ترجمه خطبه 58 نهج البلاغه

و من كلام له (علیه السلام) كلّم به الخوارج حين اعتزلوا الحكومة و تنادوا أن لا حكم إلا لله‏:

أَصَابَكُمْ حَاصِبٌ وَ لَا بَقِيَ مِنْكُمْ [آبِرٌ] آثِرٌ، أَ بَعْدَ إِيمَانِي بِاللَّهِ‏ وَ جِهَادِي مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) أَشْهَدُ عَلَى نَفْسِي بِالْكُفْرِ؟ لَـ "قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ" فَأُوبُوا شَرَّ مَآبٍ وَ ارْجِعُوا عَلَى أَثَرِ الْأَعْقَابِ. أَمَا إِنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِي ذُلًّا شَامِلًا وَ سَيْفاً قَاطِعاً وَ أَثَرَةً يَتَّخِذُهَا الظَّالِمُونَ فِيكُمْ سُنَّةً.

[قال الشريف قوله (علیه السلام) «و لا بقي منكم آبر» يروى على ثلاثة أوجه: أحدها أن يكون كما ذكرناه آبر بالراء من قولهم للذي يأبر النخل أي يصلحه. و يروى آثر و هو الذي يأثر الحديث و يرويه أي يحكيه و هو أصح الوجوه عندي كأنه (علیه السلام) قال لا بقي منكم مخبر. و يروى آبز بالزاي المعجمة و هو الواثب و الهالك أيضا يقال له آبز].

ترجمه: محمد دشتی (ره)

در سال 38 هجرى پس از ماجراى حكميّت، و شنيدن شايعات فراوان در نكوهش خوارج فرمود

خبر از آينده شوم خوارج

سنگ حوادث و بلا بر شما ببارد، چنانكه اثرى از شما باقى نگذارد. آيا پس از ايمانم به خدا، و جهاد كردنم در ركاب رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) به كفر خويش گواهى دهم؟ اگر چنين كنم گمراه شده و از هدايت شدگان نخواهم بود. پس به بدترين جايگاه رهسپار شويد، و به راه گذشتگان باز گرديد.

آگاه باشيد به زودى پس از من، به خوارى و ذلّت گرفتار مى شويد و شمشير برنده بر شما مسلّط مى گردد، و به استبدادى دچار خواهيد شد كه براى ديگر ستمگران راه و رسم حكومت قرار خواهد گرفت.

(سید رضی مى گويد: سخن امام على عليه السّلام كه فرمود «و لا بقى منكم آبر» سه گونه روايت شده است، اوّل- آنگونه كه ما آورده ايم، آبر، از باب «يأبر النّخل» به معناى اصلاح كننده آمده. دوم- «آثر» نقل شد يعنى باز گو كننده حديث، و اين نقل به نظر من بهتر است، گويا امام عليه السّلام مى فرمايد، از شما خبر دهنده اى باقى نماند. سوم- «آبز» با «ز» نيز روايت شد به معناى هلاك شونده، پرش كننده، كه به هلاك شونده «آبز» گويند).

سیاسی عقیدتی 
ترجمه ها

لطفاً برای انتخاب یک ترجمه، برروی نام مترجم کلیک کنید.

سخنى از آن حضرت در باب خوارج:

باد ريگ انگيز بر شما بوزد. آنسان، كه باقى نگذارد كسى را كه راه فساد پويد. آيا پس از آنكه به خدا ايمان آورده ام و همراه رسول الله (ص) جهاد كرده ام، به كفر خود اقرار كنم؟ براستى، اگر چنين كنم گمراه شده ام و هرگز از هدايت يافتگان نبوده ام.

از اين راه باطل و پليد، كه در آن گام نهاده ايد، بازگرديد و روى واپس كنيد. بعد از من به خوارى خواهيد افتاد، آن گونه كه سراپاى شما غرق در مذلّت گردد، شمشير برنده بر سرتان فرود آيد و بازيچه، دست خودكامگان ستمكار شويد.

سید رضی: عبارت «لا بقى منكم آبر» در گفته امام به سه وجه روايت شده: يكى «آبر» به باء و راء، به معنى كسى كه نخلها را اصلاح مى كند و ديگر «آثر»، به ثاء، به معنى روايت كننده حكايت و حديث و نزد من اين بهترين سه وجه است، مثل اين كه مى گويد: بعد از شما كسى از شما كه داستان شما را حكايت كند باقى نماند. بعضى نيز «آبز» روايت كرده اند، يعنى جهنده. البته، «آبز» به معنى هلاك شونده هم هست.

از سخنان آن حضرت است در خطاب به خوارج نهروان:

طوفان مرگ زا بر شما بوزد، و اصلاح كارى از شما باقى نماند. آيا پس از ايمانم به خدا و جهادم همراه رسول حق صلّى اللّه عليه و آله به كفر خود شهادت دهم؟ «در اين صورت گمراه شده و از گردونه هدايت يافتگان خارج شده ام.»

به بدترين سر نوشت برويد، و از راهى كه آمده ايد به جهالت گذشته بر گرديد. بدانيد پس از من به پستى فراگير دچار مى شويد، و شمشيرهاى برنده به سراغتان خواهد آمد، و ثروت شما را ستمكاران گرفته ملك خود كنند و اين عمل را براى خود عادت و سنّت قرار دهند.

گفتار حضرت: «و لا بقى منكم آبر» به سه صورت روايت شده: يكى همان طور كه در متن آورده ايم «آبر» با راء به معناى اصلاح كننده نخل است.

