينكه براى آن علامتى ظاهر و نشانه اى محكم قرار داد، كه يا از منكر نهى مى كند و يا به معروف دعوت مى نمايد.

پس خشنودى و خشمش در گذشته و حال يكسان است. و بدانيد خداوند هرگز از شما خشنود نمى شود به چيزى كه به خاطر آن بر گذشتگان خشم گرفته، و هرگز بر شما خشم نمى گيرد به خاطر چيزى كه به آن از پيشينيان خشنود شده، شما در راهى روشن حركت مى كنيد، و آنچه گذشتگان گفته اند در سخن تكرار مى كنيد. خداوند مئونه دنياى شما را كفايت كرده، و بر شكر ترغيب نموده، و ذكرش را بر زبانتان واجب كرده.


و شما را به تقوا سفارش نموده، و آن را منتهاى خشنودى خود و خواسته اش از بندگان قرار داده. پس تقواى الهى را پيشه سازيد، خدايى كه در برابر نظارت او هستيد، و مهار زندگى شما در دست قدرت او و تغييرتان از حالى به حالى در كف قوت اوست، اگر پنهان كنيد مى داند، و اگر آشكار نماييد ثبت مى كند، نگهبانان با كرامتى را بر شما موكّل كرده كه حقّى را از قلم نمى اندازند، و چيزى را بيهوده ثبت نمى كنند.

بدانيد آن كه تقواى الهى را رعايت كند خداوند راه خروج از فتنه ها را برايش باز كند، و به او نورى بنماياند كه از تاريكى برهد، و او را در آنچه كه ميل و آرزوى اوست جاويدان كند، وى را نزد خود در خانه كرامت وارد سازد، خانه اى كه براى خود انتخاب نموده كه سايه اش عرش، روشناييش شادمانى او، زيارت كنندگانش فرشتگان، و دوستانش انبياء او هستند. پس بر معاد پيشدستى كنيد، و بر مرگ پيشى جوييد، زيرا نزديك است آرزوى مردم قطع شود، و اجل گريبانشان را بگيرد و باب توبه بر آنان بسته شود.

شما اكنون در شرايطى هستيد كه كسانى پيش از شما از دنيا رفتند بازگشت به آن را خواستار شدند، با آنكه شما در دنيا همچون رهگذريد از خانه اى كه ملك شما نيست آماده سفريد كه كوچ كردن از آن را به شما اعلام نموده، و توشه گرفتن از آن را امر كرده اند.


بدانيد كه اين پوست نازك را طاقت بر آتش نيست، پس به خود رحم كنيد، كه شما خود را در دنيا به مصائب و رنجها امتحان كرده ايد. آيا مشاهده كرده ايد كه يكى از شما به خاطر خارى كه به بدنش فرو مى رود و از لغزيدنى كه دچار خونريزى مى گردد، و از ريگ داغى كه او را مى سوزاند چگونه ناله سر داده و اظهار درد مى كند. پس چه طاقت و حالى خواهد داشت وقتى بين دو طبقه از آتش قرار گيرد، در حالى كه همخوابه سنگ سوزان و همنشين شيطان گردد. آيا مى دانيد وقتى مالك دوزخ بر آتش خشم گيرد آتشها به روى هم غلتيده و يكديگر را به سختى مى كوبند، و هرگاه به آتش بانگ زند آتش دوزخ بى تابانه از نهيب او در ميان درهاى جهنم بر جهد؟


اى پير سالخورده كه پيرى با تو در آميخته، چگونه خواهى بود وقتى گردن بندهاى آتشين به استخوانهاى گردن بپيوندد، و غلها به دستها وصل شود تا گوشتهاى ساعد را بخورد اى مردم، خدا را خدا را اكنون كه در تندرستى پيش از بيمارى، و فراخى قبل از تنگدستى هستيد، پس در آزادى خود تا گرفتار نشديد بكوشيد، ديده ها را در شب بيدار داريد، شكمها را با روزه لاغر كنيد، قدمها را به كار گيريد، اموالتان را انفاق نماييد، بدنها را فداى جانها كنيد و در اين راه بخل نورزيد، كه خداوند سبحان فرموده: «اگر خدا را يارى كنيد خدا هم شما را يارى مى كند و قدمهاى شما را استوار مى دارد» و نيز فرموده: «كيست كه به خداوند وام نيكو دهد كه خدا آن را برايش به چند برابر باز گرداند و به خاطر اين وام براى او اجر كريم است».

خداوند از روى ذلّت از شما يارى نخواسته، و به خاطر كمى مال قرض نطلبيده، از شما يارى خواسته در حالى كه جنود آسمانها و زمين از اوست و او غالب و حكيم است، از شما وام طلبيده در صورتى كه مالك خزائن آسمانها و زمين بوده و بى نياز و ستوده است، همه اينها به خاطر آزمايش شماست كه كدامتان داراى بهترين عمل هستيد.

پس به سوى اعمال پسنديده بشتابيد تا در بهشت با همجواران خدا باشيد، آنان كه انبيا را با آنان رفاقت داد، و فرشتگان را به ديدارشان فرستاد، و چنان اكرامشان نمود كه گوششان هرگز صداى آهسته آتش جهنم را نشنود، و اندامشان را از برخورد با سختى و رنج مصون داشت، «اين است عطاى خداوند كه به هر كس بخواهد عنايت مى كند و خداوند صاحب بخشش عظيم است». آنچه را مى شنويد مى گويم، و از خدا براى خود و شما يارى مى خواهم، و او ما را بس است و وكيل خوبى است.

ستايش خدايى را كه شناخته است بى آنكه ديده شود، و آفريننده است، بى آنكه رنجى برد.

خلايق را به نيروى خود بيافريد، و مهتران را با چيرگى در بند بندگى كشيد، و بزرگان را با بخشش خويش مهترى بخشيد، و اوست كه آفريده خود را در اين جهان ساكن گرداند، و پيامبرانش را بر جنّ و انس برانگيزاند، تا دنيا را چنانكه هست بديشان بنمايانند، و آنان را از زيانهايش بترسانند، و از دنيا براى شان مثلها زنند، و زشتيهاى آن را به آنان نشان دهند، و به آنان گوشزد كنند، آنچه از آن عبرت توان گرفت، از دگرگونيهايى پى در پى، -و سراسر شگفت-، از تندرستيها و بيماريهايش، و از حلالها و حرامهايش، و آنچه خدا آماده ساخته است براى فرمانبران و نافرمانان، از بهشت و يا آتش سوزان، و ارجمندى و يا خوارى -در آن جهان-.

او را مى ستايم، چنانكه خود خواسته است از آفريدگان. او براى هر چيز اندازه اى گذاشت، و هر اندازه را مدّتى معيّن داشت، و هر مدّتى را در كتابى نگاشت.


از اين خطبه است:

پس قرآن فرمان دهنده است و بازدارنده، خاموش است و گوينده، حجّت خداست بر آفريدگانش كه بدان پيمان گرفته است از ايشان، و همگان را نهاده است در گرو آن.

نور -هدايت- خود را با قرآن تمام گرداند، و دين خود را بدان به كمال رساند، و جان پيامبر خويش را هنگامى ستاند كه از رساندن احكامى كه موجب رستگارى آفريدگان است، فارغ ماند.

پس خدا را چنان بزرگ داريد كه خود بزرگ داشته، چه او چيزى از دين خويش را از شما پنهان نداشته، و آنچه را از آن خشنود باشد يا نپسندد وانگذاشته، جز آنكه براى آن نشانى نهاده است آشكارا، و آيتى محكم -و معنى آن هويدا-، تا -مردم را از آنچه نخواهد- بازدارد، و يا -بدانچه رضاى اوست- بخواند.

پس خشنودى و ناخشنودى او در گذشته و حال يكسان است -حرام و حلال خدا نه دستخوش گذشت زمان است-، و بدانيد كه خدا چيزى را از شما نمى پسندد كه از پيشينيان شما ناپسند انگاشته، و بر چيزى خشم نمى گيرد كه از آنان خوش مى داشته، و همانا شما بر پى نشانه اى مى رويد كه آشكار است، و سخنى را مى گوييد كه پيشينيان شما مى گفتند و بازگردان همان گفتار است. -خدا- هزينه دنياى شما را عهده دار گرديده، و شما را به سپاس -گفتن خود- وادار فرموده، و ذكر خود را بر زبانهاتان واجب داشته.


و به پرهيزگارى تان سفارش كرده، و آن را نهايت خشنودى خود و خواستش از بندگان قرار داده. پس بترسيد از خدايى كه بر كارهاى شما بيناست، و بر شما چيره و تواناست، و در آنچه كنيد قدرت او پيداست. اگر چيزى را پوشانديد، آن را مى داند، و اگر آشكار كرديد ثبت مى گرداند، و بدين كار فرشتگانى گمارده است، نگاهبان و ارجمند كه نه حقّى را وامى نهند و نه باطلى را ثبت مى كنند، و بدانيد آن كه از خدا بترسد، خدا براى او بيرونشوى از فتنه ها قرار دهد، و نورى كه در تاريكى بدان راه  برد، و او را جاودان دارد در آنچه آرزو و خواهش او بود، و او را نزد خود فرود آرد، در منزلى كه نشان كرامت او دارد.

در خانه اى كه براى خود بنا كرد، سايه آن عرش اوست، و روشنى اش تجلّى عظمت او، و زائران آن فرشتگان او، و دوستان و همدمانش پيامبران او. پس -در رسيدن- به معاد بشتابيد و بر اجل پيشى گيريد -و آن را دريابيد- كه نزديك است رشته آرزوى مردمان گسسته گردد، و مرگ ناگهان بر آنان جسته، و در توبه به روى شان بسته.