دوم «آثر» با ثاء سه نقطه به معناى روايت كننده و حكايت كننده حديث، كه اين صحيح ترين وجه نزد من است. گويى حضرت فرموده: مخبرى از شما باقى نماند. سوم «آبز» با زاى نقطه دار به معناى پرخاشگر، و نيز به معناى هلاك شونده است.

و از سخنان آن حضرت است در باره خوارج:

سنگ بلا بر سرتان ببارد، چنان كه نشانى از شما باقى نگذارد. پس از ايمان به خدا و جهاد با محمّد مصطفى (ص) بر كفر خود گواه باشم؟ اگر چنين كنم گمراه باشم، و در رستگارى بيراه.

كنون گمراهى را راهنماى خويش و راه گذشته را پيش گيريد، همانا كه پس از من همگيتان خواريد و طعمه شمشير برنده مردم ستمكار، كه اين رفتار را سنّت شمارند -و شما را از ميان بردارند-.

[گفته امام (ع) «و لا بقى منكم آبر»، «آبر» را به «با» و «را» روايت كرده اند،» آنكه خرمابن را اصلاح كند، و «آثر» نيز روايت شده و آن به معنى كسى است كه حديث روايت كند، و اين نزد من درست ترين وجه ها است. گويى امام (ع) مى فرمايد: كسى از شما مماند كه حديث شما را باز گويد و «آبز» نيز روايت شده است، و آن به معنى جهنده و هلاك شونده است.]

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه به خوارج نهروان فرموده (چون در جنگ صفّين پس از قرار داد تحكيم و نوشتن عهد نامه، خوارج از آن بزرگوار كناره گيرى نموده از هر طرف فرياد كردند: «لا حكم إلّا للّه» يعنى نيست حكمى مگر از جانب خدا، و گفتند «الحكم للّه يا علىّ لا لك يعنى يا علىّ» حكم و فرمان دادن مخصوص خدا است نه براى تو، و حكم خدا در باره معاويه و اصحابش آنست كه به فرمان ما داخل گردند و ما خطاء كرديم كه به تحكيم رضاء داديم، پس چون به خطاى خود پى برديم بخدا توبه و بازگشت نموديم، تو نيز مانند ما از خطاى خود توبه و بازگشت نما، و بعضى گفتند چون به تحكيم رضاء دادى كافر شدى اكنون بكفر خود گواهى ده پس از آن توبه كن تا ترا اطاعت كنيم، حضرت فرمود):
(1) بادى كه سنگ ريزه را به جنبش مى آورد بر شما بوزد (عذاب الهىّ شما را دريابد) و باقى نماند از شما كسيكه نخل خرما را هرس كند (يا كسيكه سخن گويد، يا كسيكه بر جهد، خلاصه نسل شما قطع گردد)
(2) آيا بعد از ايمان آوردن من بخدا و جهاد به همراهى رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله (در جنگها) كفر و خطاء را بر خود گواهى دهم پس در اين هنگام (به اقرار بر خطاى خويش) گمراه شده از راه راست قدم بيرون نهاده ام
(3) پس، از بدترين راهى كه قدم در آن نهاده ايد بر گرديد (از اين راه باطل برگشته ديگر باره اين سخنان زشت را نگوييد) و بجاى پاى خود بازگشت نمائيد (از راهى كه رفته ايد بجاى خويش برگشته از حقّ پيروى كنيد).
(4) آگاه باشيد بزودى بعد از من بذلّت و خوارى بسيار بر خورده به شمشير برنده مبتلى گرديد، و مال شما را ستمكاران گرفته اختصاص بخود دهند و اين كار را در ميان شما سنّت و عادت خويش قرار دهند (از قتل و غارتى كه بعد از آن بزرگوار از طرف ستمكاران مانند مهلب ابن ابى صفره و ديگران در ميان آنان واقع شده خبر مى دهد.)
(سيّد رضىّ فرمايد:) فرمايش آن حضرت: و لا بقى منكم ابر بر سه وجه نقل ميشود: اوّل چنانكه بيان نموديم آبر براء مهمله و اين مأخوذ از قول عربست كه كسيكه نخل خرما را هرس ميكند مى گويند رجل آبر، و (دوّم) آثر بثاء سه نقطه روايت ميشود كه مراد از آن كسى است كه حديثى روايت ميكند يا سخنى حكايت مى نمايد، و اين قول نزد من صحيح ترين وجوه است (زيرا) گويا حضرت فرموده است: گوينده اى از شما باقى نماند، و (سوّم) آبز بزاء نقطه دار روايت ميشود و آن بمعنى واثب يعنى بر جهنده است، و نيز آبز بمعنى هالك يعنى تباه گشته استعمال ميشود.

طوفانى (از بلاها) بر شما مسلّط شود و همه شما نابود شويد، اين چه پيشنهادى است که به من مى کنيد؟ آيا بعد از ايمانم به خدا و جهادم با رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) به کفر خويش اعتراف کنم؟! اگر چنين کنم گمراه شده ام و از هدايت يافتگان نخواهم بود.

(اميدوارم) به بدترين جايگاه رهسپار شويد و به راه گذشتگان خود (مشرکان عصر جاهليت) باز گرديد. بدانيد که به زودى بعد از من خوارى و ذلّت تمام وجود شما را فرا خواهد گرفت و گرفتار شمشير برّنده اى خواهيد شد، مستبدّان زورگو بر شما حکومت خواهند کرد و اين امر به صورت سنتّى از سوى ستمگران در ميان شما باقى خواهد ماند.