شما همچون كسانى هستيد كه پيش از شما بدان جهان رهسپار شدند، سپس بازگشتن به دنيا را خواستار شدند. شما رهگذرانيد، به راه افتاده، و خانه اى را كه از آن شما نيست، وانهاده. شما را گفته اند اين خانه را واگذاريد، و فرموده اند از آن توشه برداريد.


و بدانيد كه اين پوست نازك را بر آتش سوزان شكيبايى نيست، پس بر خويشتن رحمت آريد، شما-  توان-  خود را در مصيبتهاى اين جهان آزموديد، آيا نديديد از خارى كه بر يكى از شما خلد، چگونه زارى كند، و يا به سر در افتادگى، كه خون آلودش گرداند، و يا ريگ تفته كه او را بسوزاند تا چه رسد كه ميان دو طبقه از آتش بود سوزان، همخوابه او سنگ، و همنشينش شيطان. آيا مى دانيد چون مالك بر آتش دوزخ خشم آرد، برخى از آن برخى ديگر را خرد كند و بيوبارد، و چون بانگ بر آن زند ميان درهاى دوزخ بر جهد از آزارى كه دارد؟


اى پير سالخورده كه پيرى در تو راه يافته، چگونه اى آن گاه كه طوقهاى از آتش تافته، گرد گردنت افتد، و غلهايى كه گردن و دستها را به هم فرو برد، چنانكه گوشت بازوها را بخورد پس خدا را، خدا را، اى گروه بندگان حال كه سالم و تندرستيد نه بيمار، و در گشايش هستيد نه به تنگى دچار، در گشودن گردنهاى خود بكوشيد، پيش از آنكه آنچه در گرو است بگيرند -و از شما توبه نپذيرند-، چشمهاى خود را به شب بيدار داريد و شكمهاى خويش را -با اندك خوردن- به لاغرى در آريد. قدمهاى خود را به كار افكنيد، و مالهاى خويش را -در راه خدا- هزينه كنيد.

از تن هاتان بگيريد و به جانهاتان ببخشيد، و در بخشيدن از اين بدان بخل مورزيد، كه خداى سبحان گفته است: «اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مى كند، و گامهاى شما را استوار مى دارد.» و گفته است: «كيست كه به خدا وام دهد وامى نيكو، پس آن را براى وى دو چندان سازد و براى او مزدى بزرگ باشد.»

خدا از روى خوارى از شما يارى نمى خواهد، و از تنگدستى وام از شما نمى گيرد. از شما يارى خواسته حالى كه سپاهيان آسمانها و زمين در فرمان اوست، و نيرومند و حكيم است، و از شما وام مى گيرد و گنجينه هاى آسمانها و زمين از آن اوست، و بى نياز و حميد است. او خواسته است شما را بيازمايد تا كار كدام يك از شما بهتر آيد.

پس با كردارهاى خود پيشى گيريد تا در خانه خدا با همسايگان خدا باشيد. پيامبران خود را رفيقان آنان كرده، و فرشتگانش را به زيارتشان برانگيخته، و گوشهاشان را حرمت نهاده است تا بانگ آتش را نشنود، و تن هاشان را نگاهداشته است، از اين كه رنجى يا سختى اى بدان رسد. «اين بخشش خداست، به هركس كه خواهد دهد و خدا صاحب بخشش بزرگ است». مى گويم آن را كه مى شنويد و از خدا براى خود، و شما يارى مى خواهم، و او ما را بسنده و نيكو كارگزار است.

از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در حمد و ثناى خداى تعالى):
قسمت أول خطبه:
(1) سپاس سزاوار خداوند است كه بى ديده شدن (بچشم بآثار و علامات) شناخته شده است، بدون بردن رنج (و آلت و ابزار، آفريدگان را) آفريننده است،
(2) به قدرت و توانائى خود موجودات را آفريده، و به بزرگى و برترى از گردنكشان اطاعت و بندگى طلبيد (زيرا هر بزرگى در پيشگاه او بى مقدار است، پس امر بخضوع و فروتنى فرمود) و با بخشش خويش بر بزرگان سرور و مهتر است،
(3) و او است خداوندى كه آفريده هايش را در دنيا جا داد، و (طبق حكمت و مهربانى) پيغمبرانش را (براى راهنمائى پى در پى) بسوى جنّ و انس فرستاد تا براى ايشان پرده (نادانى و گمراهى) دنيا را بردارند، و از بديها و سختيهاى آن آنان را بترسانند (آگاه سازند) و براى آنها از (بيوفائى) آن مثلها بزنند (سر گذشتها بيان كنند تا از فريفتگى برهند) و آنان را به نواقص آن بينا گردانند، و در حين غفلت و بيخبرى ايشان (به زيان معصيت و نافرمانى) بياورند سخنى كه بآن عبرت گيرند (متنبّه گردند) از تغيير حالات مانند تندرستى و خوشى و بيمارى و گرفتارى، و (كسب از راه) حلال و حرام آن، و بهشت و ارجمندى كه براى پيروان و دوزخ و خوارى كه براى گناهكاران آماده فرموده است.
(4) خدا را سپاس مى گزارم در حاليكه باو رو آورده ام سپاسى كه آفريدگانش را بآن امر فرموده، و هر چيزى را مقدار و اندازه اى و هر اندازه اى را مدّتى و هر مدّتى را نامه و نوشته اى مقرّر نموده (كه تغيير و تبديل در آن راه ندارد).


قسمت دوم از اين خطبه است در وصف قرآن (و اندرز بمردم):
(5) قرآن امر كننده (بمعروف و) نهى كننده (از منكر) است (خداوند در آن مردم را بطاعات امر و از معاصى نهى فرموده) و (بر حسب ظاهر) خاموش است (زيرا جز حروفى بيش نيست، و در واقع) گويا (است، زيرا همه اخبار و امر و نهى الهى در آن است) و حجّت و برهان خدا است بر بندگانش كه از ايشان بر (عمل به) آن پيمان گرفت، و آنها را در گرو آن قرار داد (پس از عذاب رهائى نيست مگر به متابعت و پيروى از آن)
(6) نور آنرا تمام گردانيد (راه سعادت و نيكبختى و شقاوت و بدبختى را تا قيامت در آن نشان داد) و دين خود (اسلام) را بسبب آن كامل گردانيد، و پيغمبر خود، صلّى اللَّه عليه و آله، را در حالى قبض روح فرمود كه از تبليغ احكام قرآن بمردم كه موجب هدايت و رستگارى است فراغت يافته بود،
(7) پس خدا را به عظمت و بزرگى ياد كنيد چنانكه بزرگوارى خود را (در قرآن كريم) ياد كرده، زيرا حكمى از (احكام) دين خود را بر شما پنهان نگذاشت، و رها نكرد پسند يا ناپسندى را مگر آنكه نشانى آشكار و علامتى هويدا (در كتاب و سنّت) براى آن قرار داد تا باز دارد از آن (چه پسنديده نيست) و امر نمايد بآن (چه مورد پسند است) پس خوشنودى و خواست او و خشم و نهيش در آينده (با گذشته) يكسان است (احكام او تا قيامت تغيير نمى پذيرد، بلكه هميشه حكم هر مسئله همان است كه در زمان رسول خدا در قرآن و سنّت بيان شده است، و اين جمله دليل بر صحّت و درستى مذهب اهل صواب از مخطّئه است كه قائل هستند باينكه خداوند سبحان را در هر مسئله اى يك حكم معيّن است و مجتهدى كه باستنباط آنرا بدست آورده صواب كار است، و آنكه در استنباط خويش كوشش نموده و حكم واقعى را نيافته خطاء كرده، ولى زيانى متوجّه او نمى گردد، بر خلاف اهل خطاء از مصوّبه كه قائل هستند باينكه خداى تعالى را در هر مسئله اى طبق آرا گوناگون مجتهدين احكام مختلفه اى است).
(8) و بدانيد خداوند هرگز رضايت نخواهد داد براى شما بچيزى كه بر پيشينيان شما از آن بخشم آمده، و هرگز بر شما خشمگين نمى شود به چيزى كه بر پيشينيان شما بآن رضايت داده (آنچه در زمان رسول خدا حرام بوده بر شما و آيندگان حرام است، و آنچه واجب بوده واجب، زيرا شرع محمّد صلّى اللَّه عليه و آله تا قيامت مستمرّ است و حكم او بر يك نفر حكم بر همگان است، پس حكم هر مسئله اى بطورى است كه روز اوّل تعيين گشته و در كتاب و سنّت بيان شده و نسبت به هيچ زمان و به هيچ كس تغيير پذير نبوده، و جائز نيست كسى طبق رأى و اجتهاد خود آنرا تبديل نمايد كه اگر چنين كرد در دين بدعت نهاده است، لذا مى فرمايد:) و جز اين نيست كه (بايد) در راه آشكار سير نموده و بتكرار گفتار مردان پيش از خودتان سخن گوييد (بايستى در راه پيشينيان قدم نهاده و به رويّه ايشان رفتار نمائيد نه اينكه از پيش خود سخنى گفته راهى پوئيد)
(9) بتحقيق خداوند تحصيل روزى زندگانيتان را براى شما ضمانت ميكند (شما را از غمّ و اندوه روزى مى رهاند، چنانكه در سوره 51 آیه 23-22 مى فرمايد: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ - فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» يعنى در آسمان است روزى شما و آنچه كه وعده داده مى شويد، پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه آن راست و درست است مانند آنكه شما سخن مى گوئيد يعنى چنانكه در گفتن شما شكّ و ترديدى نيست در راستى و درستى آنچه بيان شد نيز شكّ و ترديدى نمى باشد) و شما را بر شكر و سپاس ترغيب فرموده و بر شما واجب نموده كه به زبانها بياد او باشيد (چنانكه در قرآن كريم سوره 2 آیه 152 مى فرمايد: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ» يعنى ياد من باشيد تا شما را ياد كنم و شكر نعمت من بجا آورده كفران ننمائيد).


و شما را بتقوى و پرهيزكارى سفارش نموده (چنانكه در قرآن كريم سوره 4 آیه 131 مى فرمايد: «وَ لِلهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ» يعنى كسانيكه پيش از شما داراى كتاب بودند «مانند يهود و نصارى» و شما را سفارش نموديم كه از خدا بترسيد و اگر كافر شويد، پس براى خدا است آنچه در آسمانها و زمين است، و خدا بى نياز و ستوده است. پس امر بتقوى براى رستگارى شما است و گر نه خدا به عبادت و پرهيز شما نيازمند نيست) و آنرا آخرين مرتبه رضاء و خوشنودى خود قرار داده، و از بندگانش خواسته است (كه از معاصى پرهيز نموده از او بترسند، و بطاعت بكوشند)
(10) پس بترسيد از خداوندى كه شما در برابر نظر او هستيد، و موهاى پيشانى و خفت و خيز و نشست و برخاست شما در دست او است (غالب و توانا است كه آنچه در باره شما اراده فرمايد فورى انجام پذيرد) اگر (راز خويش را) پنهان كنيد و با كس نگوييد، ميداند (و خوب را پاداش و بد را كيفر مى دهد) و اگر آشكار نمائيد، مى نويسد (يعنى) نگهبانان گرامى (فرشتگانى) را بر شما وا داشته كه (گفتار و كردارتان را مى نويسند، و) حقّى از قلم نمى اندازند (بطورى مواظب هستند كه عمل خير هر چند كوچك باشد چون از شخص صادر گردد از قلمشان نمى افتد) و بيجا و ناكرده را نمى نويسند
(11)، و بدانيد هر كه تقوى پيشه گرفته از خدا بترسد حقّ تعالى راه بيرون شدن از فتنه و تباهى ها و روشنائى از تاريكى ها (ى نادانى و گمراهى) را باو نشان مى دهد، و در آنچه آرزو داشته (بهشت) جاودان نگاهش مى دارد، و او را نزد خود در منزل گرامى در سرايى كه براى (دوستداران) خويش اختيار فرموده وارد نمايد، سايه آن سرا عرش و روشنائى آن خوشنودى خدا است، و زيارت كنندگان آن فرشتگان و دوستان آن پيغمبران او مى باشند.
(12) پس (با عبادت خالق و خدمت بخلق) بسوى آخرت بشتابيد و بر مرگها (بيماريهاى موجب مرگ) پيشى گيريد (پيش از مرگ توشه برداشته كارى كنيد كه خدا و رسول راضى و خوشنود باشند) زيرا نزديك است كه آرزوى مردم قطع شده و مرگ آنان را دريابد، و باب توبه و بازگشت بر ايشان بسته شود (و در غصّه و اندوه بمانند) پس (ناگهان) شما شبى بصبح مى آوريد كه مانند پيشينيان خود كه بازگشت (بدنيا) را درخواست مى نمودند مى باشيد (تا زنده هستيد به چاره كار خويش پرداخته توشه راه برداريد، نه مانند گذشتگان كه از گناهان خويش پشيمان شده بازگشت بدنيا را درخواست مى نمايند وقتى كه پشيمانى شان سود ندارد، و در خواستشان پذيرفته نمى شود، چنانكه در قرآن كريم سوره 6 آیه 28-27 مى فرمايد: «وَ لَوْ تَرى  إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ - بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ» يعنى اگر گناهكاران را كه بر آتش وا مى دارند ببينى، مى گويند: اى كاش ما را بدنيا برگردانند كه آيات پروردگارمان را تكذيب نكرده از جمله مؤمنين و گروندگان باشيم، راست نمى گويند، بلكه اين اقرار از جهت آنست كه براى ايشان هويدا گشت آنچه پيش از اين پنهان بود، و اگر برگردند دوباره آنچه كه از آن نهى شده اند بجا آورند و ايشان دروغ مى گويند. و در سوره 23 آیه 100- 99 مى فرمايد: «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ - لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ، كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى  يَوْمِ يُبْعَثُونَ» يعنى به كردار زشت مى كوشند تا مرگ يكى از ايشان را دريابد، آنگاه از روى پشيمانى مى گويد: پروردگارا مرا بدنيا باز گردان شايد در آنچه از دست دادم عمل شايسته بجا آورم، دريغا كه او را باز گردانند، زيرا درخواست بازگشت سخنى است كه از روى گرفتارى مى گويد، و از پس ايشان تا روز بر انگيختن براى حساب قبر مانع بازگشت خواهد بود)
(13) و شما در دنيا كه جاى ماندنتان نيست مسافر و رهگذريد، شما را به كوچ كردن از آن اعلام و به توشه برداشتن از آن امر فرموده اند (پس بشتابيد و توشه راه برداريد و از خدا و رسول پيروى كنيد تا سرگردان نمانيد).


(14) و بدانيد اين پوست نازك (بدن شما) را شكيبائى بر آتش نيست، پس (از ابتلاى بآن) به خودتان رحم كنيد كه شما خود را در دنيا به مصيبتها و سختيها آزموده ايد (نتوانسته ايد بر كوچكترين ناكاميهاى آن شكيبا باشيد)
(15) آيا ديده ايد يكى از خودتان كه چگونه ناله و اظهار درد ميكند از خارى كه ببدن او فرو رود، و از لغزيدنى كه او را خونين كند، و از ريگ گرم (بيابان) كه او را بسوزاند، پس چه حالتى خواهد داشت هرگاه بين دو تاوه از آتش باشد در حاليكه همخوابه سنگ سوزان و همنشين شيطان گردد (چنانكه در قرآن كريم سوره 66 آیه 6 مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ» يعنى اى آنانكه گرويده ايد خود را بترك معاصى و فرزندانتان را به اندرز نگاه داريد از آتشى كه هيزم و افروزنده آن مردم و سنگهايى است كه آنها را تراشيده بت قرار داده مى پرستيدند و بر آن آتش فرشتگانى هستند درشت سخن سخت كه بآنچه خداوند آنها را امر فرموده نافرمانى نمى كنند، و آنچه كه مأمورند بجا مى آورند. و در سوره 43 آیه 36 مى فرمايد: «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» يعنى هر كه خود را از ياد خداى مهربان كور دارد شيطانى را همنشين او قرار مى دهيم)
(16) آيا مى دانيد كه مالك دوزخ هرگاه بر آتش خشم كند از خشم او آتش (به جوش و خروش آمده) بعضى بعضى را مى مالاند (بروى هم قرار مى گيرد) و هرگاه آنرا زجر كند (بر آن بانگ زند) شكيبائى از دست داده ناله كنان در ميان درهاى دوزخ بر اثر زجر او برجهد؟


قسمت سوم خطبه:
(17) اى پير سالخوردى كه ناتوانى پيرى دامن گيرش شده چگونه خواهى بود زمانيكه طوقهاى آتش به استخوانهاى گردنها چسبيده شود و غلّ و زنجيرها بچسبد تا گوشتهاى بازوها را بخورد (اگر بر اثر معاصى باين عذاب و سختيها گرفتار شوى چه ميكنى)
(18) پس اى گروه بندگان از خدا بترسيد از خدا بترسيد در حاليكه در تندرستى پيش از بيمارى (رسيدن مرگ) و در فراخى و آسايش (دنيا) پيش از تنگى و سختى (قبر) آسوده هستيد (مى توانيد رضاء و خوشنودى خدا و رسول را بدست آورده از گرفتارى بعد از مرگ رهائى يابيد) پس در آزاد كردن گردنهاى خودتان (از آتش دوزخ) بكوشيد پيش از آنكه آن گردنها در گرو برود (رهائى ممكن نباشد) چشمهاى خود را بيدار نگاه داريد (شب زنده دار باشيد) و شكمهاتان را لاغر سازيد (روزه بگيريد) و قدمهاتان را بكار بريد (در كار خير قدم نهيد) و اموالتان را (در راه خدا) ببخشيد، و اندامتان را فداى جانهاتان نمائيد و در اين كار بخل نورزيد (بدنها را كه بزودى فانى گشته زير خاك مى پوسد در راه عبادت و بندگى و جهاد با دشمنان دين بكار بريد تا از عذاب هميشگى برهيد و در بهشت جاويد بسر بريد) كه خداوند سبحان (در قرآن كريم سوره 47 آیه 7) فرموده: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ» يعنى اگر خدا را يارى كنيد (اطاعت و بندگى نمائيد) خدا شما را يارى خواهد نمود و در لغزش قدمهاتان را استوار مى گرداند (از سختى و گرفتارى نجات مى دهد) و (در سوره 57 آیه 11) فرموده: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ» يعنى كيست كه بخدا وام دهد (در اطاعت و بندگى او) وام دادن نيكوئى (بدون رئاء و خودنمايى) كه خدا آنرا برايش چندين برابر گرداند و براى او است مزدى شايسته،
(19) پس از راه ذلّت و خوارى از شما يارى نخواسته و بجهت كمى مال و نيازمندى وام نطلبيده، از شما يارى خواسته در صورتيكه او را است لشگرهاى آسمانها و زمين و (بر همگان) غالب و دانا است، و از شما وام طلبيده در حاليكه او را است خزينه هاى آسمان و زمين و بى نياز و ستوده شده است، و يارى خواستن و وام طلبيدن او براى آنست كه خواسته شما را بيازمايد كه كدام يك عمل نيكو بيشتر بجا مى آوريد،
(20) پس بكوشيد به كارهاى نيكو تا با همسايگان خدا (نيكوكاران) در سراى او (بهشت) باشيد كه خدا پيغمبرانش را با آنان آشنا گردانيد، و فرشتگانش را امر فرمود به ديدن آنها روند و هميشه گوشهاشان را محفوظ داشته از اينكه آواز آتش را بشنوند (تا مبادا افسرده شوند، چنانكه در قرآن كريم سوره 21  آیه 102 - 101 مى فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ ى لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ» يعنى آنانكه پيشى گرفتند براى ايشان از جانب ما پاداش نيكوئى است، آنها را از آتش دوزخ دور مى نمايند كه آواز آنرا نمى شنوند و آنها در آنچه آرزو داشتند جاويدان باشند) و اندام آنان را نگاه داشت از دريافت سختى و رنج (در قرآن كريم سوره 57 آیه 21 مى فرمايد:) «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» يعنى اين چنين جود و بخشش احسان خدا است كه بهر كه بخواهد داده ميشود و خداوند صاحب احسان بزرگ است.
(21) مى گويم آنچه مى شنويد و از خدا براى خود و شما (در توفيق بجا آوردن عمل نيكو و پيروى نكردن از نفس امّاره و شيطان) يارى مى خواهم كه (يارى خواستن از) او ما را كافى است، و نيكو وكيلى است (براى واگذاشتن كارها باو).

ستايش مخصوص خداوندى است که بدون اينکه ديده شود شناخته شده، و بى هيچ زحمت و مشقّتى (جهان را) آفريده است. با قدرت خويش مخلوقات را آفريد و با عزّتش گردنکشان را تسليم خود ساخت و با جود و سخايش بر همه بزرگان برترى جُست.

او کسى است که خلق خود را در دنيا سکونت داد و رسولانش را به سوى جنّ و انس مبعوث ساخت، تا پرده از چهره دنيا براى آنها برگيرند و آنان را از زيانهايش بر حذر دارند، براى آنها (از بى وفايى دنيا) مَثَلها زنند و عيوب دنياپرستى را به ايشان نشان دهند همچنين با بيانات قوى و کوبنده، آنچه را که مايه عبرت است از تندرستى ها و بيماريها، که يکى بعد از ديگرى ظاهر مى شود، براى آنها بيان کنند. و نيز حلالها و حرامهاى اين دنيا و آنچه را خداوند (در سراى ديگر) براى مطيعان و عاصيان از بهشت و دوزخ و احترام و تحقير فراهم ساخته به آنان گوشزد کنند.

او را آن گونه ستايش مى کنم که از بندگانش خواسته است. او براى هر چيز اندازه اى قرار داده و براى هر اندازه اى سرآمدى و براى هر سرآمدى حساب دقيقى تعيين کرده است.


قرآن امرکننده و بازدارنده است، خاموش است و گويا، و حجت خداست بر خلق. خداوند پيمان عمل به آن را از بندگانش گرفته و آنان را در گرو دستورات قرآن قرار داده است. نور خدا را (در ميان بندگان به وسيله آن) کامل ساخت و دين و آيينش را با آن به حدّ کمال رساند. پيامبرش(صلى الله عليه وآله) را در حالى از اين جهان برد که احکام هدايتگر قرآن را به خلق، رسانده بود.
حال که چنين است خدا را آن گونه بزرگ بشماريد و توصيف کنيد که خود (در قرآن) بيان کرده، خداوند چيزى از دينش را بر شما پنهان ننموده و هيچ مطلبى را که سبب رضا يا ناخشنوديش باشد وانگذاشته است جز اينکه (در قرآن) نشانه اى آشکار و آيه اى محکم و روشن براى آن قرار داده که از آن باز مى دارد يا به سوى آن دعوت مى کند. (بازداشتن از معاصى و دعوت به سوى اطاعت) رضا و خشم او در گذشته و حال يکسان است. (و اين احکام مخصوص به گروه خاصّى نيست) بدانيد خداوند هيچ گاه به سبب کارى که بر پيشينيان خشم گرفته خشنود نمى شود و هرگز بر شما به سبب چيزى که از پيشينيان راضى شده است، خشمگين نمى گردد. (آرى) شما در راه روشنى گام بر مى داريد (که همه انبيا به آن دعوت کرده اند) و همان سخنى را مى گوييد که بزرگان پيش از شما گفته اند.
خداوند نياز دنياى شما را برطرف ساخته و شما را به شکر نعمتهايش ترغيب کرده (تا نعمتش را بر شما افزون کند) و ذکر و يادش را با زبان بر شما واجب ساخته است (تا دلهايتان همواره بيدار باشد).


حرکات شما در اختيار وى قرار دارد. او کسى است که اگر کار خود را پنهان کنيد مى داند و اگر آشکار سازيد ثبت مى کند، پاسداران والامقامى براى ثبت اعمال شما گماشته که از هيچ حقّى غفلت نمى ورزند و چيزى را بيهوده ثبت نمى کنند. بدانيد آن کس که تقوا پيشه کند خداوند راهى براى رهايى از فتنه ها به رويش مى گشايد و نورى در دل تاريکيها به او اعطا مى کند، او را در آنجا که دوست دارد و به آن علاقه مند است (در بهشت) براى هميشه مخلّد مى سازد و در جايگاه والايى نزد خود در سرايى که آن را براى خاصّان خويش ساخته است جاى مى دهد. همان جايى که سايه اش از عرش خداست و نور و روشنايى اش جمال اوست، زائرانش فرشتگان و يارانش پيامبران خدا هستند.
حال که چنين است به سوى معاد (با اعمال صالح) بر يکديگر سبقت جوييد و بر سرآمد زندگى خود پيشى گيريد، زيرا نزديک است آرزوهاى مردم قطع گردد و مرگ آنها را در آغوش کشد و درهاى توبه به رويشان بسته شود (بدانيد) شما همانند کسانى هستيد که قبل از شما بودند; مرگشان فرا رسيد و تقاضاى بازگشت به اين جهان کردند (اما پذيرفته نشد) و همچون رهروانى در حال کوچ کردن از خانه اى هستيد که خانه شما نيست، فرمان کوچ به شما داده شده و دستور تهيّه زاد و توشه (از اين سرا) را نيز به شما داده اند.


بدانيد اين پوست نازکِ تنِ (انسان) طاقت آتش دوزخ را ندارد، بنابراين بر خويشتن رحم کنيد، چنان که شما اين حقيقت را درباره خويش در مصائب دنيا آزموده ايد. آيا ناراحتى يکى از شما را که خارى به بدنش فرو مى رود و يا زمين خوردنى که او را کمى مجروح مى سازد و يا ريگهاى داغ بيابان (در فصل گرما) که او را آزار مى دهد، مشاهده کرده ايد؟ حال چگونه خواهيد بود هنگامى که در ميان دو طبقه از آتش برکنار سنگ هاى گداخته در مجاورت شيطان قرار گيريد؟ آيا مى دانيد آن گاه که مالک دوزخ بر آتش خشم مى گيرد، آتشها روى هم مى غلتند و يکديگر را مى کوبند (و شعله هاى عظيم از درون آنها بر مى خيزد) و آن گاه که بر آتش فرياد زند از وحشت فريادش قطعات عظيم آتش در ميان درهاى جهنم به هر سو پرتاب مى شوند!


اى پير کهن سال! اى کسى که پيرى در سراسر وجودت نفوذ کرده! چگونه خواهى بود آن زمانى که طوقهاى آتشين به گردنها افکنده مى شود و غلهاى جامعه دست و گردن را به يکديگر مى بندد و چنان فشار مى دهد که گوشت هاى ساق دستها را مى خورد. خدا را خدا را! اى بندگان خدا! اکنون که سالم و تندرست هستيد و پيش از آنکه بيمار شويد و اکنون که در حال وسعت به سر مى بريد، پيش از آنکه در تنگناى زندگى قرار گيريد فرصت را غنيمت بشمريد و کوشش کنيد گردن خود را از زير بار مسئوليتها رها سازيد پيش از آنکه درهاى رهايى به روى شما بسته شود. چشمها را در دل شب بيدار داريد، شکمها را لاغر کنيد، گامها را بکار گيريد، اموال خود را انفاق کنيد و از جسم وتن خويش بکاهيد و بر جان و روان خود بيفزاييد و در اين کار بخل نورزيد. خداوند سبحان فرموده: «اگر خدا را يارى کنيد، شما را يارى مى کند و گامهايتان را استوار مى دارد» و نيز فرموده است: «کيست که به خداوند قرض نيکو دهد تا چند برابر به او عطا کند و براى چنين کسى پاداش والايى است». به يقين خدا به سبب ضعف و ناتوانى از شما يارى نطلبيده و قرض گرفتنش از شما (انفاق در راهش) به سبب کمبود نيست. او از شما يارى خواسته در حالى که لشکرهاى آسمانها و زمين از آن اوست و شکست ناپذير و حکيم است و (همچنين) از شما درخواست قرض کرده در حالى که گنجهاى آسمانها و زمين به او تعلق دارد و بى نياز و شايسته ستايش است. او خواسته است شما را بيازمايد که کدام يک نيکوکارتريد.
حال که چنين است به اعمال نيک مبادرت ورزيد تا همنشين همسايگان خدا در سراى جاودان او باشيد. نزد کسانى که خداوند، پيامبران خود را رفيق آنها ساخته، فرشتگان خود را به ديدارشان فرستاده و حتى گوشهايشان را از اينکه صداى خفيف آتش دوزخ را بشنوند رهايى بخشيده و بدنهايشان را از ملاقات هرگونه رنج و ناراحتى مصون داشته است. اين فضل و رحمت الهى است که به هر کس بخواهد مى دهد و خداوند صاحب فضل عظيم است. من آنچه را مى شنويد مى گويم (و به شما اتمام حجت مى کنم) و خداوند را براى خود و شما به يارى مى طلبم و او کفايت کننده امور ما و بهترين حامى ماست.